مشهد؛ دُکان صیغه است نه چیزی دیگر!!! (پاسخی محکم به علم الهدی): احسان فتاحی

این مطلب را با دوستانتان به اشتراک بگذارید :

احمد علم‌الهدی٬ نماینده علی خامنه‌ای در استان خراسان‌ رضوی گفته مشهدشهر گردشگری نیست که «مراکز عیاشی» درآن توسعه یابد و «کنار گنبد امام رضا نمی‌شود کنسرت برگزار شود.»

نیروی انتظامی و قوه قضائیه در مشهد ماه‌هاست که مجوز برگزاری هیچ کنسرتی را صادر نمی‌کنند٬ این در حالی است که این کنسرت‌ها از وزارت ارشاد مجوز دارند.
اما به راستی مشهد محل صیغه وروضه خوانی آیات عظام است نه محل شادی
صیغه موقت یا همسریابی موقت همان ازدواج ساعتی، ماهانه و سالانه است. صیغه موقت همان ازدواج غیر دائم است. صیغه موقت به این معنی است که زن و مردی که با هم ازدواج موقت می کنند، فقط تا زمانی که مدت عقد تمام نشده ، با هم زن و شوهرند . بعد از تمام شدن مدت دیگر زن و شوهر نیستند ،مثلا اگر برای مدت ده روز ازدواج کرده باشند، بعد از ده روز دیگر نسبت به هم محرم نیستند. در ازدواج موقت یا همان صیغه موقت رضایت زن و مرد و خوانده شدن عقد و مشخص کردن مهریه و مدت لازم است.

بله اینجا مشهدی است که علم الهدی خط ونشان می کشد ، شهری که همه آن را با گنبد طلا و معنویت امام غریبش می شناسند اما تاریخ در کوچه های غربت این شهر به گونه ای دیگر رقم می خورد . تن فروشی ،بچه فروشی ،خط فقر ،مواد مخدر در مشهد که ذکر خدا را نمی کنند بلکه ذکر مرده پرستی وخرج کردن

چندسال پیش مهرداد عابدی در این باره گزارشی تهیه کرده بودند که
مشهد توریسم ساختار یافته صیغه و فحشا !
در راه بازگشت ، در میانه راه راننده تاکسی هم درد دلش باز می شود و بابی جدید از معضلات این شهر را برایم می گشاید . می گوید من خودم دیده ام که سمت خیابان طبرسی دختر ها برای گرفتن ۱۰۰ یا ۲۰۰ دلار با مسافر هایی که از کشور های همسایه می آیند رابطه برقرار می کنند . می گوید یک بار یک مسافر خارجی داشتم که سه زن داشت و وقتی سوار ماشین شد می پرسید برای صیغه کردن کجا باید بروم ؟ ادامه می دهد که یک بار دیگر هم دو زن اهوازی را سوال ماشین کرده بودم که خودشان می گفتند به شوهرانمان گفته ایم می رویم زیارت اما اینجا با دو مرد از کشور های همسایه قرار گذاشته بودند . ۱۰ روز اینجا بودند و هرکدامشان با ۳ میلیون تومان پول بر می گشتند به شهرشان . می گوید انگار اینجا کسانی هستند که کارشان برنامه ریزی همین کار هاست و برای مشتری ها آنچه را که می خواهند فراهم می کنند .

و وقتی که از بالا به این شهر نگاه می کنی و کوچه به کوچه و خانه به خانه آنچه را که دیده ای را مرور میکنی ، افسوس می خوری که چرا این شهر به سمتی می رود که معنویتش را از مواد مخدر و فساد و فحشا بگیرد ؟

مملکت قانون دارد. هر کسی نمی تواند برای خودش قانون وضع کند.
به این میگویند حکومت ملوک الطوایفی . اگر هر قسمت از کشور یک علم الهدی داشت ، دیگه دولت و مجلس و قوه قضاییه نمیخواستیم . هر حاکمی برای ملک خودش قانون میگذارد و اجرا میکرد و متخلفان از قانون خودش را هم مجازات مینمود .‌ معلوم میشود که مرحوم آیت الله واعظ طبسی که از بدو انتخاب نماینده رهبری در خراسان بودند ، مدیریت انحرافی و خلاف شرع داشتند که اجازه دادند مشهد به قطب گردشگری و توریستی جهان اسلام تبدیل شود !! اصلا بنابر فرمایش علم الهدی ، زیارت نه تنها هیچ سنخیتی با سایرامور نظیر گردشگری و اقتصاد ندارد بلکه در تعارض نیز هست !چون علم الهدی کنسرت را در مشهد حرام میداند و در اصفهان و شیراز و شمال حلال ، پس باید مشهدی ها هیچ کاری به اسلام ناب محمدی و نظام جمهوری اسلامی ایران نداشته باشند ، اگر دین حاکم خراسان را می پسندند در مشهد بمانند و اگر دین سایر حاکمان سایر بلاد را می پسندد ، هجرت کنند ! خیلی عالی شد ..

