امین بیات
بهش نگین اعتراض ، اسمش شده انقلاب
اتحاد ،مبارزه ،پیروزی
شعار دانشجویان در دانشگاه تهران :اوین شده دانشگاه، تهران شده بازداشتگاه
درادامه اعتراضات در دانشگاهای ایران،مدارس ودانش آموزان نیز به خیابان آمدند،فرهنگیان یعنی آگاهان جامعه نیز از شاگردان خود حمایت و در کنار آنها در خیابانند، ولی هنوز جنبش آزاددیخواهانه واستقلال طلبانه کارگران که چهل و جهار سال است توسط مزدوران سرمایه داری داخلی استثمار میشوند و علاوه بر آن رهبران آنها در زندانها بسر میبرند،اآنطور که باید وارد میدان نشده اند.
امروز شرایط بصورت نا همگون تغییرکرده است، نه تنها همه افراد به شکست و سرکوب سیاسی و تشکیلاتی چپ سنتی، ونیروهای بورژوازی درایران باورداریم، وحتی در باور جزم گرایان اپوزیسیون چپ این تغییر وتحول بوضوح قابل لمس میباشد.
دیده و مشاهده میشود که چشم و گوشها باز شده و اکثرا در جستجوی راه حل برای خروج از بن بست های فکری وسیاسی میباشند، و کوشش در جهت آشنائی با روشها ومفاهیم جدید بیش از گذشته خود را نشان میدهند، بخصوص با کسب تجربیاتی که در طی چهل و چهار سال حکومت سرکوبگر اسلامی در قبال نیروهای سیاسی ایران بدست آمده اکثرا در تدارک ادامه انقلاب 57 هستند.
هر چه بیشتر توده های چپ دمکرات – منفردین چپ-سوسیالیستها و حتی کمونیستها خود را از خط اطاعت بی چون و چرای رهبریهای آنچنانی خود را خلاص میکنند و افراد قدیمی و با تجربه را به نشستن درکنار میز مذاکره و تبادل نظر با هم برای راهیابی و برون رفت از شرایط کنونی بصورت دمکراتیک می پذیرند، چهار چوب مباحث مورد بحث بصورت آزاد و دمکراتیک تعیین و با توافق هم تدوین میگردد، سدهای بظاهر محکم را بر میدارند ، برای جلو گیری از بد تر شدن وضعیت جنبش بطور کلی، سکوت و بی اعتناعی را باید شکست و در بحثها و گفتگو ها شرکت نمود ، به شیوه فرهنگ دمکراتیک به تفاهم میتوان رسید، و راه حل جدید جلوی حرکت جنبش پیشنهاد کرد.
ازآنجا که اهمیت پرداختن به این بحث ازجهت دیگری نیز قابل توضیح میباشد، اگرنگاهی گذرا به خصوصیات جامعه ایران و بغرنج شدن تضادهای اجتماعی بیندازیم ، امکان وقوع سریع تغییراتی را محتمل میکند.
این احتمال با توجه به کلیه ی داده های تا کنونی ، بدین منظور آیا ادامه انقلاب اجتماعی را در پیش دارد یا در شکل حاکمیت سیاسی تغییرات اساسی، روی خواهد داد.
ائتلاف با نیروهای بورژوازی وایجاد جبهه جدیدی برای تصاحب قدرت در پیش است یا با تاثیر پذیری از جنبشهای اعتراضی در ایران پیروان احزاب در کنار مردمان ایران و با پشتیبانی از خواستهای مردم هر چه بیشتر در جنبش با کوشش در ایجاد یک صف مستقل از هوادار کارگران و زحمتکشان با زنان و جوانان معترض و با هم نزدیکی ایجاد کنیم .
دانشجویان دانشگاهای ایران و محصلین که عموما سرشار از حس میهن پرستی وعشق بهم وطن خود و آزادیخواهی سنگر دانشگاه را حفظ کرده و در حال تصرف خیابانها در کنار مردم در تلاش مضاعف قراردارند ، استادان و معلمین نیز با دیدن حماسه دانشجویان و دانش آموزان در کنارشان قرار گرفته اندِ یا خواهند گرفت، و بالاخره ارتش اگر بوئی از ایرانی بودن در وجودشان باشد باید در کنار مردم قرار بگیرند و از خواستهای مردمان ایران پشتیبانی کنند.
افکار بین المللی و دولتهای کشورهای امپریالیستی ، کشتار در ایران را فقط در حرف محکوم میکنند، و هیچگونه اقدام عملی تا کنون انجام نداده اند و نخواهند داد، همین دولتهای سرمایه داری بودند که جمهوری اسلامی را حمایت و حفظ کردند ولی بالاخره مجبورند مماشات با نظام اسلامی را پایان دهند، در یافته اند که جمهوری اسلامی آینده ای دیگرندارد، و اگر مماشات با تروریستهای اسلامی ادامه یابد میدانند که مورداعتراض مردم و نیروهای مترقی کشور قرار خواهند گرفت .
