بررسی اوضاع سیاسی و نظامی خاور میانه و تاثیر آن بر ایران: امین بیات

این مطلب را با دوستانتان به اشتراک بگذارید :

در رابطه با موقعیت و وضعیت سیاسی و نظامی خاورمیانه وتاثیر آن بر جمهوری اسلامی ایران و منطقه بخصوص در کشورهای همسایه ایران(عراق،ترکیه،سوریه،افغانستان، و کشورهای حاشیه خلیج فارس).
ایران:
منافع ملی:آیا دولت مردان ایران اسلامی منافع مردم ایران را تقدم بر سایر مسائل در منطقه ترجیح میدهند یا نه ،آیا در جهت غلبه بر بحرانهای بیشمار در تلاش آن نیستند که بهر قیمت گلیم کهنه و فرسوده اسلامی و غیر قابل استفاده برای نسل جوان را بیش از این حقنه کنند، و ادامه نظام اسلامی را از گزند حوادث که خود نیز در آن سهیم هستند نجات دهند.وعملکرد اسلامی و توسعه آن را به سایر کشورهادر منطقه و در راستای نابود کردن زیر بنای اقتصادی و فرهنگی این کشورها ومشارکت در قتل عام مردم بیگناه، به دام نقشه های آمریکا،غرب و روسیه بقیمت اسلامی کردن منطقه به بحران منطقه گره بزنند.
آیا دولت عقب گرا،مستبد با قوانین دوران حجر، نظام اسلامی توانسته موقعیت سیاسی خود را در منطقه ثبیت کندو با عبوراز سرکوبهای بیرحمانه داخلی، با به بند کشیدن روشنفکران و صاحبان قلم و اندیشه،شکنجه ،زندان و اعدام الگوئی برای سوریه ،ترکیه و عراق و.. باشد.وبه آنها بقبولاند و دگرگونی دولتها رابه سمت و سوی الگوی بغایت ارتجاعی” ولایت فقیه” سوق دهند.و حرکتهای مردمی و آزادیخواهی در کشورهای منطقه را با سرکوب بیرحمانه مواجه گردانند واوضاع راهموار کنند برای بر پائی دولتهای اسلامی در جهت یک امپراطوری اسلامی در منطقه.
جمهوری اسلامی و پاسدارانش با عبور از مرزها و دخالت در امور داخلی کشورها دانسته یا ندانسته اعلام جنگ به جهان داده و عملا خود را در جنگهای منطقه که ازسوی ابر قدرتهای جنگ طلب رهبری میشود،خود و مردم ایران را در گیر یک خطر جدی و نابودی نکرده اند؟شعار بیهوده و دروغین علمی و فن آوری تجهیزات نظامی و شاخ و شانه کشیدن با راکتهای روسی و هواپیماهای فرسوده آمریکائی،آیا خالی از محتوی نیست.
سیاست جنگ طلبانه غرب،آمریکا و روسیه و کشاندن ایران به مداخله در مناسبات منطقه و جنگ افروزی،آیا قابل برگشت برای دولت مذهبی قرآنی ایران میباشد و شکست آنها در این برهه حتمی نیست،آیا ایران میتواند اولا امنیت داخلی را بدون سرکوب عریان حفظ کند که مدعی آن شود که در حفظ امنیت منطقه نقش دارد.