عدم برگزاری کنسرت در مشهد را نمی شود بی جواب گذاشت!اول امام جمعه مشهد علم الهدی گفت که “مشهد جای عیاشی و کنسرت نیست و اگر می خواهید کنسرت برگزار کنید به شهر دیگری بروید”. سپس وزارت ارشاد با محترم شمردن نظر علم الهدی از برگزاری
کنسرت در مشهد انصراف داد. و حالا علی مطهری گقته است: “درباره اجرای کنسرت‌ها در استان‌های مختلف نباید تفاوت قائل شد، زیرا کشور که حکومت فدرالی نیست و اینگونه نیست که بگوییم خراسان رضوی دارای خودمختاری است و قوانین خاصی بر آنجا حکومت می‌کند. چیزی به نام حریم امام رضا وجود ندارد.”

همانطور که در رادیو فردا نظر دهنده گان دیدگاه های خود را نوشته بودند که مطهری پرسیده مگر خراسان خودمختارست؟ جواب: بله! اگر شما خواب نبودید، میدانستید که تمام مملکت بطور ملوک الطوایفی اداره میشود، دولت هست ولی وزیرش دکور، معاونش باید نظر مساعد سپاه را جلب کند، نهادها هرکدام یاغی وار کار خود را میکنند و نه پاسخگو هستند نه ملزم به حساب و کتاب. در هر جنبه، چندین نهاد و دست اندرکار موازی. از اقتصاد و فرهنگ و سیاست داخلی و خارجی و تمام قوا در کار هم دخالت مخرب میکنند. تنها موردی که تمام نظام یکصداست، سرکوب و خفقان و سکوت در برابر بی قانونی و ظلم بوده و همه شرکاء به سهم خود از هیچ کوششی دریغ نمیکنند. هیچیک از این مسائل چیز جدیدی نیست. یک مثال ساده اینکه حتی فیلم اکران شده در تهران یا کنسرت خواننده حکومت نظیر افتخاری، در شهرستانها غیر قابل اجرا بوده و با یک جمله ائمه جمعه ( نمایندگان ولی وقیح) با تهدید کفن پوشی و .. کلا لغو میشده. حالا این تازه بدوران رسیده (علم الهدی) که مثل احمدی‌نژاد عاشق مطرح بودن و جنجال هست، هرروز نطقی میکند و فرقش اینست که هرروز و بیشتر شنیده میشود و مطهری تعجب کرده. بله این کشور در همه بخشها بطور خودمختاری و ملوک الطوایفی اداره شده و همیشه هرکس ساز خودش را میزند و قانون واحدی وجود ندارد بجز درمورد سرکوب و غارت و ظلم

خلاصه فعلا که مملکت نه صاحب دارد نه قانون.هر کس برای خود در استانی حکومت فدرالی یا خودمختار تشکیل داده و نظام سلطه هم که حمایتشان می کند و سران قضائی کشور هم از آخوند و دارو دسته چماق دارهای نظام و حامیان روحانیت..مشکلات مردم هم هیچ.. جای کنسرت در آنجا نیست.. آنجا محل آموزش کلاسهای اختلاس و چپاول ملت ساده لوح و جمع آوری پول نان شب این ساده لوحها برای امام رضا می باشد که ثروتش از خیلی آدمهای زنده و سرمایه دار دنیا بیشتر و هیچ خیری هم برای ملت ایران واحاد فقیر جامعه ندارد.. چون در کنسرتها هم مواقعی از اشعاری استفاده می شود که باید جنبه روشنگری را به مخاطب برساند می ترسند..خرابش کنید بره مشهد تازه دارند از امام رضا خدا ساخته و بت پرستی را رواج میدهند

