دنیا خانه من است
چهاردهمین جشنواره بین المللی سینمای تبعید
بهرام رحمانی
«جشنواره جهانی سینمای تبعید» (International Exile Film Festival)، یک جشنواره سینمایی مستقل و متفاوت در سوئد است که هر دو سال یک بار در شهر گوتنبرگ سوئد برپا می شود.
جشنواره جهانی سینمای تبعید، در آغاز با عنوان «جشنواره سینمای ایران در تبعید»، تنها به ساخته های سینماگران مهاجر ایرانی اختصاص داشت ولی از سال ۱۹۹۳ حیط فعالیت خود را به آثار همه فیلم سازان تبعیدی یا آثار فیلم سازان با موضوع تبعید اختصاص داده است.
تالار هاگابیون، محل دفتر و از تالارهای اصلی جشنواره در مرکز گوتنبرگ است که مدیریت این جشنواره حسین مهینی به عهده دارد.
این جشنواره که ابتدا کار خود را با فیلم های ایرانی شروع کرده بود، به یک فستیوال بین المللی تبدیل شده است.
این جشنواره در ارتباط با مسائل جاری دنیا، و به لحاظ مضمون و محتوا متفاوت است؛ به ویژه شرایطی که عامل و اساس پناهندگی است و انسان ها از جمله فیلم سازان به خاطر سرکوب و سانسور و اختناق در جامعه شان، راه تبعید را در پیش می گیرند تا در گوشه دیگری از جهان، آرمان ها و آرزوهای خود را تحقق بخشند.
***
چهاردهمین دوره جشنواره سینمای تبعید، بین روزهای هشتم الی چهاردهم نوامبر ٢٠١٩ در شهر گوتنبرگ – سوئد، برگزار خواهد شد.
در طول یک هفته، شصت فیلم در چهارچوب ده برنامه مختلف در هشت سینما و مرکز فرهنگی معتبر به نمایش گذاشته می شود.
طبق اطلاعیه جشنواره سینمای در تبعید، مراکز برگزاری جشنواره عبارتند از:
سینما دراکن، سینما روی، سینما هاگا، سینما آنگرد، خانه ادبیات جهان، مرکز فرهنگی هامارکولن، مرکز فرهنگی ویکتوریا و مرکز فرهنگی سلما لاگرلوف.
برنامه های جشنواره:
در این دوره، علاوه بر برنامه های اصلی «تبعید تجربه ای جهانی» که در آن آثار سینماگران تبعیدی و مهاجر، با تم ها و موضوع های آزاد به نمایش در می آیند، برنامه های ویژه و جنبی نیز تدارک دیده شده است. از جمله:
– روامداری (Tolerance)برنامه ویژه علیه تعصب ها و نفرت های قومی – ملی، مذهبی و نژادی
– دیوارها – برنامه ای درباره سدها و موانعی که در راه رسیدن پناهجویان به سرزمین های حداقل امن و تامین جانی آن ها جلوگیری می کنند، از جمله دیوار مکزیک، دیوار غزه و …
و تاثیر این دیوارها بر انسان های دو سوی دیوار!
– انقلاب زنانه درباره مبارزات زنان، به خصوص در خاورمیانه و نقش محوری آن ها در این مبارزه ها:
از جمله فیلم هایی درباره روژآوا، مبارزات زنان در کشورهای عربی و افغانستان.
– پرتره تبعید
مجموعه سه گانه درباره زندگی و کار شاعران و نویسندگان در تبعید و تاثیر تبعید بر زندگی و آثار آن ها در این برنامه سه فیلم به نمایش گذاشته می شود:
– ترانه تبعید: درباره زندگی و آثار نسیم خاکسار
– سرزمین های ناآشنا: درباره زندگی آدونیس شاعر سوریه ای
– ناظم حکمت: سرود تبعید – درباره زندگی و شعر ناظم حکمت
هر سه برنامه همراه با اجرای آواز زنده از کشورهای مربوطه می باشد.
– برنامه های جنبی:
– اودیسه آزادی – اودیسه سینمایی
سفری سینمایی در جستجوی آزادی و عدالت اجتماعی، اعتراض به توسعه طلبی و نظم نوین جهان
– نگاهی دیگر بازشناسی چگونگی نگاه فیلم سازان تبعید و غیر مهاجر به تبعید و مهاجران.