روسیه –ایران:
چندیست مشاهده میشود که تحولاتی میان دولتهای روسیه و ایران در راستای گسترش همکاریهای دوجانبه در حال شکل گیری و مبادله است.آیا چشم انداز این همکاریها در راستای عرصه های فرهنگی-علوم و فنون و فناوری ها میباشد یاجمهوری اسلامی ایران از ترس سرنگون شدن توسط مردم ایران بز دلانه پناه به روسیه (کفار)برده . آیا
ایران اسلامی ورشکسته در کلیه زمینه ها چوب حراج به کشور نزده است،نگاهی به گذشته که روسیه همیشه عملکردی متجاوزانه و نگاهی سلطه گرانه نسبت به مردم ایران و طبقه کارگر ایران از خود نشان داده و بوسیله عوامل دست نشانده خود” حزب توده”نیز در برپائی بنای ارتجاعی نظام اسلامی و کشتار داخلی مردم ایران از هیچ جنایتی کوتاهی نکرده اند.آیا” سوسیالیست”(پوتین ک-گ-ب با جمهوری اسلامی با قوانین قرون وسطائی قرآنی)، میتوانند آینده داشته باشند.آیا ایران تهدید بلقوه برای منطقه است با حمایت روسیه،روند سیاست تروریسم دولتی جمهوری اسلامی ایران حتا با حمایت دولت روسیه،میتوانداز اذهان دید جهان و ایرانیان مخالف پوشیده بماند یا در شرایط امروز در جهان وسلطه حکومت نوین آمریکای جهانخوار و جنگ طلب و متجاوز با تغییر و تحولات ژئوپولیتیکی جدید آمریکا همراه خواهد شد.یا در آینده نزدیک در گفتمان ابر قدرتها دولت ایران بازیچه معامله پوتین و ترامپ قرار خواهد گرفت.روسیه در قمار بین المللی بخاطر منافع روسیه و دولت پوتین و ادامه آن خود را با دونالد ترامپ با مسئله ملی اکراین مبادله نخواهد کرد،و سردولت اسلامی ایران بی کلاه نخواهد شد.آیا ایران حتا با تکیه به در آمدهای نفت قادر خواهد بود اقتصاد ورشکسته خود را نجات دهد یا در بازیهای بین المللی بازنده و بیش از این مورد فشار داخلی و خارجی قرار نخواهد گرفت که نه راه پیش و نه راه پس داشته باشد.سیاست آمریکا ستیزی دروغین دارو دسته حزب الله گلوی دولت حزب الله را در تنگه هرمز زیر فشار بین المللی نخواهد فشرد.سیاست نفوذ و تجاوز ایران در منطقه با شکست مفتضحانه اقتصادی و نظامی روبرو نخواهد شد.راکت پراکنی درد سر بزرگی برای ایران درست نخواهد کرد.
سوریه-ایران:
نگاهی به اوضاع وخیم و دردناک خاورمیانه بخصوص سوریه و جنگ داخلی در این کشور با آوارگی میلیونها انسان که از خانه و کاشانه خود رانده و آواره شده اندو درآنسوی مرزها بوسیله فاشیستها نیز مورد آزار و اذیت و آتش سوزی قرار میگیرند،و در داخل بیرحمانه و وحشیانه توسط هر دو جناح دولتی و غیر دولتی شکنجه و آزار و اذیت میشوند،نشان از عملکرد تجاوز کارانه و جنگ طلبانه امپریالیستهای آمریکا و غرب و همچنین کشتار توسط روسیه در منطقه که افکار عمومی مترقی جهان را تحت تاثیر اینهمه جنایت قرار داده است،درد ناک نیست.
روابط ایران با سوریه یا با خاندان اسد چه قبل و چه بعد از انقلاب و دخالت ایران در امور داخلی سوریه قابل تامل برای ایرانیان است،در واقع این دو کشور همیشه روابطی یکطرفه و باج گیرانه بوده است،در تاریخ روابط سوریه با ایران همکاریهای مردمی و انسانی نقش اصلی نداشته و تنها ایران با ارسال ثروتهای بیکران به خاندان اسد کمک کرده از جیب و سفره میلیونها مردم در مانده و بیکار و محتاج دزدیده شده و برای حفظ خاندان مخوف و دیکتاتور اسد میلیادها هزینه کرده امروز بهانه حفظ حرم زینب با هزینه بسیار سنگین انسانی به بهانه ظهور داعش و القاعده
و جنگ با آنها و این در حالیست که خود دست اندر کاران نظام اسلامی ایران دست کمی از داعش و القاعده در کشتار مردم ایران نداشته اند.ایرانیان به بهانه دروغین محور مقاومت و حمایت از اماکن مذهبی در منطقه تلاش مذبوهانه ای انجام داده اند تا بهارعربی رابنفع اسلام شیعی جا بزند.تاثیرات مخرب حزب الله لبنان با بودجه مالی ایران در سوریه
و تاثیرآن دربی ثباتی سیاسی درلبنان و سوریه نشان از ادامه جنگ داخلی در سوریه با حمایت مالی و نظامی نیروی
پاسداران ایران که با هدیه ای بیش از صد ها کشته و زخمی ومیلیونها یورو ثروت مردم ایران بوده است.پیشرفتهای نظامی پاسداران و حزبالله لبنان در حمایت از اسد و دولت او و تاثیر آن در بی ثباتی سیاسی و باعث شکاف عمیق مابین دو جناح شیعه وسنی شده است که آتش زیر خاکستر حتا در دوران صلح باقی خواهد ماند.کشور های تولید کننده تسلیحات نظامی درغرب و آمریکا و روسیه با مسلح کردن طرفهای درگیر در سوریه چرخهای تولید سلاحهای کشتار را سرعت می بخشند واز حماقت طرفین در گیر جنگ استفاده میبرند.
