هفتادمین سالگرد کودتای ننگین ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ را در حالی سپری میکنیم که زیانها و خسارتهای ناشی از آن کودتا، کشور عزیزمان را به لبه پرتگاه، رهنمون کرده است. کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، نه تنها یگانه دولت ملّی، مستقل و دموکرات ایران را سرنگون ساخت، بلکه موجب استمرار و استقرار استبداد در تمام این هفتاد سال چه قبل و چه بعد از انقلاب گردید. همانطور که دکتر مصدق بیان کرده بود، کشوری که استقلال ندارد، از نعمت آزادی نیز بیبهره است و گفته بود که رفاه و سعادت هر ملّتی در گرو صیانت از استقلال و آزادی است. پس از آن تاریخ شوم، پادشاه کشور دست در دست آمریکا و انگلیس، هم استقلال ملّی را نابود ساخت و هم آزادیهای اساسی را سرکوب کرد.
دولت ملّی دکتر مصدق، آزادیهای اساسی و استقلال ملّی کشور را تأمین کرد، و تنها دولتی بود که پس از انقلاب مشروطیت تا کنون،براستی از آمال و اراده ملّی مردم ایران برخاسته بود. در طول ۲۸ ماه استقرار دولت ملّی، عوامل داخلی بیگانگان همراه با حمایت مستقیم اربابان خارجی خود دائما در پی سرنگونی و دستانداز ساختن در سر راه دولت بودند،اما این آحاد ملّت بودند که مانع از اجرای اهداف شوم آنها میشدند. بهویژه در ۳۰ تیر ۱۳۳۱، که ملّت با قیام و خروش و نثار خون خود، نقشههای این عوامل را خنثی کرد. در کودتای شوم ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، فقط یک دولت ملّی را سرنگون نساختند، بلکه یک ملّت را سرکوب و ازداشتن آزادی و استقلال و آینده ای روشن و سعادتمندانه محروم ساختند. ملّت ایران همواره بغض این شکست ملّی را دل داشت. جلوی دیدگان خود دید که چه استبداد سیاهی پس از کودتا مستقر شد، تا جاییکه جامعه هرگز روی آسودگی وجدان،آرامش روان ، آسایش زندگی، آزادی و استقلال را ندید. ملت در طول ۲۵ سال استقرار حکومت برخاسته از کودتا، در پی آن بود که به حکومت دژخیمان استبداد سلطنتی وابسته پایان دهد و یک نظام جمهوری مستقل بر پایه اراده ملّی و موازین دموکراسی را جایگزین آن کند. ضمن اینکه خاطره و الگوی دولت ملّی،دموکرات و مستقل دکتر مصدق را در ذهن داشت، و به دولتی مشابه آن فکر می کرد.
سرانجام بغض و مطالبات ملّت ایران در سال ۱۳۵۷ منفجر شد، و ملّت طومار نظام سلطنتی استبدادی را برای همیشه بست. اما با هزاران دریغ و افسوس، انقلاب ایران که درجهت تداوم نهضت ملّی ایران بهرهبری دکتر مصدق شکل گرفته بود، باز هم توسط همان عوامل داخلی و خارجی شکست خورد. انقلاب ایران که به منظور کسب آزادی و استقلال و حاکمیت ملی صورت گرفته بود، دستخوش اقتدارطلبی فرصتطلبان غارتگر و واجد انواع فساد ها، قرار گرفت و استبدادی جدید از آن سر بر آورد . در نتیجه آمال ملّت ایران به طاق نسیان کوبیده شد. در مجلس خبرگان قانون اساسی همان نمایندگان حزب زحمتکشان به رهبری مظفر بقایی و همان فدائیان اسلام که از عوامل اصلی کودتای 28 مرداد بودند ، زمینههای تصویب حکومت فردی با صبغههای ایدئولوژیک را فراهم نمودند .
مظفر بقایی نقش بسیار مهمی در پیوند دادن عوامل خارجی و داخلی کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ داشت. اسناد گواه آن است که او پس از کودتای ۲۸ مرداد با نفوذ در دستگاه نظامی و امنیتی موجبات تثبیت نظام استبدادی قبلی را فراهم کرد. بعدها از همین روش نفوذ در انقلاب ایران استفاده کرد.
آیتالله کاشانی هم نقش بسیار مهمی در کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ داشت.و از جمله عوامل مؤثر داخلی در سرنگونی دولت ملی محسوب میشد.موجب تاسف بسیار است که پس از انقلاب ، سران حاکمیت خود را میراثدار کاشانی میدانستند.
یکی از جریانهایی که در کودتای ۲۸ مرداد سهم بسزایی داشت، فدائیان اسلام بهرهبری نواب صفوی بود. از ابتدای دولت ملّی آنها با خشونتطلبی، موجبات کودتا را فراهم کردند. یکی از کنشهای آنان ترور نافرجام یار وفادار دکتر مصدق، شهید دکتر حسین فاطمی بود. پس از انقلاب نه تنها روش فدائیان اسلام تدوام یافت که اعضای آنان در سمتهای مختلف منصوب شدند. ضمن اینکه سران حاکمیت، به نزدیکی خود به فدائیان اسلام، مفتخر بودند!
