چرا دکتر سروش روشنفکر نمای فقیهان! گاهی چنین بی اندیشه سخن هجو می گوید؟

این مطلب را با دوستانتان به اشتراک بگذارید :

محمد علی مهرآسا

آقای عبدالکریم سروش که اصل نامش چیزی دیگر است و این نامش نیز الکی و عاریتی است، در یک نوشتار یا سخنرانی فرموده است:

«خمینی از تمام رهبران سابق ایران عالمتر بود!!»  و در این گفتار و یا نوشتار به نام دو پادشاه پهلوی به علن اشاره کرده است.

نخست بگویم که من با کارکرد شاهان پهلوی نیز مخالفم و با آنان میانه خوبی ندارم و ده ها ایراد بر کارشان دارم. اما حقایق را نباید کتمان کرد.

من نمی دانم آقای دکتر سروش که دستکم دکترای داروسازی در دانشهای تجربی دارند، منظورش از علم در این اظهار نظر چرند چه چیزی است؟ اگر درس فقاهت دین حقه و تزویر اسلام را علم می داند، پس خود حضرتشان را باید یک نادان و یا دستکم بی تجربه خواند! زیرا دانش در مفهوم و معنای تمام فرهنگها به آن دسته از دانستنی ها گفته می شود که این چنین وضع جهان و زندگی آدمی را دستخوش تغییر و تکامل و تکمیل کرده است. البته از نظر دانشمندان این گونه علوم مورد اشاره،  در پیشرفت علم به هیچ عنوان موضوع تکمیل را نمی توان برزبان راند و پیشرفت جهان کنونی را تکمیل و پایان یافته تصور کرد. زیرا دانشمندان مرتب در پی کشف مجهولاتند.

اما سواد آقای خمینی همان درس فقه و کلام دینی بود که به طلبه های قم تدریس می کرد تا آنان نیز در سرانجام و پایان کار با گذاشتن دستاری سفید یا سیاه بر سر خود را عالم بنامند و جزو علما شوند که ادعائی بس مزخرف و سراسر دروغ و خدعه است.

آقای دکتر سروش! 

گمان کنم شما به یک نوع جنون ادواری مبتلا شده اید که گاه به گاه از درونتان رُخ می نماید و ظاهر می شود و موجب گفتن افاضاتی می گردد که جز نام ننگ چیزی برای شما به همراه ندارد.

محمد رضا شاه گرچه تحصیلات دانشگاهی نداشت و شاید تنها در دانشکده افسری مطالبی در همان حول و حوش نظامیگری خوانده بود، اما دو زبان خارجی زنده دنیا یعنی فرانسه و انگلیسی را به روانی و با تسلط حرف می زد و در برابر سران دولتهای خارجی هیچ کم نمی آورد. و آنچه از قول نزدیکانش نیز نقل شده است زبان اسپانیائی را نیز تا حد مطلوب می دانست. همچنین به هر جا برای افتتاح می رفت، با دقت و وسواس کامل به سخنان توصیف کننده و متخصص کار و دستگاه مورد افتتاح گوش می داد و از این جهت معلومات عمومی اش نیز تا حدی فراوان مورد اقبال اساتید زمان در ایران بود. 

اما همه از طریق تلویزیون فهمیدند که ابولهول شما خمینی، همان گویش عربی را که خوانده بود نیز نمی توانست بفهمد و با آن سخن گوید!! نمونه اش را در هم نشینی و مصاحبه با یاسر عرفات مشهور دیدیم که مترجمی نشسته بود و سخنان عربی یاسر عرفات، و فارسی چلقوز خمینی را  برای آن دو بازگو می کرد! یعنی خمینی حتا از سخن گفتن با زبان عربی که شصت سال در آن خبره که نه بل خیره شده بود نیز عاجز و ناتوان بود!!

خمینی در سخن گفتن با زبان فارسی نیز لنگ می زد و همانند دهاتی های بی سواد حرف می زد  و مثلاً سخنرانی می کرد! جایگاه فاعل و مفعول و فعل را نمی توانست به درستی تعیین و ادا کند.

اکنون از آقای دکتر سروش لازم است پرسشهائی در زمینه ی فرموده شان بشود و من نویسنده با التماس و عاجزانه می خواهم که آقای دکتر سروش در پاسخ به این پرسشها کوتاه نیایند و دستکم بکوشند تا دلیلی برای ادعای خویش ارائه دهند.