عراق- ایران:
اشغال تمامیت ارضی، تجاوز نظامی و بمباران وحشیانه امریکا با کمک غرب متمدن به بهانه های واهی و دروغین
به عراق در سال دوهزاو سه و سرنگونی حکومت مستبد و دیکتاتورصدام با کشتار ملیونی، مردم این کشوررا درگیر یک جنگ داخلی برای ویرانی بیشتر آماده کردند،بازندانی کردن درشکنجه گاهها و بااعدام تکرارشد و..شرایط زندگی بدتر از دوران صدام گسترش یافت،امریکا با دادن تلفات جانی وهزینه گزاف مالی عاقبت مجبور به بیرون بردن ارتش خود ازعراق شد وتنها به حضورمستشاران نظامی بسنده وتنورجنگ داخلی را روشن و گرم نگهداشتند و کمک کردند به آرایش نظامی و امنیتی،هر آنچه از درآمد و فروش نفت بدست دولت دست نشانده میرسید باید بابت خرید اسلحه و همواپیماهای جنگی به امریکا بر میگرداندند،وزندانها مملو از هزاران زندانی سیاسی شد،ایرانیان با حضورسپاه قدس
هر از گاهی به بهانه زیارت استخوانها پوسیده امام حسین خاک عراق را تا کربلا می پیمایند،و عملا و در جنگ داخلی با داعش در کنار دولت دست نشانده عراق و امریکا قرار گرفتند و در ایجاد نا امنی و و کشتار مردم عراق از هیچ جنایتی کوتاهی نکردند.

ترکیه ایران:
“رجب طیب اردوغان”که هم اکنون خود را رهبر بلا منازع ترکیه می نامد با ترفندهای شبیه خمینی حکومت خود را بسوی یک دولت اسلامی مرتجع میبرد.دولت اردوغان در یک فساد مالی بی حد و حصرغوطه ور است و تلاشهای او برای تغییر قانون اساسی ترکیه بنفع شخص خود در دراز مدت بضرر او و نیات پلیدش تمام خواهد شد ،تغییر قانون اساسی در ترکیه آنهم به زور چماق تهدید آینده ترکیه را دچار بحران داخلی و ترکیه به جنگ داخلی خواهد کشاند و نیروهای مترقی و دمکرات و چپ ترکیه را بیش از این آماده برای مقابله با ترک تازیهای اردوغان خواهد کرد.
اردوغان و حزب او “عدالت و توسعه”از بدو کسب قدرت سیاسی تمام سعی و تلاش خود را بکار بسته تا به جهانیان نشان دهند ، ترکیه دارای حکومتی است ،دمکرانیک و از نوع اسلامی و الگوئی برای خاورمیانه دور و نزدیک میباشد،و مرموزانه در شکل دهی زیر بنای جامعه با تغییر قوانین لائیک به اسلامی ،مسئله حجاب و لغو قانون بی حجابی در مدارس-ادارات و دانشگاها زمینه های اجرای قوانین ارتجاعی اسلامی را در ترکیه مهیا و بمرحله عمل نزدیک میکنند.دولت تروریستی اردوغان که سودای رسیدن به امپراطوری عثمانی را در سر میپروراند،از یک طرف حامی دست دوم داعش بعد ار امریکا در منطقه است و در بوجود آمدن اینهمه نابسامانی و جنگ داخلی در بازی های جهانی عامل و دست نشانده کشورهای ناتو بوده و تروریستهای داعش را از سرتاسر جهان در ترکیه آموزش نظامی داده و به سوریه وعراق روانه کرده است.در یک کلام میتوان چنین نتیجه گرفت که ترکیه با ترکتازیهای عوامفریبانه و تخیلات عثمانی خود با اخلال یا دخالت درامور داخلی کشورهای همسایه همت گمارده و از آنجا که کشورهای اروپائی(ناتو)با ترکیه بازی سیاسی کرده و به وعده های پیوستن ترکیه به اتحادیه اروپا ی(ناتو)عمال نکرده اند. رهبران ترکیه با باز کردن دروازه های عبور و فرستادن خیل پناهنده گان سوری-عراقی-افعانی-ایرانی و … میخواستند اروپا را تحت فشار قرار بدهند،و خواستار قبول بر کناری اسد در سوریه بودند.
دارودسته ضد انسانی و حزب الهی اردوغان با تشویق دولت ضد بشر ایران جهت اسلامی کردن ترکیه، در تخریب و بی سروسامانی و ادامه جنگ در منطقه دخیل بوده اند و امروز خود یکی از قربانیان این حادثه تروریستی شده اند.
