گرامی باد اول ماه مه(۱۱اردیبهشت) روزهمبستگی جهانی کارگران
زنده باد گفتگو و همکاری مشترک تشکل ها ونهادهای مستقل کارگری
گسترده باد پیوند فعالین کارگری مستقل با سازمان دهندگان اعتراضات کارگران،معلمان،پرستاران وبازنشستگان
– دقایقی پیش بهنام ابراهیم زاده در میان استقبال جمعی از اعضای اتحادیه آزاد کارگران ایران از زندان آزاد شد
– دستگیری واله زمانی پس از پایان تجمع به مناسبت اول ماه مه
– واله زمانی در بازداشتگاه پایگاه هفتم پلیس امنیت تحت بازداشت قرار دارد
– سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران مراسم روز جهانی کارگر را در پایانه آزادی و با تبریک این روز به کارگران برگزار کرد!
– گزارش تکمیلی مراسم روز جهانی کارگر در مقابل مجلس شورای اسلامی – واله زمانی بازداشت شد
– پخش هزاران کارت پستال به مناسبت روزجهانی کارگر در شهر سنندج
– تجمعات اعتراضی کارگران همزمان با اول ماه مه:
*تجمع اعتراضی دوباره کارگران اخراجی طرح توسعه حوزه گازی تنگ بیجارنسبت به توخالی درآمدن وعده هامقابل استانداری ایلام!
*تجمع اعتراضی کارگران بیکارشده کارخانه قند ممسنی نسبت به عدم پرداخت مطالبات مقابل استانداری فارس!
*تجمع اعتراضی۵۰۰ کارگربازنشسته شرکت فولاد خوزستان نسبت به شرکت بیمه ای طرف قرارداد!
* تجمع اعتراضی کارگران سهام دار معدن کرومیت اسفندقه مقابل ساختمان اداره کل بازرسی استان کرمان!
*تجمع اعتراضی کارگران بیکارشده جایگاههای سوخت بدنبال خصوصی سازی مقابل وزارت نفت!
*تجمع اعتراضی صدها کارگران ذوب آهن اصفهان!
– قطعنامه تشکلهای کارگری ساختمانی به مناسبت روز جهانی کارگر
– گزارشی درباره وضعیت دردناک کارگران باربر منازل به مناسبت روزکارگر
– همراهی معلمان با اعتصاب غذای معلم دربند
– محمد حسن پوره: ” اقدام علیه امنیت ملی”
– پیام جعفر عظیم زاده در اولین روز اعتصاب غذای اسماعیل عبدی
– محکومیت پلمپ مرکز «جمعیت دفاع از کودکان کار و خیابان»
– عدم پرداخت۳هزارکارگرحفاری شمال!
خطراخراج بیخ گوش تعدادی از این کارگران!
– تجمع دانشجویان علوم تغذیه مقابل وزارت بهداشت!
– تجمع اعتراضی ساکنین شهرک حسن آباد سنندج
– اول ماه مه(روزتعطیل رسمی کارگری؟!) سرویس رفت وآمد کارگران پتروشیمی کیمیا در عسلویه سوخت!
– کشته وزخمی شدن ۲کارگر معدن زغال سنگ البرز مرکزی حین کاردر روزاول ماه مه(روزتعطیل رسمی کارگری؟!)
– یورش پلیس ترکیه به تظاهرات روز جهانی کارگردراستانبول و بازداشتبیش از۲۰۰نفر!
دقایقی پیش بهنام ابراهیم زاده در میان استقبال جمعی از اعضای اتحادیه آزاد کارگران ایران از زندان آزاد شد
بهنام ابراهیم زاده پس از تحمل حدود هفت سال حبس در حالیکه جمعی از اعضای اتحادیه آزاد کارگران ایران به استقبالش رفته بودند از زندان آزاد شد.
اتحادیه آزاد کارگران ایران با ابراز مسرت فراوان از آزادی بهنام ابراهیم زاده، رهایی وی از زندان را به خانواده مقاوم او و جنبش کارگری ایران شادباش میگوید و بدینوسیله خواهان ازادی فوری وبی قید و شرط اسماعیل عبدی و برداشته شدن اتهامات امنیتی از پرونده های فعالین صنفی و مدنی می باشد.
اسماعیل عبدی امروز دومین روز اعتصاب غذای خود را پشت سر گذاشت و با توجه به لطمات جسمانی که در اعتصاب غذای سال گذشته متحمل شده است در شرایط سختی قرار دارد و باید بدون درنگ آزاد گردد.
اتحادیه آزاد کارگران ایران – ۱۱ اردیبهشت ماه ۱۳۹۶
دستگیری واله زمانی پس از پایان تجمع به مناسبت اول ماه مه
صبح امروز به دنبال تجمع مقابل مجلس به مناسبت اول ماه مه و ممانعت نیروی انتظامی از برگزاری مراسم، پس از خاتمه مراسم و خواندن قطعنامه تشکل های مستقل کارگری، حاضران شعار گویان به سمت مترو حرکت کردند. پس ار آنکه تعدادی از کارگران محل را ترک کرده بودند، واله زمانی دستگیر شده و به کیوسک نیروی انتظامی مقابل مجلس منتقل و سپس از آنجا به دادسرای پارک شهر منتقل شد.
شرکت در مراسم بزرگداشت مراسم اول مه مه جرم نیست حق بدیهی کارگران و زحمتکشان است. ما خواستار آزادی بی قید و شرط واله زمانی هستیم.
کانون مدافعان حقوق کارگر/ اول ماه مه ۱۳۹۶
واله زمانی در بازداشتگاه پایگاه هفتم پلیس امنیت تحت بازداشت قرار دارد
حوالی ظهر امروز و پس از پایان تجمع کارگران در مقابل مجلس که به مناسبت اول ماه مه روز جهانی کارگر برگزار شد واله زمانی فعال کارگری و از اعضای سندیکای کارگران نقاش استان البرز توسط نیروهای امنیتی بازداشت و به پایگاه هفتم پلیس امنیت منتقل شد و امشب در این پایگاه تحت بازداشت قرار دارد.
اتحادیه آزاد کارگران ایران با تاکید بر حق مسلم و خدشه ناپذیر ما کارگران برای برگزاری مستقل مراسم روز جهانی کارگر، تداوم بازداشت واله زمانی را قویا محکوم میکند و بدینوسیله خواهان آزادی فوری و بی قید و شرط این فعال شناخته شده جنبش کارگری ایران است.
اتحادیه آزاد کارگران ایران – ۱۱ اردیبهشت ماه ۱۳۹۶
سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران مراسم روز جهانی کارگر را در پایانه آزادی و با تبریک این روز به کارگران برگزار کرد!
گرامی داشت مراسم اول ماه مه ، امروز یازده اردیبهشت توسط تعدادی از رانندگان و اعضای سندیکای کارگران شرکت واحداز ساعت ۱۲ در پایانه آزادی برگزار شد ،هرچند که از ابتدا مامورین لباس شخصی و نیروهای انتظامی از برگزاری این مراسم ممانعت میکردند و حتی میخواستند به خشنونت کشیده شود اما با هوشیاری و همکاری رانندگان این مراسم در شرایط سخت پلیسی امنیتی برگزار شد و اعضای سندیکا با دادن شکلات و یکعدد خودکار که برروی آن نوشته شده بود زنده باد سندیکا و تبریک اول ماه مه چاپ شده بود را به رانندگان هدیه میدادند و همچنین روزنامه مستقل که مصاحبه دو تن از اعضای سندیکا را که در صحفه اول به مشکلات معیشتی و برخوردهای پلیسی با سندیکا پرداخته بود ودر صحفه دوم هم قعطنامه مشترک سندیکا و نیشکر هفت تپه و کمیته هماهنگی را به چاپ رسانده بود به همکاران میدادند که عوامل لباس شخصی چندین بار به کارگران حمله ور شدند تا خودکار ها و شکلات را بگیرند که با مقاومت رانندگان و اعضای حاضر روبرو شدند و کوتاه آمدند ،متاسفانه یکی از لباس شخصی ها دلیل حمله ور شدنش را این طور وانمود میکرد که چرا به روی خودکار نام سندیکای شرکت واحد نوشته شده و غیر قانونی است ،خوشبختانه این مراسم بدون درگیری جدی و دستگیری بپایان رسید .
گزارش تکمیلی مراسم روز جهانی کارگر در مقابل مجلس شورای اسلامی – واله زمانی بازداشت شد
صبح امروز جمعهایی از کارگران علیرغم ممانعت شدید نیروهای انتظامی موفق به تجمع در مقابل مجلس و بر پایی مراسم مستقل روز جهانی کارگر شدند.
در این تجمع که از ساعت ده صبح و با هماهنگی اتحادیه آزاد کارگران ایران برگزار شد نیروهای انتظامی مستقر در محل با اعلام اینکه مجلس تعطیل است اعلام کردند اجازه بر پائی مراسم را نخواهند داد اما کارگران شرکت کننده در مراسم با باز کردن بنرهایی در رابطه با گرامیداشت روز جهانی کارگر و تصاویر اسماعیل عبدی و بهنام ابراهیم زاده اقدام به آغاز مراسم نمودند که با عکس العمل ماموران برای جمع کردن بنرها و پلاکاردها مواجه شدند. در ادامه این کشمکش و در حالی که کارگران بیشتری به تجمع می پیوستند، نیروهای انتظامی مجبور به پذیرش قرائت قطعنامه از سوی تجمع کنندگان و سپس پایان مراسم شدند.
بدنبال این توافق که با کشمکش طولانی و ایستادگی کارگران تجمع کننده صورت گرفت قطعنامه تشکلهای مستقل کارگری توسط شاپور احسانی راد و ناهید خداجو قرائت شد و مراسم با کف زدن و دادن شعارهای زنده باد اول ماه مه، روز کارگر روز ماست – خیابان از آن ماست، در مقابل مجلس پایان گرفت و کارگران شرکت کننده در حالی که در محاصره نیروهای انتظامی بودند اقدام به راهپیمائی به سوی مترو بهارستان و سر دادن شعار کردند و در پایان بار دیگر با ایستادن در مقابل مترو و سر دادن شعارهای مختلف به مراسم خود پایان دادند. اما پس از ورود به مترو، و در حالیکه بسیاری از کارگران محل را ترک کرده بودند عده ای از آنان از طریق یکی از عابرین متوجه شدند که در مقابل درب مترو درگیری پیش آمده است. بدنبال این وضعیت، این عده به سمت درب مترو حرکت کرده و متوجه شدند مامورین امنیتی اقدام به بازداشت واله زمانی و انتقال وی به کیوسک نیروهای انتظامی مجلس کرده اند. این کارگران در محل کیوسک نسبت به بازداشت واله اعتراض کردند اما اعتراض آنان به جائی نرسید و نهایتا واله زمانی به دادسرای پارک شهر منتقل شد. در این مراسم حضور نیروهای امنیتی و انتظامی چشمگیر بود و آنان در طول مراسم بارها اقدام به گرفتن گوشیهای موبایل تجمع کنندگان کردند و اجازه فیلمبرداری و عکاسی به آنان ندادند.
