در «پیشابرجام » :
امپراتوری بریتانیا که آفتاب بر پرچمش غروب نمیکرد، با قدرت و اتکا بر کشتیهای « توپدار » قراردادهای نفت مانند امتیاز نفت « دارسی » و امتیاز نفت سال 1933میلادی ( 1312 خورشیدی ) را بر ملت و مردم ما تحمیلکرد ؛ البته فساد داخلی نیز « چاشنی » آن قراردادها بود .
در « پیشابرجام » برای لگدکوب کردن قانون « ملیشدن صنایع نفت در سرتاسر ایران » به پیشوایی دکتر محمد مصدق ، نیاز به اتحاد آمریکا و انگلیس یعنی چرچیل و آیزنهاور ، دالس و ایدن و در این راستا « سیا » و « ایتلیجنتسرویس » برای اقدام به کودتا و نیز به کارگیری عوامل داخلی مانند زاهدی ، کاشانی ، شعبان بیمخ و افسران خریداری شده بود ؛ اما
در « پسابرجام »
نیاز به کودتا و اتحاد آمریکا و انگلیس نیست ؛ بلکه به دست « وزیر » و با موافقت ضمنی رییس جمهور و هیات وزیران و سکوت مجلس شورای اسلامی ، قرار است قانون « ملی شدن صنایع نفت در سرتا سر کشور » پایمال و لگدمالگردد :
در « پسابرجام » با « شیرینکردن » قراردادهای نفتی ، بدون تهدید و اعمال زور و قدرتنمایی وسیلهی کشتیهای توپدار یا هواپیماهای حامل بمبهستهای ، با « التماس » در پی دادن امتیاز اند .
باید گفت که صد رحمت به « پیشابرجامی »ها ؛ زیرا هنگام دادن آن امتیاز ها ، نفت ایران در سرتاسر کشور ملی نشده بود ؛ اما در « پسابرجام » با وجود این قانون ، با اصرار در پی دادن « امتیاز » نفت هستند و برای دادن « امتیاز » آن را « شیرین » میکنند و حتا التماس هم میکنند .
شنبه یکم اسفندماه 1394 (ماه ملی شدن صنایع نفت در سرتاسرکشور ) ـ هوشنگ طالع