ترکیه با پشتیبانی غرب و با یاری دولتهای جنایتکار منطقه همچون عربستان سعودی-قطر-کویت-اردن موفق نشدند تا به امروز رژیم دیکتاتوری اسد را بر چینند و عاقبت اردوغان به این نتیجه رسید که میبایست ارباب را تعویض کند و در خدمت پوتین در آید.و از طرفی با متحدین و مزدورانی از داعش(عرب-ترک-ترکمن-چچینی-داغستانی واروپائی) بر علیه کردهای سوریه و با هدف تجزیه سوریه همت گمارد.
سیاست پان ترکیستی و پان اسلامیستی اردوغان به بر قراری صلح در منطقه زیان وارد کرده است،ترکیه توسعه طلب و مخرب و خطر ناک است با نیایت ارذوغان،او دست به ماجراجوئی میزند،بی مسئولیت به حادثه آفرینی اقدام میورزد و از آشفته بازار منطقه بنفع خود بهره بر داری میکند،اردوغان از قدرت گرفتن کردها در شمال سوریه نگرا ن است ،امروز هراس اردوغان از شکست داعش آشکار شده،تروریسم را تقویت میکند،و هراس از آن دارد که در این نبرد شکست بخورد یعنی آمریکا و عربستان حامی اصلی او شکست بخورند،البته نقش مداخلات روسیه و بمباران مناطق تحت کنترل داعش با هر هدف و ترفندی که باشد به ضرر ترکیه و بنفع سوریه تمام شده است،در این ارتباط اشاره به اپوزیسیون نوکرمنش و خود فروخته ایران نیز که روزی در کنار تروریستهای داعشی اپوزیسیون اسد قرار گرفته بودند، امروز زانوی غم به بغل گرفته اند،همین سیاست وابستگی را در بمباران لیبی تبلیغ میکردند و نسخه بمباران را برای ایران در خواست میکردند.ترکیه از دیر زمان خواهان تجزیه ایران و ملحق کردن بخش ترک زبان ایران به ترکیه بود،شکست اردوغان در افکار عمومی محرز شده دستش رو شده واعتبار ترکیه لائیک و مدرن را در جهان
از دست داده،امروز در ترکیه فضای رعب-ترس و جو پلیسی بر قرار است،و میرود که در آینده به جنگ داخلی تبدیل شود.
عربستان سعودی– ایران:
عربستان یکی از بزگترین متحدین غرب و آمریکا در جهان عرب قلمداد میشود،کشوری با ذخائر بزرگ نفتی یکی از ثروتمندترین کشورهای عربی بشمار میرود،در عربستان دمکراسی –آزادی بی معنی است،زنان از هیچگونه حقوق برابر بر خوردار نیستند،زندانهای حکام سعودی مملو از فعالان سیاسی و آزادیخواهان است،انتخابات آزاد در این کشورجایگاهی ندارد،آزادیهای مدنی و اجتماعی برای نیمی از جمعیت این کشورکه زنان باشند با سیاست زن ستیزی روبرو میباشد.عربستان کانون آتش در خاور میانه است با بذل و بخشش شیوخ به تربیت تروریسم جهت به آتش کشیدن خاورمیانه ابائی ندارند و ارباب بزرگ نیز راضی از عملکرد آنها.عربستان حامی اول کشتار مردم یمن است،محور آمریکا-عربستان و اسرائیل که دارای منافع مشترک میباشند در سرکوب هر صدای آزادیخواهی متحد القولند،عربستان عهده دار تامین هزینه جنگ تکفیری های سلفی در سوریه میباشد و یکی از بزرگترین مشتری خرید تسلیحات نظامی از آمریکا میباشد و هر سال میلیاردها دلار از امریکا تجهیزات نظامی خریداری میکند،عربستان ایران و دولت جمهوری اسلامی شیعه را رقیب خود در منطقه میداند.
کردستان(سوریه-عراق-ترکیه و ایران)
نگاه آمریکا- اسرائیل به چهار منطقه کرد نشین یا بقول کردها کردستان بزرگ نگاهی ابزاری است ،غرب با دسیسه های اسرائیل در منطقه و با بخشش های مالی عربستان سعودی بر روی گروههای مختلف مسلح کرد در چهار کشور نفوذ کامل داشته و سرمایه گذاری کرده اند وادامه میدهند وبه آنها کمکهای مالی و استراتژیک کرده و اسلحه و تانک در اختیارشان میگذارند تا با وعده بر پائی کردستان بزرگ و تشکیل یک دولت کرد یا(یک اسرائیل یزرگ)بیش از بیش منطقه را به آشوب و جنگ داخلی کشانده و تا بتوانند(اسرائیل -امریکا)از دل این بی ثباتی به اهداف شوم خود برسند.