اتحادیه آزاد کارگران ایران، با تبریک اول ماه مه به کارگران در ایران و سراسر جهان، برگزاری مستقل مراسم اول ماه مه توسط کارگران را در مقابل مجلس شورای اسلامی حق قانونی و خدشه ناپذیر آنان میداند و با محکوم کردن بازداشت واله زمانی خواهان آزادی فوری و بی قید و شرط ایشان و برداشته شدن هر گونه محدودیت و ممنوعیتی نسبت به برگزاری مستقل مراسم اول ماه مه است.
اتحادیه آزاد کارگران ایران – اول ماه مه ۲۰۱۷ – ۱۱ اردیبهشت ماه ۱۳۹۶
پخش هزاران کارت پستال به مناسبت روزجهانی کارگر در شهر سنندج
بنا به گزارش دریافتی، طی روز های گذشته و در آستانه اول ماه مه و برای استقبال از این روز، اعضای کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری و فعالین کارگری اقدام به پخش گسترده کارت پستال هایی به این مناسبت کردند.
این کارت پستال ها را در اکثر شهرک ها و محلات کارگری به شیوه ی منظم و حضوری به دست کارگران رساندند. این شهرک ها ومحلات عبارتند از شهرک های شماره ۱ ، ۲ و ۳ عباس آباد، شهرک ننله، محله کانی کوزله، میدان بار و چند محله دیگر.
این اقدام فعالین کارگری، با استقبال گرم و بی نظیر کارگران و مردم قرار گرفت و موجب شادی کارگران گردید. طوری که کارگران آمادگی خود را برای برگزاری هرگونه مراسمی به مناسبت روز جهانی کارگر اعلام کردند.
کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری – ۹ اردیبهشت ۱۳۹۶
تجمعات اعتراضی کارگران همزمان با اول ماه مه:
*تجمع اعتراضی دوباره کارگران اخراجی طرح توسعه حوزه گازی تنگ بیجارنسبت به توخالی درآمدن وعده هامقابل استانداری ایلام!
امروز۱۱اردیبهشت ماه، کارگران اخراجی طرح توسعه حوزه گازی تنگ بیجاردراعتراض به توخالی درآمدن وعده و وعیدهای مسئولین مبنی بر بازگشت بکارشان مقابل استانداری ایلام تجمع کردند.
بنابه گزارش منابع خبری محلی،طول یکسال گذشته بارها و بار ها شاهد تجمع های مکرر این کارگران از کار بیکار شده شرکتهای نفت وگاز استان در قابل استانداری وحتی وزارت نفت بوده ایم ،عده ای که زخم بیکاریشان دردهای مزمنی بر جان وروح خود وخانواده هایشان برجای گذاشته است .
شاید آلام ناشی از زخم بیکاری با گذشت زمان قابل التیام باشد ،اما وعده وعید های بی نتیجه مسئولین ،بی توجهی ها و قول وقرارهای بی حاصل آنان ،نمکهایی شده که در این مدت دردهای مستولی شده بر روح وروان این کارگران را تشدید کرده است و فراموش نمودن آنها زمانی به درازای عمرشان می خواهد.
هفتم تیرماه سال گذشته بود که جلال میرزایی نماینده مجلس شورای اسلامی ، در خصوص برگزاری نشستی با مسئولین مرتبط برای بازگشت به کار این کارگران گفت : پس از بحث و تبادل نظر طولانی در خصوص وضعیت کارگران اخراج شده و اهمیت بازگشت به کار آنها مقرر شد تا چهارشنبه ی هفته ی آینده تعداد ۱۰۶ نفر از این کارگران به صورت قرارداد یکساله در تاسیسات نفتی تنگ بیجار مشغول به کار شوند.
به گفته میرزایی برای ۹۴ نفر باقیمانده نیز شرکت نفت و گاز غرب متعهد شد تا زمینه عقد قرار داد با آنها در تاسیسات نفتی آذر را فراهم آورد.
هفته گذشته نیز مدیرکل تعاون ،کار ورفاه اجتماعی استان ایلام در خصوص وضعیت نهایی کارگران از کار بیکار شده تنگ بیجار این گونه گفت :طبق قانون کار ،بازگشت به کار کارگران اخراجی ،تابع قوانین خاصی است .برهمین اساس پایان قرارداد معین ،مانع از بازگشت به کار می شود .
زرگوش ادامه داد: از آنجاییکه قرارداد کاری نیروههای از کار بیکار شده حوزه نفتی تنگ بیجار با پیمانکار پروژه به اتمام رسیده است ،لذا موضوع بازگشت به کار آنها تابع قوانین خاصی بود امابااین حال بعد از جلسات متعدد با حضور استاندار ،نمایندگان مجلس ومدیران شرکت نفت این موضوع بطور جدی در دستور رسیدگی و پیگیری قرار گرفت.
وی افزود: براساس آخرین اخبار از وضعیت این نیروها ،بجز ۶۰ نفز ،مابقی آنها در پروژه های نفت وگاز استان بکارگیری شده اند .
درهمین رابطه امروزنماینده این کارگران اخراجی به خبرنگاران گفت : قرار بود براساس موافقت وزارت نفت تعدادی از ما بازگشت به کار داده شوند ،اما هرکدام از این افراد تاکنون با وجود بیکاری ،مبالغ زیادی هزینه کرده اند ، ولی کماکان خبری از بازگشت به کارشان نیست .
درپایان باید پرسید:جناب آقای مدیرکل ! اگر کارگران اخراجی بازگشت به کار شده اند ،پس این افرادی که امروز در مقابل استانداری ایلام تجمع اعتراضی کردند ،کی بودند ؟
*تجمع اعتراضی کارگران بیکارشده کارخانه قند ممسنی نسبت به عدم پرداخت مطالبات مقابل استانداری فارس!
صبح امروز۱۱اردیبهشت،جمعی از کارگران بیکارشده کارخانه قند ممسنی دراعتراض به عدم پرداخت مطالباتشان مقابل استانداری فارس تجمع کردند.
به گزارش یک منبع خبری محلی،کارگران کارخانه تعطیل شده ممسنی در این تجمع خواستار پرداخت مطالبات و معوقات خود شدند. این کارگران که حدود ۳۸ ماه است حقوق معوقه دارند نسبت به بی تفاوتی و وعده های مسئولان معترض بودند.
یکی از کارگران گفت: تامین اجتماعی نیز ۲۰ ماه است هیچ کمکی به ما نکرده و بیمه بیکاری رو قطع کرده است.
کارخانه قند ممسنی در مردادماه ۹۵ تعطیل و همه کارگران آن بیکار شده اند.
با وجود اینکه مسئولان استان و نماینده های مجلس بارها وعده حل مشکلات کارخانه قند ممسنی را داده اند اما تاکنون آبی از دولت تدبیر برای کارگران بیکار شده این واحد گرم نشده است.
*تجمع اعتراضی۵۰۰ کارگربازنشسته شرکت فولاد خوزستان نسبت به شرکت بیمه ای طرف قرارداد!
امروز۱۱اردیبهشت،۵۰۰ کارگربازنشسته شرکت فولاد خوزستان جلوی درب شماره یک این واحد بزرگ صنعتی در اعتراض به شرکت بیمه ای طرف قرارداد خود تجمع کردند.
به گزارش منابع خبری محلی،در این تجمع که مقارن ساعت ۱۱ امروز دوشنبه ۱۱ اردیبهشت انجام شد حدود ۵۰۰ نفر از بازنشستگان صنایع فولاد در اعتراض به واگذاری بیمه درمانی به شرکت البرز جلوی درب شماره یک این شرکت گرد هم آمدند تا مراتب اعتراض خود را نسبت به واگذاری بیمه خود به شرکت البرز اعلام نمایند.
به گفته این بازنشستگان شرکت بیمه نامبرده مبلغ بیشتری را نسبت به شرکت قبلی از حقوق آنان کسر می کند.و به همین دلیل بازنشستگان خواهان فسخ قرارداد از طرف مدیران شرکت صنایع فولاد با این شرکت بیمه ای هستند.
این تجمع بعد از یک ساعت به کار خود پایان داد.
* تجمع اعتراضی کارگران سهام دار معدن کرومیت اسفندقه مقابل ساختمان اداره کل بازرسی استان کرمان!
امروز۱۱اردیبهشت ماه،جمعی از کارگران سهامدار معدن کرمیت اسفندقه که صاحب ۳۲ درصد از سهام این واحد تولیدی هستند، در اعتراض به مشخص شدن وضعیت سهام خود مقابل ساختمان اداره کل بازرسی استان کرمان تجمع کردند.
به گزارش۱۱اردیبهشت ایلنا، از حوالی ساعت ۹ صبح امروز یکشنبه (۱۱ اردیبهشت ماه)، جمعی از کارگران سهام دار کارخانه معدن کرمیت اسفندقه که از کارگران شاغل ،بازنشسته واخراج شده این واحد تولیدی هستند با تجمع مقابل ساختمان اداره کل بازرسی استان کرمان خواستار رسیدگی به مشکل مربوط به دریافت سود سهام این شرکت شدند .
این گروه از کارگران که صاحب ۳۲ درصد از سهام این واحد معدنی هستند، گفتند: صندوق بازنشستگی فولاد وشرکت صعتی معدنی امیر که به ترتیب صاحب ۵۱ و ۱۷ درصد از سهام این واحد معدنی را دارند، در خصوص گزارش سالانه و توزیع سود سهام شفاف عمل نمیکند.
آنطور که بازنشستگان و کارگران معدن کرومیت اسفندوقه میگویند، در سال ۷۱ سهام معادن کرومیت اسفندقه (یکی از بزرکترین معادن کرومیت کشور )از سوی وزارت صنعت ومعدن دولت وقت بین صندوق بازنشستگی فولاد وشرکت صنعتی معدنی امیر و بیش از ۶۵۰ کارگری که آن زمان در این واحد معدنی مشغول بودهاند، تقسیم شده است.
معترضین خواهان شفاف سازی از روند توزیع سود سهام وگزارشهای سالانه هستند و تاکید دارند که خرید و فروش سهام این معدن وتغیرات مدیریتی آن بدون در نظر گرفتن میزان سهم آنان عملی غیر قانونی است.
*تجمع اعتراضی کارگران بیکارشده جایگاههای سوخت بدنبال خصوصی سازی مقابل وزارت نفت!
روز گذشته(۱۰اردیبهشت)، جمعی از کارگران بیکارشده جایگاههای سوخت بدنبال خصوصی سازی دست به تجمع اعتراضی مقابل وزارت نفت زدند.
به گزارش ۱۱اردیبهشت ایلنا، روز گذشته (دهم اردیبهشت)، جمعی از کارگران قرارداد موقت جایگاه های سوخت، مقابل وزارت نفت تجمع کردند.
این کارگران که پس از خصوصیسازی و واگذاری جایگاههای سوخت به بخش خصوصی، بیکار شده اند میگویند: سالها سابقه کار و تخصص داریم؛ ولی با واگذاری جایگاههای سوخت به شرکت های خصوصی، بیکار شدهایم.
این کارگران میگویند واگذاری اموال ملی به شرکت ها، منافع کارگران را تهدید میکند.
*تجمع اعتراضی صدها کارگران ذوب آهن اصفهان!
