امین بیات
آیا جامعه قانون مدارهمان قانون اساسی مصوبه مجلس است که دادگاه های دولتی مسئول اجرای آن میباشند یا نه؟
علاوه بر قانون اساسی ، در یک جامعه قانونمدار، قوانین دیگری هم وجود دارند که قانون اساسی را تکمیل میکنند، نظم باید وجود داشته باشد تا قانون بتواند به آن حکم براند، قوانین فیزیک، شیمی، زیست شناسی، قوانین علوم انسانی، ریاضیات و… همگی آنها برای ادامه زندگی بهتر انسان از اهمیت بالائی بر خوردار میباشند.
اصولن قانون و پیاده کردن آن در جامعه عملی عقلانی است که بوسیله تداوم و گسترش علوم مختلف بوجود می آید، پس انسان تابع قوانین خود ساخته است و این قوانین او را از موجودات زنده دیگر متمایز کرده است.
قانون درکلیه زمینه ها تنها یک ابزارنیست بلکه قانون روش وادامه زندگی سالم ما را تغییر میدهدو عنصرعقلانیت بشر قانونمدار را هر روز ارتقاء و بینش ما را نسبت به آنچه در جهان پیرامون اتفاق افتاده و می افتد را روشن ترو چراغ راه زندگی را بهتر نشان میدهد.
قانون چیست؟ شناخت از قانون کدام است :
در دنیای بزرگ امروز با پیشرفتهای بزرگ علمی انسان نمیتواند بدن تکیه بر قانون زندگی کند، در این دنیا زمان و مکان گذرا است و هر شیئی منفرد و بنوعی بوجود آمده است و شاید روزی از بین خواهد رفت،
برای اینکه در این دنیای وانفسا سنگ روی سنگ بند شود و دوام بیابد، قانون وارد معرکه میشود، ولی متوجه ایم که قانون خصوصیات اشیاء را ندارد، چیزی است بالای سرآنها وبرای آنها، پس قانون ماوراء مکان، و زمان ، است، قانون زمانی درست بکار برده شده و زمانی هم غلط از آن استفاده شده است،
یعنی زمانی غلط بودن و نبودن آن معلوم میشود و نشان از این است که قانون نبودنش آشکار میشود، قانون زمان نمی شناسد، تغییر نمیکند، تراوش عقل سلیم بشر بوده و هست ، قانون برای همه آحاد بشر تدوین شده ، حد و مرز ندارد، قانون ضرورت زمان است.
البته قوانین اجتماعی با قوانین اشیاء کاملن متفاوتند، قانون اشیاء مشکل فلسفی در نهاد انسان بوجود می آورد، قوانین و ارائه آن به بشریت بخشی از شعور دانشمندان و متفکرین زمانهای مختلف میباشند، انسان به سادگی به چیزهائی عادت میکند ، این خصوصیات که در فلاسفه و متفکرین علمی بوجود آمده وقوانین را کشف وطرح کرده اند، منحصر به فرد بوده، است.
قانون چیزی است مستقل از اندیشه ، واولین بار توسط افلاطون طرح شد، صورت بندی شد ، و در اندیشه انسانها ظاهر شد و مردم به آن دل بستند و آنها را پذیرفتند، همانطور که یک ریاضی دان میتواند قوانین ریاضی را تحقیق و تدوین کند ، بدون اینکه از خود سئوال کند قانون چیست،فلسفه او خود بخود به قانون تبدیل میشود و انسانها از آن پیروی، میکنند.
فلسفه چیست؟ و چگونه انسان به فلسفه روی می آورد:
وقتی همه چیز مورد سئوال قرار میگیرد در مورد آن مسائل مطرح، انسان فلسفه پردازی میکند، فلسفه اصطلاع عامی است که برای آنچه هنوز در زیر پوشش علم بصورت قانون قرار نگرفته، اما در دنیا به وسعت جهان هر علمی بصورت علم مستقل خود را ازفلسفه جدا کرده ما نند علم پزشکی،علم فیزیک و روانشناسی و همچنین کلیه علوم شاخه های منشعب از علم مادر علمها که ریاضی باشد، هستند.
فلسفه پردازی اصولن پیامی است برای آن کوششهائی که درجهت توصعه با توضیح برای فهم بیشتر آشنائی ذهن با آن بیان میشود، که هنوز بطور کامل ماهیت آن نا روشن است، توسط فلسفه پردازان بکار گرفته میشود.
فلسفه کاران یا فلسفه پردازان همیشه کوشیده اند تا واقعیت را از دل ابهامات بیرون آورند وآنرا توجیه کنند وازآن تعبیری عقلانی بدست آورند، پس فلسفه پردازی یک فعالیت عقلانی است که آن چیزی راکه علوم شناخته و معرفی کرده اند، فلسفه پرداز آنرا بر رسی ، میکند.