حمایت از هر حرکتی که بی ثباتی را در ایران یا سایر مناطق کرد نشین رواج میدهد اشتباه جبران ناپذیری است، از دل بی ثباتی و جنگ داخلی آزادی و عدالت اجتماعی بیرون نیامده بلکه اولین راه حل مورد پسند امپریالیستی است.
در بخش کردستان ایران بحرانهای مختلفی موجود است از جمله بحران هویت، درگذر از جمهوری اسلامی ایران باید چراغ راه آینده روشن باشد و مردم بدانند پس از سرنگونی رژیم بدست توانای مردم ایران چه سیستمی با کدام دورنمای قانون اساسی، تنها به چاره جوئی داخلی دل ببندیم،زیرا تا زمانیکه آلترناتیو مردمی و ایرانی برای کل مردم روشن نباشد و امنیت کشور در خطر افتاده باشد،در نهایت ایرانی باقی نخواهد ماند ،مگر در چند ساله اخیر در خاور میانه بخش کرد نشین تغییرو تحولات مثبت و مردمی صورت گرفته که بخشی از کردها خواهان حمله نظامی امریکا به ایران شده اند.این نیروها انقدر ملت ایران را دست کم گرفته اند که رنگ ایرانی بودنشان کم رنگ شده و یا در مسیر سر سپردگی از میان بر داشته شده است.بجای پشتیبانی و قرار گرفتن در کنار مردم علیه تمامیت جمهوری اسلامی ننگ و فساد و در جهت قرار گرفتن پشت نیات انسانی و وطن دوستانه و ایران دوستی و در جهت حمایت و حفظ تمامیت ارضی ایران،خود ومردم شرافتمند وقهرمان کرد راآویزان به قدرتهای بیگانه کرده اند.حزب دمکرات کردستان ایران ادعا میکند وبا شروع مبارزه مسلحانه امسال را سال سرنگونی مینامد،سئوال اینجاست که این پشتیبانی را از کجا گرفته وسرچشمه این اطمینان آنهاچه دولتهائی هستندواین اعتماد بنفسرااز کجا آورده اند،البته احزاب کرد تنها نیستند،
فرزند شاه وابسته و خانم رجوی مجاهدین نیز این اعتماد بنفس را از آل سعود نگرفته اند ؟یا این اعتماد را از مردم ایران .نگاه کاخ سفید اوباما در گذشته نگاهی مثبت به اصلاح طلبان (خود خطرناکتر از بخش دیگر رژیم اسلامی هستند)بودکه اصلاحات را از درون رژیم طلب میکرد،اما نگاه خطر ناک کاخ سفید ترامپ نگاه به رضا پهلوی-مجاهد است نه بمردم ایران ،اما تفاوت اپوزیسیون دوران شاه با دوران ملاها در اینست که هم شاه نگاه مثبت به ملاها داشت و هم ملاها حساب سازماندهی در داخل و خارج را کرده بودندبخشی از احزاب کردستان بجای سر سپردگی به اسرایئل و عربستان و در نهایت به امریکا باید بدانند که هر چه کاخ سفید و یا اسرائل خواست که عملی نمیشود ایا خود شما ناظر بر حمله چهل کشور به افغانستان نبودید آیا طالبان را توانستند نابود کنند؟خطرناکترین وجه ممکنه برای ایران و کردستان ایران ایجاد جنگ بین ایران و عربستان است که در صورت اتفاق هر دو کشور نابود خواهند شد و این خواست سرمایه داری جهانی است.
آمریکا- ایران:
نقش دولت تروریست پرور اسلامی ایران درست در راستای خواستهای دولتهای جنگ طلب و متجاوز اروپا و آمریکا قرار دارد.و بهانه کافی در اختیار محتاجان جنگ طلب قرار میدهد تا به افکار عمومی جهان حقنه کنند که باید با تروریسم جنگید و این در حالیست که خود نطفه های سازمانهای تروریستی را بنا نهاده اند.
سپاه جهل و کشتار پاسداران متجاوز ایران برای طولانی مدت در منطقه گرفتار شغل آدم کشی شده اند و آمریکا و غرب از این نتیجه راضی و خوشحالند که مردم منطقه را بجان هم انداخته اند و آنها به نتایج سلطه گرانه خود راضی میباشند،زیرا از یکطرف از کارآمدی سپاه جنگ و جنایت پاسدارن اسلامی میکاهند و از جانب دیگر در اینگونه جوامع بیشترمحتاج به الطاف وکمک امپریالیستها ی سلطه گر عادت میکنند،و با آنها بهمکاری اگر محتاج شدن تن میدهند،همچنانکه آقای ترامپ رئیس جمهور جدید آمریکا در یکی از ارزیابیهای خود فاشسیت معابانه گفت نیروی نظامی ما میبایست درعراق میماند و سلطه کامل ارتش آمریکا را بر نفت و استخراج و فروش آنرا به ملک و مالکیت آمریکا اضافه میکرد.آمریکا درسی سال گذسته بالغ 13 جنگ کرده و بیلونهادلارهزینه و میلیونها نفر را کشته است.