صبح روز گذشته(۱۰اردیبهشت)،صدها کارگر۴ کارگاه ذوب آهن، مقابل دفتر مدیر عامل کارخانه تجمع کرده و با شعارهایی، خواهان کناره گیری احمد صادقی مدیرعامل این شرکت شدند.
بنابر اعلام برخی منابع ، صادقی چندی پیش گفته بود بخش اعظمی از بدهی های شرکت صفر شده کرده و نوید بازگشت ذوب آهن به وضعیت سابق خود را داده بود و از واژه امپراطوری ذوب آهن استفاده کرده بود.
ذوب آهن بعد از افزایش سرمایه ۳۲۲ درصدی از محل تجدید ارزیابی دارایی ها ( از ۷۸۶ به بیش از ۳.۳۱۸ هزار میلیارد تومان) اولین درآمد هر سهم مالی جاری را با ۳۵ ریال زیان همراه کرده است.
قطعنامه تشکلهای کارگری ساختمانی به مناسبت روز جهانی کارگر
گرامی باد اول ماه مه ، روز جهانی کارگر
در طول تاریخ بشریت انچه که عینیت داشته بهره کشی از طبقه ای از اجتماع به نام طبقه کارگر بوده است .تضاد و ستم در دوران های متفاوت میان برده و برده دار ، فئودال و کشاورز و نهایتا کارگر و سرمایه دار ادامه داشته و این تضاد و ستم و فاصله طبقاتی با کالایی شدن محصولات به اوج خود رسیده است که اکنون ستم و استثمار طبقه کارگر پیش از هر دورانی قابل لمس و عیان تر شده است .در این شرایط در سال ۹۶ در حالی به پیشواز روز کارگر میرویم که شرایط وخیمی رو در سال ۹۵ از زندگی و شرایط بسیار دشوار کارگران از جمله شلاق زدن کارگران ، شرایط سخت و فقر و بیکاری گسترده کارگران، امار وحشتناک حوادث کار ، عدم سهمیه بیمه کارگران ساختمانی ، تحمیل دستمزد زیر خط فقر و افزایش کودکان کار و خیابان ، افزایش اعتیاد جوانان طبقه کارگر به دلیل بیکاری و نهایتا افسردگی و… را پشت سر گذاشتیم . ما در حالی به پیشواز روز کار میرویم که جز فروش نیروی کارمان در قبال اندک مزد چیزی دیگر نداریم نیرویی که خالق همه ثروت ها و نیازهای جهان است اما متاسفانه خود از یک زندگی ساده و بخور و نمیر و انسانی هم محروم هستیم و در شرایط اسفبار و سختی زندگی را می گذرانیم.
حمایت از قشر ضعیف و طبقه کارگر امروزه به شعاری تبدیل شده که در تمامی جهان از ان برای رسیدن به قدرت مورد استفاده قرار میگیرد این استثمار خواهد در امریکایی که خود را مهد تمدن می نامد باشد و یا در کشورهای جهان سومی که رنگ پیشرفت را به خود ندیده اند. با توجه به شرایط موجود و با نیم نگاهی به اخبار و رسانه ها می توان به صراحت دید که وضعیت کارگران در شرایط مطلوبی قرار ندارد ، و این نه در اقتصاد سرمایه داری آمریکا و نه در سوسیالیست بودن اروپایی ها و نه کمونیستی چین و حتی در اسلامی بودن بسیاری از کشورهای آسیایی حقوق کارگران هیچ گاه رعایت نشده است.
در خصوص وضعیت فلاکت بار ، رکود و بیکاری کارگران ساختمانی درخصوص بیکاری و رکود ساخت و ساز و مشکلات این قشر از جامعه به مانند سالیان پیش با فرا رسیدن روز کارگر ،خواسته های قانونی و مطالباتمان را به شرح زیر بیان خواهیم کرد.
۱. با توجه به عدم حمایت از کارگران ساختمانی حادثه دیده که موجب مرگ و نقص عضو و از کارافتادگی می شود ، ما خواستار غرامت ناشی از حادثه کار و ایام بیکاری و از کارافتادگی هستیم.
۲ . با وجود شرایط سخت و زیان اور بود فعالیت در صنعت ساختمان هیچ کارگر ساختمانی رنگ و بوی بازنشستگی را نخواهد دید این شرایط در حالی است که کارهای ساختمانی شامل سخت و زیان اور بودن نمی شوند .
۳ .با توجه به فصلی بودن کار و همچنین بحران های ادواری ساخت و ساز ، خواستار پرداخت بیمه بیکاری در فصول بیکاری هستیم.
۴. سهمیه بندی بیمه کارگران ساختمانی بر خلاف ماده ۵ تامین اجتماعی هنوز وجود دارد و ما کارگران ساختمانی خواهان لغو سهمیه بودن بیمه کارگران ساختمانی هستیم .
۵. دولت کارگران ساختمانی را از اصل ماده ۲۹ قانون اساسی خارج کرده است ، ما کارگران ساختمانی آن را مغایر همین حقوق اندک می دانیم و خواستار لغو چنین تصمیمی هستیم .
۶. کارهای فرهنگی در جهت ارتقا منزلت اجتماعی کارگران صورت نگرفته است ما کارگران ساختمانی خواستار توجه بیشتر بر شرایط زندگی کارگران ساختمانی هستیم
۶. با وجود ۵۰ درصد از میزان حوادث کار در دنیا برای کارگران ساختمانی هنوز کارفرمایان ملزم به رعایت موارد ایمنی در ساختمان نمیباشند.
در نهایت ما کارگران ساختمانی همگام با سایر هم طبقه ای هایمان در صنوف ها و جاهای مختلف از مطالبات آنها هم حمایت می کنیم و با اطمینان می توانیم بگوییم با اتحاد و همبستگی و یاری همدیگر می توانیم به خواسته هایمان برسیم.
گرامی باد اول ماه مه ، روز جهانی کارگر
انجمن کارگران ساختمانی مریوان و سرواباد
انجمن کارگران ساختمانی کامیاران
انجمن کارگران ساختماتی سقز
انجمن کارگران ساختمانی بانه
انجمن کارگران ساختمانی دیواندره
انجمن کارگران ساختمانی شهرستان ابهر
انجمن کارگران ساختمانی شهرری، حسن اباد
انجمن کارگران ساختمانی خلیل آباد
انجمن کارگران ساختمانی مهاباد
انجمن کارگران ساختمانی خرمشهر
انجمن کارگران ساختمانی هریس
انجمن کارگران ساختمانی دورود
انجمن کارگران ساختمانی نی ریز فارس
انجمن کارگران ساختمانی آبادان
انجمن کارگران ساختمانی سراب
انجمن کارگران ساختمانی دزفول
انجمن کارگران ساختمانی پل سفید
انجمن کارگران ساختمانی بوکان
انجمن کارگران ساختمانی یزد
انجمن کارگران ساختمانی قوچان
انجمن کارگران ساختمانی میاندوآب
انجمن کارگران ساختمانی خرمدره
انجمن کارگران ساختمانی شاهرود
انجمن کارگران ساختمانی سمنان
۹۶/۲/۱۰
گزارشی درباره وضعیت دردناک کارگران باربر منازل به مناسبت روزکارگر
٧ روز است گوشی تلفن کیان زنگ نخورده. کیان ٧ روز است بیکار است. ٧ روز قبل، صاحب اتوبار تلفن زد و نشانی داد که کیان با سه نفر باربر بروند زعفرانیه، جابهجایی بار منزل. از ٧ روز قبل تا امروز، هیچ. هیچ، یعنی آخرین مزدی که کیان و باربرها گرفتند، همان ٣٠ هزار تومان ٧ روز قبل بود. تا اول برج و موعد اجاره، ۵ روز مانده و ساعت ۵ عصر یکشنبه، کیان و ٧ باربر که آنها هم از یک هفته، ١٠ روز، ۵ روز قبل بیکار ماندهاند، توی «خانه کارگری» پشت فلکه کن نشستهاند و چشم دوختهاند به صفحه تاریک گوشی.
– اسمم پیمانه. ٢٨ سالمه. ۴ ساله اومدم باربری. تا یک ماه اول، کارتن و صندلی و بار سبک میبردم تا رسیدم به لباسشویی و اجاق گاز و ظرفشویی. اولین بار که لباسشویی کول گرفتم، وقتی بار رو گذاشتم زمین، پاهام میلرزید، تا چند دقیقه نمیتونستم راه برم. تا چند دقیقه بعدش نمیتونستم صاف بایستم. بخوای توی این کار بمونی، باید کار کنی. دست خودت نیست که بگی فقط وسایل سبک میبرم.
– بعضی خونهها که میریم، سر هزینه یخچال و گاوصندوق دعواست. حاضر نیستن بابت یخچال ١۵٠ کیلویی که
۴ طبقه بردیم بالا ٢٠ تومن اضافه بدن. خیلی خونهها رفتیم و وقتی اومدیم بیرون، صاحبخونه گفته حلالتون نباشه. هزار بار به خودم گفتن حرومتون باشه. میرسی خونه، میبینی از اون پول یک قرون هم نمونده انقدر نفرین کردن.
هیچ کدام نمیتوانند نیم ساعت، صاف بنشینند. هر ١٠ دقیقه، یک ربع، از جا بلند میشوند تا چند قدم راه بروند و درد کمر و زانو و ساق پا را آرام کنند. نرسیده به پیچ ٣٠ سالگی، افتادهاند در سراشیب از کارافتادگی. ١٠ سال، ۵ سال، ۴ سال قبل، از برکت ناچیز یک هکتار، دو هکتار زمین کشاورزی پهن شده پای دامنه زاگرس گذشتند تا همان یک گونی، دو گونی بارِ گندم و نخود و جو که سرِ سال میدهد و بیشتر از یک میلیون، دو میلیون تومان سود و عایدی ندارد برای خانوادههای ٨ نفره و ٩ نفره پدری، بماند برای ننه و بابای پیر و خواهر و برادر صغیر. ١۵ ساله و ١٨ ساله و ١٩ ساله، یک ساک و یک پتو کول کشیدند و دلبسته وعدههای باقی همولایتیها که آنها هم کمر طاق زده بودند زیر بار تجمل و تکبر «پایتختیها»، با اولین اتوبوسی که سر پیچ ترمینال سنندج، داد میزد «تهرون… تهرون»، خودشان را رساندند پای برج آزادی و همان، اولین و آخرین بار بود که گردن کشیدند سمت سقف آسمان. از آن روز به بعد، چشمهایشان فقط موزاییک و کاشی کفِ خانهها را رج زد و گردن و شانه و قامت خم شد زیر سنگینی وزن مبل و کمد و یخچال و قالی مردم که توهم برِشان داشته بود «اینها خلق شدهاند برای حمالی».
– اولین بار… یک یخچال کولم بسته بودم و با زانو خوردم روی پله. تا دو ماه نتونستم کار کنم. همهمون باید یخچال ساید ١۵٠ کیلویی و لباسشویی ٧٠ کیلویی و گاوصندوق ٢٠٠ کیلویی رو کول بکشیم. پارسال یک بوفه ۴ لنگه رو از ۴ طبقه میبردم بالا که شیشهاش از جا در اومد و افتاد روی دستم. رفتم بیمارستان ۵٠٠ هزار تومن گرفتن بخیه بزنن. چقدر مزد گرفتم ؟ ۵٠ تومن. یک قرون از هزینه درمان پای کارفرما نیست. همه چی رو باید از جیب خودمون بدیم. حقوق ما همون مزدیه که مشتری میده. چه زخمی بشیم، چه بمیریم، همه چی پای خودمونه.