حالا تکلیف مردم چیست؟ آیا بدلیل وجود حرم علی بن موسی در شهر مشهد مردم باید از شادی و موسیقی محروم باشند؟ چه کسی به اینها این حق را داده است که شهروندان را از ابتدایی ترین حقوق انسانی خود محروم سازند؟ آیا نمی شود علیه اظهارات علم الهدی یک طومار اعتراضی راه انداخت؟ آیا ما اینهمه دست بسته هستیم که نمی توانیم در مقابل این زورگویی آشکار بایستیم؟ حالا که عده ای از میان خودشان هم مخالف حرفهای امام جمعه مشهد هستند، دست ما پرتر است و حتما می شود کاری کرد.

وازصحبت های دیگران می توان این را فهمید که :چرا صدای ناله و خواهش ۱۳۶۰۰۰ نفر سهامدار پدیده و یک میلیون نفر سپرده گذار میزان و ثامن الحجج رو نشنیدی صدای کنسرت های اجرا نشده گوش شمارو پر کرد و نطق مبارک باز شد؟ آقای علیه السلام یعنی رسانه ملی که مستقیما زیر نظر رهبره و رئیسش با حکم رهبر انتخاب می شود ۵ سال درحال تبلیغ کردن پدیده بود از نظرشما تبلیغ عشرتکده رو میکرد؟ وقتی موسسه میزان با آرم قوه قضائیه فعالیت میکرد و درب یکی از مهمترین شعبه های آن مستقیما از دادگاه انقلاب مشهد باز می شد شما کجا بودین؟ چرا در تریبون نماز جمعه هیچ حرفی از سپرده گذاران ناچاری که به آرم قوه قضائیه اطمینان کرده و سرمایه زندگی خود را آنجا گذاشته بودند هیچ حرفی نمیزنید؟ چرا وقتی ۹۶ نفر از مدیران شهرداری مشهد به جرم دزدی بازداشت می شوند نمیگوئید به حریم امام رضا جسارت شده؟ آخه مگر شهرداری مشهد چند تا مدیر داره که خودتون میگید ۹۶ نفرشون دزدند؟ چه طور میشود که در کنارقبرامام رضا انواع و اقسام دزدی ها و اختلاس ها کلاه برداری ها حرام نیست فقط کنسرت حرام است؟ آقای علم الهدی اگر بخواهم از افاضات حضرتعالی بنویسم مطمئنا ساعت ها باید وقتم را تلف سنگی کنم که در آن میخ آهنین نمیرود ، نماز خواندن پشت سر حضرتعالی باطل است و میبایست قضا شود.در مشهد کسی هست که میخواهد دامادش را رهبر کند و او نمیگذارد که آنجا کنسرت اجرا شود. علم الهدا نمیتواند اجازه دهد که کنسرتها اجرا شود. علت این است که عقب نشینی او جایگاه رهبری آینده دامادش را به خطر میندازد. اصولا عقب نشینی کار ملا نیست. برای ملا عقب نشینی به معنی مرگ حجره است که برای خود درست کرده. او از این حجره میلیاردها دلار پول در میاورد. هر کسی سعی در این دارد که مغازه خود را که از آنجا پول در میاورد حفظ کند. آیت الله علم الهدا تا قبل از انقلاب به خواب هم نمیدید او را با هواپیما و هلیکوپتر و اسکورت مسلح به این سوی و آن سوی ببرند. اکنون او با بد دهانی توانسته خود را از لا بلای ملاهای درجه دو به یک ملای درجه یک برساند و از زمانیکه به امام جمعه شهر مشهد منصوب شد او عملا حمکران شهر مشهد است و تنها میشود با این جمله احساس علم الهدا را در مورد شهر مشهد عنوان کرد. او احساس میکند که مشهد ارث پدرش است. کاری هم از مردم شهر هم تا زمانی که او بسوی مردم اسلحه گرفته ساخته نیست. این هم واقعیت تلخ روزگار ما. آیت الله بددهن، کلفت و گنده شده، چه میشود کرد؟