فلسفه یک علم کلی و مختص به خود است، موضوع و سرگرمیش بررسی علوم دیگر است، فلسفه علم شالوده هاست، کارشگر است و سئوال پرداز است، علمی است که بر مبنای مفروضات علوم دیگر قانع نمیشود ، بلکه سعی وافردر کند و کاو بیشتر و قصد اصلیش ریشه یابی و نفوذ درپیدایش و صحه گذاری به متن واقعیت در مرحله اول برای خود، است.
شناخت از قانون، فلسفه و بکار گیری آنها:
اگر جامعه و زندگی کردن در آن بطور جدی و همه جانبه مورد شناخت قرار نگیرد ، بطور حتم جنبه های جدی خود را از دست خواهد داد،همه چیز به منصه فریب و خیال خواهد شد ، تفاوت میان انسان خوب و بد ، شیئی بدلی با واقعی، عملکرد خوب و بد در زندگی روزمره انسانها بطور اخص و دولتها بطور عموم ، مسائلی وجود دارند که قابل شناخت و حتمن باید شناسائی شوند، شناخت مسائلی که در حقیقت وجود علنی ندارند را شناسائی میکند، شناخت همیشه مستقل میماند و تا زمانیکه کسی بهتر از اولی آن را شناسائی نکرده است بقوت خود باقی میماند.
امکانات فراوان و مدرن امروزی، انسان ها را در حقیقت برای شناخت ناهنجاریهای قانون و فلسفه راحت و در دسترس آنها قرار داده، است ، البته واقعیت بی اندازه پیچیده و نا هنچار برای فردی که بدنبال شناخت است، میباشد، انسان مجبور است برای شناخت واقعی با کنکاش سخت و طولانی جزئی از واقعیت را دریابد.
حقیقت یابی شناخت از قانون و فلسفه:
حقیقت چیست؟ پرسیدنی است که آیا چیزی بنام حقیقت وجود دارد یا نه ،که انسان جستجوگر بدنبال شناخت درست و کامل از حقیقت باشد، اگر انسان چیزی را در ذهن وعمل شناخته باشد ، آن زمان است که میتواند بیان کند که آن چیز حقیقت، دارد.
البته حقیقت یابی یکی از مسائل مشکل فلسفی است، حقیقی بودن را معمولن هستی شناسی میکنند، یعنی منطق حقیقت را درمی یابند و جستجو میکنند.
یک حقیقت است که خورشید می درخشد و گرما تولید میکند، میتوان آنرا دید و گرمایش را لمس نمود، آیا حقیقت امری نسبی است مانند نور خورسید در یک لحظه، تصور کنید فردی درقطب شمال ابری و بدون آفتاب و گرما منطق شنیدن آفتاب تابنده را و درجه حرارت آنرا مثلا 30 درجه را ، امری کاذب وباور نکردنی ارزیابی کند و همین مسئله برای فردی در آفریقا که مستقیم احساس گرما را میکند و می پذیرد و آنرا حقیقت میداند آیا حقیقت مشروط نیست؟
حقیقت باید با منطق مطابقت داشته باشد، یعنی بامنطق ودلیل وبحران واستدلال ثابت شده که رژیم جمهوری اسلامی رژیمی باطل و غیر عقلانی بوده و هست، زیرا محک واقعیات بر آن زده شده و حقیقنت آن بیرون آورده شده،
و در نتیجه مردم پی به واقعیت برده و از آن روی بر گردانده اند، و درارزیابی های عملی خودبه اصل واقعیت رسیده اند که این رژیم رژیمی غیر منطقی،و نا صادق و ریا کار است، برای اینکه جویندگان حقیت برایشان ثابت شده که رژیم باطل و غیر عقلانی است ، ودیگر این رژیم را مفید برای آینده ایرانیان نمیدانند، و این حقیقت محض است و تبدیل به قانون و فلسفه و شناخت مردم مردمان ایران شده، است.
البته این مثال جمهوری اسلامی انگارگرایانه نبست بلکه واقعیتی است که حقیقت داردو قابل لمس وبیان عملکردش آنرا ثابت میکند، ایدئالیستی نیست بلکه بدلایل زیاد وبا حقیقت و شناخت از قانونش وفلسفه بوجودآمدنش رئالیستی است ، هم در زندانهایش در سال 67 هزاران جوان را کشتند و هم شکنجه کردند و هم در میدانهای اعدام بسیاری را در جلوی چشم مردم بدار آویختند و اینهمه حقیقت دارد، انکار واقعیت اساسا توسط نادانان و آنهائی که ریگی اسلامی به کفش دارند مطرح میشود مانند واقعیت هلوکاست و انکار آن توسط سربازان امام زمان.