– بیمه که نیستیم، قرارداد هم نداریم، از وقتی میای، سرِت آویزون. وضع همه کارگرای باربری همینهها. اگه الان بگم چرا منو بیمه نمیکنی، میگه برو خوش اومدی، یکی دیگه رو میاره جای من. هر سه ماه هم یک کاغذ میاره امضا کنم که هیچ حق و حقوقی طلب ندارم. بارها سر ٣٠ تومن، ۴٠ تومن که مشتری نداده رفتیم کلانتری، مامور تا میبینه ماشین باربریه، میگه دوباره باربری؟ به جای اینکه بگه مشکلت چیه، میگه حق با صاحبخونه است و تو زیاد پول خواستی.
صفحات سایت شرکتهای باربری را که ورق بزنی، مزد کارگر برای ٣ ساعت، ٢٠ الی ٣٠ هزار تومان است. کار که از ٣ ساعت بگذرد، یک سوم تعرفه به مزد کارگر اضافه میشود. کارگرهایی که نه قرارداد دارند و نه بیمه. هر ٣ ماه و ۴ ماه و ۶ ماه هم طبق قرار نانوشته و نامعلومی باید پای یک برگه امضا بیندازند که هیچ طلبی از صاحب اتوبار ندارند. در صفحات سایت بعضی اتوبارها، فقط بعضی اتوبارها، برای حمل گاوصندوق و یخچال ساید بای ساید، بسته به طبقهای که باید حمل شود، هزینه جداگانه نوشته شده. رقمهایی که بیشتر به یک جوک بیمزه میماند: هزینه جابهجایی یخچال ساید بای ساید بالای ٢۵ فوت – طبقهای ١٠ هزار تومان / هزینه حمل گاوصندوق ٣٠٠ تا ٣٣٠ کیلو – طبقهای ٣٠ هزار تومان… . این رقم اضافه، سهم همه و هیچ است. یک نفر، یخچال ١۶٠ کیلویی و گاوصندوق ٣٠٠ کیلویی را به کول میبندد و آن رقم اضافه، بین همه کارگرها تقسیم میشود. اتوبارهایی که از ترس از دست رفتن مشتری، قید یادآوری چنین هزینهای را میزنند، باربر میماند و مشتری که حاضر نیست بابت کول کشیدن یک یخچال
١۵٠ کیلویی، حتی ۵ هزار تومان انعام بدهد. بعضی اتوبارها در صفحه اول سایتشان، تصویری از یک خانواده خوشبخت گذاشتهاند که همگی روی یک کاناپه نشستهاند و دو کارگر ملبس به لباس کار شیک و تمیز، لبخند زنان دو سمت کاناپه را گرفته و جابهجا میکنند. این تصویر، همان سرابی بود که در دلِ راشد و عدنان و بهزاد خانه کرد. لباس کار کجا بود ؟ لبخند کجا بود ؟ واقعیت زندگی کارگر باربری، حتی با نگاتیو این تصویر هم فاصله دارد از زمین تا آسمان. وقتی کفِ دستهای قاچ خورده شان را نشان بدهند، وقتی مهرههای ستون فقراتشان را نشان بدهند که یک به یک، مثل تیلههای به خط شده، متورم و تیره شده بس که سنگینی یخچال ٢۵ فوتی و کمد ۴ لنگه و میز غذاخوری ١٢ نفره روی مهره فشار آورده، وقتی ردِ زخمهای کهنه روی ساعدشان را نشان بدهند که یادگار خُرد شدن شیشه میز غذاخوری و غش کردن کمد و آوار شدن کارتنهای کتاب است، آن وقت فکر میکنی «واقعا ١٠ هزار تومن و ٣٠ هزار تومن اضافه، میارزه به این جون کندن؟»
– اسمم عدنانه. ١۵ سالم بود اومدم برای باربری. کارتن شکستنی دستم نمیدادن انقدر که سنم پایین بود. الان پیانو رو میبندم به کول و گردنم، یک نفری میبرم. مشتری که زنگ میزنه، اگه بگم باید برای پیانو دو نفر بیان منصرف میشه. اگه نریم، بیکار میمونیم. مثل الان که ۵ روزه بیکاریم. یک ماه میبینی درآمدمون میشه یک میلیون و ۵٠٠، یک ماه ۵٠٠. گاهی ۴ روز، یک هفته بیکاریم.
– خونهای رفتیم که صاحبش گفت تا صبحانه نخوری نمیذارم کار کنی. خونهای هم رفتیم که آب خوردن خواستیم، آب خوردیم و لیوان رو از ما گرفتن و انداختن سطل آشغال. خونههایی میریم که میگیم میتونیم دستمون رو توی ظرفشویی بشوریم، میگن نه، نمیشه. ما رو نجس میبینن.
محمد محمدی؛ مشاور معاونت فنی و درآمد سازمان تامین اجتماعی به خبرنگاراعتماد میگوید که این کارگران میتوانند با شکایت از صاحب اتوبار به حقشان برسند. میگوید که در صورت اثبات ادعای باربر درباره محرومیت از بیمه، سازمان تامین اجتماعی از حقوق از دست رفته باربر دفاع میکند.
«قانون تامین اجتماعی، کارگاه و کارفرما و بیمه شده رو تعریف کرده و طبق ماده ٣۴ قانون کار هم تمام دریافتهای قانونی کارگر، حقالسعی یا مزد محسوب میشه و کارفرما، به ازای این پرداختها مکلف شده به تهیه فهرست حق بیمه کارگران متناسب با روزهای کارکرد. قانون تامین اجتماعی این تاکید رو داره که کارگر، حتی برای یک ساعت کار، به اندازه همون یک ساعت هم مشمول بیمه است و پرداختکننده مزد، مکلفه که برای اون فرد، به سازمان تامین اجتماعی حق بیمه پرداخت کنه تا کارگر، بتونه از مزایای تامین اجتماعی برخوردار بشه. سازمان تامین اجتماعی هم موظفه فهرست پرداخت حق بیمه رو بررسی کنه و میتونه بر اساس ماده ۴٧ قانون تامین اجتماعی، بازرسی از کارگاه داشته باشه. اگر پرداخت مزد کارگر، در دفاتر کارگاه ثبت شده باشه، همین پرداختها به عنوان سابقه تکلیف حق بیمه محسوب میشه و اگر ثبت نشده باشه یا کارفرما، فهرست ناشناس تهیه کرده باشه و برای بازرسان ما قابل استخراج نباشه، کافیه کارگر ادعا کنه و مدارک و مستنداتی داشته باشه مبنی بر اینکه در این کارگاه کار میکرده و حق بیمهاش پرداخت نشده. در صورت احراز این ادعا، بازرس ما به استناد ماده ۴٠ قانون تامین اجتماعی، حق بیمه کارگر رو از کارفرما مطالبه میکنه. حالا شما میگین این کارگرا باید هر ۶ ماه یکبار تعهد خطی بِدن به کارفرما که هیچ طلبی ندارن. امضای کارگر پای همون برگه، مدرک احراز اشتغال و ادعای سابقه است».
محمدی در پایان حرفهایش میگوید: «اگه اینا رو بنویسین، برای این کارگرا خیلی بد میشه».
۵٠٠ متر بعد از پل کن پشت باغها، یک محوطه خاکی بزرگ پارکینگ خاورهای اتوبارهاست. بیش از ٣٠ خاور روی خاکی خوابیده و هفته آخر فروردین، موتور تمام خاورها، سردتر از سرمای زمستانی است که بارِ باغهای کن را سوزاند. در کوچههای آسفالت ترکیده پشت محوطه خاکی، خانههای ٣٠ متری و ۴٠ متری کارگری، تنگ هم چپیدهاند. باربرهای مجرد، مستاجر بعضی از این خانهها هستند. صاحب اتوبار، کل خانه را با ١٠ میلیون و ١۵ میلیون تومان ودیعه و ٢ میلیون تومان اجاره ماهانه، مالک میشود و ٢٠ باربر، ٢۵ باربر را میریزد توی دو تا اتاق ٢٠ متری٣٠ متری که هر کدام باید ۵٠٠ هزار تومان، یک میلیون تومان ودیعه بدهند و ماهی ١٠٠ هزار تومان اجاره برای خانهای بدون حمام و آب گرم که فقط، جای خواب است و لوکسترین تجهیزاتش یک گاز پیکنیکی. ایوب، نگهبان یکی از این خانههاست. باربری که جوانیاش را پای کول گرفتن گاو صندوق و یخچال خرج کرد و دو سال قبل، گاوصندوق ١٧٠ کیلویی از دست کمک باربر رها شد روی پای ایوب و استخوان ساق پای راستش را مثل سکههای
٢٠٠ تومانی تهِ جیبش خرد کرد. تنها کمک صاحبخانه، این بود که به اورژانس تلفن زد. تنها کمک صاحب اتوبار این بود که ایوب را به دلیل ناتوانی اخراج کرد. ایوب، برای جمع کردن خردههای استخوان و چفت کردنشان با پلاتین، ١۵ میلیون تومان؛ تنها پساندازش را خرج کرد و حالا، در ۴٠ سالگی از کار افتاده شده و با یک پای لنگ، فقط از پسِ نگهبانی بر میآید. نگهبان «خانه کارگری» با یک حیاط ۶ متری و دو اتاق که روی سر هم سوار شدهاند با یک نردبام فلزی. درِ اصلی خانه که باز میشود، میافتی توی بغل نردبام. ایوان جلوی اتاق بالا، آنقدر عرض دارد که ١٠ جفت دمپایی در پهنایش روی هم کوت شود. کنار پای نردبام، ۶ پله میرود زیرِ زمین. از پنجره و روزنه خبری نیست. درِ آلومینیومی قفل خورده خبر میدهد که اینجا هم یک اتاق است. ایوب میگوید در هر اتاق ١٠ باربر زندگی میکنند. در این خانه ٢٠ باربر زندگی میکنند که این وقت عصر، همهشان رفتهاند اول پل، چشم انتظار کار.
– باربرا، زیر سنگینی بار خون دماغ میشن. میمیرن زیر سنگینی بار. کسی ما رو آدم حساب نمیکنه. میری توی خونه مشتری، آدم حسابت نمیکنه. صاحب کار هم آدم حسابت نمیکنه. بارها مشتری بِهِمون گفته حمال. نه توی دعوا و عصبانیت، توی شرایط عادی بهمون میگه حمال بیا اینو جابهجا کن. میشنوی بچه داره به باباش میگه بابا، حمال داره وسایل رو جابهجا میکنه. بعضی وقتا برای اینکه پول ما رو ندن، میگن یک چیزی دزدیدی. زنگ میزنن مامور ١١٠ میاد و اونم بدون هیچ بازپرسی ما رو میفرسته آگاهی چون میگه حق با مشتریه و شماها کارگرین. دستمون هم به هیچ جا بند نیست. حرف ما برشی نداره که بتونیم از خودمون دفاع کنیم.
