از به دار کشیدن تئوریسین مشروعه تا به قدرت رساندن میراث دار مشروعه

این مطلب را با دوستانتان به اشتراک بگذارید :

ایراندخت صدیه 
حکایت انقلاب مشروطیت و بردار کشیدن مظهر ارتجاع شیخ فضل الله نوری توسط مشروطه خواهان و استقبال مردم از نماد دیگری از مشروعه و ارتجاع ، روح الله خمینی در سال 1357 حکایتی دردناک از عقب گرد ملت ایران است .

در سال 1288 تهران به همت بنیانگذاران مشروطه فتح می شود و محمدعلی شاه مستبد پس از مبارزه روشنفکران و مبارزان مشروطه از مقامش خلع و دوباره مشروطیت بر ایران حاکم می شود در این میان شیخ مرتجع شیخ فضل الله نوری به دلیل مخالفت با مشروطه محاکمه و بردار می شود ؛ مردم هم صدا با مشروطه خواهان به جشن و سرور می پردازند .

در سال 1357 محمدرضا شاه پهلوی که در طول سلطنتش قانون اساسی مشروطه را نادیده گرفت و هیچگاه به آن عمل نکرد ایران را ترک کرد و به ناچار از آخرین بازماندگان و مدافعان قانون اساسی مشروطیت ، دکتر شاپور بختیار از اعضای جبهه ملی و از یاران دکتر محمد مصدق را به نخست وزیری برگزید .

بختیار با مراجعه به مجلس شورای ملی و اخذ رای موافق آنان درصدد بود ایران را از سقوط در دام استبداد جمهوری اسلامی روح الله خمینی که وارث شیخ فضل الله بود نجات دهد یعنی کاری چون آنچه اجدادش در جنبش مشروطه ایران انجام دادند . اما چیزی در این میان تغییر کرده بود این بار به دلیل انحطاط فرهنگی دوران پهلوی مردم بر خلاف دوران مشروطه مسحور وعده های خمینی شده بودند و باور کرده بودند که او به حکومتی مترقی همچون جمهوری فرانسه که وعده اش را در پاریس داده بودند عمل خواهد کرد .

آنچه باعث این تغییر بزرگ در باور مردم شد را بدون شک باید در طول 57 سال سلطنت پهلوی جستجو کرد . عواملی چون نادیده گرفتن قانون اساسی مشروطه ، استیلای اختناق ، فراموش کردن آرمان های مشروطه خواهان راستین و نبود تربیت سیاسی صحیح آنچنان در باور مردم تغییر ایجاد نمود که بر خلاف نسل گذشته به جای شنیدن صدای مشروطه خواهی  و اخطارها و هشدارهای دکتر بختیار، صدای خمینی این میراث دار مشروعه به گوششان آشنا آمد .

بعد از کودتای 28 مرداد سیاست تقویت اسلام در برابر نیروهای ملی و مشروطه خواه از سوی حکومت پهلوی اجرا شد و در جو خفقان و سرکوب ساواک تنها صدای رسا و آزاد بانگ مساجد و حسینیه ها بود ؛ مدت 25 سال نام دکتر محمد مصدق رهبر نهضت ملی و باورمند به ارزشهای مشروطه ممنوع اعلام گشت ، دانشگاه ها و جوانان ایران از رهبران ملی چون دکتر صدیقی ، دکتر بختیار ، دکتر سنجابی ، ابوالفضل قاسمی و دیگر نیروهای ملی محروم شد و افرادی چون شریعتی ، بهشتی ، مطهری و … در قامت نویسندگان کتب شرعی مدارس و رهبران حسینیه ارشاد به گسترش اسلام می پرداختند .

در بستر چنین جامعه ای و در سایه سیاه ممنوعیت فعالیت احزاب ملی این مساجد و پایگاههای اسلامی بودند که بعد از 15 خرداد 1342 و تبعید خمینی از ایران به پایگاههای سیاسی گسترش و رواج اندیشه های اسلامی او تبدیل شده بودند و از سوی حکومت نیز تقویت می گشتند .

در نتیجه چنین شرایطی و در نبود تربیت سیاسی مناسب ، رعایت نکردن قانون اساسی و فراموش شدن ارزش های مشروطیت ، کودتاهای متعدد بر ضد مشروطه ( کودتای ۳ اسفند ۱۲۹۹ و ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ ) ، اختناق و سرکوب ، رشد و گسترش شبکه های اسلامی مساجد و حسینیه ها انحطاط فرهنگی و وابستگی به بیگانگان این بار مردم در برهه حساس روزهای دی و بهمن ۱۳۵۷ و در انتخاب میان میراث دار مشروطه ( دکتر شاپور بختیار) و میراث دار مشروعه ( خمینی ) بر خلاف دوران مشروطه به حمایت از مشروعه پرداختند و پذیرای حکومتی شدند که جز ترس ، رعب ، اختناق ، کشتار و ویرانی و نابودی ایران دستاوردی با خود نداشت . حکومتی که راه نجات و رهایی از آن جز با بازگشت به ارزشهای مشروطه و همسازی آن با ارزش های امروزی جوامع مدرن چون دمکراسی ، لاییسته ، جمهوری و سوسیال دمکراسی میسر نخواهد شد .

مطالب مرتبط با این موضوع :

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

Layer-17-copy

تمامی حقوق این وبسایت در اختیار مجموعه رنگین کمان بوده و استفاده از محتوای آن تنها با درج منبع امکان پذیر می باشد.