با یاد بکتاش آبتین در پاریس میدان باستیل

این مطلب را با دوستانتان به اشتراک بگذارید :


ایرانیان ساکن پاریس برای بزرگداشت “بکتاش آبتین” روز یکشنبه ۱۰ بهمن ۱۴۰۰ گردهم آمدند.
انجمن دفاع از زندانیان سیاسی و عقیدتی در ایران-پاریس
تهیه شده توسط تلویزیون اینترنتی رنگین کمان بنیاد آزادی اندیشه و بیان ۱۰ بهمن ماه ۱۴۰۰ پاریس

به یاد بکتاش آبتین جان باخته‌ی آزادی بیان و هنر و با یاد  تمامی زندانیان سیاسی و عقیدتی! 
دیروز ۳۰ ژانویه ۲۰۲۲ انجمن دفاع از زندانیان سیاسی و عقیدتی ایرانیان در  پاریس به یاد بکتاش آبتین شاعر ، نویسنده و فیلمساز ایرانی جان باخته ی راه قلم و آزادی تجمع باشکوهی را برگزار  کردند. 
در این تجمع که بالغ بر یکصد نفر از ایرانیان مدافع حقوق بشر و  زندانیان سیاسی و برخی از اعضای کانون نویسندگان ایرانیان در تبعید و نیز  بسیاری از  مبارزین  آزاده و مخالف  حاکمیت اسلامی مقیم پاریس حضور داشتند، بیاد بکتاش آبتین و سایر زندانیان سیاسی و عقیدتی در بند حاکمیت اسلامی ایران با برپایی تجمعی و با تصاویر قربانیان را آزادی اعتراض خود را ابراز کردند. سخنرانان،  قتل دولتی زنده یاد بکتاش آبتین را محکوم و مسئولیت آن را مستقیما متوجه‌ی حاکمیت اسلامی کردند. 
در این تجمع  آقایان محسن یلفانی و حسن حسام از کانون نویسندگان ایران  و فرهنگ قاسمی عضو انجمن دفاع از زندانیان سیاسی و عقیدتی  و  سخنگوی حزب سوسیال دمکرات و لائیک ایران،  و آقای عزیز ماملی از شورای هماهنگی … در دفاع از جنبش‌های مردمی در ایران و جمعیت کردها  با ایراد سخنرانی و خواندن بیانیه در میدان باستیل پاریس، یاد و خاطره‌ی بکتاش آبتین را گرامی داشته و حاکمیت جمهوری اسلامی ایران را در قتل آن محکوم  کرده و از کلیه‌ی  مجامع حقوق بشری و بین المللی  خواستار همیاری و همصدایی با جامعه ی ایران در محکوم کردن و پایان دادن به زندانی کردن فعالان سیاسی و عقیدتی و حقوق بشری شدند.
این نشست به وسیله انجمن دفاع از زندانیان سیاسی و عقیدتی در ایران – پاریس – برگزار شده بود. انجمن از کسانیکه حضور پیدا کردند سپاسگزاری میکند. 

مطالب مرتبط با این موضوع :

