راهکارها و چالش های جمهوری‌خواهان در شرایط کنونی کشور

این مطلب را با دوستانتان به اشتراک بگذارید :

دو نهاد جمهوری خواه، دموکرات و لائیک برگزار می کند:
اندیشکده آگاهی و شناخت
حزب سوسیال دموکرات و لائیک ایران – همسازی ملی جمهوریخواهان
موضوع: راهکارها و چالش های جمهوری‌خواهان در شرایط کنونی کشور
سخنرانان:
بهروز بیات: متخصص در روابط بین المللی و کارشناس ارشد فیزیک هسته ای
فرهنگ قاسمی: متخصص آموزش عالی و سخنگوی حزب سوسیال دموکرات و لائیک ایران
تهیه شده توسط تلویزیون اینترنتی رنگین کمان بنیاد آزادی اندیشه و بیان ۵ اسفند ماه ۱۴۰۱

مطالب مرتبط با این موضوع :

4 پاسخ

  1. پیشنهاد به کسانی که دستی به موسیقی دارند و کار هنری و تاتری میکنند تا این شعر فلسفی و طنزی و سیاسی را تبدیل به صدا کنند…
    سهروردی دبیر از قم گفت:
    3 ژانویه, 2023 در 17:01

    دوستان رنگین کمان ببینید که کیان پیرفلک هم رنگین کمان ساخته بود. سایت میهن و شما اولینها در فضای مجازی بودید که این شعر فلسفی تاریخی و جامعه شناسی و ضد اهریمنی را در سایتتان منتشر کردید. اگر چه حدود ۲۷ سال پیش روی کاغذ در ایران و افغانستان و تاجیکستان و ازبکستان مکنتشر شده بود. حالا شما آنرا دوباره منتشر کنید و بدانید که این شعر آوانگرد و پیش قراول انقلاب امروز بوده است. من سپس کیبرد را در اختیار همسرم می گذارم تا مطلبش را در نظر پسین بنویسد.

    سپاسگزارم تا همه را از وجود این القصیده خبر کنید

    اولین بار این القصیده در سال ۱۳۸۱ است تا میرسه به سال ۸۳ و تا ۸۹ هی باز سازی شده و دست تووش بردن. در هر حال اینهاش. خدا بیامزه آفرینندشو.

    القصیده الانتریه فی احوالات رهبری علویه که در محراب به خودو جد مطهرش ریده
    این رهبر آزاده ی ایران به خودش رید
    تو بشمار٬
    تنها نه خودش رید به خود رهبر ایران٬
    یکپارچه ایران به سر رهبر خود رید و٬
    تو بشمار٬
    رهبر چو نگه کرد در آیینه ی تقلید٬
    با مزمزه کردن٬ گه خود را٬
    هم گه پوتین را
    مال شی جین و پینگ را
    اینبار با غضب بر سخن و عرش خدا رید!٬ و
    تو بشمار
    با حفظ هویت به سر شخص خدا رید و ٬
    تو بشمار
    بر تربت پاک انبیا رید و٬
    تو بشمار
    آن رهبر سابق در قبر بخندید ٬
    با آن کفن پاک مطهر٬
    که مزین به آیات خدا بود٬
    با گفتن صد بار: ولاکن٬
    از خنده به خود رید و
    تو بشمار٬
    آیات خدا بود به عمامه رهبر٬
    وقتی که میخندید٬
    وقتی که می خندید و به خود رید٬
    عمامه اش افتاد درون گه و غلطید٬ و
    بغلطید دو صد بار و
    تو بشمار
    عمامه تبرک با بوی خوش گه٬ مالید به پیشانی٬
    چون چادری از گه٬
    عمامه به سر کرد٬
    عبای گه اندود٬
    با عطر طهارت٬
    تیمم غایط
    با مسح و تلمس !
    با ذکر و تلمذ
    او عزم سفر کرد٬
    ریشش به ملات گه صد روزه حنا کرد!٬
    بهر سفر انگلیکن رخت به بر کرد٬