«در گستره اودیسه گریز ناپذیر بشر امروزی، و در این فصل های گسست و پیوست، فصل های باور و تردید، و فصل های جستجو، و در امتداد هم نگاه ها و هم صداها، برگزاری چهاردهمین دوره جشنواره سینمای تبعید را آغاز می کنیم. جشنواره ای که در طول سال های برگزاری خود، تلاش کرده است که صحنهِ آزادی باشد برای انعکاس آثار سینماگران تبعیدی، مهاجر و مترقی، که همانند یک مانیفست جمعی با تکیه بر هنر سینما، علیه دیکتاتورها، علیه اختناق، علیه تاریک اندیشی و نابرابری های اجتماعی و سیاسی روشنگری کند و در راستای تحقق عدالت اجتماعی و برابری، و آزادی و همزیستی مشترک جدا از نفرت های قومی، مذهبی، نژادی و جنسی، برای تحقق جهانی انسانی، آگاهی های اجتماعی – عمومی را تقویت کند.»
برنامه فوق العاده:
– شب همبستگی با «روژآوا»: علیه سانسور و اختناق در ترکیه، در
محکومیت حمله ترکیه به روژآوا، و در همبستگی با مبارزات مردم آن جا.
برنامه نمایش فیلم همراه با سخنرانی.
در این دوره از جشنواره، آثار انتخاب شده از سینماگران ایرانی، به ویژه سینماگران زن، بخش عمده ای از جشنواره را تشکیل می دهد. از جمله:
– مریم زارع با فیلم تولد در اوین که درباره زندگی خود و خانواده سیاسی
فیلم ساز است که در زندان اوین متولد شده است.
– دلناز آبادی با فیلم فتوای محرمانه – درباره کشتارهای تابستان ١٣۶٧
– اطاق انتظار: ساخته غزاله گل بخش، درباره دغدغه های پناهجویان در لحظه های انتظار برای بازجویی های اداره مهاجرت.
– ویدا – ساخته بیتا الاهیان – داستان مادری که بعد از فرمان ترامپ درباره جلوگیری از ورود ایرانیان، امکان دیدار دخترش را از دست می دهد.
– روز تولد – ساخته نگین کیان فر، فیلمی تکان دهنده درباره وضعیت دگر جنسی ها در ایران و فیلم سازانی دیگری از جمله:
پرویز صیاد: فیلم سرحد؛ درامی بر بستر تحولات اشغال سفارت آمریکا در تهران و فرمان کارتر در خصوص جلوگیری از ورود ایرانیان به آمریکا.
– ارسلان براهنی: خدای بازیگر، کنکاشی فلسفی تصویری درباره وجود و هستی .
– امین ضرغام: سال های ترس؛ بازگویی تصویری، صادقانه و صمیمانه از دوران کودکی. جوانی فیلم ساز، از خانواده ای بهایی.
ما همه باورمندان به امکان پذیری دنیای دیگر، همه دوست داران سینمای متفاوت، حقیقت جو و نوگرا را به شرکت در برنامه های این دوره دعوت می کنیم.
***
«جشنواره سینمای ایران در تبعید»، کار خود را از سال ۱۹۹۳ آغاز کرده است در سال های نخست، فقط روی سینماگران و تماشاگران ایرانی متمرکز بود. این جشنواره، از لحاظ تاریخی و شرایط موجود یک حرکت فرهنگی – اجتماعی منحصر به فرد بود و از زوایای مختلف می توان به نقد و بررسی آن پرداخت. چرا که برای اولین بار در تاریخ سینما، سینماگران ایرانی در تبعید، جشنواره سینمای خود را برپا می کردند.
اما بعد از برگزاری چند دوره این جشنواره و آشنایی بیش تر با دنیای تبعید، جمع بندی دست اندرکاران این جشنواره به ویژه حسین مهینی، پیشنهادات و برخوردهای سینماگران و تماشاگران و هم چنین مجموعه رویدادهای و استقبال از آن، عواملی بودند که جشنواره مورد نظر، از چهارچوب ایرانیان تبعیدی فراتر برود و ابعاد جهان شمول به خودش بگیرد. و تعریفی جدیدی از جشنواره به دست بدهد. برای مثال، هرچند همه پناهندگان و تبعیدیانی که از خاورمیانه و یا حتی آمریکای لاتین و قاره های هند و آفریقا می آیند با وجود تفاوت های فرهنگی و اجتماعی که دارند اما درد مشترک و تقریبا راه حل های مشترک نیز دارند. دردها، آرمان ها و آرزو های مشترک آن ها مبارزه با سختی های تبعید، حکومت های استبدادی کشورهای خودشان با هدف سرنگونی آن ها و برقراری سیستم های آزاد، برابر و انسانی و پایان دادن به جنگ و سرکوب و اختناق است. آن ها با این اهداف به همدیگر نزدیک تر می شوند و روابط و مناسبات و همبستگی خود را در ابعاد جهانی گسترش می دهند. یعنی هر کدام از تبعیدیان در عین حالی که ویژگی های خاص فرهنگی خود را دارند، ولی در عین حال اشتراکات زیادی با همدیگر دارند.