سر باز زدن از قبول واقعیت در حقیقت انکار حقیقت است، در ایران چاهی کنده اند که چمچرانش نامند و در آن ” امام دوازدهم ” شیعیان متولد بیش از 1400 سال پیش است که عوامل حزب الهی می گویند او در آن ” زندگی ” میکند البته معلوم نیست که قبلا کجا بود، آیا شناخت انسان واقعن از این پدیده چیست؟
در نفع چنین ادعائی که حقیقت ندارد ، بیان حقیقت است؟
چنین چیزی نه تنها حقیقت ندارد بلکه تصور آن غیر ممکن و دروغ محض است، اما عده ای بر این نظر باور دارند ، اگر عمل و شناخت واقعی را مورد بر رسی قرار دهیم در می یابیم که علم و عمل ثابت کرده که انسان در حد محدودی میتواند زنده بماند اما عده ای معلوالحال به صورت غیر منطقی و غیر عقلانی فردی متولد 1400 سال پیش را هنوز زنده بخورد مردم میدهند که او روزی از چاه بیرون میآید و مردم را ازدست آخوند ها نجات میدهد یعنی اول همه آخوندها را روانه دارالسلام عتبات میکند، پس اینگونه تفکرعقب افتاده و غیر عقلانی است.
تفکرو ارزش تفکر در چیست:
علم وپیشرفت آن مدیون تفکردرست و واقعی انسانها است، تفکر وتفحص انسانها توانسته چهره جهان را بطور چشمگیری تغییردهد، همین نمونه ویروس کرونا وتفکرچینی ها برای درست کردن آن وپخش آگاهانه آن درجهان و در ایران توسط سپاه پاسداران بهترین دلیل تفکر است، البته از نوع مخرب و بد آن ، یعنی فرایند تفکر دارای ارزش میباشد، که در مورد آن تبادل نظر و تفکر ها بکار گرفته، میشود.
تفکر یعنی چه؟ در رابطه با پژوهش علمی ، چگونه رشد کرده است، بهر حال به تفکر درست یا غلط باید توجه خاص کرد و به آن اطمینان نمود که اگر تفکر غلط چینی ها با عث مرگ هزاران و میلیونهاانسان بیگناه شد اما تفکر درست و مثبت فرد یا دولت دیگری که با تولید واکسن مسبب نجات جان میلیونها انسان از خطرمبتلا شدن به این ویروس و مرگ حتمی جلو گیری کرده ، آیا این دو تفکر کدام قابل تقدیر و عقلانی است؟
یعنی چینیها در تفکر غلط و غیر انسانی خودبرای انتشارویروس کرونا به جهانیان ثابت کردند که قادرند اقتصاد جهان رابه مخاطره جدی بیندازند واین تصورات ومفاهیم ئیدئولوژی چینی ها برمی تابد، برای اثبات این موضوع باید به میزان قابل توجه ای و روشن و بی محابا تفکر نمود و با ارزیابی دقیق وسیع به توصیف این ویروس شتافت و با پدیده شناسی دقیق آنرا کالبد شکافی وتجزیه و تحلیل نمود تا به همه گان این تفکرغلط وغیرانسانی نهادینه شود و با قبول استدلال مردمان جهان به ماهیت تولید کننده گان آن پی ببرند،
البته انسان میتواند از راه ارائه تفکر خوب به شناخت چیزی که در اینجا ویروس کرونا است نائل شود،و با تفکر مثبت جلوی انتشار آنرا سد کند، تردید نباید نمودکه تفکرمثبت علم مدرن موفق به یافتن داروی ضداین ویروس خواهد شد، بهمان دلیلی که بنا بر تفکر غلط چینی ها که ویروس را تهیه کردند با تفکر درست علیه آن عمل میشود ، پس باید در مقابل عملکرد علم موضع مشخص و مثبت داشته، باشیم.
ارزش و اعتبار تفکرو یافتن حقیقت و شناسائی آن:
هر انسان دانا و ارزشمند ی حق دارد که تفکر نظری افراطی را رد و طرد کند، فقط نباید اندیشید بلکه واقعیت را باید دید و هم نسبت به آن ارزیابی انجام داد، ارزش گذاری ارزش ها هستند که زندگی انسان را نجات داده و تعیین میکنند ، باید تفکر ومشاهده محض کرده و بعدارزش گذاری نمود، پس ارزش ها و آنچه با آنها همراه است،
جزئی اساسی از زندگی روزمره میباشند، یعنی باید تلاش برای روشن کردن ارزش نمود و آنرا بدرستی شناخت و بعدارزش گزاری کرد، یعنی برای مثال مردم ایران باید تفکر کنند و از دینی که آموزه هایش مخالف حقوق انسانی است فاصله بیشتر گرفته وقوانین عقب افتاده آنرا به چاه چمچران ببیندازند واز آن پیروی نکنند.
21.11.2020
Bayat.a@freenet.de
https://www.facebook/amin.bayat.9