    ***
    در٬ آستانه ی در بود!٬
    عزاییل ٬
    کتائب آقا،
    حاج قاسم ملعون با نره خری لخت
    با آلتِ کلفت٬
    آهیخته و زمحت!٬
    سید سعید طوسی، با نره خری جفت٬
    شمشیر بدست و ٬
    و هم زره به تن داشت
    زان میر غضب خان٬
    آن سارق خیبر
    چیزی نه که کم داشت!
    شمشیر لای دندان٬
    فندک توی دستش٬
    سطلی ز گٌه ناب٬ با تربت و با آب، اونها را قاطی کرد!
    همچون آب زم زم غلپ و تلپ کرد

    ***
    پنهان نتوان کرد٬
    ارضای رضا بود٬
    این کار خدا بود!٬
    رهبر پا رو وا کرد٬
    حاج سعید طوسی با عورت نازش٬
    در اونجای رهبر تا دسته که جا کرد٬
    هی اون جابجا کرد٬ اینجا و اونجا کرد!٬
    تا دسته درون شد٬ گاهی به برون شد٬
    از خنده ی آقا روده شون برون شد٬
    هر لحظه درون و گاهی به برون شد٬
    قاه قاه می خندید
    دو تا آویزون بود٬ یکی در میون بود٬
    شلپ و شلوپ بود٬
    آقا در میون بود٬
    دستاش رو زمین بود!
    اینها یه نشونی٬
    از عالم غیبه !

    ***
    این رهبر آزاده ی ما نشئه ی عشق است٬
    الواط و لواط است٬ مثل آب نبات است٬
    مکنده ی آب و مکنده ی ذات است٬
    او اصل لواط و٬
    معنی فساد است٬
    این رفت و شدن ها٬ تلمبه زدن ها٬ با قاری قرآن ٬
    صدها نوجوانان٬ با صد کش و قوس است٬
    فرمان الهی وحیی ز نزال است٬
    انزال و نزول است٬

    ***

    گاهی فاعل گاهی مفعول٬
    گاهی عاشق و گاهی معشوق٬
    گاهی این دست رو زمین و٬ گاهی اون دست رو کمر بود!
    اصلش اینه که دمر بود
    کپلش مثل قمر بود٬
    کمرش مثل فنر بود٬
    اما اینبار رهبر ما٬ از خوش هم بی خبر بود٬
    اینبار حاج سعید طوسی٬دست و زانوش رو زمین زد٬
    هی اونو بالا و پایین کرد٬
    رهبر ماه رو سوار کرد٬
    !ماه – تو آسمون نگاه کرد

    ***

    گاهی که این روی اون بود٬
    گاهیم این توی اون بود٬
    گاهیم این زیر اون بود!٬
    گاه لب و لوچه ی رهبر، برا ارضا اویزون بود٬

    ***

    این رهبر آزاده ی ما زیر الاغ بود٬
    بیچاره علاغه٬

    کارش کار زار بود7
    تا که میدید که کسی نیست!٬
    گاهی وقتام که کسی بود
    گاهیم روی الاغ بود٬
    خیالش رحت از این بود!

    که توی راه خدا بود
    با اینیم که چلاق بود٬
    چون رهبر ِ خود٬ رهبر ما روی براق بود٬

    ***
    رهبری توی درد سر بود.
    تووی -چهار – راه محشر بود٬
    شلوارش کشیده پایین٬
    قمبلش زیر تشر بود

    ***
    ناگاه بشد رعدی و برقی٬
    تو یکی از راه ها
    توی رعد و برق، تاپاله زدی٬
    تا – پاله ی زدی
    این نور خدا بود٬
    حاج محمود ما بود٬
    احمدی نژاد بود٬
    با بمب و مسلسل٬ نارنجک دستی٬
    با شمشیر مولا، آلوده به خونها،
    پشتشم سپاه بود٬ با لباس داعش٬
    پرچم لا لا لا
    مردم رو نوازش٬ کردند نمد مال !
    آقا کرد قار قار!
    گفتش: « که اینا نیست، اینها نه مسلسل٬ ما میگیم ترقه ست٬
    این ترقه – بازی٬ کار حقه بازی٬
    این کار ما نیستش!
    کار اجنبی هاست٬ …»
    ناگاه آقا گوزید٬
    چرت اما عج از اون صدا پوسید
    ناگاه عیان شد٬ یک سیل تبه کاران از راه رسیدند٬
    آقا رو که دیدند٬ پشت سر آقا فوری صف کشیدند٬
    از عقب فرو کردند٬
    از جلو مالیدند٬
    با هَیْهاتِ مِنّا الذلَّه
    عربده کشیدند!
    هر کدام از یک سو آقا رو گاییدند!
    ملائکه از عرش به پایین پریدند٬
    او نا هم برا آقا یک پرس بریدند!
    از چار راه دیگه چاقو کشای رهبر چون کرم خزیدند٬
    سر دسته ی آنها ذلفقار بدست بود٬
    با فرق شکافته هارت و هورت می کرد!
    زرت و زورت می کرد!

