برای اسماعیل بخشی ، سپیده قلیان ، امیر حسین محمدی فرد، عسل محمدی ، سانازالهیاری ، امیرامیرقلی ، محمد حنیفر و….
شعر از: حسن حسام
دختران و پسرانم
همه شان شوریده
همه شان در میدان
قلبشان
دریایی
سرشان
سودایی
این پلنگان ؛
به شب ِ ماه ِ تمام
در افق های بلند
چونسیمی که چَمان است
در آوازِ بهار،
تب و تا بی دارند
چنگ در چنگ
چوزنجیر
علیه رنجیر
دل لیلا یی دارند
ونمی ترسند
پای در بند و اسیرند ولیک
سر سودایی دارند
دربزنگاه شبان ِ تاریک
چوسپیده که
بدستش خورشید
می درخشد رقصان ،
می گریزد چوشهاب
شب بی شوکت یلدایی
ازجلوه ی نور
ا هرمن ها همه در وحشت مرگ !
دخترانم
آری
با ضرب نسیم
پسرانم
آری
با نغمه بادی پیچان
یله ، در میدانند
همه شان رقصانند
مرگ ، بی حشمت و بی مقدار است
غل و زنجیر،که بازی بازی ست !
شَرْوِه خوان ِ پیری
زانوانش به بغل
شَروه ای را با درد
درنی اش می خوا ند
سفره اش خا لی
در بند ِ خزان
چشمهایش گریان :
دختران و پسرانم
همه شان شوریده
همگی درمیدان…
شَرْوِه گونهای خوانندگی از اشکال موسیقی لری است… شروه به عنوان آواز دشتی و دشتستانی، نغمهای غمگنانه در مایه دشتی است.(دانشنامه آزاد)
7/08/2019 پاریس ، نبمه شب ِ بی خواب