گفتگو با آرش رحمانی، هموند سازمان دانش آموختگان جبهه ملی ایران

ایران را همه ملیتهای ایرانی طی سده ها ساخته اند، باید هم برابر حقوق باشند

این مطلب را با دوستانتان به اشتراک بگذارید :

گفتگو با آرش رحمانی، هموند سازمان دانش آموختگان جبهه ملی ایران

مسئلە ملی ـ قومی در ایران همچنان یکی از بحثهای مهم روز است. تردیدی نیست کە جنبش دمکراتیک مردم ایران بدون حل این معضل نخواهد توانست بە سر منزل مقصود برسد. یکی از جنبەهای این موضوع، «ترمینولوژی سیاسی» در عرصه مسئله ملی – قومی است. در این رابطه پرسش و پاسخی  با عدەای از  صاحب‌نظران ترتیب دادە ایم کە در اینجا متن گفتگو با وهاب انصاری را ملاحظە می کنید.

شورای سردبیران کار آنلاین

—————————

سوال ـ شما از چە ترمهای سیاسی در رابطە با مسئلە ملی ـ قومی در ایران استفادە می کنید؟

پاسخ: در مواجه با مسئله ملیتها در دنیا با خود ویژگیها و شرایط سیاسی، جغرافیایی هر کشوری ترمهای مختلفی اما با مفاهیمی کمابیش مشترک را بکار می برند. اما یک سری ترمها بخاطر مسایل مشابه و تجربه حل و پاسخگویی به مسئله ملیتها تقریبا در همه جا یکی هستند. مانند تعریف از ملت، ملیت، دولت و شهروند اینها کمابیش با خود ویژگی هر کشوری مشابه است.

از نظر من کشور ما ایران در طول تاریخش، بر خلاف بعضی از کشورها که با به هم پیوستن بخشها و ملتهای مختلف یک ملت- دولت را تشکیل داده اند، حاصل تلاش مشترک تمامی ملیتها مانند ترکها، بلوچها، ترکمنها، کردها، فارسها، عربها و سایر گروههای انتیک است که در همپیوندی با یکدیگر طی سده ها، ایران را ساخته اند. ایران علیرغم تنوع ملیتها در آن، که همراه است با تنوع اجتماعی، فرهنگی، هویتی و زبانی واقعا همه آحاد آن در طول سده ها برای حفظ آن کوشیده اند و احساس خانه خود نسبت به آن دارند. همواره در طول تاریخ هم برای هر کدام از بخشها و ملیتها مشکلی پیش آمده، بعنوان یک مجموعه مشترک و بعنوان تعلق خاطر به آن به کمک و یاری آن بخش شتافته اند.

از نظر من ملت (دولت- ملت) ایران را ملیتها و اقوام (اتنیک) مختلف ایرانی تشکیل داده اند. در هر مقطع تاریخی هم در گشایشهای سیاسی و روندهای دمکراتیک روزنه هایی و حتی قوانینی در راستای به رسمیت شناختن این تنوع حرکت شده است. نمونه بارز آن انقلاب مشروطیت است که با وضع قانون انجمنهای ایالتی و ولایتی در جهت درک همین تنوع و ساختن یک نظام غیرمتمرکز حرکت شده است. در جنبش ملی کردن نفت در دهه بیست که بر بستر شرایط بین المللی و داخلی کشور دو جنبش بزرگ ملی که تشکیل دولت خودمختار پیش رفتند، شکل گرفت. بعد از انقلاب 57 هم حرکتها و جنبشهای مانند کردستان و ترکمن صحرا شکل گرفتند. اما همه اینها یک ویژگی مشترک داشتند، آن هم اینکه همه اینها میخواستند و تلاش میکردند که مسایل و مطالبات خودشان را در چارچوب ایران و در پیوند با جنبش سراسری دمکراتیک ایران حل و فصل بکنند.

سوال ـ چرا معتقدید ین ترمها بیشتر با شرایط ایران تناسب دارند؟

پاسخ: همه تجاربی که در پاسخ سوال قبلی بر شمردم، نشان میدهد، که در مورد ایران هم میتوان از همان ترمهای شناخته شده را مانند ملت، ملیت، اتنیک و… با خودویژگی کشورمان بکار برد. با کم رنگ کردن و با به حاشیه بردن یکی از چالشهای مهم سیاسی کشورمان نمی توان به حل همه جانبه و دمکراتیک برای ساختن یک ایرانی آزاد و دمکراتیک و یکپارچه کمکی کرد.