بحران اقتصادی در غرب در امریکا و در روسیه موجب این شده است که بهر وسیله ای آتش خانمانسوز جنگ را روشن نگهدارند تا از سود برآمده ازنتایج آن از فروش سلاح بتوانند اقتصاد در حال مرگ خود را بهبود دهند، برایشان مهم نیست که در منطقه جنگی چه اتفاقات ظالمانه و خانمانسوز و چه کشتار دسته جمعی و چه خانه خرابی ببار خواهد آمد مسئله اصلی آنها آماده کردن شرایط برای چپاول سرمایه های زیر زمینی ملتهائی بی پناه و گرفتار دیکتاتور های بیرحم،بنفع کشور های خود است و داستان کذائی حقوق بشر مستمسکی بیش نیست.
مسئله اقتصادی و ترمیم آن بعنوان راه نجات کانون جدید امپریالیستها برای غلبه بر بحرانهای داخلیشان میباشد،تحولات خاور میانه و بهار عربی یا انقلابهای مردمی بر ضد حکومتهای دیکتانوری و مستبد در منطقه را به انحراف کشانده و سمت وسوی جنگ مایین شیعه و سنی به آن داده اند ،ولی واقعیت چیز دیگریست بحرانهای سیاسی و اجتماعی و اقتصادی در غرب و در خاور میانه که اولی سمت و سوی امپریالیستی و چپاول و سلطه را بدنبال دارد و دومی بحرانهای سیاسی،که مردم منطقه را به مسائل اقتصادی و بیکاری کشانده است و مسئول همه این بسامانیها را فعلا دیکتاتور ها دانسته که سقوط آنها را در بر داشته است و این در حالیست که منطقه مملو از ذخائر عظیم نفتی میباشد که از صادر کننده گان بزرگ نفت درجهان قلمداد میشوند و تنها کشورهای غربی هستند که صادر کنندگان نفت و مردم این کشور ها را به گروگان گرفته اند.سرمایه داری جهانی بخوبی میداند دستیابی به اقتصاد پویا و سرمایه گذاری با در آمد مطمئن و امنیت سرمایه دو مقوله لازم و ملزوم یکدیگرند ،سرمایه در جائی رشد و بهره کافی بدست میآورد که امنیت و آرامش نسبی در آنجا بر قرار باشد و بهمین دلیل ساده در صدر برنامه های امپریالیستی برای صدور سرمایه و سرمایه گذاری بر داشتن سد های جلوی پروژهای کلان آنهاست یعنی اول نا امن کردن اینگونه کشورها ،کشتار و از میان بر داشتن نیروهای مردمی، چپ دمکرات ومستقل،ملی ، دمکرات و آزادیخواه ووطن پرست همت میگمارند تا برای تولید کنندگان وصادرکنندکان هیچگونه نگرانی نباشد نمونه بارز این ادعا اوضاع و احوالیست که سرمایه داری جهانی در خاورمیانه در ادامه از میان بر داشتن دیکتاتورها ،بوجود آورده اند.شرایط آماده برای بهره برداری استفاده از نیروی کار ارزان و محتاج به بهره برداری میلیاردی بدون هیچگونه مزاحمتی رسیده است.
نگرانی غرب و آمریکا از ناحیه کانال سوئز و تنگه هرمز برای صادر کردن نفت ارزان از جانب کشورهای عربی و ایران در خلیج فارس به سوی بازار جهانی مهم و متحمل مخارج و تدارکات جنگی فراوان است نا آرامیها در اینگونه کشورها در حال وقوع میباشد و بر نگرانی غرب از گران شدن نفت می افزاید و دراین رابطه بدست آوردن امکانات بیشتر نظامی از درآمد فروش نفت و از طرفی دیگر نگرانی غرب و امریکا حفظ امنیت دولت متجاوز اسرائیل است و هر گونه تغییر و تحول در خاور میانه و کل منطقه صورت بگیرد به امنیت اسرائیل مرتبط است.اگر بهر دلیلی بهای نفت که عامل اصلی بروز نا آرامی ها در منطقه نفت خیز خاورمیانه است بوقوع بپیوندد تاثیر منفی بلاواسطه آن بر روند اقتصاد اروپا و امریکا خواهد داشت و بحرانهای سیاسی و اقتصادی دامنه اش به کشورهای جنوب خلیج فارس نیز گشوده خواهد شد،که بدنبال آن بهای نقت بصورت سرسام آوری افزایش یافته و اقتصاد لرزان جهان سرمایه داری را بار دیگر دچار رکود شدید خواهد نمود و تنها راه نجات امپریالیستی بر افروختن آتش جنگ برای جلو گیری از این صلح موقت و پایان دادن به جنگ در سوریه به صورت گسترده ای بر ثبات منطقه اثرمنفی خود را گذاشته و رسیدن به صلح میتواند بر قیمت نفت اثر بگذارد و به افزایش صادرات نفت اقتصاد جهان را تحت تاثیر قرار بدهد.