1- آیا آقای خمینی از دانش ریاضی چیزی خوانده و یاد گرفته بود و اگر یک معادله سه مجهولی جبر را به حضورش تقدیم می کردید که حل کند، از انجام این کار سر باز نمی زد و معادله را به درستی حل می کرد؟ یا حتا اگر یکی از مسائل حساب کلاس ششم ابتدائی را که به ما در دوران تحصیل داده می شد، به حضرت آیت خدا می دادید، از پس حل مسئله و دادن جواب درست بر می آمد؟

2- آیا آقای آیت معظم خدای مجهول یعنی روح الله خمینی فورمولهای ساده و ابتدائی شیمی را می توانست به شما دکتر داروساز جواب دهد و قادر بود فورمول الکل، اسید استیک، اسید سولفوریک و اسید نیتریک و … را بنویسد؟ آیا از سدها دانشمند شیمی در اروپا و امریکا، نام دستکم سه نفر را می دانست و کارشان را می شناخت؟ 

3- آیا آقای روح الله مصطفوی مشهور به خمینی می دانست دانش فیزیک از چه مسائل و مطالبی سخن می گوید و در مورد چه چیزهائی بحث می کند و حد اقل سه فیزیکدان مشهور جهان را می شناخت؟ آیا از انشتین جز شنیدن نامش از دیگران، چیزی و اوصافی را به حافظه سپرده بود؟ آیا از اتم و مولکول سر در می آورد و می دانست اتم چیست و مولکول به چه می گویند؟ آیا ماشین بخار و یا ماشینهای انفجاری را می شناخت و از کار آنها شمه ای بهره گرفته بود؟ آیا می دانست شکافتن اتم یعنی چه و در این مورد مطالعه ای داشت؟ 

4- آیا از دانش فیزیولوژی و بیولوژی هیچ بهره ای گرفته بود و دستکم فورمول و محتویات خون جانوران پستاندار را می شناخت؟ آیا از ساده ترین کار بدن آدمی یعنی خوردن و هضم غذا اطلاع و آگاهی کافی داشت؟ آیا می دانست که اکسیژن هوا در تنفس انسان و حیوان چه رلی دارد و چه مسیری را طی می کند؟ 

5- آیا آقای خمینی از دانش کیهان شناسی بهره ای برده بود؛ و یا تنها سخن قرآن را قبول داشت که آسمان سقفی است گنبدی شکل که بدون ستون و حائل ایستاده است؟ خمینی اگر سخن قرآن را نمی پذیرفت پس از نظر دینی مجتهد نبود و باید او را از دیدگاه دین اسلام به کفر گوئی متهم کرد. آیا زمین را کروی می دانست و یا سخن قرآن را قبول داشت که« ما زمین را برای شما گستراندیم و کوه ها را نیز در آن درست کردیم!!»

6- آقای روح الله الخمینی الکذاب چه مفهومی از خلقت نباتات و جانوران و انسان داشت؟ او مگر در این مورد نیز پیرو نوشتار قرآنش نبود؟ آیا بر این ادعا پای نمی فشرد که الله جبرئیل را فرستاد تا از آب و خاک زمین به قدر حجم و قامت آدم نمونه، به بهشت ببرد و با گل سازی، مجسمه ی آدم ابوالبشر!! را بسازند که روح الله را در آن بدمد تا زنده شود؟

آن چیزی که خمینی خوانده بود و در حوزه های درس دینی به طلبه های دهاتی تدریس می کرد عبارت از یک مشت آگاهی و اطلاعات در مورد فقه دین اسلام بود که شامل آداب خلا رفتن و شکیّات نماز و روزه و غسل میت و غسل برای زنان حایض و امثال این چرندیات بود که نه تنها دانش نیست، بل ضد دانشهای تجربی بوده مشتی جفنگ و ترهات است که مغز آدمی را ملول می کند و تنها برای کسانی است که نماز و روزه شان ترک نمی شود و برای نشستن در کنار حوض کوثر و معاشقه با حوریان توصیف شده توسط آخوندها چشم به قیامت موهوم دوخته اند. 

آیا آن معلوماتی که آقای دکتر سروش به خمینی نسبت می دهد همان چیزی نیست که خمینی در سخنانش  در اوائل انقلاب – که توسط تلویزیون پخش می شد – بیان کرد؟ او در برابر فرار مغزها از دست افکار پوسیده و مغز پهن مانده خودش گفت:

«…بروند این دکترهای بی ایمان ما با همین طلبه های فیضیّه در ظرف شش ماه!! دکتر می سازیم و جای آنها را پر می کنیم!!!»

