دولت یازدهم و گروه مذاکرهکنندهی هستهای ، تاکنون کوشیدهاند که هر توهین و تحقیر آمریکا و گامهای آشکار ضدایرانی و برخلاف منافع ملی این حکومت را به گونهای توجیه کنند ؛ گاه با تهمت و انگ « بیسواد » ، « کمسواد » ، « بیشناسنامه» ، « تازه به دورانرسیده » و حواله دادن به « جهنم » و گاه با تفسیرهایی که در هیچ کتاب « رمل و جفر» و در کیسهی« هیچ مارگیری » پیدا نمیشود .
اقدام اخیر ضد ایرانی کنگرهی آمریکا را نیز آقای عراقچی این گونه « ماستمالی »کردند : آقای کری وزیر امورخارجهی آمریکا با امضای « شریف » نامهای به آقای ظریف نوشته اند و مرقوم فرمودهاند که دولت آمریکا این مصوبه را به گونهای به مورد اجرا خواهد گذارد که به منافع اقتصادی ایران لطمه نخورد ؟! ( نقل به مضمون ) .
آقای عراقچی و آقایان عراقچیها : آیا با نامه و دادن امضا میتوان « قانون » را مسکوت گذارد ؟! آیا با نامه میتوان نقض برجام ( برنامه جامع اقدام مشترک برای به بندکشیدن و اسارت مردم و ملت ایران ) را توجیه کرد ؟! آیا فشار از سوی آمریکا برای فروش بقیهی آبسنگین ، نقض برجام نیست ؟!
صنایع پرتوان هستهای به خواست دولت آمریکا به نابودی کشیده شد و اکنون این دولت ، در پی آن است که صنایع نظامی ایران را نیز به سرنوشت صنایع هستهای دچار کند . « تحریم»ی برداشته نشده ، تحریم تازهای برقرار گردید و در زمینهی آبسنگین برخلاف نصصریح برجام ، دولت آمریکا زیادهخواهیهای تازهای را آغاز کرده است و هر روز بر دامنهی خواستهای نامشروع خود میافزاید ؛ اما از این سو ، تنها « نرمش » است و « خمش » و سرانجام به روش گذشته ، « پذیرش » .
اگر قرار بود مردم و ملت ایران در برابر خواستههای نامشروع آمریکا سر فرود آورند ، نیازی به انقلاب نبود .
سه شنبه یکم دیماه 1394 ـ هوشنگ طالع