در پی ورود نیروهایی از ارتش انگلستان به ایران، در 1321 ه.ش، از سوی کمپ مهندسی بدر آباد وابسته به نیروهای انگلیسی، که در حومه خرم آباد لرستان برپا شده بود، تعدادی نیروی جوان جهت کار به عنوان کارگر ساده، در این مرکز دعوت به کار شدند. یکی از این جوانان کارگر ساده ای از اهالی لرستان با نام «علی میر دیرکوندی» بود، که جذب کمپ شده و به امر انجام خدمات به یکی از افسران و مهندسین انگلیسی با نام «سروان جان همینگ» مشغول شد.
«علی میر دیرکوندی» در سال 1296 ه.ق در روستای «داد آباد»(بین خرم آباد و دزفول) بدنیا آمد. وی که به سبب محرومیت و دوری محل تولد خویش از فرصت لازم برای آموزش خواندن و نوشتن بی بهره مانده بود، به سبب وضعیت ناگوار ناشی از حاکمیت فقر و بیکاری در زادگاه خویش، در جوانی راهی تهران شده و همان گونه که اشاره شد، چندی بعد جهت انجام خدمات فعلگی در کمپ بدر آباد نیروهای انگلیسی که در حومه خرم آباد برپا شده بود، به کار گرفته شد، و چندان به طول نینجامید که با اتکاء به استعداد خارق العاده خود نظر یکی از مهندسین انگلیسی فعال در کمپ، به نام «سروان جان همینگ» را جلب نموده و به عنوان خدمه ویژه به خدمت وی درآمد.
سروان همینگ در ذکر خاطرات خود در دوران حضور علی میر دیرکوندی در کمپ، از استعداد عجیب این کارگر ساده و بی سواد و اصرار وی در یادگیری زبان و خط انگلیسی سخن به میان می آورد و اشاره می کند که بالاخره در مقابل اصرار شدید علی و کنجکاوی خود اقدام به آموزش وی نموده است. بنا به خاطرات همینگ، علی که حتی سواد نوشتن فارسی را نیز نمی دانست، درمدتی کوتاه در حدود شش ماه در امر خواندن و نوشتن انگلیسی از چنان مهارتی برخوردار شد که هر شب با ارائه ی برگه ای از مطالب نوشته شده خود به سروان، از وی تقاضای بررسی و تصحیح مطالب را می نمود. ستوان همینگ از خلال همین نامه ها به استعدادهای خارق العاده علی پی برده و اقدام به جمع آوری و حفظ نوشته های وی می نماید.
با پایان دوران استقرار نیروهای نظامی متفقین در ایران و بازگشت آن ها به کشور خود، سروان همینگ نیز ناچار به مراجعت به انگلستان گردید لیکن موفقیت علی در تسلط بر زبان و خط انگلیسی و معرفی نامه سروان این امکان را برای وی فراهم آورد تا به عنوان خدمه در سفارت انگلستان در تهران به کار گمارده شود. این تحول و آشنایی علی با پروفسور زاهنر که در آن دوران به عنوان وابسته فرهنگی سفارت در ایران فعالیت می کرد، شرایط را برای شکوفایی استعداد علی که اصرار داشت با نام انگلیسی «گونگادین» خوانده شود، مساعد نمود.
مدت فعالیت علی در سفارت انگلستان و مراوده وی با پروفسور زاهنر شش ماه بیشتر به طول نینجامید، لیکن همین زمان کوتاه و نوشته هایی که از وی به انگلیسی به یادگار در اختیار سروان همینگ و پروفسور زاهنر قرار گرفته بود، کافی بود تا این دو در بازگست به انگلستان، تلاش زیادی را برای معرفی این نابغه شرق به مراکز فرهنگی کشور خود بکار گیرند. بویژه زاهنر که در بازگشت به کشور خود به عنوان استاد در دانشگاه معتبر اکسفورد به کار گمارده شد.
تلاش همینگ و زاهنر در معرفی استعداد شگرف علی به اقدام موفق این دو در معرفی این استعداد خارق العاده به مراکز فرهنگی و آکادمیک انگلستان، از طریق تنظیم و چاپ نوشته های دست نویس وی و ارائه ی آن ها در قالب رمان «بهشت برای گونگادین نیست» انجامید. چاپ کتاب مذکور و انتشار آن در انگلستان سر وصدای بسیاری در مراکز و نهادهای فرهنگی این کشور برپا نمود و استقبال گسترده ی عمومی موجب گردید که این کتاب در همان سال انتشار، از سوی انجمن ادبی انگلستان به عنوان کتاب برگزیده سال معرفی گردد.