به علاوه اگر این جشنواره در همان چهارچوب هنرمندان و فیلم سازان و تماشاگران ایرانی باقی می ماند چه بسا دور خود، یک دیوار چینی می کشید و نمی توانست تا به امروز این بار سنگین فرهنگی و هنری مترقی و پیشرو و انسان دوستانه و روشنگرانه را بکشد و به اهدافی که در مقابل خود قرار داده بود، دست پیدا کند. بنابراین، باز کردن صادقانه درهای جشنواره به روی سینماگران و هنرمندان جهان، هم مبارزه علیه حکومت جهل و جنایت اسلامی ایران را در ابعاد جهانی تقویت کرده و هم ملیت های مختلف با میانجی گری این جشنواره، شناخت بیش تر و نزدیک تری از فرهنگ ها و هنرهای مساوات طلبانه و عدالت جویانه خود پیدا کرده اند.
علاوه بر این دلایل و مسائل، انسان های آواره و تبعیدی تفاوت زیادی با همدیگر ندارند. وقتی این جشنواره با صدای بلند می گوید: «دنیا خانه من است»، صریحا به بهترین وجهی همبستگی و هم دردی و هم جهتی خود را با جهان بشری اعلام می کند. یعنی انسانی تبعیدی از هر کجای دنیا هم آمده باشد، وارد جامعه جدیدی می شود و در این گذار، وجوه مشترک و زوایای مثبت جامعه قبلی و فعلی را با هم وفق می دهد و فارغ از ملیت، به یک فرهنگ آزاد و برابر جهانی یاری می رساند. در واقع من انسان تبعیدی، آگاهانه و داوطلبانه موظفم برای بقای و دوام و بهتر شدن این جهان و آن هم از زوایای مختلف فرهنگی، هنری، سیاسی، اجتماعی، زیست محیطی یاری برسانم و در تبلیغ و ترویج همبستگی انسانی کوشا باشم و دردهای مشترک و راه حل های مشترک انسان ها را با صدای بلند و رسا، فریاد بزنم. کاری که سال هاست جشنواره سینمای در تبعید، سخت مشغول آن است و در این سال های طولانی، با کلیه سختی ها و موانعی که بر سر راهش بود غلبه کرده و پیش رفته است. این جشنواره، تاریخ واقعی خود را ساخته است که هر تاریخ نویس و محقق و تحلیل گری با مراجعه به آن و بدون اغراق می تواند ده ها تحلیل، مقاله، کتاب و فیلم تهیه و تدوین کند.
همگان می دانند سینما برگرفته از مسائل جامعه شناختی و موضوعاتی است که در دل جامعه وجود دارد. با این وجود این مسئله در جهان یا دست کم در ایران، کم تر مورد تحقیق قرار گرفته است.
امروزه نقش و تاثیر سینما بر تمامی نهادهای زندگی بشر بر همه روشن است.
سرمایه، وقت و انرژی که برای تولید فیلم در پیشرفته ترین کشورهای دنیا صرف می شود، حاکی از آن است که نتیجه قطعی تاثیر سینما در حوزه های مختلف به اثبات رسیده است.
برای بسیاری از دست اندرکاران و سرمایه گذاران سینما و جشنواره ها، نقش هدایت گر و راه بردی آن در ایجاد ذهنیت افکار عمومی و ایجاد پشتوانه ذهنی و بسترسازی فرهنگی ثابت شده است.
روزانه صدها فیلم در سینماهای مختلف دنیا به روی پرده می رود. و حاصل آن میلیاردها دلار درآمد برای شرکت های فیلم سازی و سرگرمی میلیون ها انسان در سراسر این کره خاکی است. دیگر امروزه فیلم و سینما جزء جدایی ناپذیری از زندگی آدمی است.
در کشورهای توسعه یافته که مردم برنامه مشخصی برای سینما رفتن و فیلم دیدن دارند این وابستگی بیش تر مشهود و ملموس است. در کشورهای توسعه نیافته و یا در حال توسعه نیز به تبع سینما مخاطبان خاص خود را دارد.
کافی ست کمی به اطراف خود بنگریم آن وقت تاثیر سینما را بر زندگی و اجتماع خود خواهیم دید. مثلا در هنگام برگزاری جشنواره ها و مشخصا در این جا جشنواره سینمای ایران در تبعید – گوتنبرگ، اکران فیلم ها، کم ترین شباهتی به سینمای سرمایه داری ندارد. چرا که قیلم های بارای مرسوم در این جشنواره به نمایش درنمی آید و فیلم ها با اهداف خاص فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و جهان بینی انتخاب می شوند. همان طور که از معرفی فیلم ها می بینیم به سادگی متوجه می شویم که این فیلم ها به طور کلی دردها و رنج ها و مشغه های مردمی را به نمایش می گذارند. در این فیلم ها، از تحولات انقلابی روژآوا گرفته تا مسئله زنان و پناه جویان و ادبیات از منظر انسان دوستی، آزادی، برابری، دموکراسی و جهان شمول را تصویر کشیده شده اند. در این فیلم ها، دیدگاه های اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی گرایشات مختلف سرمایه داری هم چون نئولیبرالیستی، ناسیونالیستی، فاشیستی، نژادپرستی، مذهبی، نابرابری، جنگ طلبی، خشونت و استثمار انسان از انسان به نقد کشیده می شوند و دنیایی عاری از تبعیض و ستم و خشونت و در یک کلام انسانی را در مقابل بینندگان قرار می دهد.