3 پاسخ

  1. ببینید واقعا خجالتآور است:
    در این تجمع که بالغ بر یکصد نفر از ایرانیان مدافع حقوق بشر و زندانیان سیاسی و برخی از اعضای کانون نویسندگان ایرانیان در تبعید و نیز بسیاری از مبارزین آزاده و مخالف حاکمیت اسلامی مقیم پاریس حضور داشتند، بیاد بکتاش آبتین و سایر زندانیان سیاسی و عقیدتی در بند حاکمیت اسلامی ایران با برپایی تجمعی و با تصاویر قربانیان را آزادی اعتراض خود را ابراز کردند. سخنرانان، قتل دولتی زنده یاد بکتاش آبتین را محکوم و مسئولیت آن را مستقیما متوجه‌ی حاکمیت اسلامی کردند.
    یکصدنفر!
    طبق گفته ی دوست پاریسی من «حع» در پاریس و حومه تا سال ۲۰۰۰ چهارصد هزار ایرانی زندگی می کرده. امروز اگر پانصد هزار نفر نباشد و اگر بیش از یک میلیون در سراسر فرانسه نباشد کمتر نیست. اما فقط برای ضدیت با حکومت اسلام ضد بشر، اسلام ظالم، اسلام متجاوز، اسلامی که پیامبرش با یک بچه ی سه عشق می ورزد و در شش سالگی طبق تاریخ خود اسلام او را به بستر میبرد و به او تجاوز میکند فقط یلکصد نفر آمده و شاید برایتان بسیار هم شق البقمر است! در هیچ دوره ای از تاریخ بچه شش ساله نمی تواند همسر یک مرد پنجاه و چند ساله بشود. اما این آقایان چه آقای یلفانی و چه آن یکی آقای حسن حسام همین به تکرار «جمهوری اسلامی» بسنده میکنند بی آنکه بر جوهره ی اسلام و اشتباه تاریخی خود مبنی بر همدستی با ملایان و مداحان اشاره ای بکنند. اینان همچون حاج اکبر گنجی و حاج علی افشاری تمامی هَمِشان را بر حمله به تاریخ و تمدن ایران قرار داده اند. در همان فرانسه ای که آنها هستند در عصر روشنائی The Age of Enlightenment روشنفکران فرانسوی از ولتر تا رنه دیدرو تا منتسکیو و پیش همشان اسحاق نیوتن و پس از آنها ژان ژاک روسو و کندورست همگی بدون رودروایستی کلیسا و ملاهای بیشرف کلیسا را هدف قرار دادند و آنها از تمامی جهات راندند. بر ای همین از اقبال عمومی برخوردار شدند. اما این آقایان که خودشان همدست ملا و مداح و آیت الله و طلبه شدند حالا شاه ایراندوست را که ایران را از عصر حجر قاجاری و حرامسرابازی بسوی مدرنیته پرتاب کرد و البته اشتباهات جانکاهی را هم مرتکب شد را همدست روحانیت مینامند. میدانید چرا به شاه حمله میکنند!؟ میدانید چرا ناگهان به مزدک و مزدکیان نقب میزنند ( که البته از نظر تاریخی بله مزدکیان را قتل عام کرده اند اما این اصلا ربطی به موضوع امروز ندارد). شاید مزدکیان نیز همانند شماها نمی دانستند کدام راه درست است، که اگر میدانستند و مثل کارگردانان عصر روشنائی عمل کرده بودند و اینکه حتما وضع امروز ما و حتا جهان نوع دیگری میبود. اما پرسشم را فراموش نکردم آنرا با گنجانیدن پرسشی دیگر در آن که پرسش نخستین ست که چرا « یکصد نفر ». پاسخ هر دو پرسش یکی ست، اول اینکه این آقایان و خانمها با عدالت و صداقت هرگز از خودشان نپرسیدند که چرا در برابر خمینی خوخوار و روحانیت خونخوار و اسلام خوانریز و آٔمکش زانو زدند و پیرو او و انها شدند. برای همین تعدادشان یکصد نفر است! و دوباره بر همان منوال از نوعی