سوال ـ آیا این ترمها نزد شما نتیجە یک روند مطالعە و معرفت شناسی است، بر اساس تجربە است و یا اینکە نتیجە گفتگو و همفکری با همە فعالان حقوق اقلیت ها؟

پاسخ: استفاده و بکار بردن این ترمها حاصل مطالعه و تجربه صد ساله اخیر انقلاب مشروطیت و تماس و گفتگو با همه فعالان حقوق ملیتها است. مسئله ملیتها و پاسخگویی به مسایل آن در انقلاب مشروطیت که آغاز روند تشکیل دولت- ملت مدرن است، تاکنون یکی از چالشهای مرکزی امر مبارزه برای دمرکراسی در کشور بوده است. در انقلاب مشروطیت قانون انجمنهای ایالتی و ولایتی طرح و تصویب می شود. که بعد از کودتای اسفند 1299 توسط سید ضیا و رضا خان روندهای دمکراتیک انقلاب مشروطیت متوقف و به شکست کشیده می شود. روند تشکیل دولت- ملت عامرانه و از بالا و با یکسان سازی فرهنگی، اجتماعی و سیاسی به نفع یک زبان و یک فرهنگ ادامه پیدا می کند. اما در هر مقطع تاریخی که فضای سیاسی اجازه فعالیت علنی و آزاد را می دهد. موضوع و مطالبات ملیتهای غیر فارس به وسط می آید. هر چند با کودتاها و توسط دولت مرکزی به شکل خشن سرکوب می شوند. متاسفانه در تئوریزه کردن و پیشبردن یکسان سازی فرهنگی، اجتماعی و سیاسی بخشی از روشنفکران کشور هم با دولت مرکزی شریک هستند.

 

سوال ـ آیا این ترمها، ترمهای ابدی هستند یا اینکە می شود طبق شرایط در آنها تغییراتی حاصل شوند؟

پاسخ: از نظر من این ترمها ابدی نیستند. می توانند بنا به شرایطی تغییر بکنند. مهم شناخت و درک مسئله و چالش مهم مسئله ملی در کشور است. میدانید که امر سیاست امر ممکنات و حاصل سازشها و بده بستانها و رسیدن به تفاهم و توافق، برای حل دمکراتیک و مسالمت آمیز مسایل مهم کشور است. اما همه اینها مانع آن نیست که نیروهای مختلف نظرات خود و آنچه که ترمهای مختلف یا آنچه را که به نظر خودشان راه حل مسئله ملیتها است را طرح نکنند.

ما بعنوان یک نیروی چپ سوسیالیستی، عدالتخواه و دمکراسیخواه باید با اتکا به مبارزات و تجربه تاریخ بیش از صد ساله خود، از مطالبات و خواسته های دمکراتیک ملیتهای غیر فارس ایرانی دفاع بکنیم. ما حل مسئله ملیتها و پاسخگویی به مطالبات ملی آنها را یکی از وظایف نیروهای دمکراتیک می دانیم و معتقد هستیم که بدون حل مسئله ملی در کشور نمی توان به دمکراسی رسید. به زبان دیگر مبارزه برای استقرار دمکراسی در کشور با مبارزه برای حل دمکراتیک مسئله ملی از هم تفکیک ناپذیر است.

سوال ـ آیا شما معتقدید کە ترمها دارای یک بار ایدەئولوژیکی خاصی هستند و نمایندگان طیف های مختلفی را نمایندگی می کنند؟

پاسخ: ترمها به خودی خود هیچ بار ایدئولوژیکی ندارند یا قاعدتا نباید به این ترمها بار ایدئولوژِک داده شود.  از نظر من نباید به ترمهای سیاسی که راه حلهای سیاسی می طلبند، بار ایدئولوژیک داد. آنهایی به این مسایل بار ایدئولوژیک می دهند، که به مسئله ملیتها و کشور نه از زاویه حل دمکراتیک و سیاسی، که قبل از هر چیزی به آن از زاویه خاک و خون نگاه می کنند. اینها با مرزها، ملیت و هویت خود تقدیسگرایانه برخورد می کنند. قبل از اینکه حل مسئله ملیتها را امری سیاسی و حقوق بشری بدانند، آن را ایدئولوژیک و مقدس می کنند. که این نگاه در طول تاریخ فجایع زیادی به بار آورده است.

سوال ـ اگر جواب شما بە این سئوال مثبت است لطفا از این طیف ها نام ببرید؟

پاسخ: از نظر من تمامی نیروهایی که از چپ تا دیگر نحله های سیاسی کشور که بنوعی می پذیرند، که مسئله ملیتها یکی از چالشهای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی در کشور است. اما در بکار بردن ترمهای مختلف و ارایه راحلها اختلاف دارند. در یک جبهه هستند. این طیف می توانند بر سر حل دمکراتیک و مسالمت آمیز مسئله ملیتها به توافق و تفاهم برسند.

