جهانگیر گلزار
سیاست ترامپ در منطقه
ترامپ در دور اول ریاست جمهوری در اولین سفر خارجی خود به عربستان سفر کرد و اینبار نیز اولین سفر خود را به کشورهای عربستانسعودی، امارات متحده عربی و قطر انجام داد. سفر او به این منطقه در زمانی صورت گرفت که متحد نزدیک به آمریکا یعنی اسرائیل جنگ علیه مردم غزه را با خشونت تمام بر ضد مردم آوارهشده با سلاح فقر و بمب ادامه میدهد. البته جنگی را ادامه میدهد که سازمان عفو بینالملل و دادگاه جهانی آن را کشتار علیه بشریت عنوان کردهاند.
شخصیت ترامپ به گونهای است که عملاً هر رابطهای را در چهارچوب معامله میبیند و بدین خاطر هدف بزرگش ادامه سلطه در منطقه و رسیدن به منافع بیشتر است. وی توانسته انعقاد توافق راهبردی با عربستان داشته باشد و تفاهمنامهها و قراردادهایی را به ارزش بیش از ۱۶۰۰ میلیارد دلار در زمینههای متفاوت همچون انرژی و فناوریهای نظامی و امنیتی داشته باشد. قرارداد نظامی با عربستان به ارزش ۱۴۲ میلیارد دلار بخشی از معاملات اوست. در همین زمینه در گزارشی آمده است: ترامپ متعهد به سرمایهگذاری بزرگ ۶۰۰ میلیارد دلاری عربستانسعودی در ایالات متحده شده است. از طرف دیگر ترامپ کوشش دارد که متحدین خود در منطقه را در راستای اهداف اقتصادی و سلطهجویانه خود از دست ندهد. یکی از این اهداف فشار حداکثری به ایران و مطیع کردن ایران همچون دیگر کشورهای منطقه در رابطه با آمریکا و تضعیف رابطه ایران با چین و روسیه میباشد.
دولت ترامپ یکی از اهداف خود در منطقه را عادیسازی اعلام میکند. اما شاهد آنیم که دولت نتانیاهو با کشتار و تخریب روزانه غزه و مردمش حاضر به پایان دادن به جنگ غزه نیست و اشغال سرزمینهای فلسطینیها را در برنامه خود دارد. دقیق که بنگریم دفاع از حقوق انسانها و طبیعت برای ترامپ و دولتش بیمعنی میباشد.
عملاً ترامپ کوشش میکند کشورهای کوچک ولی ثروتمند منطقه را در زیر سلطه اقتصادی و به نام متحد زیر سلطه سیاسی خود داشته باشد. کشورهایی که ثروتهای پسانداز شده بسیار در بانکها دارند و از منابع بسیار بزرگ انرژی نیز برخوردارند.
اهداف آمریکا در قبال ایران
ترامپ و دولتش کوشش میکنند فشار را به ایران بیشتر کنند تا ولی فقیه و بیت او در عمل ساخت بمب اتم و دیگر تعهدهایی که تا امروز از آنها گمانهزنی شده مثل عدم دسترسی و ساخت موشکهای دوربرد و عدم همکاری با گروههای تندرو در منطقه جزو خواستههای آنها باشد عملی گردد. آنچه ترامپ با تحریمهایش خواسته و بدان ادامه داده است، رابطه با دفاع از حقوق مردم ایران ندارد، بلکه وی مایل است استبداد خامنهای و ولایت مطلقه فقیه و ادامه سلسله روحانیت ادامه حیات بدهد و بماند ولی در عمل مطیع قدرت و سلطه آمریکا گردد.
خوب به جلسات و عکسالعمل مسئولین ایران که توجه کنیم، گفتگوها بر خلاف گفته خامنهای کاملاً مستقیم میباشند. هم وزیر امور خارجه ایران و هم ترامپ و هم نماینده آمریکا یعنی آقای استیو ویتکاف به ادامه گفتگوها و توافقات خوشبین هستند.
در پشت درهای بسته چه میگذرد؟ اطلاعی داده نشده است. اما شواهد از تغییر رویه ایران بهخاطر برداشتن تحریمها خبر میدهد.