کورچشمی رنج می برند و یا کورچشم مینمایند. چرا که امروز اگر قرار شود که آن مردک خائن به چپ فرخ نگهدار، و کرباسچی، و سید محمد خاتمی قاتل، و مصطفی تاجزاده، و همین آقای محسن یلفانی، و آقا حسن حسام، حاج اکبر گنجی، حاج علی افشاری و همه ی این آقایان در یک همپرسی شرکت کنند و در آن رضا پهلوی هم باشد رضا پهلوی در همان دور نخست بیش از ۹۰ در صد آرا را بدست خواهد اورد. این واقعیت امروز جامعه ی ایران است. و رژیم ضد بشری آنرا بخوبی میداند. اگر موقعیت جهانی اجازه میداد با رضا پهلوی همان میکرد که با شاپور بختیار کرد. اما خشبختانه این اجازه را نمی دهد. من از روی هوا و هوس اینها را نمی نویسم! من چنانکه یکبار دیگر هم نوشته ام یک چپگرا هستم همانند همین آقای فرهنگ قاسمی و در حد فاصل شهر ری و تهران زندگی میکنم. فکر میکنم که آدم باسوادی هم هستم اما مدعی نیستیم. از خانه ام به سراسر تهران و حومه شهر ری کرج شمیرانات لواسانات و…مسافر کشی میکنم در سه روز هفته بیش از ۴۰ ساعت مسافرکشی میکنم. اصلا هم از این نتیجه گیری ای که نه تنها من بلکه هرکسی میتواند بکند راضی نیستیم، چرا که عمیقا جمهوریخواهم اما این واقعیت جامعه ی ایران است و پاسخی ست بر اینکه چرا در آن جمع که میتوانست بیش از دویست و سیصد هزار نفر باشد چرا شده یکصدنفر!!!
    مسئله ی دیگر لحن و محتوای سخنان آقای حسن حسام بسیار خشن و خشمالود است. گوئی اگر امروز او رهبر ایران بشود دست کمی از روحانیون بر قدرت نخواهد داشت.
    من البته بسیار متاسفم اما وضع همین است که مینویسم.
    پرسش: چرا یکصد نفر؟
    پاسخ: برای اینکه این چپ ایرانی بیش از این کشش ندارد!
    پرسش: چرا حمله ی نزدیک به فحاشی و با عصبیت به پادشان ایران!؟
    پاسخ: برای اینکه رضا پهلوی با همه ی محاسن و معایبش امروز بزرگترین درصد طرفدار را در جامعه ایران دارد!
    و نتیجه گیری کنم که باید چپ ایران رضا پهلوی را به حساب آورد. چپ میتواند با بازخونی رضا پهلوی به بازخوانی اشتباهات پادشاهی محمدرضا شاه کمک کند. چپ و رضا پهلوی باید با هم همراهی کنند. یکبار دیگر هم نوشتم که یک ژاپونی را من چندین بار جابجا کردم او میگفت ایرانی های باید یک روانکاوی از خودشان بکنند. چرا که ما توانسته ایم بمب اتم را از سر بگذرانیم و رئیس جمهور آمریکا را مجبور کنیم تا در خانه اش و حتا اتناق خوابش از وسایل ژاپونی استفاده کند. اما شما ایرانی هنوز ۲۸ مرداد و …را نتوانستید جزو تاریختان حساب کنید و جلو بروید…من به عنوان یک جمهوری خواه سوسیالیست و صددرصد لائیک مدعیم که باید رضا پهلوی که امروز مدعی جمهوریخواهی ست و طبق گفته ی یکی از طرفدارانش امروز در زیر شدیدترین فشارهاست که چرا گفته جمهوریخواه است یاری کنیم تا از زیر فشار شاهالهی ها و طلطنت طلبان بیرون آوریم. از جمله ی آنها رامین پرهام است!
    اینها را نوشتم تا شاید کسی بخواندشان!
    با احترام فوق لیسانس تاریخ و سه شغله!
    در پایان این نظر را برای غربی ها ترجمه کنید شاید در معامله با حکومت اسلام ناب در مورد حقوق بشر کوتاه نیایند.