    ***
    ناگاه کیری ز قضا و قَدَر و معجزه بر خاست،
    این پیر از این کیر غذا مورد،
    این پیر بلافاصله بر لوح قَدَر رید،
    سپس لوحو بلیسد

    ***
    ناگاه یه اف ۱۴ تو آسمون پیدا شد
    با این هواپیما٬
    سکوت محض بر پا شد٬
    وقتی که طیاره رفت دو باره غوغا شد.
    سرباز آقا بود

    ***
    آحمدی نژاد امد با نور الهی!
    دور سر او گٌـه بود، چون طوق طلایی٬
    خمپاره بدست و – هم بمب به کف بود٬
    از شمر بدترتر٬
    از کرب و بلا بود و
    در راه نجف بود
    یک بمب گهی انداخت اندر ره رهبر،
    قهرمان نرمش ٬ با آن کمر ناز!
    آن فنر اعجاز٬
    رهبر جا خالی داد!٬
    چپیهیش رو علم کرد!
    انگشت بزرگش رو اون مثل علم کرد٬
    برا ترسوندن مردم٬ هی اون تو دهن کرد٬
    هی لیس و والیس زد٬
    هی عره و تیز کرد!
    چون رهبر آزاده ی ما روی براق بود٬
    هر چند که الاغ بود٬
    چون رهبر خود٬ رهبر ما روی الاغ بود!٬
    رو کیر الاغ بود،
    یک خر رو الاغ بود!٬
    می گفت که براقه! آما که الاغ بود٬
    آما چه الاغی!٬
    یه الاغ لخت و
    نره خر داغ بود!٬
    با عشوه و ناز بود…٬
    گاهی خر رو امام و٬ گاهی زیر الاغ بود٬

    ***
    آن بمب بیفتاد به محراب تجلی٬
    آنگاه بترکید٬
    آیات خدا ریخت درون ره رهبر
    رهبر چو بلیزید٬
    یا اینکه بلغزید ٬
    تا دسته بلیسید!٬
    نا گاه بگوزید٬
    گفت: « اینکه ترقه ست
    پس بمب کجا بود ؟ »
    پوتین رو خبر کرد!
    شی جین و وازلین
    کونش رو سپر کرد،
    هی این توو، اون توو کرد
    هی این ور و اون ور شد…
    آن رهبر سابق از حماقت این،
    رهبر کنونی، با این کون خونی، در قبر بخندید
    قاه قاه به خودرید
    دریا؟ چه بگویم٬
    گهستان اِلا بود٬ از صفا تا مروه
    چون سنگ سیا بود
    بحری زه گه ناب٬
    عرفات آقا بود٬

    ***
    از عشق خدایی٬
    رهبر ولایی
    خناس ِ مخنث٬
    این رهبر یکدست٬
    وارونه و سر مست٬
    رهبر شده بی تاب٬
    قواص خدا بود!٬
    رقاصه ی شیطان
    در حال ریا بود!
    این ترقه بازی کار انبیا بود!
    اهریمن ما بود !