آری سواد و معلومات عمومی فقیه عالیقدر شما این مقدار بود که خودش آن را به مردمان با سواد و فرهیخته ایران از روی نفهمی نشان می داد.

خیر آقای دکتر سروش! خمینی شما خیلی از محمد رضا شاه پائینتر بود و تنها در همان زمینه فقه اسلام معلومات داشت و غیر از آن را یاد نگرفته و نسبت به دانشهای اصلی دنیا جاهلی به تمام معنا بود.

کلیفرنیا دکتر محمد علی مهرآسا          2/3/2019

مطالب مرتبط با این موضوع :

3 پاسخ

  1. سلام.درود به حقیقت گویی شما جناب دکتر مهر آسا. تشکر میکنم از نوشتار تحلیلی شما . پاسخ پایانی شما به اکاذیب حسین دباغ معروف به سروش حقیقتا بر دلم نشست

  2. با سلام خدمتتان این جناب عبدالکریم سروش دباغ هم برای خودش پدیده ای ست قابل شنود. ایشون در یک عقب نشینی از خدا دانستن خمینی به شاه فحاشی کرده و از جمله او را زنباره دانسته. خب درست شاه زن باره. اما ای فیلسوف عصر بی فیلسوفی گیریم که شاه ایران مثل بسیاری از مردان ایران و جهان زنم دوست بوده باشد که خب بوده. اما آیا این در برابر فتوای تفخیذ و آلت لای پای شیرخوار مالیدن تا انزال و ارضاء طبق فتواتی خمینی و از قرار ایشون شخصا چنین کارهایی خودش کرده است. در ثانی تو به شاه ایران ایراد میگیری دپر صورتی که او هرگز خودش را پیامبر ننامیده و مد عی وحی نبوده. در صورتی که پیامبر تو عاشق سینه چاک عایشه سه ساله شده و به مدت سه سال و طبق فتوای خمینی که بر همین اساس سیره ی پیامبر داده شده با این بچه شیرخوار تفخیذ می کرده و درست در شش سالگی قمری که میشود پنج سال و چند ماه بر او دخول میکند و این بچه را افضا می کند. و این در حالی ست که حسنه زن یازده ساله پیامبر و هفت زن عقدی و چند زن صیغه ای دیگر هم در بساط پیامبر بوده. جناب سروش واقعا برو خجالت بکش که چنین اراجیفی را می بافی و در مدح خمینی و پیامبر «گرامی» اسلام می گویی و در برابر این چنین یاوه گوزی می کنی. من از اصل و اساس با حکومت پادشاهی و شاهنشاهی مخالفم اما این هرزه گویی های ترا بر نمی تابم. در اینجا یادآور میشوم که از آنجه که فیلسوف قحتی آمده به یک آدم بی مایه ای چون سروش گهفته اند فیلسوف. مرگ بر حماقت زنده باد هوش و درایت و خرد. اما من یک ایراد بر نوشته این آقای مهرآسا دارم و آن اینکه از آزادمنشی به دور است که کسی که دوست دارد سروش بنامندش شما بر او ایراد میگیرید و حتا نسخره اش می کنید. اینرا همچنین به کریمیان نیز می گویم. سروش آنقدر ایراد دارد که نیازی به این ایرادهای ناوارد نیست. ممنونم

  3. بر سروش ایرادی نیست تا زمانی که یک عده احمق او را فیلسوف بدانند و پای منبرش بنشینند او همچنان از سر سپردگان ولایت خواهد بود. بدبختی ایران ما از زمان شکست قادسیه شروع شد و ورود اسلام این ویروس ضد بشر. برای همین تا زمانیکه این اسلام نجس بر روح و روان ایرانی سیطره داشته باشد و تا زمانی که صدای الله اکبر از بلندگو پخش شود و تا زمانیکه کسانی باشند که هنوز به مسجد می روند این امید که ایران آزاد شود وجود ندارد. باید از ارتشیان و سپاهیان پرسید کمه آیاذ وقت آن نرسیده که بیوت روحانیون را و مراکز فتنه اسلامی و تشیع را در ایران نابود کنید. آیا کسی نیست از شهریاران و سلحشوران و جوانمردان ایران زمین که مراکز پرورش آیت الله و ملا و طلبه و آخوند را بمبباران کند؟؟؟!!! شهریاران را چه رسیده؟! کجایند!؟

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

Layer-17-copy

تمامی حقوق این وبسایت در اختیار مجموعه رنگین کمان بوده و استفاده از محتوای آن تنها با درج منبع امکان پذیر می باشد.