وعده های دروغین دولت مردان سرمایه داری به مردم جهان ودلائل شروع جنگ در خاور میانه و بر کناری دیکاتورها که تحولی اساسی در بازسازی کشورهای جنگ زده بوجود نیاورد،و خاور میانه بدون دیکتاتورها به آزادی و شکوفائی نرسید بر خلاف وعده ها پس از ویرانی مردم را بحال خود گذاشته و شادمان نظاره گر گرسنکی و جنگ داخلی و بی نظمی شدند.با مشاهده این جنایات جهان نوید روند پرشتاب دو باره دوقطبی شدن را میدهد.خاور میانه بزرگی که آمریکا وعده آنرا به جهان میداد امروز در قامت اسرائیل بزرگ بنمایش جهانی گذاشته شده است.جالب است که دولتهای کشور های صنعتی در اروپا و امریکا دولت اسرائیل را یگانه دمکراس در خاور میانه معرفی میکنند.
جمعبندی:
تحولات جنگ وصلح در خاورمیانه به روابط داخلی کشورهای در گیر جنگ اثر فوری داشته و به مناسبات، تعا ملات منطقه و فرا منطقه ای را هم دستخوش تغییر اساسی خواهد نمود.در واقع خیزشهای مردمی و آزادیخواهی و استقلال طلبی در خاورمیانه مهمترین فرایند و برآیند آن سیاست خارجی پایاپای این کشورها و ملتهایشان با اروپا و آمریکا و روسیه یا چین میباشد و رسیدن به شرایط آزاد وبها دادن به ابعادی چون پارلمان،انتخابات آزاد ،و پایان دادن به جنگ بی ثمر،میباشد.یعنی کشورهای منطقه به آرامش و ثبات نخواهند رسید مگر اینکه مسئله ی هائز اهمیت آن است که بدانند توسعه اقتصادی زمانی پایدار میماند که به فرهنگ توصعه سیاسی و آزادی استوار باشد،و دولتها باید خدمتگزار مردم باشند و حساب به مردم پس بدهند و جامعه قانونمدار اداره شود نه به شیوه” ولایت فقیه”.راه غلبه بر بحرانهای اقتصادی و سیاسی چه در غرب و چه در خاور میانه زمانی پایان می یابد که ریشه اصلی بحرانها برای مردم روشن شده باشد،نمیشود انتظار داشت که با تئوری توسط نخبگان کشوری بحران آنرا بتوان مهار کرد.بحران موجود در جهان غرب و جهان عقب نگهداشته شده ناشی از سلطه زور مدار اقتصاد سرمایه داری جهانی است و ناشی از سیاستهای غلط اقتصادی،سیاسی و اجتماعی حاکم بر دولتهای سرمایه داریست.که بخاطر داشتن مکانیسم پیشرفته صنایع جنگی صد در صد منافع را برای خود می خواهند، غافل از اینکه نیروی گرسنگان در اروپا و آمریکا و در آسیا در حال تدارک قیام علیه ظلم سرمایه به بشریت میباشند.بازار یابی بازار آزاد نئولیبرالی در خاور میانه نزدیک و دور توسط سرمایه ،جنبشهای رهائیبخش در کشور های مدرن اروپا و آمریکا و جهان سوم را هدف قرار داده و جنبشهای کارگری غیره را به اطاعت وا میخواند،و نیاز عمومی را به آنسو میکشاند که در مقابل تهاجم جهان گرائی سرمایه و عملکردش بر نامه مقاوت و ایستادگی از خود نشان دهند،زیرا سرمایه داری با بحرانهای بیشمار، بیکاری،بحران تورم،بحران مالی،بحران تغییر جو،بحران محیط زیست و… روبروست .نظامهای وابسته به سرمایه داری جهانی ادامه بقای خود را در ایجاد و برپائی آشوب ،بهم زدن تعادل نظم در کشورهااز طریق اشتعال جنگهای بی پایان در نقاط مختلف جهان و بخصوص در کشورهای خاور میانه و بر پائی و حمایت از فاشیسم بنیادگرائی دینی انجام میدهند که امروز خطرات ناشی از این سیاست ضد بشری گریبان خود آنها را گرفته است.یکی از ثروتمند ترین کشورهای خاور میانه ایران است که پس از انقلاب 57 دست خوش خشونت اسلامی نظامی گری شده و سالها و فرسنگها با بر قراری دمکراسی فاصله دارد و با بجا ماندن این رژیم در قدرت مردم ایران به دمکراسی نخواهند رسید.