مشکل این است که در ایران مردم فقط “وظیفه” دارند ولی در برابر هیچ “حقی” ندارند. هر کس از راه می رسد گوشه ای از حقوقشان را غصب می کند. یکی حق ابراز عقیده را می گیرد، دیگری حق اعتراض مسالمت آمیز را می گیرد، و سومی حق برابری فرصتهای تحصیلی و شغلی را غصب می کند. حالا حتی حق شنیدن کنسرت و موسیقی نیز از این مردم دریغ می شود. این مردم فقط “وظیفه” دارند رای بدهند، بچه درست کنند، سربازی بروند، نماز جمعه بروند و روزه بگیرند. البته نا گفته نماند که آنها به ویژه وظیفه دارند جلوی دهنشان را هم محکم نگاه دارند.
احسان فتاحی
٢۵مرداد ماه١٣٩۵

مطالب مرتبط با این موضوع :

8 پاسخ

  1. شیخ علی تهران که طبق گفته ی خودش هم ترتیب سید علی را در بچگی داده بود و هم سید علی را همجنسباز و نه حتا همجنسگرا می دانست که خب اگر ریا نمی کرد و دروغکی خودش را نا اینکاره معرفی نمی کرد عیبی نداشت اگر همجنسگراها را نمی کشت و آلتشان را نمی برید حرفی درش نبود. بله شیخ علی تهرانی این مردک سلطان مشهد را نیز خوب می شناخت و کودکیش و دوران طلبگیش را خوب بیاد داشت و می گفت که این اعلام الهدا از هدات مهدیین است و پشتش بروی همه باز است. البته سه نفر هم بعدها مامور بودند تا هم برای او و هم برای آیت الله صدوق که در یزد منفجرش کردند و یزد را نجس کردند بله سه نفر مامور جستوجوی مردان قلچماق بودند تا بروند و دکل آقا را که از سی و چند سال پیش سفت و سنگین شده را جابجا کنند. اگر خوب به صورت این بابا و شخص رهبری و چند آخوند دیگر نگاه کنید استخناث از وجنانتشان جاری ست. البته باز هم مفعول بودن ایرا مردان نیمه مرد و نیمه زن هیچ عیبی ندارد این جزو طبیعتشان است. اما عیبش در ریا و دروغگو بودنشان و آدمکشییشان است به همین جرم. البته همچنانکه اینان برای خودشان مجمع تشحیص مطلحت نظام دارند٬ هر آخوندی نیز برای خودش وجدان تشخیص مصلحت خویش درست کرده است. در هر حال در بهتریم وجهش ایشون یک مخنث جاکش است٬ من چندی پیش در مشهد بودم. و جالب است که مردم خیلی کمتر به مشهد می گویند مشهد٬ مردم امروز بیشتر می گویند خراسان. در هر حال من به خراسان رفته بودم در صحن و شبستانها و دور حوض پر بودند از جاکشان آقا که به هرکس پیشنهاد می دادند که «آقا ذغال روضه»! و البته من نمی دانستم! که معنیش چیست! پرسیدم فهمیدم که اینان جاکشانی هستند که به جای امام رضا جاکشی می کنند. و البته تلکه ی آن به حساب آعلم الهدا می ریزند که ایشون هم از طرف امام رضا به حساب امام زمان عج می ریزند. امام زمان به اعلم الهدا دیشب گفته که: کنسرت ها را ببندید و حرم من را فاحشه خانه کنید.

  2. من نمی دانم این طیبه خانم است یا آقا٬ حرفهایش به حرف مردان می ماند و نوشته صادقانه اش پسرانه است اما نامش خدا شاهد است که دخترانه است. اما هر چه که باشد من عسرت کشیده را بسوی حراسان می کشد تا آنها از طرف امام عج برای من بکشند آن لاحاف ولایی را.