    ***
    بهر سفر حج در راه خدا بود٬
    تنگی بگرفتش٬
    هرچند گشاد بود!
    رهبر سر پا شد٬
    با یاد خدا شد٬
    رهبر چو بریدند٬
    آن سیل کفن پوشان٬ اینبار از آن چارراه٬
    از راه رسیدند٬
    اول بو کشیدند٬
    آنگاه چشیدند٬
    با انگشت دشنام در گه به خزیدند٬
    یا اینکه خلیدند٬
    آنگاه لیسیدند٬
    اسپرم هزار جاسوس را٬ کشف نمودند٬

    این فیض عظیما را٬
    این فاز به فوزآ را با یطعه ی الله بر چشم کشیدند!
    اکمل شده این دین٬ به میلیون ذَکــَر کین٬
    با دشمن ملعون٬
    امت شده واحد با کل مریدن٬ ریدند به دفتر٬
    آن صاحب این عصر، آن عج ِ مٌجَلـَق ناگه شده بیدار!٬
    با چرت پریده٬
    پیغمبر اهریمن گردیده پدیدار٬
    همچون اونجای رهبر٬
    چرتش شده پاره!

    ***
    آن رهبر غائب گردید مهیا!٬
    بهر سفر خاک٬ اماده ز افلاک
    لاهوتی بی غش، با عشوه ی مهوش،
    او آمده با کش،
    با شلوارک داغ !
    شمشیر برنده در دست درنده٬
    گرگان خونآشام٬ دندونای خونی٬
    با نره خری داغ٬
    با آن ذکر شق
    با فتنه ی اکبر
    با سید مظلوم٬
    با دریایی از خون
    با عامی مغبون
    با سپاه غارت
    با بسیج قاتل٬ با داعش بی رحم٬
    لباس شخصی خونخوار
    با طالب حوزه٬
    با طالب فیضه٬
    با طائب حوزه،
    خون تا زیر بیضه!
    الامان به پا شد!
    بیداری اسلام!
    خونها که به پا شد٬
    خونها به زمین ریخت٬
    تا اسلام احیا شد!
    اسلام آدمکش سیراب ز خون بود
    بچه کش ملعون ،
    تجاوز گر شرطان،
    سیرابتر خون شد!

    ***
    با گریه بگویم ،
    با ناله بنالم
    با زجه و افعان

    از بهر تو ایران
    از بهر بلوچم
    از بهر تو کـٌردَم
    آذری نازم
    اهوازی تشنه
    دوره گرد گشنه،

    دورتان بگردم ،
    دردتان بجانم …
    ای دنیای آزاد بر خیز و بپا شو !

    این میر غضبها را تو خلع سلا کن !
    این دنیای بیداد٬

    را،
    از ظلم رها کن !
    دنیا پر بغض است٬
    و اینک شده فریاد از ظلم تو: اسلام
    از ظلم تو: اسلام!!٬
    فریاد و دو صد داد
    فریاد! و فریاد!!٬

    ***
    آی خدای واحد!٬
    نحسی شریعت٬
    نحسی شرایع٬
    اینک تو نگا کن
    این مردم ایران٬ گردیده مهیا
    بر زیستنی نو!٬
    الگوی نوینی انداخته در راه
    هم بی توی ظالم٬ هم بی اوی خناس٬
    بی رهبر لووواط!
    بدون ولایت،
    بدون فقاهت
    هم با من و با او
    با این من دیگر با آن اوی دیگر!٬
    هم، هم زن و هم مرد٬
    هم پیر و جوانان٬
    هم خرد و کلانان،
    در راه بهاران،
    بچه های ایران،
    در راه نوینی٬

    چون سیل خروشان

    ماییم در ایران!٬

    ماییم در ایران!

    والسلام.

    دوستان موسیقیدان و موسیقی زن حتما این شعر را تبدیل به یک کار صدا سیمائی و شنوائی کنید. .
    سپاسگزاریم

