چند رزوی است که دوست عزیز وگرامی و همرزم ما جناب آقای مهندس کوروش زعیم عضو فعال شورای مرکزی جبهه ملی ایران بدون اطلاع همفکران ویاران به خانه دوم خود نقل مکان کرده اند … چرا …؟ و چگونه …؟ نمی دانم .
تصمیم داشتم دررابطه با بازداشت ایشان مطلبی بنویسم تا حرفی زده باشم ولی متاسفانه بعلت ناراحتی های روحی وجسمی در شرایط حاضر امکان چنین کاری برایم مقدور نیست . باشد تا زمانی دیگر .
تنها به یک قسمت کوتاه ازسرمقاله چندین صفحه ای که در سال ۱۳۸۵ در مجله ایرانمهر ( شماره ۲۸ ) بمناسبت بازداشت زعیم درباره شخصیت علمی وسیاسی ، واعتراض به بازداشت ایشان نوشته بودم اشاره میکنم .
( اندیشه ، در بند …؟! )
سخن گفتن از یاری در بند …انسانی آزاده … عاشقی شوریده سر … در این شرایط وزمان کاریست بس دشوار … ولی چه میشود کرد ؟ باید حرفی زد … چیزی نوشت … کاری کرد … سکوت ودر خود فرو رفتن ره به جایی نخواهد برد.
دیروز گذشتگان گفتند … امروز ما میگوییم … فردا و فرداها آیندگان خواهند گفت … بخاطر اندیشه وبیان عقیده کسی را به بند نکنید . بگذارید افکار واندیشه های مختلف در هم آمیزند ، نبرد کنند تا نتیجه مطلوب به دست آید ولی چه سود .
ارگان رسمی حزب سوسیال دموکرات و لائیک ایران
منو
یک پاسخ
با سلام ایکاش یکنفرتان با شجاعت و صراحت می گفت که چگونه پل پیروزی روحانیون آدمکش شدید! ایکاش! مرگ بر آحوند