  3. در رشت ما٬ لاحاف کشان همگی از ولایت امیر مومنان پیروی می کردند٬ عمامه داشتند و روضه خوان بودند و البته خودشان هم لفت و لیسی می زدند. بدین صورت که در هر جاکشی ای خودشان هم یک رهکی می رفتند که در واقع تلکه ی جنسی بود به علاوه ی پول نقد جاکشی. و دارالشفاء هم البته داشتند. یکی از آنها که خیلی معروف بود و عمر نوح کرد و خودش می گفت که با امام زمان هر شب محشور است و اصلا این امام زمان بوده که یک شب به او گفته که او سید است. اپ در یک روضه خوانی مفصل ادعا کرده بود امام زمان عج برای غریبی او گریه کرده و به او گفتنه ای یبن رسول الله عنانه ات را سیاه ای سید خدا!! امام زمان عج برای اولابه کرده و برای اواشک ریخته ! در حالی که او هیچ از سیدی خود خبر نداشته. نامش آقا عبدالحسین پژمان پاچه پیچه ای بود. پدر بزرگ من می گفت که این نام را به او داده بودند و او هم قبول داشت. ولی مسمای این نام این بود که اولا جاکشی هر زنی که میکرد دست ش را در پاچه ی آن زن و دختر می کرد و هر وقت که بیکس می شد به قول خودش از قارقارک بقالی سر کوچه حاج عباس استفاده می کرد و به هر دری میزد که شب را تنها نخوابد و به قول خودش سیخی بزند و. شکمی از عزا در آورد. و هم اینکه خودش وقتی روی تشکچه می نشست تلکه هایی که می گرفت را مثل دزدها در جایی قایم می کرد و آنجا پاچه ای شلوارش بود! این جناب آقا عبدالحسین پژمان پاچه پیچه ای بعد از آنی که آن شب کذایی با امام زمان عج محشور شده بود عمامه سفیدش را تکه تکه کرده بود و به زور به عنوان تبرک به مردم داده بود و فاحشه های رسمی و غیر رسمی و صیغه ای و غیر صیغه ای و آکله ها حلواها پخته بودند و بساط مفتخوری آقا را فراهم آورده همان بعد از ظهر و از آن روز به بعد عمامه اش را سیاه کرده بود و با پارچه ای سیاه روی آن با خط سفید و با واژه ی سید برنگ سرخ نوشته بود آقا سید عبدالحسین پژمان پاچه پیچه ای با امام زمان دیدار کرد. واژه ی سید هم برنگ سرخ بود و هم بسیار درشتر از همه ی حروف. این پارچه ماهها در خیابان سپهبد خاتمی بود که حالا البته نام شهید مطهری را به آن داده اند و حق به حق دار رسیده است! در هر حال مهمترین شغل آخوند ها جاکشی ست. اصولا برای همین است که حجاب برای حکومت اسلامی و حتا شخص پیامبر که به یک بچه سه ساله دست درازی کرده بود و در شش سالگی به او تجاوز کرده بود مهم است. اصولا اگر این جاکشی را از روحانیون بکیریم تمامی قدرتشان از بین خواهد رفت. شما ببیند که اینها قادرند هر نوع ذلتی را و سفله گی و قوادی را قبول کنند٬ جام زهر و قتل عام و کشتار خاوران و پاره کردن مقعد جوانان و تجاوز با باتوم سیانوری و ازاله بکارت و سربریدن و تن دادن به جماع حیوانات و و همجنسبازی و کاپیتولاسیون و نوشیدن جام زهر و برجان و درجام ساندویچ نجاست و خلاصه هر چیزی در مصلحت این نطام هست مگر بیحجابی! و عجب مردمی داریم ما! سلام من و هدیه من به مادران لاله زار ایران. خاوران! مرگ بر تمامی کسانیکه می خواهند دوباره برای ما روسری جدید و آبی و پنفش بیاورند از بنی صدر گرفته تا مریم مجاهد راه جیب و تاریک اندیش. و خاتمی و هر کس. سلام بر مکادران پارک لاله

  4. فضولتا به جناب جابری. نام درست آقا عبدالحسن٬ پژمان پیچه پاچه خوار بوده٬ اما او خودش به خودش میگفته آقا عبدالحسن پژمان پاچه پیچه دار است و نه پاچه پیچه ای و نه آقا عبدالحسین پژمان پیچه پاچه خوار می نامیده. عبدالحسین سپنتا در یاداشتهای خود به همین سید جدید اشاره می کند و یادآور می شود این او بوده که برای هر صحنه از فیلم از کارگردان پولی میگرفته و زنی را عقد می کرده تا در یک فیلم بازی کند. او فتوا داده بوده که میشود مدت عقد را نوسانی و طبق نیاز فیلم تنظیم کرد و نه « مدت المعلوم». سپنتا می نویسد که فردای روزی که او با امام زمان دیداری مخصوص داشته ( این نشان میدهد که عبدالحسن همیشه با امام زمان محشور بوده و فقط آنشب امام زمان آن خبر هم را به او داده است) سپنتا می نویسد که فردای آنروز تاریخی٬ جوانان شب نامه ای را منتشر کرده بودند و می گفتند که یک نره خر در حضور امام زمان عج با آقا عبدالحسین پژمان پیچه پاچه خوار لواط کرده و این روحانی که خودش را در اختیار آن نره خر قرار داده به این طریق سید شده است. و نام خود را آقا سید عبدالحسین پژمان پیچه پاچه خوار تغییر داده است. و البته چنانکه جابری نوشته آقا سید عبدالحسین پژمان پاچه پیچه ای درست نیست و درستش آقا سید عبدالحسین پژمان پیچه پاچه خوار است. امیدوارم جابری مرا ببخشد.