  2. نخست باید به نویسنده ی این شعر بسیار عمیق شادباش گفت. آنگاه از شما دعوت میکنم تا به این نوشته که برای سایتی فرستادم و منتشر نکرد بخوانید و اگر مورد توجهتان قرار گرفت آنرا منتشر کنید. این نوشته در باره ی جنایت حمله شیمیائی ست به بچه های دبستانهای دهها شهر. مجتهد و آیت اله محمدعلی ایازی حرف زده و حرامزاده ای دیگر سید عطاء الله مهاجرانی نیز سخنانی گفته که میتوانید در سایتها ببینید و نشنوید.
    و آن این است
    اسلام یک دین دروغ و نیرنگ است و باید مدام با آن مبارزه کرد آن بحث را پی میگیرم. و آن این که مجتهدی، و بخوانید بیشرفی و ضد ایران و ضد بشری که خودش هم با حمله ی شیمیائی دوستان اشغالگرش کمه کشور ما را اشغال کرده اند با این کار موافق است. اگر هم میگوید این کار و بخوانید جنایت مستقیما از طرف دین نیست حتما با شاخکهای عمامه اش خطر رماده شدن مردم برای نابودی ملایان و مداحان و طلاب را احساس کرده است. و اما مردم ایران، در کلیتشان و بر فرد فردشان واجب است تا از خانه های امنشان و از خواب سنگنین و مرگبارشان که دیگر امن نیست بیرون آیند. باید گفت اینک ماجرا از ترسیدن و آسایش طلب بودن گذشته و بر فرد فرد ایرانی، زن و مرد، پیر و جوان و نوجوان واجب حیاتی ست تا از خانه بیرون آیند. واجب حیاتی ست تا به یک اعتصاب نامحدود دست بزند. بر شرکت نفتی ها و بازارها و کامیونداران، کارمندان و کارگران فقیرها و داراها است که این بالاتر از سیاهی ای که بر سرش و با دست خودشان و با دست پدران و مادران و پدربزرگها و مادربزرگهایش أوار شده را با به خیابان امدن و با اعتصاب از ریشه بکنند. این روحانیت را باید برای همیشه از قدرت مادی و معنوی و سیاسی و دینی خلع ید کرد. اگر چنین نکنید بدانید که فاجعه ای از این نیز بالاتر و بزرگتر دامنتان را خواهد گرفت. آن فاجعه حمله ی امریکا و اسرائیل است. حمله ای که مردم ایران با شرکت کردن در انتخاباتها قلابی، این ستون به آن ستون دانستن فرج و تحمل این حکومت بچه کش و تروریست که ایران و منطقه و جهان را ناامن کرده از آنها دعوت کرده تا بیایند و تمامی زیر ساختهای اقتصادی و نظامی را نابود کنند. و بدانید که طبق خبر موثق این اقدام در دستور کاری فوری است. اینرا از سر هوا و هوس نمینویسم و طبق اخبار بسیار جدی و بسیار موثق ارائه میدهم. بدانید و بدانیم که خطر در نزدیکی گوشمان است. ما مردم باید یکبار برای همیشه شر مطلق روحانیت و مداح و قلبه را از سرمان برکنیم. در پایان من واقعا از هممینهان خارج از کشور میخواهم تا بشار از این وارد میدان شوند. ما با مراجع الهام هیتلر سروکار داریم. یادمان باشد که یکی از از مشاوران هیتلر الایمن الحسینی مجتهد اورشلیم بود که چگونگی نسل کشی یهودیان توسط امام علی را به او یاد داده بود. کسانیکه باور ندارند من آنها را به سخنان هم آیت الله مصباح و آیت الله جنتی که میگویند طبق تاریخ امیرمومنان در ۴ سال و ۹ ماه خلافتش هفتاد و کنج هزار نفر از یهودیان و کافران را سربرید و از آن مهمتر امام خمینی در تلویزیون ایران اشغالی چنین گفت:
    youtube.com/watch?v=mTAKX09VUnI
    و البته قرار بود که این تروریست سید تجاوززاده عطاء الله مهاجرانی را هممینهان خارج از کشور به پای میز محاکمه بکشانند. چه شد و خانمها آقایان !!
    آگاه از تهران

  3. کوشش کردم این پیام را برایتان بفرستم نمیدانم رسید یا نه. چرا که با فیلترشکن چندین بار قطع و وصل شدم.
    این در مورد حمله ی شیمیائی رژیم اسلام ضد بشر و ضد ایرانی و ضد حیات بر دختر بچه های ایران در سطح کشور. رادیو فردا گفتگوئی کرده با آیت الله محمدعلی ایازی و سخنان دیگری از تجاوززاده سید عطاء الله مهاجرانی. در مورد حمله شیمیائی اسلام بر علیه کودکان ایران زمین و البته امیدوارم شماها همگی در خارج کاری بکنید که یک هسته ی مرکزی قوی ساخته شود برای رهبری انقلاب. من نمی دانم شما ملیون و چپی ها تا کی میخواهید در پی در کفن کردن شاه باشید . مگر شاه را نکشتید و در کفنش نکردید. حالا این رضا پهلوی چه گناهی داشته که شماها تا این اندازه با او دشمنی میکنید. به جای اینکه نگذارید آٔمهای لمپن دور و برش را بگیرند و کمکش کنید هی سنگ می اندازید. در حالیکه او بارها گفته است فقط تا سرنگونی همراهی میکند و سپس رفراندوم و…