– همه اینا به خاطر فقره. اگه شهرستان خودمون کار بود، اگه یک کارخونهای بود، اونجا کار میکردیم و هیچوقت نمیاومدیم باربری. اونجا هیچی نیست. یک کارخونه بود که اونم آتیش زدن تموم شد. فقط یه مزرعه پرورش قارچ هست که مگه چقدر جا داره؟ حداکثر ۵٠ نفر.
اگر باربرهایی که اول فلکه کن، گوش به زنگ تلفن بودند تا عرقشان از خجالت بیپولی، کمی، فقط کمی خشک شود، حرفهای حسین زندی؛ رییس اتحادیه حمل و نقل کالای شهری را میشنیدند وقتی از دستمزد پرداختی به «باربرها» ابراز رضایت میکرد و به کارفرما حق میداد که زیر بار بیمه و باقی بایدهای قانون نرود و به مردم حق میداد که همیشه از باربرها ناراضی باشند چون در اکثر خلافها، «باربرها» مقصرند، چه جوابی داشتند ؟ حسین زندی چه جوابی داشت ؟
«٣۵٠ دفتر رسمی حمل بار در تهران داریم که از ۵ تا ١۵٠ ماشین دارن. حدود ١۵٠ دفتر هم، غیر رسمی هستن و بدون پروانه. بیش از ٧٠ درصد باربرهای ایرانی، کارگرای فصلی هستند که میرن برای کشاورزی و مواقع خاصی که فصل
اثاثکشی هست و اونا هم کاری ندارن، برمیگردن. البته کار ما هم فصلیه. یعنی حدود یک ماه و نیم قبل از عید، اثاث کشی داریم و دیگه کار راکده تا اول سه ماهه تابستون که تعطیلی مدارس شروع میشه. الان از ١٠٠ ماشین، ٧٠ تا بیکارن. هیچ شرکتی نمیتونه برای دو ماه کار، حقوق دوازده ماه رو به کارگر بده. دستمزد رو وزارت کار تعیین کرده. یک نرخ میانگین برای کارگر باربری و ساختمونی. ما هم یک نرخ متعارف تعیین کردیم و نوشتیم که دستمزد کارگر برای مواقع خاص با توافق طرفین. مثلا یک جا کوچه داره، یک جا طبقه داره، یک جا
گاو صندوق داره، یک جا یخچال ساید بای ساید داره. این دیگه توافق کارگره با صاحب بار».
این کارگرها نه تنها از بیمه محروم هستن، هر ٣ ماه یا ۶ ماه، کارفرما ازشون تعهد کاغذی میگیره که هیچ طلبی از شرکت ندارن. شما از این کاغذها با خبرین ؟
«ما به همه کارگرا گفتیم خودتون رو خویشفرما بیمه کنین. کارفرما که برای دو ماه کار، نمیتونه کارگر رو بیمه کنه. کارفرما بهشون میگه من نمیتونم شما رو دوازده ماه اینجا نگه دارم چون فقط برای دو ماه، کار دارم، ولی اگه میخواهید اینجا (خانههای کارگری) بمونید، باید به من کاغذ بدید که نرید به عنوان کارگر دایمی از من شکایت کنید. دستمزد این کارگرا کم نیست. ماشین حمل بار، برای سه ساعت حدود ١١٠ هزار تومن میگیره. ماشینی که ١۵٠ میلیون تومن پولشه. سه تا کارگر برای ٣ ساعت ١٠٠ هزار تومن میگیرن. اون کارگر فقط از نیروی جسمانیش استفاده میکنه ولی صاحب اتوبار،سرمایهشو گذاشته وسط. اگه همین پول رو بذاره بانک، میدونین ماهانه چقدر سود مالی داره ؟ اون کارگر هیچ چیزی نگذاشته، فقط از نیروی جسمیش گذاشته. یکی کار فکری میکنه، یکی کار جسمی میکنه، یکی هم سرمایه شو گذاشته. همه کار میکنن؟؟!!».
ولی خیلی وقتها مشتریها پول کارگرها رو نمیدن و به پلیس هم تلفن میزنن و میگن کارگر مقصر بوده و پلیس هم طرف مشتری رو میگیره. شما چه حمایتی از این کارگرا دارین؟
«٧٠ درصد این حرفا رو بیخود میگن. ما، در اتحادیه یک کمیسیون شکایات داریم که ٩٠ درصد شکایات مربوط به همین کارگرهاست که پول زیادی از مردم میگیرن یا میگن پولی که گرفتن، کم بوده. اگر صاحب کار شما، حقوق شما رو نداد باید بری ازش شکایت کنی. اما این کارگرا انقدر مردم رو اذیت کردن، انقدر مردم رو به صلابه کشیدن که این، جاافتاده که این کارگرا نادرست میگن. ٧٠ درصد شکایات ما اینه که این کارگرا میرن با مردم دعوا میکنن، دبه میکنن و پدر مردم رو در میارن. به همین خاطر به هر جا هم شکایت کنن، معمولا این کارگرا رو مقصر میدونن چون اکثر خلاف رو اینا انجام دادن. اینا به اتحادیه ربطی نداره. اتحادیه نرخ متعارف ماشین و کارگر رو به همه اعلام میکنه. باقی مسوولیت با شرکت و مشتریه. اما اگه مشتری همون نرخ متعارف رو هم پرداخت نکرد، کارگر میره به شورای حل اختلاف محلات شکایت میکنه و اونا هم از اتحادیه استعلام میکنن که مزد این کارگر که از این ساعت تا این ساعت در این محل کار کرده، چقدره و ما هم اعلام میکنیم و شورا هم اون رقم رو از مشتری میگیره و میده دست کارگر».
غروب سهشنبه، حدود ٣٠ باربر، بیکار و با جیب خالیتر از روز قبل، جمع شدهاند پارک اول فلکه کن. هرچه هوا تاریکتر میشود، خطوط چهره باربرها که در میانه جوانی، وسط دستانداز تنگناهای زندگی گیر افتادهاند، درهم فشردهتر میشود و نگاهشان بیامیدتر که امشب هم مثل شب قبل و دو شب قبل و سه شب قبل، باید با دست خالی درِ خانه را باز کنند و نه با اشاره نوک کفش. مردهای باربر، هیچ شغلی ندارند جز بارکشی خانه مردم. فقر که به شهر و روستا و خانوادهشان هجوم برد، چارهای نماند جز مهاجرت. مهاجرت نه برای بهتر، فقط به امید نانی بیشتر.
– اسمم مهرانه. ٢٧ سالمه. ٧ ساله باربرم. میدونی چیه ؟ تو اون وزن ١۴٠ کیلویی و ١۶٠ کیلویی رو نمیبینی. فقط اون
٣٠ تومن و ٢٠ تومن رو میبینی که قراره بین تو و بقیه تقسیم بشه. من توی این سالها، از این شغل فقط معنی نابرابری اجتماعی و اختلاف طبقاتی رو یاد گرفتم. یاد گرفتم از خودم بپرسم چرا باید اینجوری باشه ؟ چرا باید یکی زیر متوسط باشه و یکی بالا؟ یکی پورشه زیر پاش باشه و یکی اصلا ماشین نداشته باشه؟ یکی این همه اثاث لوکس داشته باشه و یکی توی قاشق چنگال خونهاش هم بمونه ؟
– ٢٠ روز پیش رفتم بالای شهر. ۶ خاور اثاث بردیم. خونههایی رفتیم که فقط یک کامیون اسباب بازی بار زدیم، چهار دست مبل داره، سه تا یخچال ساید داره، دو تا ظرفشویی داره، ۵ تا اتاق خواب داره. ۴ تا ماشین داره که دو میلیارد پولشه. اثاثش رو نگاه میکنی، به خودت میگی این کار چیه من اومدم؟
در جمع شان سراغی از شناسنامه میانسال و کهنسال نمیتوان گرفت. مردهای ٣٠ ساله و ٢٨ ساله و ٢۵ ساله، مثل یک پیرمرد ٧٠ ساله قد خم کردهاند و از درد استخوان مینالند. در میان جمع باربرها زیاد میشود شنید که برای ساکت کردن درد استخوان، استخوانی که از سنگینی بار خانه مردم، تغییر شکل داده، تریاک میکشند. مُسکِنی که خرجش ارزانتر از ویزیت ٧٠ هزار تومانی دکتر و خیلی خیلی ارزانتر از هزینه ۵ میلیونی و ١۵ میلیونی عمل جراحی است. آن روز، راشد در همان خانه کارگری پشت پارکینگ خاورها تعریف میکرد که ٣ سال است مصرف هرروزه تریاک دارد، صبح، ظهر، شب «وقت کار هم که باشه، پیکنیکی رو میبرم توی خاور تا برسیم سر نشونی»
راشد؛ فارغالتحصیل کارشناسی علوم تربیتی از دانشگاه بوعلی همدان، ٢۶ ساله بود و ۴ سال قبل، بعد از آخرین امتحان دانشگاه، آمد تهران برای باربری.
– اکثر باربرا تریاک و شیره میکشن تا دردشون ساکت بشه. اگه نکشیم که نمیتونیم کار کنیم. دو سال قبل دکتر به من گفت زانوت داغون شده به خاطر بلند کردن بار سنگین، اون موقع ۴ میلیون تومن خرج عمل بود. معلومه که ندارم. الان ماهی دو بار سه بار تریاک میکشم که این درد ساکت بشه چون دیگه پول دکتر و بیمارستان ندارم، دو سال دیگه هم معتادش میشم میره پی کارش. الان بچههایی هستن صبح که بیدار میشن، قبل اینکه حتی یک لیوان آب بخورن میشینن پای بساط، تا نکشن نمیتونن برن سر کار چون همه زانو درد و کمر درد دارن. یک دکتر که میری، ویزیتش ۴۵ هزار تومنه. دکتر مغز و اعصاب که مربوط به درد ما میشه، ویزیتش ٧٠ هزار تومنه. بیمه که نداریم. وقتی یک هفته ۵٠ هزار تومنم کار نکردیم، چطوری ٧٠ هزار تومن ویزیت دکتر بدیم؟
– من اصلا ماشین لباسشویی ندارم، یخچال کهنه از میدون آوردم و یک تلویزیون رنگی ٢١ دارم و کل وسایل خونهام شاید یک میلیون تومن هم نمیشه. همه مون هم مستاجریم توی اتاقا و زیرزمینای۴٠ متری. خونه من که ٣٠ متره. یعنی فقط یک اتاقه که ۵ تا پله میخوره زیر زمین. ۵٠٠ تومن، ۴٠٠ تومن باید اجاره بدیم واسه همین زیر زمینا.