ناشر کتاب «برای گونگادین بهشت نیست» کوتاه زمانی پس از موفقیت کتاب مذکور، بخش دیگری از نوشته های علی را در قالب کتاب دیگری با عنوان «نورافکن» به بازار کتاب انگلستان ارائه کرد که با موفقیت همراه بود.
در حال حاضر دست نوشته های علی میر دیرکوندی، از جمله نسخ تایپ شده ی کتاب های وی در حال حاضر در گنجینه کتابخانه بادلیان دانشگاه آکسفورد به یادگار باقی مانده و نگهداری می شوند.
پروفسور «ر. ث. زاهنر» استاد دانشگاه آکسفورد – در مقدمه ی این کتاب، ضمن شرحی بر زندگی علی دیرک وندی آورده است که: «……….. او تا سال 1949 با آقای همینگ[2] در تماس بود و از آن به بعد از او خبری ندارم. سال گذشته من از کمک مقامات ایرانی برخوردار گشتم تا شاید از سرنوشت او با خبر شوم ، اما تا کنون کوشش هایم در این راه بی نتیجه مانده است. اکنون که این کتاب سرانجام انتشار یافته است، امیدواری بسیار دارم تمام آنان که به این ماجرا احساس علاقه میکنند، کوشش های خود را برای یافتن او دو برابر کنند، تا گونگا (که هرگز از هیچکس هیچ انتظار نداشته است) سرانجام بتواند پاداش خود را دریافت دارد
انتشار کتاب «بهشت برای گونگادین نیست» در انگلستان، بویژه در مراکز آکادمیک ان کشور سر و صدای زیادی به پا می کند و چندین جایزه ادبی کشور انگلیس را به خود اختصاص می دهد و همه برای یافتن علی میردریکوندی یا به قول خودشان «گونگادین» به تکاپو می افتند. همه کنجکاو دیدن گونگادین و تحویل جایزه اش به وی، شده و کوشیدند تا با ایجاد ارتباط با مراکز فرهنگی ایران، از تمامی امکانات برای یافتن علی میر دیرکوندی(کونگادین) و فراهم آوردن شرایط لازم دعوت از وی جهت مسافرت به انگلستان و اعطای جوایز کتاب مذکور به او استفاده نمایند. این تلاش ها در داخل کشور، در آغاز دهه چهل خورشیدی با آگاهی شخصیت ها و مراکز فرهنگی کشور از ماوقع و ترجمه کتاب توسط «غلامحسین صالحیار» به زبان فارسی و سپس چاپ کتاب مذکور به صورت پاورقی در روزنامه اطلاعات آغاز گردید.، لیکن در داخل کشور بسیاری از نویسندگان و فعالین فرهنگی با طرح و تطابق ادعای مذکور با سیاست های استعماری انگلیسی ها، بر افسانه ای بودن شخصیت مذکور اصرار ورزیده و حاضر به همکاری در جهت یافتن نویسنده نشدند و همین امر منجر به بی تفاوتی جامعه ی فرهنگی ایرانی نسبت به سرنوشت علی دیرکوندی و گمنامی وی در عین کسب جایگاه معتبر بین المللی در اروپا گردید.
بر اساس گزارش هایی که از طریق مصاحبه با اندک افراد مرتبط با علی دیرکوندی در سال های پایانی عمر وی تهیه گردیده است. وی پس از مراجعت دوستان انگلیسی خویش به کشورشان، به اشتغال در سفارت خانه دولت انگلستان در تهران، پایان داده و چندی بعد در سال 1337 ه.ش به دیار خود بازگشت. او که در این ایام به سبب فقر و ابتلا به اعتیاد به فلاکت دچار شده بود، همزمان با ایامی که در انگلستان و در مراکز آکادمیک آن، بویژه دانشگاه آکسفورد؛ مراسم مختلفی برای اعطای جوایز نقدی و غیر نقدی به نویسنده ی کتاب مذکور برگزار شده و نهادهای علمی مذکور در صدد یافتن وی برآمده بودند، به صورت گدایی ژنده پوش در بروجرد اقامت نموده و با سکونت در اتاق مخروبه ای واقع در امام زاده جعفر این شهر، از طریق نذورات زوار امام زاده ارتزاق می نمود. و عاقبت در یک شب سرد پاییزی (پنجم آذر 1343)، در همان اتاق مخروبه جان داد و به سبب گمنامی با نام عاریه ای سید عباس و به عنوان مجهول الهویه در قبرستان بین امامزاده جعفر و مصلای بروجرد دفن گردید.
ارگان رسمی حزب سوسیال دموکرات و لائیک ایران
منو