    من این نظر را در صفحه ای دیگر نوشتم اما نمی دانم چرا ناگهان محو شد. در اینجا با اضافه کردن اینکه اسلام یک دین دروغ و نیرنگ است و باید مدام با آن مبارزه کرد آن بحث را پی میگیرم. و آن این که مجتهدی، و بخوانید بیشرفی و ضد ایران و ضد بشری که خودش هم با حمله ی شیمیائی دوستان اشغالگرش کمه کشور ما را اشغال کرده اند با این کار موافق است. اگر هم میگوید این کار و بخوانید جنایت مستقیما از طرف دین نیست حتما با شاخکهای عمامه اش خطر رماده شدن مردم برای نابودی ملایان و مداحان و طلاب را احساس کرده است. و اما مردم ایران، در کلیتشان و بر فرد فردشان واجب است تا از خانه های امنشان و از خواب سنگنین و مرگبارشان که دیگر امن نیست بیرون آیند. باید گفت اینک ماجرا از ترسیدن و آسایش طلب بودن گذشته و بر فرد فرد ایرانی، زن و مرد، پیر و جوان و نوجوان واجب حیاتی ست تا از خانه بیرون آیند. واجب حیاتی ست تا به یک اعتصاب نامحدود دست بزند. بر شرکت نفتی ها و بازارها و کامیونداران، کارمندان و کارگران فقیرها و داراها است که این بالاتر از سیاهی ای که بر سرش و با دست خودشان و با دست پدران و مادران و پدربزرگها و مادربزرگهایش أوار شده را با به خیابان امدن و با اعتصاب از ریشه بکنند. این روحانیت را باید برای همیشه از قدرت مادی و معنوی و سیاسی و دینی خلع ید کرد. اگر چنین نکنید بدانید که فاجعه ای از این نیز بالاتر و بزرگتر دامنتان را خواهد گرفت. آن فاجعه حمله ی امریکا و اسرائیل است. حمله ای که مردم ایران با شرکت کردن در انتخاباتها قلابی، این ستون به آن ستون دانستن فرج و تحمل این حکومت بچه کش و تروریست که ایران و منطقه و جهان را ناامن کرده از آنها دعوت کرده تا بیایند و تمامی زیر ساختهای اقتصادی و نظامی را نابود کنند. و بدانید که طبق خبر موثق این اقدام در دستور کاری فوری است. اینرا از سر هوا و هوس نمینویسم و طبق اخبار بسیار جدی و بسیار موثق ارائه میدهم. بدانید و بدانیم که خطر در نزدیکی گوشمان است. ما مردم باید یکبار برای همیشه شر مطلق روحانیت و مداح و قلبه را از سرمان برکنیم. در پایان من واقعا از هممینهان خارج از کشور میخواهم تا بشار از این وارد میدان شوند. ما با مراجع الهام هیتلر سروکار داریم. یادمان باشد که یکی از از مشاوران هیتلر الایمن الحسینی مجتهد اورشلیم بود که چگونگی نسل کشی یهودیان توسط امام علی را به او یاد داده بود. کسانیکه باور ندارند من آنها را به سخنان هم آیت الله مصباح و آیت الله جنتی که میگویند طبق تاریخ امیرمومنان در ۴ سال و ۹ ماه خلافتش هفتاد و کنج هزار نفر از یهودیان و کافران را سربرید و از آن مهمتر امام خمینی در تلویزیون ایران اشغالی چنین گفت:
    youtube.com/watch?v=mTAKX09VUnI

    و البته قرار بود که این تروریست سید تجاوززاده عطاء الله مهاجرانی را هممینهان خارج از کشور به پای میز محاکمه بکشانند. چه شد و خانمها آقایان !!