باربرها قربانیان بیبنیه جبر ناجورروزگارند. از آن کم سنترین و بیتجربهترین شان که احمد ١۵ ساله بود و کلاس اول دبیرستان و یک سال بود همراه پدرش میآمد باربری و فعلا، فقط کارتن غیر شکستنی و قالی و کمد کوچک به کول میگیرد و همکلاسهایش خبر ندارند که احمد، بعد از تمام شدن ساعت مدرسه، کتاب و دفتر مشقش را میبرد پارک اول فلکه که اگر گوشی تلفن بابای فرتوت ١۵ سال باربری کرده، زنگ خورد، احمد هم با آن جثه نحیف نوجوانش، روی رکاب خاور سوار شود برای ۵ هزار تومان، ١٠ هزار تومان مزد شاگردی که گوشهای از چاه اجاره سرِ ماه را پر میکند، تا میر عابد که ١٠ سال باربری کرده و پارسال ١۵ میلیون تومان داد و دیسک کمرش را عمل کرد و دو هفته قبل، گاو صندوق ١٩٠ کیلویی به کول گرفت چون برای صاحب خانه چشم انتظار اجاره، دیسک کمر، مثل یک واژه بیگانه، بیمعنا بود. برای باربرها، جوان و پیر، بازنشستگی و استراحت در سالهای میانسالی یک سراب بیمختصات است. هیچ کدامشان، باربری نمیشناسند که بازنشسته شده باشد. اما همه شان میشناسند آن باربری را که سال گذشته، به خاطر ١۵ هزار تومان دستمزد اضافهتر برای خودش و بقیه باربرها، گاو صندوق ۴۵٠ کیلویی را به تنهایی کول گرفت و وقتی بار کول را بعد از سه طبقه زمین گذاشت، دیگر نتوانست از جا بلند شود و روی دست باربرها، به بیمارستان رسید با ستون فقراتی که له شده بود. همه شان میشناسند آن باربری را که دو سال قبل، از دو ردیف پله بالا رفت و یخچال ١٢٠ کیلویی را از کول باز کرد و روی پله نشست و یک لیوان آب خورد و عمرش تمام شد.
سید منصور رایگانی؛ متخصص طب فیزیکی و توانبخشی، تا امروز باربرهای زیادی را معاینه کرده. مردانی که از «جوانی» فقط اعداد شناسنامه را یدک میکشند. مردانی که در پاسخ توصیه دکتر به ممنوعیت بلند کردن بار سنگین، فقط سکوت میکنند، نسخه دکتر را در سکوت به دست میگیرند و در سکوت، از مطب بیرون میروند.
«اکثرشون جوون هستن و اکثرشون با آسیب مفصل زانو و ستون فقرات کمر و مفاصل دست و بیرونزدگی دیسک و پارگی دیسک و آرتروز زودرس پیشرفته و شکستگی مهرهها پیش من میان. من همیشه به این آقایون گفتم که اگر آمادگی بلند کردن اجسام بیش از اندازه سنگین مثل یخچال و ماشین لباسشویی رو ندارن، نباید این کار رو به تنهایی انجام بدن چون فشار ناگهانی و ناخواسته به قسمتهای اسکلتی عضلانی، مخصوصا به ستون فقرات کمر و دیسک بین مهرههای کمر و گردن و بافت زانوها و عضلات و تاندونها وارد میشه و بعضی وقتها، این فشار ممکنه به اختلالات غیر قابل جبران منجر بشه. همیشه به این بیماران که متاسفانه تعدادشون هم زیاده، هشدار دادم که حمل کردن وسایل خیلی سنگین در مسافتهای طولانی و بهخصوص، سطوح شیبدار، در کوتاهمدت و درازمدت، ضایعات غیر قابل جبرانی ایجاد میکنه. بیشترین نقاطی هم که دچار ضایعه میشه، معمولا مفاصل ستون فقرات، گردن، کمر، پشت، زانو، مچ پا و عضلات و تاندونهاست که منجر به پارگی دیسک بین مهرههای کمر و تخریب غضروف مفاصل میشه. این ضایعات دلیل اصلیه که اغلب این آقایون، در سن میانسالی دیگه توان کار کردن نداشته باشن».
دو ساعتی مانده به ظهر، خاور میرود داخل حیاط آپارتمانی در «زرگنده». خردهریزها را دو روز قبل بردهاند و امروز، نوبت یخچال و ماشین لباسشویی و ماشین ظرفشویی و مبل و قالی و کمدهاست. کیوان، سه کارگر با خودش آورده. کیوان٢٩ ساله است، بقیه؛ ٢٠ ساله، ٢٢ ساله، ٢۵ ساله. هر ۴ نفرشان از نوجوانی و ١۵، ١۶ سالگی باربری کردهاند. آنکه باید یخچال و ماشین لباسشویی و ماشین ظرفشویی به کول بگیرد، ٢٢ ساله است و روی پیراهن، روی خط شکم، کمربند پهن و ضخیمی بسته که سنگینی یخچال، فشار کمتری به کمر بیاورد؛ یک راهکار بیخاصیت. رسم شان این است که کول گرفتن یخچال و لباسشویی و ظرفشویی، هربار نوبت یک نفر باشد. خانه، طبقه اول است. باربرها، کارتنهای بستهبندی شده و قالیهای لوله شده و مبلمان و کمدها را نگاهی میاندازند که کدام را کدام ببرد. قرعه کمدها به نام باربر ٢٠ ساله میافتد. باربر جلوی کمد دو لنگهای میایستد که ارتفاعش، حداقل ٣٠ سانت از قد باربر بلندتر است. چند رشته دراز پارچه نخی درهم تابیده، مثل یک ریسمان ضخیم، دور کمد و باربر پیچیده میشود و باربر، ریسمان دو سوی عرض کمد را مثل دستگیره در دست میپیچد و رگهای ساعد، میزند بیرون و عضلات متورم میشود و باربر، «یا علی»گویان، زیر وزن و قد کمد، کمر خم میکند و قامت کمد، موازی زمین میشود و حالا میشود معنای «دنده عقب رفتن» را فهمید. باربر، پشت به خروجی پلهها، خم مانده زیر کمد، پله را زیر پا جا میگذارد تا به پاگرد برسد. صاحبخانه، دو پسر دارد. پسرهای هم سن باربرها، شاید هم بزرگتر. یکی از پسرها، سر و ظاهر آراسته تا به کلاس درس دانشگاه برسد. برادرش یادآوری میکند که «خواستی روشن کنی ساسات رو بکش».
باربرها نه پسرهای هم سن و سالشان را میبینند، نه حرفهای آنها را میشنوند. باربرها، فقط به آن ٣٠ هزار تومان مزد و ١٠ هزار تومان اضافه برای حمل یخچال فکر میکنند. ١٠ هزار تومانی که وقتی بین ۴ نفرشان تقسیم شود، هر کدام نفری ٢ هزار و ۵٠٠ تومان اضافهتر مزد دارند. بعد از ۵ روز بیکاری، نفری ٣٢ هزار و ۵٠٠ تومان میرود به جیبشان. باربر ٢٢ ساله که مثل رفیقش که کمد به کول گرفته بود، خم شد زیر یخچال ساید بای ساید و با ریسمان نخی، گره خورد به تن یخچال ١٣٠ کیلویی و یخچال، پا درآورد و باربر، غول سرما ساز را از دو ردیف پله به دل خاور رساند و جلدی رفت و برگشت تا یخچال فریزر ٧٠ کیلویی را مثل ٣ چمدانی که رفیق ٢۵ سالهاش، یک جا به کول گرفته بود، بدون کمک ریسمان نخی به خاور برساند، وقتی در ازای یخچال روی پهنای شانه و کمرش خوابیده بود، او هم نه پسرهای صاحبخانه را دید و نه حرفهایشان را شنید. فقط وقتی یخچال را تحویل خاور داد، پیشانی کوتاهش پُر بود از دانههای درشت عرق و سینهاش مثل کبوتری رسیده به مسلخ، بالا و پایین میرفت. این حکایت همه باربرها بود. نمیدیدند. نمیشنیدند. ولی یادشان میماند که در گوشهای از همین پایتختی که قرار بود برایشان نان بسازد ولی جانشان را به دندان گرفت، آدمهایی زندگی میکردند که الفبای زندگیشان، با قلم دیگری نوشته شده بود.
– اسمم بهزاده. ٢۵ سالمه. ١٠ ساله اومدم باربری. برج ٧ سال ٨۶. همون سال اول که اومدم، یک ماه بعدش یک یخچال ساید گذاشتن روی کولم. از این امریکاییها بود، از این دسته چوبیا. دو طبقه آوردمش پایین. ٨ هزار تومن بابتش مزد دادن. نمیدادن. میگفتن این بچه است، پول چی بدیم ؟ بقیه کارگرا پولمو گرفتن. از اون وقت یاد گرفتم باید با زور حقمو بگیرم. وقتی میری واسشون کار میکنی، فکر میکنن برده گرفتن.
– توی این کار هیچ آرزویی ندارم. آرزو ندارم فردا زنده باشم. آرزوم اینه الان میرم میخوابم دیگه پا نشم. به چه چیزی باید امید داشته باشی ؟ به پول کارگری ؟ کاری که جون آدم در عذاب باشه، پولشم حرومه. وقتی یخچال رو ١٠ طبقه کول میکنی میاری پایین و ۶ طبقه میاری بالا و آخرهم با زور پولت رو میگیری، به نظرت این پول حلاله ؟ توی این خونهها که میرم، همسن خودم رو میبینم. میپرسم از خودم که چرا اینا اینطوری ان ؟ چرا یک بچه ١٠ ساله باید به من دستور بده و فکر کنه که برده گرفته ؟ به خاطر اینکه پول داره ؟ و ما نداریم ؟… خیلیها رو دیدم، خیلی از باربرا رو دیدم که قصد خودکشی داشتن… .
همراهی معلمان با اعتصاب غذای معلم دربند
همزمان با روز معلم (۱۲ اردیبهشت۱۳۹۶ ) جمعی از فرهنگیان اعلام کرده اند که با هدف همراهی با معلم دربند که در اعتصاب غذا به سر می برد،۱۲، ۱۳ و ۱۴ اردیبهشت ماه، اعتصاب غذا خواهند کرد.
لازم به ذکر است ۱۲ اردیبهشت ، سومین روز اعتصاب غذای اسماعیل عبدی می باشد ،
متن نامه ای که ضمن آن معلمان برای اعلام همبستگی با همکار زندانی خود اعلام اعتصاب غذا کرده اند به شرح زیر است:
به نام خداوند جان و خرد
ناله را هرچند می خواهم که پنهان برکشم
سینه می گوید که من تنگ آمدم فریاد کن
یاران !
به همان مواردی که جناب عبدی در اعتراض به آنها در اعتصاب غذا هستند ما هم اعتراض داریم .
آیا تقاضای زیادی است که معلمان عدالت خواهی که به ناروا بازداشت و محبوس کرده اید، مطابق اصل ۱۶۸ قانون اساسی، درخواست برگزاری دادگاه علنی با حضور هیات منصفه دارند ؟
ما که خود صراحتا می گوییم اعتراض ما بر مرگ عدالت در این سرزمین است چرا شما درصدد دادن نشانی غلط هستید؟
در کجای جهان فعالیت صنفی و اعتراضات معلمان اقدام علیه امنیت ملی است؟
کجا معلمان عدالت خواه ایران موافق به خطر افتادن امنیت ملی هستند که شما چنین اتهام ناروایی را برآنها وارد می کنید؟ جز اینکه با چنین اتهام ناروایی بخواهید احکام سنگین خود را توجیه کنید.