  2. دوست عزیزم K از جنوب شهر تهران. بسیار کار خوبی کردی و بسیار درست نوشته ای و هم سپاست دارم که مرا خبر کرده ای. و درستترین حرفت کورچشمی عمدی چپ ایران است که ماجرا را درست نمی بیند، چرا که شدیدا مقصر این ماجر ست. دست کم یکی از علل است. اگر درست میدید شاید اصلا رضا پهلوی اینچنین اوج نمی گرفت. چپ ایران همین آقای یلفانی و حسن حسام درست در بین ۶۰ تا ۷۰ سال پیش ایرانی زندگی میکنند. یعنی چپی که اصلا جامعه ی ایران را نه شناخت و نه فهمید. تنها کسی که نسبتا دانائی داشت احسان طبری بود که با همه ی وابستگیش به شوروی و حزب خائن توده آدم وارسته ای بود. اما اینان که امروز در سایت زمانه و در همان پاریس ماوا گزیده اند در همان ۶۰ و ۷۰ سال پیش ایرانی زندگی میکنند. من وقتی در جنبش سبز به پاریس رفتم، در آنجا دیدم که چگونه چپی ها آن جمعیت عظیم را با تنگ چشمی و کورچشمی متفرق کردند. من آن روز با آدمی به نام بهمن امینی آشنا شدم اینرا به او گفتم. او که واقعا آدم خوبی بود و شنیدم درگذشته با سخنان من موافق بود اما چند جوانک واقعا احمق و بی سروپا دور هم جمع شده بودند و بساطی را اگر درست یادم باشد به نام «کمیته مستقل ضد سرکوب» درست کرده بودند و با عصبانیت همه چیز را به هم ریختند. بله جامعه ی ایران به یک چپ تندرست نیاز دارد و نه به این چپ بیمار مالیخولیائیو مغرض. در مورد رضا پهلوی چنانکه به تو گفته ام با تو موافقم. و اگر یادت باشد من پیش از تو به این نتیجه رسیده بودم. من با دوست ژاپونی تو هم بسیار موافقم. اصولا طبق نظریات چپ ما باید جامعه ای بورژوا داشته باشیم. این آقایان اصلا بدبختانه فکر نمی کنند که چرا رفته اند به همان فرانسه کاپیتالیست و اروپای سرمایه داری و آمریکای جهانخوار رحل اقامت افکنده اند و نه به کوبا و چین و کره شمالی! پرسشی که بر مسلمانان و شیعیان نیز وارد است که چرال نرفته اند به کربلا و مدینه و مکه و یک کشور اسلامی . در هر حال ایران آبستن انقلابی عظیم است که این آقایان و ندرتن خانمها را زیر خواهد گرفت. من در اینجا یک جمله را هم اضافه کنم که امروز خانم فرح پهلوی به مراتب از فاطمه زهرا و زینب کبرای و …بیشتر مورد احترام و توجه و محبت مردم ایران است. حتا حتا نزد قشر مذهبی. به نظر من این دستاورد بزرگی ست. چرا که مردم ایران حتا یک قدمی که بر ضد منافع ایران باشد را از خانم فرح پهلوی ندیده اند!
    من از این سایت بسیار ممنونم که با وجود انتقادی بودن نظرت آنرا منتشر کرده.
    شاید صداقت را در نوشته ات یافته باشد. شاید نظر مرا نیز منتشر کند.
    سللامت باشی دوست عزیز و ممنون از این سایت

  3. اینرا اضافه کنم که بکتاش آبتین یک شخصیت بسیار باسواد دوستداشتنی و شریف بود که قاتل او اسلام و تشیع است. قاتل او روحانیت و مداحان و طلاب در مجموع و در کل هستند بدپون استثناء. برای همین یک جمعیت یکصدنفره واقعا یک کاریکاتور تظاهراتی است. و اگر آن چند جوان که معادل بسیجی ها در تهران بودند آن جمعیت عظیم را متفرق نمی کردند و پرچمهای شیرخورشیددار را نمی شکستند و آن جمعیت را نمی ترساندند شاید این حکومت تاکنون سرنگکون شده بود، چرا که آنها نمونه واقعی و حقیقی نگاه چپ ایران بر جامعه بود. و اگر این حکومت همچنان سر کار بود سروکارش با خیل عطیم جمعیت بود و نه یکصد نفر.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

Layer-17-copy

تمامی حقوق این وبسایت در اختیار مجموعه رنگین کمان بوده و استفاده از محتوای آن تنها با درج منبع امکان پذیر می باشد.