    آگاه از تهران

  4. آقای فرهنگ قاسمی پ رالف از نیشابور به من پیشنهاد دکرد تا این نوشته را که در واقع پاسخی ست به کسانی که خودشان را «روشن فکران دینی» و «قرآن پژوه» و به زعم خودشان حمله فاشیستی نازیستی به دختر بچه را مورد پریس جو قرار داده اند. ببینید. اگر موافق بوپدید لطفا آنرا منتشر کنید. همسر من چند کاه پیش نظر نوشته بود که یا فرستاد و نرسید و یا آنقدر کامپیوترش گشن و گشت که نتوانست بفرستد و دست کشید…
    بدبختانه آنچه را این «نو اندیشان دینی» و «قرآن پژوه »نوشته اند هیچ ارزشی ندارد. اینان سفسطه های بی محتوا بافته اند. چرا که سفسطه میتواند با محتوا نیز باشد. اینان که با ذهن نارسایشان فکر کرده اند مثلا طرحی نو در انداخته اند، نوشته اند: «آیا مسمومیت‌های زنجیره‌ای اخیر برآمده از گروهی امنیتی است؟ این نکته هنوز با قطعیت روشن نیست (!) ولی این‌قدر می‌دانیم که در واکنش به اعتراض زنی در بیرون یکی از مدارس مسموم‌شده، فردی لباس‌شخصی که به نهادهای امنیتی سرکوب وابسته بوده است، با رفتاری خشن که مغایرت بیّن با شرع و عرف داشته، او را مضروب کرده است.» البته شرغ مقدس شما می فرماید « و قاتلوهم حتی لاتکون الفتنه» (بکشیدشان تا نابودی فتنه) و البته معنی فتنه را هم همه میدانند که به محض سر پیچیدن از قرآن این دستور العمل قتل و جنایت میشود فتنه!با هزار اما و اگر مرقوم داشته اند «مغایرت بیّن با شرع و عرف» باید خاطر نشان کرد که این کار حکومت اسلامی کاری ست هم شرعی و زبق قرآن و هم عرفی طبق قوانینی که از قرآن بر عرف تحمیل شده. ببینید «ثُمَّ نَصَرْتَهُ بِالرُّعْبِ، و در جای دیگری فرمان میدهد: النصر بالرعب» (یعنی آنگاه که به واسطه ایجاد ترور و ترس و رعب در دل دشمنان مسلمان به پیروزی می رسید.) تازه نه تنها کشتن بلکه زجرکش کردن نیز از واجبلات اسلام و یکی از دلایل پیروزیش است. همین همین نواندیشان دینی همین قرآن پژوهان که مسلمان هستند از زاده گان همان رعب و وحشت قرآنیئی هستند که ترسشان و وحشتشان در حد ژنتیکی در آنها رسوخ کرده است و این لکنت زبانشان از همین ترس درونیشان است. اینان با این جمله :«ناگفته پیداست که مسئولیت رفع تمامی این اتهام‌ها با حکومت است…» این «جوانمردان» این جنایات و رعب افکنی قرآنی را در حد اتهام، یعنی تهمت زدن فرو می افکنند. در حالیکه تمام این مقوله های : ترس، دشمن، رعب و وحشت و قتل و زجرکش کنی تنبیه معانی و دستورذات قرآنی و محمدی و علوی هستند. کسانیکه شک دارند میتوانند بروند یک بار قرآن را بخوانند تا بفهمند که این نواندیشان اصلا اندیشه ای ندارند و اصولا دین مانع اندیشیدن است. وقتی آیت الله ها و ملایان و مداحان خودشان را عالم میدانند از اساس علم که باید خارج دگم و عقیده و باور دینی باشد بلاموضوع می شود. شما میخواهید با این قرآن و با این دین چه بکنید. اینرا من از همین سایت و در یکی از صفحاتش کپی کرده ام. این آیات قرآن را می شناختم اما نمیدانستم که این قرآن پژوه آنرا با این استحکام بیان کرده. من فکر میکنم البته میشود قرآن پژوه بود به شرطی که از قرآن و باور دینی بتوانی بیرون بیائی. اما اینکه تو مسلمان باشی و در برخورد با این دین بچه کش و ضد انسان که هر جنایتی را برای خفظ خودش واجب میداند بخواهی تحقیق کنی دستاوردت هیچ است! برای اینکه ایمانت مانع رسیدن به یک کشف تو ست. در اینجا من نیز همانند کسی دیگری این ویدیوی قرآنشناسانه را در اینجا میگذارم.
