ایران امروز به آستانه یک انفجار اجتماعی بزرگ رسیده است. در چنین اوضاع و احوالی نیروهای سیاسی مطرح تلاش می کنند تا با استفاده از تغییرتدریجی فضای سیاسی، اهداف خود را تبلیغ و با جلب حمایت و پشتیبانی هرچه بیشتر مردم سهم بیشتری در سپهر سیاسی به دست آورند. طبیعی است که جبهه ملی نیز- که در طول حکومت جمهوری اسلامی به علت کنترل شدید امنیتی و آزار و تعقیب و زندانی شدن رهبرانش اغلب به عدم کارآیی سازمانی و چند دستگی دچار شده بود – به چنین اقدام بایسته ای دست بزند. در این زمینه حرکتی تحول طلبانه با اعلام موجودیت “سامان ششم جبهه ملی” در داخل صورت گرفت. لکن، برای اینکه این حرکت به صورت حرکتی منزوی و تصادفی باقی نماند و ادامه یابد، از نظر ما اقدامات دیگری ضروری می نماید. یکی از این اقدامات نقد عملکرد جبهه ملی در دوران انقلاب است.
برخورد به عملکرد جبهه ملی در زمان انقلاب، انتقاد از رویکرد سازشکارانه اکثریت رهبران آن زمانِ جبهه در برابرروحانیت به قدرت رسیده و به فراموشی سپردن آرمانهای آزادی، دموکراسی و عدالت است. مشخصا، مورد نظر ما دیدار آقای سنجابی با آقای خمینی در پاریس و پذیرفتن دیکته وی به نام جبهه ملی و طرد شاپور بختیار از جبهه ملی پس از قبول سمت نخست وزیری است. گرچه جبهه ملی ایران اولین تشکلی بود که با اعتراض به قانون قصاص از همکاری با دولت بازرگان سر زد، ولی انکارناپذیر است که «بیعت» او با خمینی بسیاری از قشرهای میهن دوست، ملی و لیبرال را دلسرد و از جبهه دور کرد، تا حدی که تا امروز هم در اظهار نظرهای مردم عادی از این عمل به عنوان پشت کردن به آرمانهای جبهه ملی یاد می شود.
لازم به یادآوری است که جبهه ملی ایران- اروپا، در کنگره اول خود (به نام کنگره ورجاوند) در ١٣٨۶، در تحلیل سیاسی خود، ازجمله، با اشاره به اعلام خطر شادروان شاپور بختیار درباره سیطره استبداد مذهبی و عدم همراهی وی با خمینی، اولین بار به عنوان شاخه ای از جبهه ملی از ایشان اعاده حیثیت نمود. رجوع شود به:
ما براین باوریم که جبهه ملی ایران باید به آن اشتباه تاریخی برخورد انتقادی جدی بنماید. ما معتقدیم که بدون چنین برخوردی جبهه ملی ایران نمی تواند با پیشانی باز با مردم ایران سخن بگوید و دوباره آنان را به مبارزه برای آزادی، دموکراسی و توسعه پایدار دعوت کند. چگونه می توان بدون رویکردی شفاف نسبت به گذشته و قبول اشتباهات آنچنانی، اعتماد و اطمینان مردم را دوباره به دست آورد؟
بجاست که تحول تشکیلاتی اخیر که به اعلام موجودیت جبهه ملی (سامان ششم) انجامید با تحول و خیزش عقیدتی و شیوه تازه عملکرد توام با شهامت و شفافیت همراه باشد تا آن تحول صرفا به عنوان “انشعاب” یا “مناقشات درونی” تفسیر و تحریف نشود، بلکه علامتی باشد حاکی از تحول ماهوی و ارتقاء عقیدتی و عزم واراده در پیشبرد هدفها و شیوه عمل بنیان گذار جبهه ملی ایران، دکتر محمد مصدق.
بعلاوه، جبهه می تواند با این عمل سرمشقی برای دیگران گردد و سنتی نیک پایه گذاری نماید. نگرش و باز بینی منتقدانه عملکرد خود، عامل مهمی است در اصلاح و پیشرفت مداوم در نظامهای دموکراتیک و وسیلهای است که از انباشته شدن مشکلات و رسیدن به نقطه انفجار جلوگیری می کند. با چنین حرکتی، جبهه به نوبه خود، به رشد و تشدید مبارزات مسالمت آمیز کمک می کند و سیر آنرا در راستای مثبت و روشنی قرار می دهد.
بالاخره این واقعیت را هم باید در نظر داشت که اوضاع و احوال پساجمهوری اسلامی به احتمال زیاد پرمخاطره ترخواهد بود تا فرآیند برکناری جمهوری اسلامی. در میان نیروها، سازمانها، گروها و گروهکهای فراوان و بسیار متفاوت در سپهر سیاسی فعلی ایران، هستند نیروهایی که در پرتو مواضع متعارض تاریخی شان، پس از برکناری جمهوری اسلامی یا حتی در طول فروپاشی، برای کسب قدرت سیاسی (انحصاری) به مقابله و تعارض با یکدیگر قرار گیرند. در این میان وجود یک نیروی متعادل کننده که از پشتیبانی و اعتماد قاطبه مردم برخوردار باشد، می تواند از بروز فجایع غیرقابل پیش بینی جلوگیری کند. جبهه ملی ایران می تواند با شیوه عمل و تفکری نو و برخوردار از حمایت قشرهای وسیع ملت نقشی موثر در تضمین ثبات و امنیت، عدالت و پیشرفت در ایرانِ پسا جمهوری اسلامی و در منطقه ایفا کند.
جبهه ملی ایران- اروپا با تاسی از مواضع سازمان مادر کماکان بر گذار مسالمت آمیز از جمهوری اسلامی، استقرار یک دموکراسی لاییک و حاکمیت ملی از راه انتخابات آزاد و عادلانه تاکید می ورزد.
جبهه ملی ایران- اروپا
تیرماه ١٣٩٨ / ژوییه ٢٠١٩