جای بسی تاسف است که آنچنان به معلمان اطمینان دارید که فرزندانتان را با طیب خاطر به آنها می سپارید ولی همین که از حق خود دم زدند آنها را که رسولان تنویر افکارند، مشوش کننده اذهان می نامید.
براستی در کجای جهان اعتراض به حق و حقوق صنفی، آن هم توسط فرهیخته ترین قشر جامعه، حتی یک روز زندان دارد که شما سالها معلمان بی گناه را زندانی می کنید؟
این همه ستم قابل تحمل نیست و ما امضا کنندگان این نامه ، روزهای سه شنبه ، چهار شنبه ،پنج شنبه ۱۲و۱۳ و ۱۴ اردیبهشت ۹۶در اعتصاب غذا ، یاران دربندمان را همراهی خواهیم کرد.
اسامی معلمان امضاکننده به شرح زیر است:
۱- علی فروتن
۲-سارا سیاهپور
۳-نسرین بهمن پور
۴- لیلا کشاورز
۵-محمود بهشتی لنگرودی
۶-محمد علی زحمتکش
۷-صفیه بسیم
۸-الدوز هاشمی
۹-علی اکبر پروشی
۱۰- کیومرث فولادی
۱۱-محمد حسن پوره
۱۲-بهنام محمدی
۱۳- مهدی فتحی
۱۴-علی میرزائی
١۵-زهراخادمی
۱۶-سیما سلمانی
۱۷-ولی میرزا سیدی
۱۸- پروین اسفندیاری
۱۹-حامد ابراهیم زاده
۲۰-اسکندر لطفی
۲۱-رحیم امیری
۲۲-مصطفی رباطی
۲۳-صلاح آزادی
۲۴-نادر قدیمی
۲۵-غلامحسین سلامی
۲۶- حبیب بیگى
۲۷- ساره برکاتى
۲۸- اشرف بیگى
۲۹- سید حسن حسینى
۳۰- محمدرضا رمضانزاده.بجنورد
۳۱- روح انگیز نوشادی مقدم
۳۲- داریوش ترکاشوند
۳۳- حمید پرویز
۳۴-محسن محمد زاده
۳۵-لقمان افضلی
۳۶-علی پیروز
۳۷-شیدا حقیقی
۳۸-شهریار نادری
۳۹-علی لکی زاده
۴۰-جمال شهریاری
۴۱-عبدالرحمان ایران نژاد
۴۲- مینو کیخسروی
۴۳-مهرنوش حیدرزاده
۴۴- رضا حکیم الهی
۴۵- آرام قادری
۴۶- سعید حق پرست
۴۷_ نادر پورخانی
۴۸-مریم حق شناس
۴۹_حمیرا هاشمی نژاد
۵۰-مرتضی الیاسی
۵۱-مرمر نظر نژاد
۵۲-فاطمه لطیف
۵۳-سیمین مالکی
۵۴-صنم آقایی پور
۵۵-عشرت بستجانی
۵۶-جلال نباتی
۵۷-لیلا ملکی
۵۸-معصومه شعبان زاده گلسفیدی
۵۹-محبوبه فرحزادی
۶۰-عنایت وثوق
۶۱-منصوره فرحزادی
۶۲-ژیلا خیر
۶۳-علی الفتی
۶۴-منصور حسن پور
۶۵-زینب محمدی
۶۶-مژگان طاهر خانی
۶۷-شهین مقامی
۶۸-زهرا رسولی
۶۹-سلیمان کاظمی
۷۰-فرشاد رادمنش
۷۱-اکرم بیگی
۷۲-سید حسن موسوی
۷۳-محمود معصومی
۷۴ – معصومه سنگاری
۷۵ – محمد جواد حسامی فر
۷۶ – فائزه خسروی
۷۷ – امین عظیمی
۷۸ – فاطمه مرادی
۷۹ – علی زارعی فرزام
۸۰ – آتوسا شهریاری
۸۱ – کریم هاشم زاده
محمد حسن پوره: ” اقدام علیه امنیت ملی“
اصلی ترین وجه مبارزات قشر تحت ظلم، معلم، کارگر، پرستار، دانشجو و دانش آموزان، تلاش برای رفع و حذف اتهامات امنیتی علیه فعالان باشد. ابراهیم زاده، صادقی، عبدی، باغانی، عظیم زاده و……… ، چه توانی داشتند که امنیت ملی را به مخاطره بندازند.
غیر از این است که همه این افراد مطالبه نان کردند، عبدی فریادش، درد جامعه فرهنگی بود، فرق و فقر، عظیم زاده مطالبه اش، مطالبه نان، کف مطالبه جامعه مزد بگیر، همان مطالبه ایی که مازلو در ابتدایی ترین نیازهای انسان قرار داد، می باشد.
جدی، امنیت ملی ،با یک خواسته حداقلی به خطر میفتد؟؟؟، چرا این اتهام در گردونه غارتهای چندین میلیاردی به هیچ کس از متهمین تعلق نگرفت.
این اهرمی است در دست نظام سرمایه داری، نظامی که با محدود کردن نان دیگران به سرمایه هنگفت دست می یابد. ضرورت دارد که هر فریادی که طلب نان کرد در نطفه خفه شود و این ذات نظام سرمایه داری است، همان ذاتی که منجر به استثمار طبقه مزد بگیر میشود، خواه کارگر، معلم، پرستار و…..باشد. تلاش و اتحاد مزد بگیران برای حذف این اتهام ضرورت انکار ناپذیر طبقه مزد بگیر است، همان چیزی که عبدی در بیانیه خود خواستار حذف آن از پرونده است شد .
محمد حسن پوره – معلم مزد بگیر
پیام جعفر عظیم زاده در اولین روز اعتصاب غذای اسماعیل عبدی
حکومتگران بی توجه به عزم و اراده ما کارگران و معلمان و مردم شریف ایران و با دهان کجی به خواستهایمان که باید پیشاپیش و قبل از آغاز اعتصاب غذای اسماعیل به خواستهای او و میلیونها کارگر و معلم مبنی بر برداشته شدن اتهامات امنیتی از پرونده های قضایی فعالین تشکلهای صنفی و مدنی توجه میکردند، نشستند و نظاره گر آغاز اعتصاب غذای اسماعیل شدند. بر اساس این واقعیت غیر قابل انکار، مسئولیت هر پیشامدی از قبیل تجمعات و اعتصاب غذای ما کارگران و معلمان در مقابل نهادهای حکومتی و مهم تر از اینها به خطر افتادن جان اسماعیل بر عهده بلندترین مقامات نظام جمهوری اسلامی است.
جعفر عظیم زاده دهم اردیبهشت ماه ۱۳۹۶
محکومیت پلمپ مرکز «جمعیت دفاع از کودکان کار و خیابان»
در هفتهی گذشته مرکز «جمعیت دفاع از کودکان کار و خیابان» از طرف شهرداری بسته شد . این مرکز یکی از مراکز مددرسانی به کودکان کار و خیابان هست که سال ها در جنوبی ترین نقطه شهر با کار داوطلبانه عده ای از دانشجویان و فعالان اجتماعی و با کمک های مردمی بدون استفاده از بودجه های حکومتی به کار خود ادامه داده است. کسانی که با کارهای این مرکز آشنا هستند میداند که داوطلبان کار در این مرکز بدون هیچ چشمداشتی و تنها با انگیزه های انسان دوستانه به کار میپردازند. قبل از تعطیلی این مرکز یک خبرگزاری دولتی و یکی از نهادهای وابسته به مجلس اتهاماتی به این مرکز وارد کردند که در هیچ دادگاهی به اثبات نرسیده است.
ما اقدام به بستن این مرکز را محکوم کرده و ضمن حمایت از دست اندرکاران این مرکز، از همهی انسان های شریف و نوع دوست میخواهیم تا خود به کمک مددجویان و مددکاران این مرکز مستقلانه اقدام کنند و پاسخی در خور به تمامی کسانی بدهند که آنقدر لئیماند که نه خود برای برچیده شدن کار کودکان اقدامی میکنند و نه اجازه میدهند که دیگران به این امر بپردازند.
کانون مدافعان حقوق کارگر
اردبیهشت ۱۳۹۶
عدم پرداخت۳هزارکارگرحفاری شمال!
خطراخراج بیخ گوش تعدادی از این کارگران!
حقوق فروردین ماه،عیدی و مابه التفاوت دستمزد سال گذشته۳هزارکارگرحفاری شمال پرداخت نشده است.
در عین حال کارگران حفاری شمال از اخراج احتمالی نگرانند و میگویند زمزمه های اخراج به گوش میرسد و این نگران کننده است.
جمعی از کارگران حفاری شمال که یک شرکت حفاری چاههای نفت است، در گفتگوباایلنا از عدم پرداخت مطالبات مزدی خود خبر دادند.
به گفته این کارگران عیدی و مابه التفاوت دستمزد سال گذشته پرداخت نشده؛ این کارگران همچنین دستمزد فروردین ماه خود را دریافت نکرده اند.
کارگران میگویند کارفرما وعده داده که تا هفته بعد مبلغی را به عنوان علیالحساب به کارگران پرداخت کند، اما خبری از پرداخت معوقات سال گذشته نیست.
در عین حال کارگران حفاری شمال از اخراج احتمالی نگرانند و میگویند زمزمه های اخراج به گوش میرسد و این نگران کننده است؛ به گفته این کارگران پیش از این هم اخراج هایی در ماههای گذشته به صورت پلکانی صورت گرفته و در هر مرتبه، تعدادی از کارگران بیکار شده اند.
شرکت حفاری شمال، ۳۰۰۰ کارگر دارد که در سه دفتر تهران، اهواز و بهشهر مازندران مشغول به کار هستند.
تجمع دانشجویان علوم تغذیه مقابل وزارت بهداشت!
امروز،جمعی از دانشجویان و اساتید علوم تغذیه کشور در اعتراض به اجرایی شدن آییننامه دوره تخصصیMD-PhD مقابل وزارت بهداشت تجمع کرده اند.
در سال ۱۳۸۹ آیین نامه ای تحت عنوان آیین نامه دوره MD-PhD به تصویب رسیده است که دانشجویان سال آخر پزشکی عمومی می توانند بدون شرکت در آزمون PhD و تنها بر اساس داشتن معدل حداقل ۱۶ و انجام یک مصاحبه وارد دوره PhD رشته های علوم پایه از جمله علوم تغذیه شوند.
مطابق با این آیین نامه دانشجویان رشته پزشکی که تنها در طول دوره تحصیل خود ۲ واحد تغذیه می گذارانند می توانند بدون شرکت در آزمون مستقیما” وارد دوره دکترای تخصصی تغذیه شوند درحالیکه دانشجویان دارای کارشناسی ارشد تغذیه که حداقل ۶ سال در مجموع دوره کارشناسی و کارشناسی ارشد تغذیه خود واحدهای تخصصی متعددی را در زمینه تغذیه گذرانده اند بایستی در آزمون دوره PhD که تعیین کننده صلاحیت علمی لازم برای ورود به مقطع بالاتر است شرکت نمایند که همین مسئله باعث تجمع چندین باره دانشجویان علوم تغذیه شده است و امروز نیز آنها مقابل وزارت بهداشت تجمع کرده اند تا مراتب اعتراض خود را به مسئولین این وزارتخانه برسانند.البته قبل از این تجمع اقدامات بسیاری برای جلب توجه مسئولین وزارت بهداشت برای رسیدگی به این مسئله شده است.