امروز خاور میانه تبدیل به آزمایشگاه تسلیحاتی غرب،امریکا و روسیه شده است،انبارهای پر از مواد منفجره ی صادر شده از آلمان،فرانسه و …،در منطقه سنگ روی سنگ بنا نمیشود،برادر کشی به شیوه وحشیانه مذهبی تبلیغ میشوداز جوانان بیکار و بدون آینده سوء استفاده کرده و آنها را از نقاط مختلف جهان به سوریه برای آدم کشی اعزام میکردند.
علت و علل اصلی بهم ریختگی و بی سرو سامانی،گرسنگی،بیکاری،فحشا،فرار وکمبود غذائی،دارو و دکترو…را باید بر سیاست توسعه طلبانه و نیات پلید عملکرد سرمایه جستجو کرد،غرب و امریکا مشترکا میخواهند سلطه خود را بر خاورمیانه تثبیت کنند.بحرانهای مالی اقتصادی و…،در کشور های صنعتی برای آنها راهی جزا جنگ و فروش تسلیحات نظامی در این منطقه از جهان باقی نگذاشته است.کشور های سوریه-عراق-لیبی –لبنان-یمن و ایران و… ابزارهائی هستند برای سرمایه داری جهانی که استراتژی ویرانی-ناامنی و رسیدن به سلطه و…و تقویت رژیمهای کاملا وابسته بخود که در خط سیاست نئولیبرالی و در راستای پیاده کردن امیال بانک جهانی با ریاضت اقتصادی در منطقه که از مصر آغاز و به سوریه و عاقبت به ایران ختم خواهد شد، را در برنامه دراز مدت خود دارند.
زیر ساختار داعش -جنگجویان وارداتی که ازسراسر جهان توسط ارگانهای امنیتی امپریالیستی از طریق عربستان، قطرو ترکیه بسیج و روانه سوریه برای عمل برهم زدن وضع موجود و جنایتکاری شدند ، امروز پس از شکست خوردن در منطقه و مراجعت بخشی از آنها به اروپا باعث نگرانی شدیدهمان ارکانهای امنیتی است.آمریکا با نقض کلیه قوانین حقوق بشر تحت عنوان”مداخله بشر دوستانه” عملا منطقه را بمباران کرد.جنگ خاور میانه ،وضعیت اکراین،آینده اروپا و ناتو،کنترل اتمی با ایران وکره شمالی ،سرنوشت فلسطین و اسرائیل،بفراموشی سپردن داعش یا تقویت آن،بستگی به مذاکرات فیمابین پوتین –چین با ترامپ دارد،تفاهم یا عدم تفاهم امریکا و روسیه به ادامه صلح مسلح خواهد انجامید،خود دولت مردان آمریکا بر این امر واقفند که وضعیت زیر ساختار آمریکا در شرایط بسیار ضعیف و شکننده تکنولوژی نظامی و اقتصادی قرار دارد،چین دست بالا را در امریکا بازی میکند و دارای سرمایه های بی حساب در امریکا میباشد ،بدهی امریکا به چین زبان زد محافل سرمایه داریست، روسیه بخوبی از همه چیز آگاه است وحشت اروپا از تضعیف ناتو و بی پشتیبانه شدن اتحادیه اروپا در برابرروسیه قابل پیش بینی جدی است، تحریم روسیه آرام بر داشته خواهد شد، امریکا روسیه را با دادن امتیازات از ایران ملاها جدا خواهد کرد،جلوی ارسال نفت از خلیج فارس به چین را کم خواهد نمود،ما امروز شاهد مانور نظامی آمریکا-انگلیس-فرانسه و استرالیا در آبهای گرم خلیج فارس میباشیم.

مطالب مرتبط با این موضوع :

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

Layer-17-copy

تمامی حقوق این وبسایت در اختیار مجموعه رنگین کمان بوده و استفاده از محتوای آن تنها با درج منبع امکان پذیر می باشد.