آپارتاید جنسی بعنوان نقض فاحش حقوق بشردر ایران در روز روشن با سرکوب انجام میگیرد ،تبعیض جنسیتی با وحشی ترین شیوه ها با خشن ترین رفتار ها با معترضین رفتار میشود، بهر حال در حکومت اسلامی ضد بشر ، زن بهیچوجه آزاد نیست و از امنیت م بر خوردار نمیباشد،فقر بیکاری هم مزید بر علت است،اگر کشورهای عضو اتحادیه اروپا در ارتباط با دفاع از حقوق بشر فقط در حرف بسنده نکنند و وارد عمل بنفع مردم ایران و حتی آینده خودشان بشوند، باید سفارتخانه های جمهوری اسلامی مراکز تروریستی را به بندند، مراکز ارتجاعی مذهبی مانند مساجد را تعطیل کنند، و تروریستهای اسلامی که در سفارتخانه ها متمرکزند را اخراج کنند، که البته معتقدم که اینگونه اقدامات در ماهیت سرمایه داری محال است.
عوامل ایرانی وابسته به احزاب آلمانی،فرانسوی و بطور کلی اتحادیه اروپا، در حقیقت کیف کش نمایندگان این احزاب شده اند، تنها دل خوش به وعده های آنها میکنند، و فراموش کرده اند که همین احزاب تا دیروز پشتیبان و حافظ نظام ضد ایرانی اسلامی بودند،وتنها به منافع خودمی اندیشند، تا دیروزاتحادیه اروپا با عوامل تروریست جمهوری اسلامی ازسازش وتملق گوئی کوتاهی نکردند، اما افکارعمومی و مترقی در اروپا درارتباط با سرکوب زنان و جوانان ایران ، صمیمانه همدردی و پشتیبانی میکنند .
با توجه به داده های تا کنونی ادامه انقلاب اجتما عی در ایران در حال پیشروی است،حاکمیت ترور و خفقان روز به روز بر شدت و تحقیر و کشتار زنان و جوانان می افزاید و در مقابل اما زنان ،جوانان، دا نشجویان کارگران متحد و مصمم در حقیقت انقلاب سیاسی را در حال پشت سر گذاشتن و سرنگون کردن حکومت اسلامی هستند و به زودی در مسیر تداوم انقلاب اجتماعی بصورت میلیونی آماده دگرگونی قرار خواهند گرفت.
درغیراینصورت یکباردیگر ظرفیتهای موجودوتقویت شده در جنبش سیاسی و اجتماعی ایران را به هدر خواهند داد.
بنظر من دو را بیشتر جلوی حرکت سیاسی اپوزیسیون ایران، زنان و جوانان ،کارگران نیست:
1_ تداوم انقلاب سیاسی.
2_ تداوم انقلاب اجتماعی .
انقلاب سیاسی به چه معناست در ایران امروز،قبل از هر چیز باید بگویم که از آمال و آرزو هایمان که بگذریم و به واقعیت جامعه اسلام زده ایران فکر کنیم.
اگرانقلاب سیاسی در دستورکار باشد که هست، از جمله حرکتی است که از لحاظ اجتماعی به یک نتیجه معینی قانع میباشد، یعنی تغییر رژیم وبر گزاری انتخابات رسیدن به حاکمیت نیروهای ملی- مترقی- دمکرات- آزادیخواه، سوسیال دمکرات و احتمالا سوسیالیستها، و سلطنت طلبان در کنار نیروهای بورژوازی در ایران یعنی ” جبهه ملی ایران”، که همگر در مجلس ملی در کنارهم به قانونگزاری خواهند پرداخت.
به نتیجه رسیدن این انقلاب تنها به بخشی از خواسته های مرحله ای کارگران و زحمتکشان جوابگو است ، و اگر رهبری آن سوسیالیستی و سوسیال دمکراتیک نباشد ، که نیست، تداوم نخواهد داشت و تنها در جهت آماده سازی کسب قدرت یا بی سیاسی بورژوازی ایران طی طریق خواهد نمود، ودر حد وحدود سرنگونی رژیم جمهوری اسلامی خلاصه خواهد شد و تغییرات اساسی در حد رفرم باقی خواهند ماند.