در دو سال گذشته دانشجویان و فارغ التحصیلان رشته تغذیه فعالیت های زیر را در این مورد انجام داده اند:
۱-اعتراض به دبیر بورد تغذیه و عدم انجام کار خاصی از سوی ایشان و سایر اعضای بورد
۲-برگزاری تجمعات اعتراضی از دی ماه سال ۱۳۹۴ و انتقال اعتراضات در این زمینه به وزارت بهداشت
۳- جمع آوری امضا از اساتید محترم تغذیه در اکثریت دانشگاه هایی که رشته تغذیه داشته اند و ارسال آن به وزارت بهداشت
۴-جمع آوری امضا از دانشجویان تغذیه کل کشور در دو مرحله و ارسال آن به وزارت بهداشت
۵-تشکیل جلسه بورد تغذیه بعد از ماه ها اعتراض و مخالفت اکثریت اعضای بورد با این امر
۶-ارسال نامه از سوی بورد تغذیه در مخالفت با اجرای آیین نامه دوره MD-PhD به دبیر شورای عالی برنامه ریزی که در آن قید شده است که اجرای این آیین نامه در هر یک از رشته های علوم پایه منوط به موافقت نظر بورد تخصصی آن رشته گردد.
۷-نظر خواهی دبیر محترم شورای عالی برنامه ریزی از شورای آموزش داروسازی، شورای آموزش دندانپزشکی و شورای آموزش علوم پایه در این زمینه
۸-شورای آموزش داروسازی و شورای آموزش دندانپزشکی، آیین نامه دوره MD-PhD را به دور از عدالت آموزشی دانسته و بر لزوم شرایط یکسان و مشابه جهت ورود به دوره PhD تأکید نموده اند. دبیر محترم شورای آموزش علوم پایه پزشکی نیز بیان نموده اند که اجرای این آیین نامه در رشته تغذیه تنها در دانشگاه علوم پزشکی مشهد مصداق پیدا کرده است و چون عمومیت ندارد لذا بهتر است تنها رسیدگی به اجرای آن در دانشگاه مشهد صورت گیرد.
۹-در دستور جلسه قرار گرفتن اصلاح آیین نامه دوره MD-PhD در شورای معین
۱۰-عدم دعوت شورای معین جهت جلسه مربوطه از اساتید بورد تغذیه بویژه اساتیدی که مسئول پیگیری مورد فوق الذکر از سوی بورد تغذیه بوده اند.
۱۱-مخالفت شورای معین و متعاقبا” شورای عالی برنامه ریزی با اصلاح آیین نامه دوره MD-PhD
دانشجویان علوم تغذیه با توجه به تایید نادرست بودن این آیین نامه توسط بورد تخصصی تغذیه، شورای آموزش داروسازی و شورای آموزش دندانپزشکی، خواهان اضافه نمودن یک تبصره در این آیین نامه هستند تا اجرای آن در هر یک از رشته های علوم پایه از جمله تغذیه منوط به موافقت نظر بورد تخصصی آن رشته گردد.
تجمع اعتراضی ساکنین شهرک حسن آباد سنندج
براساس خبر دریافتی امروز ۱۳۹۶/۲/۱۰ جمع کثیری از ساکنین شهرک حسن آباد سنندج ، از ساعت ۱۰ صبح مقابل شهرداری این شهر، تجمع اعتراضی بر پا کرده و به مدت چندین ساعت خیابان اصلی را بسته و از حرکت خودروها جلوی کردند.
لازم به توضیح است که بیش از پنج سال است شهرداری سنندج امور مربوط به شهرک حسن آباد را بدست گرفته و اداره ای را به نام ناحیه منفصل شهری دایر نموده است. طی این مدت به طرق مختلف( صدور پروانه ساخت، عوارض ساختمان، تخلفات ساختمانی ) از مردم اخاذی های سنگینی نموده و در مقابل هیچ گونه اقدام عمرانی انجام نداده است. مسیر اصلی حسن آباد به سنندج به فاصله ۳ کیلومتر، بیشتر به جاده مال رو شبیه هست تا ورودی مرکز استان!
به همین دلیل مردم به جان آمده امروز جلوی شهرداری گرد آمدند تا تکلیف خود را با این وضعیت نابسامان، مشخص کنند. در حالی که هر لحظه بر تعداد تجمع کنندگان افزوده می شد، تعداد زیادی از نیروهای انتظامی و لباس شخصی در محل حضور پیدا کردند تا از این طریق، مردم را ترسانده و آنها را متفرق کنند. اما حرف مردم یکی بود: ” تنها در صورتی اینجا را ترک خواهیم کرد که شخص شهردار بیاید و کتبن تعهد دهد.” تا اینکه به ناچار شهردار به میان جمعیت آمده و قول داد مسائل و مشکلات را با کمک ادارات ذیربط، پیگیری و رفع نماید.
مردم متحد هم به جناب شهردار گوشزد نمودند که در صورت عدم تعهد به وعده هایش مجددن تا تحقق کلیه خواست های شان، تجمع اعتراضی بر پا خواهند کرد.
کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری – ۱۰ اردیبهشت ۱۳۹۶
درهمین رابطه:
تجمع اهالی روستای حسنآباد سنندج در اعتراض به وضعیت نامطلوب جاده مقابل شهرداری!
ظهرامروز۱۰اردیبهشت،اهالی روستای حسنآباد سنندج در اعتراض به وضعیت نامطلوب جاده روستای حسنآباد در مقابل شهرداری حسنآباد تجمع کردند و از تردد ماشینها در داخل روستا جلوگیری و خواستار رسیدگی سریع به مشکلاتشان شدند.
برپایه گزارش منتشره،اهالی روستای حسنآباد که در ۵ کیلومتری سنندج واقع شده بامشکلات زیادی دست به گریبان هستند؛ از جمله مسائلی که مردم روستای حسنآباد سنندج در این تجمع اعتراضی اعلام میکردند این بود که آیا ما ساکنان این روستا آدم نیستیم و حق استفاده از جاده مطلوب و بدون دستانداز را نداریم؟ و چرا مسئولان کردستانی فکری به حال وضعیت نامطلوب آسفالت جاده، خیابانهای اصلی و کوچههای این روستا نمیکنند!!
ح.ش یکی از ساکنین اهل روستای حسنآباد سنندج اظهار داشت: بیش از ۷ هزار نفر مردم در این روستا زندگی میکنند و اکثر خانوادهها هم دارای ماشین هستند اما وضعیت جادههایمان خیلی ویران است.
وی گفت: جاده حسنآباد سنندج دو هزار و ۵۰۰ چاله در آن وجود دارد و سئوأل اینجاست که آیا این وضعیتی که اکنون شما مشاهده کردهاید در شأن روستایی که با مرکز شهرسنندج فقط ۵ کیلومتر فاصله دارد است.
ن.غ یکی دیگر از ساکنین اهل روستای حسنآباد سنندج اظهار داشت: روستای حسنآباد مشکلات زیادی دارد و خود بنده به دلیل نبود درآمد بالا مجبوراً در اینجا زندگی میکنم و هر روز که با تاکسی برمیگردم رانندگان تاکسی کلی از این وضعیت جادهها رنج میبرند.
وی گفت: وضعیت نامطلوب آسفالت جادههای این روستا به ۲ کیلومتر هم نمیرسد و آیا واقعاً آسفالت کردن این مقدار جاده کار سختی است؟ واقعاً مسئولان کی میخواهند مشکلات ما را حل کنند!!
اول ماه مه(روزتعطیل رسمی کارگری؟!) سرویس رفت وآمد کارگران پتروشیمی کیمیا در عسلویه سوخت!
صبح امروز۱۱اردیبهشت(روزتعطیل رسمی کارگری؟!)،اتوبوس حامل کارگران پتروشیمی کیمیا در عسلویه دچار آتش سوزی شد.
براساس گزارشات منتشره، این حادثه صبح امروز رخ داد و مدیر ایمنی،بهداشت،محیط زیست و پدافند غیر عامل سازمان منطقه ویژه اقتصادی انرژی پارس گفت: کسی در این حادثه آسیب ندیده است.
بهرام دشتی نژاد افزود: کارگران پیش از آن که اتوبوس آتش بگیرد پیاده شده بودند.
وی علت حادثه را نقص فنی اتوبوس عنوان کرد که درحال رسیدگی است.
کشته وزخمی شدن ۲کارگر معدن زغال سنگ البرز مرکزی حین کاردر روزاول ماه مه(روزتعطیل رسمی کارگری؟!)
صبح امروز(۱۱اردیبهشت روزتعطیل رسمی کارگری؟!)، بر اثر ریزش معدن زغال سنگ در منطقه لله بند پایین البرز مرکزی دو کارگرکشته و زخمی شدند.
ایلنا،هویت این کارگران که یک نفر از آنها در این حادثه کشته شدهاند «مجید مردادی » ۴۰ ساله و«رمضان خلیلی» ۴۸ ساله اعلام شده است.
از قرار معلوم آقای رمضان خلیلی تنها کارگر جان بدر برده این حادثه در ناحیه کمر وقفسه سینه دچار مصدومیت شده و هم اکنون در بیمارستان شهدای زیرآب بستری است.
در این زمینه« عین اللـه طالبی»فرماندار شهرستان سواد کو با تایید این خبر به سایر رسانه ها گفته است پس از اعلام وقوع این حادثه نیروهای شرکت زغال سنگ البرز مرکزی مستقر در منطقه انجیل تنگه برای نجات کارگران حادثه دیده اعزام شدند.
به گفته وی پس از انتقال این دو کارگر به بیمارستان شهدای زیرآب از سوی عوامل امداد ونجات، متاسفانه عملیات احیای یکی از کارگران به نام «مجید مرادی» موفقیت آمیز نبود و این فرد در بیمارستان فوت کرد.
وی در ادامه تعداد معادن فعال زغالسنگ در شهرستان سوادکوه را بیش از ۱۰ معدن اعلام کرد و افزود :آذرماه سال گذشته نیز یک کارگر ۴۵ ساله هنگام کار در معدنی در سوادکوه در گودالی سقوط کرد و جان خود را از دست داد .
یورش پلیس ترکیه به تظاهرات روز جهانی کارگردراستانبول و بازداشتبیش از۲۰۰نفر!
پلیس ترکیه به تظاهرات روزدوشنبه اول ماه مه ،روزجانی کارگر در میدان تقسیم استانبول یورش آورد وبسوی تظاهرکنندگان گلوله های پلاستیکی شلیک و بیش از ۲۰۰ نفر از آنان را بازداشت کرد.
به گزارش ۱مه یورونیوز،زید رعد الحسین، کمیساریای عالی حقوق بشر با ابراز نگرانی عمیق به بازداشت های امروز و برخورد پلیس ترکیه با معترضان و تجدید وضعیت اضطراری در این کشور گفت که «هزینه مهار ترور نباید به بهای ضایع شدن حقوق بشر باشد».
یازدهم اردیبهشت ماه۱۳۹۶
akhbarkargari۲۴۶۸@gmail.com