وضعیت FATF و مواضع حکومت ایران
ایران موافق کنوانسیون مبارزه با پولشویی نبود. دلیل عدم موافقت و پیوستن به این کنوانسیون را وجود تحریمها و نیاز به دور زدن تحریمها و از طرف دیگر کمک به گروههای مختلف همچون جنبش مقاومت اسلامی، حماس و جنبش جهاد اسلامی فلسطینی و حزبالله لبنان و گردان شهدای الاقصی و کتائب حزبالله و حشدالشعبی و … در منطقه میدانستند. تحریمها یکی از دلایلی است که در سالهای گذشته باعث شده مردم ایران به زیر خطر فقر و خط فقر مطلق برده شوند. تنها در ۱۰ سال گذشته ۱۰ میلیون ایرانی به زیر خط فقر کشور اضافه شدهاند و در حال حاضر حدود ۳۸ میلیون نفر در ایران در زیر خط فقر و خط فقر مطلق زندگی را در سختی تمام ادامه میدهند. معاون وزیر دارایی دوره روحانی گفته بود که برای دور زدن تحریمها در مدت ۱۶ سال ۲۵۰ میلیارد دلار هزینه کردهایم که این اطلاع تمام واقعیت نیست. زیر به آن فرار مغزها، فرار سرمایهها، نبود امکان جذب سرمایهها و تخریب طبیعت را باید اضافه نمود. آنگاه متوجه خسارت ناشی از ساخت بمب اتمی بیشتر خواهیم شد. در ضمن این دولت نیست که هزینه برای دور زدن تحریمها کرده است بلکه این مردم هستند که با فقیرتر شدن خسارت ناشی از تحریمها را پرداختهاند.
سالهاست که یکی از شرایط برداشتن تحریمها ملحق شدن ایران به FATF میباشد. ایران به FATF که مبارزه با پولشویی و شفافیت در روابط اقتصادی است نمیخواست ملحق شود زیرا مایل بود متحد دیکتاتور سوریه یعنی اسد و متحد گروههای تندرو منطقه باشد و بماند و در یمن و فلسطین و سوریه و لبنان نیروهای نظامی داشته باشد و به نیروهای متحد خود در این مناطق کمکهای مالی و نظامی در عدم شفافیت بکند. از میزان سرمایههای مالی و انسانی که در این مناطق ایران هزینه کرده است و از بین رفتهاند خبری به مردم ایران داده نشده است. آنچه مسلم است این جنگافروزیها نتیجه دموکراتیک در منطقه نداشته است و خیانتی است که ولی فقیه و بیت قدرت او به مردم ایران کردهاند. از طرف دیگر چون آمریکا ایران را در دایره تحریم قرار داده است، استبداد حاکم و رانتخواران و آقازادها که در کار واردات و صادرات هستند از آن بهره بسیار بردهاند و موافق از بین بردن تحریمها نیستند. بدین دلایل سالهاست که ولی فقیه و مصلحت نظام و رانتخواران و بیت رهبری با پیوستن به ۴۰ اصل پالرمو مخالف بودهاند. در چند ماه گذشته کسانی که برای ادامه حیات نظام مصلحتاندیشی میکردند و موافق پیوستن به قوانین بینالمللی پولشویی نبودند، مصلحتشان تغییر کرد و موافق این تعهد شدند!
قدرت نظامی در منطقه بیعمل شده است و اخبار حکایت میکنند که نیروهای نظامی ایران از یمن هم خارج شدهاند که این خروج گفته میشود بخشی از توافق با آمریکاست. امروز شاهد بمباران مناطقی از یمن به دست نیروهای آمریکایی هستیم. اخبار و اظهار نظرها در ایران میگویند سران نظام در دایره قدرت در دفاع از مردم یمن نظر نمیدهند. بیدلیل نیست که میگویند قدرت دوست و دشمن ندارد بلکه منافع دارد.
به گزارش خبرگزاری صداوسیما، در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴ در رابطه با FATF محسن دهنوی سخنگوی مجمع تشخیص مصلحت نظام، گفت: مجمع تشخیص بعد از ۴ ماه بررسی کارشناسیِ لایحه الحاق دولت جمهوری اسلامی ایران به کنوانسیون سازمان ملل متحد برای مبارزه با جرائم سازمانیافته فراملی در کمیسیونهای تخصصی و برگزاری ۵ جلسه کمیسیون مشترک و سه جلسه متوالی صحن مجمع تشخیص، امروز بررسی لایحه الحاق ایران را به کنوانسیون پالرمو به پایان رساند.
وی با بیان اینکه این جلسه با حضور سران قوا برگزار شد، اظهار داشت: در این جلسه بعد از استماع نظرهای مخالفان و موافقان، نهایتاً اعضای مجمع به صورت مشروط با نظر مجلس شورای اسلامی مبنی بر پیوستن جمهوری اسلامی ایران به کنوانسیون پالرمو موافقت کردند. قبلاً شورای نگهبان هم نظر موافق خود را با پیوستن به این کنوانسیون اعلام کرده بود.