یک طیف دیگری هم هستند، که هر نوع نزدیک شدن به این بحث و جستجوی راه حلها را مساوی تجزیه کشور و جنگ داخلی می فهمند و مطالبات ملیتهای ایرانی و نیروهای مدافع آنها را با اتهاماتی مانند تجزیه طلب و… خطاب می کنند. این نیرو آنجایی که قدرت دولتی دارد، بدون هیچ اما و اگری در مواجه با مطالبات ملیتها به سرکوب متوسل می شود.

یک طیف دیگری هم در میان ملیتهای تحت ستم مضاعف هستند. که با علم کردن طیف مخالف مطالبات ملیتها، شانسی برای حل دمکراتیک مسئله ملی در چارچوبه ایرانی آزاد و دمکراتیک نمی بنند. همه مسایل کشور را از زاویه ملیت خود و در شکل افراطی آن می بینند.

در حقیقت این دو طیف در این چالش دو سر افراط و تغذیه کننده و تکمیل کننده همدیگر هستند.

مطالب مرتبط با این موضوع :

یک پاسخ

  1. ایران را همه ملیتهای ایرانی طی سده ها ساخته اند، باید هم برابر حقوق باشند!!! نه!
    ایران را تمامی مردمان ایران ساخته اند و باید حقشان و حقوقشان برابر باشد. مگر کشورهای اروپایی و متمدن و دموکرات اگر ملیتهای مختلف ساخته شده اند. من بارها نوشته ام ایران یکی ست مردمانش همه یکی هستند زبان رسمیش یکی ست و باید همه از حقوق انسانی بر ابر و رفاه برابر و امکانات برابر استفاده کنند. من و خانواده ام شاید یک نمونه از کل ایران بلاشیم پدر من تبریزی ست مادر من رشتی ست و از شش سالگی در تهران زندگی می کنیم و با تبریز و رشت و شیراز رفت و آمد داریم. ایران چه امروز و چه فردا هیچ نوعی تفرقه ای را نخواهد پذیرفت. اگر یک حکومت ملی و واقعا ایرانی سر کار بیاید و ما از شر فاسدان داعشیعه و آیت الله های فاسد و فاسق و مداحان خونخوار و آدمکش رهایی یابیم وسپاه و بسیج منحل شوند و در ارتش یک جمهوری لاییک ایران بگنجند و ایرانیان میهندوست و کاردان از سراسر جهان به ایران بیایند ایران از نظر فرهنگی و از نظر اقتصادی و از نظر انسانی یک نمونه ای کامل از ملیت و تاریخ و فرهنگ و اوژانالیته را به ظهور خواهد رساند. به عنوان دبیر تاریخ لازم میدان گوشزد کنم و چنانکه بارها گفته ام کشور فرانسه تا پیش از جنگ جهانی اول بسیار و بعد از جنگ جهانی اول کمتر و تا بعد از جنگ جهانی دوم چند زبان و چند ملیت بود. جنرال دوگل همه را ملغا کرد. زبانهای نرمانده ای و باسکیایی و برتونایی و پتوآیی و… را ممننوع کرد. البته که برای بسیاری دردی موقتی داشت اما امروز سراسر فرانسه به زبان و ادبیات و فرهنگ و هنر فرانسه می بالند. بدبختانه در ایران ما هرگز یک حکومت ملی و با یک بینش سیاسی عمیق نداشته ایم. همنیشه به این از روی سطح افتخار کرده ایم که مثلا در پشت کوههای تهران که شمال قرار دارد مردمانی زندگی میکنند که تهرانی زبانشان را نمی فهمند! و یا در سیستان و بلوچستان و لرستان و کردستان همین طور. اینها همه از علائم عدم رسیدگی مادی و فرهنگی و اجتماعی و جامعه شناختی و عدم نفوذ فرهنگی ست. زنده باد ایران و مردمانش و زبانش و فرهنگش که در جهان یگانه است. سعدی و حافظ و فردوسی و رودکی و منوچهری و مولوی و خیام… از روزگار قدیم و شهریار و شاملو و اخوان و سایه و پروین و فروغ و سیمین و… در این روزگار را کدام کشور و چه کسی جز ایران دارد؟ زنده باد ایران و مرگ بر حکومت ضد بشری اسلام که ایران را اشغال کرده. مذاهب ایران فقط در مسجد و خانقا و کلیسا و کنیسه و محفل بی آنکه کوچکترین تظاهری و صدایی در بیرون داشته باشد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

Layer-17-copy

تمامی حقوق این وبسایت در اختیار مجموعه رنگین کمان بوده و استفاده از محتوای آن تنها با درج منبع امکان پذیر می باشد.