    youtube.com/watch?v=-CLeYwGJuK8
    در پایان باید بگویم حیف آقایان که شماها در غرب کافر زندگی میکنید، به مکه و مدینه پیامبر بچه بازتان نمی روید به کربلا و نجف نمی روید در اروپا و آمریکا زندگی میکنید و از آنهمه دستاورد دوره ی روشنائی اروپا هیچ نمی آموزید! براتان اصلا شوهر عایشه بودذن، فتوای تفخیذ و وطی خمینی که از همانجا می آید براتان تولید پرسش نمیکند…میدانید چرا !؟ برای اینکه در کنج ذهنتان به صورت ژنتیکی و سندرومی حقنه کرده اند و این دیگر براتان یک عادت شده است مثل نفس کشیدن که : «حلال محمد حلال الی یوم القیامه و حرامه حرام الی یوم القیامه.» آقایان بیدار شوید. یک نفرتان جرائت و شجاعت خروج از این دین را ندارد ! از انسانهائی و اندیشمندانی که بر علیه حکومت مسیح قیام کردند و از لطف آنها امروز شما میتوانید در این کشورها بخورید و بخوابید بی آنکه سرتان بریده شود و بی آنکه بچه هاتان مسموم شوند و چشمانشان با ساچمه های محمدی و نبوی و علوی و قرآنی کور شود و صورتهاشان توسط پیروان پیامبرتان با اسید رنگ شود، و بر الت تناسلیشان به امر قرآن و بقول قرآنتان همچون «طیر ابابیل» و برای تولید رعب و وحشت ساچمه باران شود و…بله از آن کافرها یاد بگیرید انسان باشید. آقایان واقعا بیمار هستید بروید خودتان را معالجه کنید. اولین قدم در چنین بیماری ای دانستن این است که بیماریم. پس بدانید که ذره ذره، ملکول ملکول وجود شما را این چنین ساخته اند.و باید آنرا واکاوید باید به اندرونتان اکسیژن برسانید. البته کاری ست ترسناک اما میتواند شما را نجات دهد. بدانید که هر جسمی را که بخواهید از جائی که چسبیده بکنید تولید زخم و خون میکند اما شاید رستگار شوید. شاید از این ایدئولوگی شوم که همتان مدعی بهترینش هستند از داعش گرفته تا بوکوحرام و القاعده و شریعتیسم و خمینیسم و رفسنجانیسم و طالبانیسم و بسیجیسم و حزب الله و جند الله و جیش الشعبی و شیعه و سنی و حنفی و حنبلی و شافعی و درویش و خانقائی و صوفیسم و…همتان به آدمکشانی همچون پیامبر و علی و تا مهدی تا …دخیل بسته اید و آنها را باب الجحتشان مینامید. و آخر سخن با مردم ایران است. ای مردم بدانید که در زمان پیامبر «گرامی» و «اعظم» اسلام اگر چنین گازهائی بود و چنین ساچمه هائی بود و چنین چوبه های داری می بود یقینا از آن استفاده ی بهینه شده بود. اینک که حکومت در حال ساختن بمب اتم است در نهایت برای استفاده از آن بر علیه خود ما ست. ببینید امام خمینی که همه ی این نوانتدیشان و جبهه ملی ها و مجاهدین خلق و فدائیان در خدمتش بودند و دستبوسش چه میگوید :

    youtube.com/watch?v=mTAKX09VUnI

    برای اینکه او فقط میخواهد با استفاده از آن بر ما به هر قیمت حکومت کند. پس گول این نواندیشان و این قرآن پژوهان را نخورید. آنهائیکه هنوز در خانه های امنشان نشسته اند بدانند که نوبتشان به زودی زود است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

Layer-17-copy

تمامی حقوق این وبسایت در اختیار مجموعه رنگین کمان بوده و استفاده از محتوای آن تنها با درج منبع امکان پذیر می باشد.