خط و خطوط همان عوامل کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، موجب بازسازی دوباره استبداد در فردای انقلاب ایران شد. پس از انقلاب با بحرانسازی ها مانند اشغال سفارت آمریکا، و ۴۴۴ روزه گروگانگیری، ادامه جنگ عراق با ایران تا مدت هشتسال و با عنایت به پشتیبانی غرب، زمینههای تثبیت استبدادی خونین و سرکوبگر را آماده کردند. تمامی جریانهای ملی، بهویژه جبهه ملی ایران را در ۲۵ خرداد ۱۳۶۰ با حربه ارتداد از صحنه بیرون کردند. رفته رفته دیگر احزاب چپ و حتی اسلامی را سرکوب نمودند. کاری که پهلوی نتوانست انجام دهد، آنان یکسره انجام دادند.
در کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ دولت ملی دکتر مصدق را سرنگون نمودند. اما در ۲۵ خرداد ۱۳۶۰ ، فرمان سرکوب پیروان دکتر مصدق و جبهه ملی ایران را صادر کردند. مصدق را مسلم ندانستند. کودتای ۲۸ مرداد را نه یک کودتا، بلکه سیلی اسلام به دهان مصدق خواندند و جبهه ملّی ایران میراث پاک دکتر مصدق را مرتد اعلام کردند. حتی نام خیابانهای بزرگ شهرها که پس از انقلاب، نام نیک دکتر مصدق توسط مردم بر آن ها نهاده شده بود، تغییر دادند.
در این سالیان برخی عوامل خارجی و داخلی کودتا، کودتا را محرز دانستند. بهعنوان نمونه شاه و اسدالله علم در گزارش روزانه خود به این امر گواهی دادند. اشرف پهلوی و ثریا اسفندیاری به نقش خود در کودتا اذعان کردند. در آمریکا و انگلیس عوامل کودتا با نوشتن کتاب های خاطرات به نقش خود در کودتا اعتراف کردند. صدها سند در این باره نشر دادند.در همین سال های اخیر اردشیر زاهدی داماد ونزدیک ترین فرد به شاه برگه صورت حساب مخارج کودتا را به دانشگاه استنفورد هدیه نمود.دستگاه های اطلاعاتی انگلیس و آمریکا اسناد محرمانه کودتا را پس از گذشت زمان قانونی منتشر کردند.
از همه مهمتر رؤسای جمهور و سران دو قدرت دخیل در کودتا به نقش آمریکا و انگلیس گواهی دادند. بهعنوان نمونه ریچارد نیکسون رئیسجمهور اسبق جمهوریخواه آمریکا که خود در کودتا نقش داشت، به نقش آمریکا در کودتا اعتراف کرد. رئیسجمهورهای معاصر آمریکا کلینتون و اوباما، نیز به نقش آمریکا در سرنگونی دولت ملی دکتر مصدق تأکید و از ملت ایران پوزش خواستند. مادلین آلبرایت وزیر امور خارجه دولت کلینتون در سال ۲۰۰۰ و برنی سندرز سناتور دمکرات، به نقش اصلی آمریکا در کودتای ۲۸ مرداد اذعان کردند. اخیراً دیوید اوئن و جک استراو وزرای خارجه اسبق انگلستان، به نقش انگلستان در کودتای ۲۸ مرداد اعتراف کرده اند. فصل مشترک سخنان این معترفان این بوده که کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ زمینههای دموکراسی در ایران و خاورمیانه را از میان برد و موجب تثبیت دیکتاتوری در ایران شد. حتی بهصراحت ریشه ی شرایط بحرانی دوران کنونی چه در ایران و چه در منطقه را در آن کودتای شوم دانستند.موجب تاسف و حیرت است که هنوز کسانی پیدا شوند که بخواهند آن کودتای ننگین را با کمال وقاحت قیام ملی وانمود نمایند.
کسانیکه خیانت و جنایتهای رژیم گذشته از جمله کودتای ننگین ۲۸ مرداد را تطهیر کنند، خود رهاوردی جز نظام استبدادی دیگری نخواهند داشت. کسانیکه کودتای ۲۸ مرداد را سیلی اسلام بر دهان دکتر مصدق بدانند، با دموکراسی، استقلال، آزادی و حقوق بشر بیگانهاند.و نتیجه عملکرد آن ها اوضاع اسفناک و مشقت بار کنونی را برای ملت ایران به وجود آورده است.
حکومت کنونی در تداوم رژیم استبدادی قبلی است. کسانیکه تنها به بحرانها در ۴۴ سال گذشته اشاره میکنند، واقعیت را پنهان میکنند، و نمی گویندکه وقوع انقلاب 57 و بحرانهای کنونی ریشه در عملکرد رژیم گذشته بهویژه درکودتای ننگین ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ دارد.
جبهه ملّی ایران همانطور که بارها گفته است،راه برونرفت از بحرانهای هفتاد ساله را تحقق آزادی، استقلال ،عدالت اجتماعی،جدائی دین از حکومت و استقرار حاکمیت ملی بر اساس انتخابات آزاد در نظام جمهوری می داند.
هیات رهبری اجرائی جبهه ملی ایران
تهران-28 مرداد 1402