دادهها در: «پیشا برجام»، «میانابرجام» و «پسابرجام»
در جمهوری اسلامی ، روالکارها اینچنین است که مردم یا صاحبان کشور ، از امور اصلی و ای بسا بندوبستهایئ پشتپرده ، حتا کوچکترین آگاهی پیدا نکنند .
از این رو ، تازه پس از « ژنوچای » و عهدنامهی « لوزان » و تحمیل قرارداد وین ( ترکمانچای هستهای ) بود که مردم به گونهی غیر رسمی آگاه شدند که یک سال و نیم پیش از روی کار آوردن آقای روحانی ، آقای سیدعلیاکبر صالحی ( پهلوان هستهای بعدی ) مامور شده بود که با پااندازی سلطان عمان ، با آمریکاییها وارد مذاکره شود . البته در این میان ، ۱۰ میلیارد دلار بابت این پااندازی پرداخت گردید . چندی پیش که در یک گفتوگوی تلویزیونی در بارهی این ۱۰ میلیارد دلار از سید عراقچی پرسش شد ، فرمودند که ذخیرهی ارزی سلطان نشین عمان تنها ۱۶ میلیارد دلار است و۱۰ میلیارد دلار برابر با ۶۰ درصد کل ذخیرهی ارزی عمان است ؟! یعنی این که دیگر به فکر این ۱۰ میلیارد دلار نباشید . به گفتهی دیگر ، این ۱۰ میلیارد دلار پاداش سلطان عمان است که توانست آمریکا را بر سر لطف آورد و آماده سازد تا با جمهوری اسلامی بر سر میز مذاکره بنشیند ؟!
اما جدا از این بحث ، داده ها در مراحلگوناگون « برجام » را میتوان به گونهی زیر خلاصه کرد:
یکم ـ در « پیشا برجام » :
برای این که آمریکا و به پیروی از وی ۱ + ۴ نیز به پای میز مذاکره بیایند ، امتیازهای فراوانی داده شد که با عملکرد آغازین دولت یازدهم ، برخی از دیدهبانان مسایل گفتوگوهای هستهای ، متوجه آن ها شدند . این امتیازات عبارتند از :
۱- دست برداشتن از محور سه کشور فارسیزبان ایران ـ افغانستان ـ تاجیکستان تا آمریکا به آسودگی بر افغانستان حاکم شود و روسیه بر تاجیکستان .
۲- « تخته کردن » درِ دبیرخانهی دایمی سازمان غیرمتعهدها در تهران که در حال راهاندازی بود . با راهاندازی دبیرخانهی دایم، سازمان غیرمتعهدها ، میتوانست بدل به نیروی قابلتوجهی برابر زیادهخواهیهای آمریکا در سازمان ملل گردد .
۳- پذیرش دست برداشتن از صنایع هستهای و در نتیجه پدآفند باز دارندهی هستهای .
دوم ـ در « میانابرجام »
امروز آشکار است که در « میانابرجام » یعنی در دوران گفتوگوها ، برای راضی کردن تکتک اعضای ۱ + ۵ تعهدات زیادی بر دوش ملت و مردم ایران گذاردند که امروز رفته رفته ، آثار آنها آشکار میگردند . تعهداتی که تاکنون آشکار شده اند عبارتند از :
۱ – دفن کردن آرزوی داشتن « خودروی ملی » : باگذشت بیش از ۵۰ سال تلاش و آرزو برای داشتن خودروی ملی ، این صنعت و نیز بازار خودروسازی کشور را بابت « سهماختصاصی » تسلیم فرانسویان کردند .
۲- انجام آنچه که آمریکا و انگلیس با همیاری اتحاد شوروی در کودتای ۲۸ امرداد ۱۳۳۲ نتوانستند انجام دهند یعنی « خاکسپاری » قانون ملی شدن صنایع نفت در سرتاسر کشور و باز گشت به دوران ناصرالدین شاه و رضا شاه ( قرارداد دارسی در دوران ناصرالدین شاه و تمدید قرارداد دارسی در دوران رضا شاه ) که به دست توانای دولت یازدهم البته زیر شعارِ « استقلال و آزادی » ، در حال انجام است و نیز دادن « سهم اختصاصی » به فرانسویان در قرارداهای « دارسیاسلامی ».
۳- واگذاری بخشی از سامانهی بهداشت کشور به فرانسویان تا آنگونه که با فروش خونهای آلوده به « ایدز » ، این بیماری را وارد کشور نمودند و شماری از زنان و مردان این کشور به این ویروس آلوده کردند و در نتیجه ، هزاران کودک ایرانی با بیماری « ایدز » چشم به جهان گشودند و میگشایند ، هرگاه لازم باشد ، بیماری « ابولا » و « زیکا » و دیگر بیماریها را نیز وارد کشور کنند .
۴- بر پایهی تعهدات « میانابرجام ) قرار شد که بخش بزرگ جاده سازی در کشور به عنوان « حقالسهم » به ایتالیاییها واگذار گردد . این بدان معناست که پس از نزدیک به ۴۰ سال ، جمهوری اسلامی خستو شد که حتا عرضهی « جادهسازی» را هم ندارد و ایتالیاییها باید برایش جاده بسازند . شاید واگذاری چند باره « جاده سوم شمال » به چند شرکت خارجی ، زمینه سازی برای واگذاری ساخت جادهها به ایتالیاییها بود ؟!
سوم ـ در « پسابرجام » :
با این گفته که : « در مواردی زور وزیرخارجه نرسید » همهی خطهای قرمز کنار گذارده شد و با دستپاچگی در یک بازهی زمانی ۲۰ دقیقهای « برجام » ( برنامه جامع اقدام مشترک برای به بندکشیدن و اسارت ملت و مردم ایران ) به تصویت مجلس شورای اسلامی ( راس امور ) رسانیده شد و با این کار به آمریکا و ۱ + ۵ علامت دادند که ما به همین حد که حاضر شدید با ما به دور یک میز بنشینید « راضی » هستیم و بقیهاش بسته به « کَرم »شماست .
شنبه ۹ امردادماه ۱۳۹۵ ـ هوشنگ طالع
ارگان رسمی حزب سوسیال دموکرات و لائیک ایران
منو