  5. عجب تو درستش کردی!!! نه خیر عبدالحسن اصلا بی معنی ست و تا حالا کسی عبدالحسن نشنیدهو عبدالحسین سپنتاه به خاطر نامش حودش که عبدالحسین بوده به اون به قول ما رشتی ها لافکش گفته عبدالحسن تا همنام خودش نباشد. اما به گفته زاوان قوکازیان این آخوند که بسیار هم در رشت معروف است و کارش جاکشی بوده و گفته میشو.د اجداد او هم در این شهر به جاکشی مشغول بوده اند و جد اعلایش فرزند حضرت معصومه است و از قم هم آمده اند به رشت نامش همان عبدالحسین بوده و و به خاطر اینکه پدر بزرگش روضه می خوانده و هم جاکشی می کرده و همیشه گریه دروغین می کرده او را پژمان می نامیدند و به خاطر همان دست در پاچه کردنهایش و تجاوزهایش به دختران و زنان خودفروش او را عبدالحسین پژمان پیچه پاچه خوار می نامیدند که با دیدارهای مکرری که با امام زمان داشته و امام زمان برای او گریه کرده و به او گفته که تو چقدر متواضعی که سیدی و اصلا آنرا عیان نمی کنیو گفته می شود که همسایه ها گفته اند که آنشب نوری سبز خانه ی عبدالحسین پژمان پیچه پاچه خوار را آکنده بوده و از فردای آن روز مردم به خانه ی او هجوم آوردند و این مردم بودند که عمامه و لباس عبدالحسین پژمان پیچه پاچه خوار او را غارت کردند به طوری که عبدالحسین پژمان پیچه پاچه خوار لخت و عریان شده بود. من وقتی منظره ی آمدن امام خمینی و بعد تشییع جنازه ی او و بیرون افتادن بدن عریان امام و خصوصا عفونت بدن ایشان که گفته می شود یک ماه پیش مرده بوده و آنها جسد را در جایی گرم پنهان کرده بودند٬ شاید برای بازگشت ناگهانی و حتا اعجاز ایشان ولی این کار میسر نشده بوده و بدن کرمآلود امام آنروز نشان داد که اگر چه ایشون همانند امام زمان است و انسان کامل اسلامی ولی به قول قرآن عن بشر مثلکم بوده و بدن ایشون شدیدا کرم گذاشته بوده. بنده که آنروز زیر تابوت ایشون بودم چنان از بوی گندشان عاصی شدم که از آن روز مرض عاسم گرفته ام. در هر حال فردای آنروز مردم مومن بله خانه ی عبدالحسین پژمان پیچه پاچه خوار که حالا دیگر آقا سید عبدالحسین پژمان پیچه پاچه خوار شده بود حمله کردند و تمامی لباسهای ایشون رو به عنوان تبرک از تن مبارکشان بیرون کردند و و تکه پاره با خود بردند. بر سر عنمامه این مرد خدا غوغایی شد و پلیس ضد شورش اعلاحظرت وارد عمل شد ولی طبق گفته امام جمعه محله سپهبد خاتمی مطهری امروزین به هول و قوه ی الهی اسلخه ها همه تبدیل به اسباب بازی بچه شده بود. البته حتما شنیده اید که که در استان گیلان و مازندران و خصوصا شهر رشت امامزاده های جدیدی کشف شده. همه ی این امامزاده پیکر های پاک آقا سید عبدالحسین پژمان پیچه پاچه خوار و اجداد ایشون هستش.