در نتیجه از اول باید به این مسئله آگاه بود و بمردم واقعیت را گفت که انقلاب سیاسی یک انقلاب اجتماعی نیست ، و با این تعریف به این معنی نباید باشد و تبلیغ شود که سوسیالیستها در آن شرکت نمیکنند و حتی طبقه کارگر برای کسب حقوق اولیه خود هم در این انقلاب سیاسی شرکت خواهد کرد، ولی هم سوسیالیستها و هم طبقه کارگر آگاه نسبت به آینده آن متوهم هستند.
سوسیالیستها و سوسیال دمکراتها در کنار سایر نیروهای چپ و مترقی باید برای انقلاب اجتماعی همساز باشند و به تدارک آن مشترکا همت گمارند، سوسیالیستها نمیتوانند بهیچ وجه توافق کلی با انقلاب سیاسی داشته باشند ولی با قید و شرط درآن شرکت میکنند، معتقدم که سرنوشت آینده انقلاب بستگی به توازن نیروهای اجتماعی درایران دارد ، یعنی درکل دور نمای انقلاب سیاسی درایران آینده تا حد سرنگونی رژیم اسلامی کاملا روشن وآینده پس از آن کاملا نا روشن است ، نمونه قابل لمس آن نتیجه انقلاب در سال پنجاه و هفت بود، تکرار اشتباه یعنی مرگ یک نسل.
2_ تداوم انقلاب اجتماعی:
انقلاب اجتماعی به چه معنی است در ایران،
انقلاب اجتماعی یعنی انقلاب در کل سیستم حاکم بر جامعه ، تغییرات بنیادین در کل روابط جامعه، یعنی رد سرمایه داری وایجاد یک سیستم با نظمی نوین، نظمی که انسانها حاکم بر سرنوشت خویش باشند، و از آزادی واقعی که مردم را از قید و بند هر نوع اسارت-استثمار برهاند ، یعنی انقلاب درزیر بنا و رو بنا ، باید اتفاق بیفتد و در این مسیر باید حرکت مداوم و آگاهانه داشت.
پس تفاوت انقلاب سیاسی با انقلاب اجتماعی کدامند، اولی روبنائی است و دومی زیر بنائی، بمعنی این است که ما بوسیله بر پائی انقلاب سیاسی به تدارک انقلاب سوسیالیستی میرویم.
مسئله ائتلاف با نیروهای همسوو موازی دیگرسیاسی از این زاویه قابل بررسی است ، بشرط حفظ استقلال عمل و نظردر شرایطی که طبقه کارگر و زحمتکش ایران آمادگی آلتر ناتیو ندارد، قابل درک بوده و باید همکاری کرد، تنها بخاطر پیشبرد مبارزه علیه رژیم فاشیستی مذهبی حاکم بر ایران.
نتیجه:
دریافت و نتیجه ای که از این دو تعریف میتوان استنتاج کرد این است که :
انقلاب سیاسی فقط منجربه سرنگونی رژیم محدود میشود و این در حالیست که انقلاب اجتماعی پا از این فرا تر گذاشته و انقلاب در کل مناسبات تولیدی – اجتماعی را موجب میشود.
آنچه که امروز در ایران اسلام زده مشاهده میشود، در یک چشم انداز واقعی از عملکرد تاریخ چهل و چهار ساله، البته بایک نگاه عقلانی و خوش بینانه نسبت به چگونگی اندازه گیری خواست مردم در دمکراسی– عدالت اجتماعی وآزادی ورسیدن به آنها و رد اسلام که مانع سرراه مردم برای رسیدن به آرزو و هدفشان برای یک زندگی بی دغدغه و آرام است ، که درگذشته تاریخ به آنها توجه کافی نشده ازهر جهت، حتی از انقلاب مشروطه تا بامروز خیزش های اجتماعی سرکوب وشکست خورده اند ، افول در اسلامگرائی را مردم دریافت کرده اند، گفتمان سکولاریسم و روند جامعه بسوی عدالت اجتماعی هموار شده ومورد قبول مردم ایران قرار گرفته است، و مردم آمادگی کافی برای بدست گرفتن قدرت را دارند و احزاب سکولاریسم مترقی در کنار آنها و همسو با آنها هستند، آیا تنش های بین المللی بار دیگر مردم ایران را بخواب دراز مدت تر فرو نخواهد برد ، یا در یافته اند که سیاست سرمایه داری نسبت به ایران و مردم ایران بر چه پایه و اساسی استوار بوده وآیا تغییری درروند عملکردشان نسبت به سلطه ، تجاوز وبا گماردن دولتی وابسته بخود با شیوه زور، حالا این دولت میتواند از هر تبار و قشری باشد، شیوه و آمادگی مردم برای جلو گیری از چنین روشی مهیا شده یا هنوز به زمان و تجربه احتیاج است.
10.10.2022