آقای شمخانی مشاور سیاسی خامنهای، در گفتوگویی با شبکه NBC امروز پنجشنبه – ۱۴۰۴/۰۲/۲۵ تأکید کرد اگر آمریکا همه تحریمها را فوراً لغو کند، ایران آماده امضای توافق فوری است.
مسئله توافق با آمریکا و صحبت در این باره یکی از خط قرمزهای نظام بوده است و امروز شاهد آنیم که صحبتهای ترامپ و دیگر مسئولین در نشریات ایران انعکاس داده میشود
.
تأثیر تحریمها بر مردم
چند روز پیش عباس آخوندی در یک نشست سیاسی تصریح کرد که در ایران مافیایی تشکیل شده است که از راه فعالیت در مقوله تحریم ایران سالانه تا ۳۰ میلیارد دلار به جیب میزند و کسی هم با آنها کاری ندارد. بجز مافیای فساد مالی که بخشی از بحران در کشور است باید افزود به این موارد: کمبود برق و انرژی جهت تولید و نیازهای خانوارها و تأثیر نبود انرژی در تخریب و فاسد شدن مواد غذایی که نیاز به سردکنندهها دارند، بالا رفتن قیمتها که با هر موضعگیری سیاسی جهش میکند، تورم کمرشکن بین ۴۰ تا ۶۰ درصد برای نیازهای اولیه زندگی، کمبود کار مخصوصاً برای نسل جوان و زنان، فرار سرمایهها به خاطر نبود امید و آزادی در وطن و سلطه مافیاهای سیاسی بر شبکه اقتصادی، نبود امنیت برای بخش تولید، وابستگی به واردات و ادامه حیات اقتصاد وارداتمحور از دوره پهلوی تا کنون، و تأثیر فجایع مثل انفجار در بندر بارگیری بندرعباس بر قیمتها. بجای چاره معضلات و فسادهای عنوان شده هر اتفاقی که در کشور روی داده است را به پای دشمن خارجی و تحریمها گذاشتهاند. متأسفانه امروز شاهدیم که استبداد حاکم بر وطن در نقطه ضعف قرار گرفته و میکوشد که با دادن هر بهایی قواعد بازی که آمریکا مشخص کرده است را بپذیرد تا شاید تحریمها برداشته شود.
عدهای بنا بر توضیحات مسئولین تصور میکنند که با برداشتن تحریمها وضع زندگی مردم بهتر خواهد شد.
تغییرات ضروری برای بهبود کشور
به این نکته باید توجه دقیق نمود که استبداد یک مجموعه است. اقتصاد زمانی پویا میشود که بانکها در خدمت تولید فعال باشند، نیروهای موازی در کشور که از همه مهمتر بیت خامنهای و شخص خامنهای به عنوان ولی مطلقه نظام است و در هر عملی دخالت میکند و حکم صادر میکند و به هیچ کس پاسخگو نیست، از بین برود. مجلس مصلحت نظام منحل و مجلس مردم در خدمت مردم و تحقق حقوق مردم و طبیعت ایران عمل کند. با انواع رانتخواریها برخورد جدی شود.
عمران طبیعت ایران از رئوس عملکرد دولت باشد. انرژی طبیعی به جای انرژی فسیلی تغییر ساختار دهد و کمبودهای انرژی جهت رشد کشور با تولید انرژیهای تجدیدپذیر ممکن گردد. آزادیها در هر زمینه ممکن گردد. استقلال رسانهها و بنیادها و احزاب و نشریات و … ممکن گردد و آزاد در دادن نظر و تحلیل و عمل ممکن گردد. زنان ایرانی صاحب حق شمرده شوند.
بنیادهای دینی حق دخالت در امور کشور را نداشته باشند. قوانینی که در کشور متاثر از فقه و شریعت است که با حقوق ذاتی در تضاد میباشند، تغییر داده شده و قوانین با حقوق ذاتی انسان و حقوق طبیعت و حقوق شهروندان همهویتی بجویند.
شاید خواننده عزیز بگوید در این نظام نمیشود این تغییرات را ممکن کرد. حق با شماست. با بودن این مشکلات اقتصاد بیمار و تورم سالانه، فقر را بر کشور بیشتر حاکم میکند.
آنچه باید تغییر کند در دست توانای مردم میباشد. ما مردم هستیم که با هم با عقل جمعی باید کوشید تا از دست استبداد رهایی بجوییم و آن تغییراتی که توضیح دادم را در کشور ممکن کرده و وطن را محیط و فضای زندگی برای هر ایرانی با هر عقیده و مرام گردانیم.
www.jahangir-golzar.com