  6. من هر وقت قیافه ی این مردم تلکه کیر قبر امام رضا رو می رینم بیاد تمثال مبارک گردن کلفت گردن کلفتان علی این ابوسفیان می افتم. خوب این عمس را نگاه کنید بعد بروید با عکس طیب و شعبون بی مخ و اصغر قاتل و مهدی گاوی و محمد تیغی که شهر نو رو قرق می کردند مقایسه کنید. البته طبق اسناد بسیار زیاد این واقعا تمثال مبارک لی ست. البته گفته می شود آن نقاش بزرگ هر چه صنعت در توان داشته بکار برده تات قیافه علی ابی ابو سفیان خشونت زدایی کنه. باز طبق خبر موثق علی و معاویه برادر خونی و ژنتیکی بوده اند. انها هر دو فرزندان ابوسفیان بوده اند و شباهتهاشان از نظر خشونت الهی از جنس هم است حالا اگر هم معاویه نتوانسته در سبعیت به گرد پای علی برسد از کم جنم بودن معاویه است و برای همین هم شیعیان به معاویه و به یزد که فرزند او باشد کمتر عنایت دارند. شاعر ایرانی نیز در این مورد گفته
    علی ای شغال رحمت تو چو آیتی خدا را
    که تو هر چه سر بریدی همه با اذن الاها
    تو بریده ای بسی دست و کمر دو نیمه کردی
    که تو چشم کور کردی نموده بس تقلا
    که جهان شود پر از خون چو بسان رود جیهون
    تو شنا گری بدریا و به شرط پر زخونها
    علی ای لاشخور کوی مصیبت آدمها
    تو دوبار سر برون کن و ببین حال زار ما را
    که ایران ما پر است از علی و ولایت الله
    و البته آن شاعر دیگر در میان ما نیست اما اشعارش به کنایه مایه ی دلداری مومنین شده است. و البته این اعلم الهدی را که فرهنگ قاسمس و شاید مخصوصا حاج سید احمد علم الهدای نوشته از آن جرثومه های نجاست است که فقط علی آدمکش در برابرش وزین است و بس. ایشون از بچه بازان قدیم مشهد ما ست و کوه سنگی و بچه گداهای وکیل آباد اونو حوب میشناسن. البته ایشون بچه که بود خودشم چند بار با رجب جرکی و قاسم کوبیده و مرتضی گردن کج رفت و آمدی داشته بوده. و حالا عکی آقا علی ابن ابو سفیان را با گردن کلفت ایشون مقایسه کنید. البته طبق اخبار موثق والده سید مرتضی که همسر مطهره ی ایشون باشه هر شب بعد از جلسه قرآن و دعا مجلس مسحقه دارند که بیوت مبارک دیگر روحانیون اولیا مخدرات و زوجه ها و صبیه های آنها و نیز در این مجلس مسحاقه جمعی میکنند تا به خداوند نزدیک تر شوند. در این رابطه آنها بسیار تر و ترتر می کنند. حالا ثمثال مبارک علی را با گردن کلفت ایشون مقایسه کنید.
    http://images.google.fr/imgres?imgurl=https%3A%2F%2Fi.ytimg.com%2Fvi%2FK_sS3VQrvXg%2Fhqdefault.jpg&imgrefurl=https%3A%2F%2Fwww.youtube.com%2Fwatch%3Fv%3DK_sS3VQrvXg&h=360&w=480&tbnid=yGLLryysfQRTZM%3A&docid=1aQz4lVwYPTSwM&ei=ybq9V97CDon36AS7oJGACA&tbm=isch&client=firefox-b&iact=rc&uact=3&dur=1207&page=2&start=40&ndsp=50&ved=0ahUKEwiey4TbrNrOAhWJO5oKHTtQBIAQMwibASg8MDw&bih=975&biw=1628
    ممنونم و التماس دعا دارم٬ خوب گوش کنید داعش را باز شناسید

  7. با سلام در تهران به ابتکار یک جوان در سطخ شهر این شعار نوشته شده است. آوین همان ایشویتس است. دوستان کوشش کنند این شعار را عمومی کنند. پیش این گشت ارشاد را گشتاپو می نامیدند و این شعار امروز : آوین همان ایشویتس است بسیار جال است. من این شعار را در صفحات مختلف این سایت می نویسم کمک کنیم تا همه گیر شود. متشکرم
    آوین همان ایشویتس است

  8. اوشویتس یعنی چی؟ اوین اوشویس است یعنی چه دیگه بابا جون؟؟ این دیگخ چه صیغه ایه؟

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

Layer-17-copy

تمامی حقوق این وبسایت در اختیار مجموعه رنگین کمان بوده و استفاده از محتوای آن تنها با درج منبع امکان پذیر می باشد.