به این ترتیب، فیلم و سینما به عنوان مهم ترین وسایل ارتباط جمعی در زندگی روزمره افراد، روابط اجتماعی، سیاسی، فرهنگی، ساختار زندگی انسان ها، چگونگی برقراری ارتباطات درون گروهی و برون گروهی و حتی اندیشه هر فرد برای چگونه زیستن، تاثیرگذار است. به طوری که می توان تاکید کرد باورها، اندیشه ها، عقاید، نگرش ها و در یک روند کلی، فلسفه زندگی انسان ها از جمله با فیلم شکل می گیرد، تغییر می کند، اصلاح یا تخریب می شود و…
برای مثال، احتمال دارد تماشای یک فیلم احساسی و عاطفی، سنگ دل ترین انسان ها را نیز به روابط عاطفی و هم زیستی مسالمت آمیز و دوستانه تشویق کند؛ و هم زمان فیلم دیگری می تواند به نفرت ملی، مذهبی، سیاسی و فرهنگی دامن بزند و مشوق خصومت و دشمنی بین انسان ها باشد. از این رو، با اندکی دقت در زندگی روزانه افراد، می توان به نقش فیلم در سلیقه سازی و پرورش افکار عمومی پی برد و دریافت که از این راه، باورها، اندیشه ها و سلیقه های نو و خلاق و پویا در افراد قوت گرفته و بازتولید می شود.
در نتیجه فیلم ساز و مدیران جشنواره ها، با استفاده از فنون سینمایی و به کارگیری موضوعات خاص، می توانند جامعه را به مراتب عالی انسانی رهنمون نمایند.
گاه تاثیر فیلم های سیاسی – اجتماعی از حد تقلید آنی فراتر می رود و مدت ها زندگی فرد را دگرگون می کند و ساخت شخصیتی او را تثبیت یا تغییر می دهد. چرا که بسیاری نقش خود و خواسته ها، آرزوها و احساسات خود را در فیلم ها می بینند.
برخی منتقدان و جامعه شناسان تاثیر سینما بر جامعه را از زوایای مختلفی مورد بحث و بررسی قرار داده اند. در بحث و بررسی و نقد از سینمای جوامع و کشورها می توان رنگ و بو و مضامین فیلم ها را بر اساس ویژگی ها و ساخت های فرهنگی ـ اجتماعی آنان درک کرد. بدین ترتیب، سینما را نمی توان جدا از وضعیت مناسبات اجتماعی، ادبی، موسیقی، نمایشی، معماری و دیگر هنرهای یک جامعه دانست.
در نتیجه اغلب هنرمندان و فیلم سازانی که آثار آن ها در این جشنواره به تماشای عموم گذاشته شده است تبعیدیانی هستند که با تجارب تلخ و شیرین گذشته، اما چشم به آینده بهتری دارند که در مبارزه با جنگ های فرقه ای مذهبی، ملی و منطقه ای نقش فعال خود را ایفا کنند و در مبارزه مشترک همه پیکارگران راه آزادی، به خانه خرابی ها و آوارگی انسان ها پایان دهند و دنیای شایسته انسان بسازند. مهم تر از همه، بساط حکومت های دیکتاتوری و ستم گر و استثمارگر را با خیزش ها و قیام ها و انقلابات مردمی برچینند تا جوامع بشری فارغ از مرزهای جغرافیایی، ملیتی، جنسیتی، باورهای سیاسی و عقاید مذهبی در کنار هم و در همبستگی با هم زندگی شاد و سالم و آزاد و برابری داشته باشند.
با توجه به همه این مسائل، به این نتیجه می رسیم که تاکنون این جشنواره، توانسته است با ملیت های دیگر و در کنار آنان عرصه وسیع تری از روابط و مناسبات انسانی را ایجاد کند و به همین دلیل، طبیعی ست که فیلم سازان و هم شرکت کنندگان و هم دست اندرکاران این جشنواره، ارزش کار و فعالیت های خود را بدانند و موقعیت کنونی خود را به مراحل بالاتری ارتقا دهند. این جشنواره و حضور فیلم ساز در خارج از کشورش، حضور اجتماعی اش به عنوان یک تبعیدی، فارغ از هر مسئله ای و برداشتی، اساسا یک حضور سیاسی است و طبیعتا در آثار آن، عشق به انسان، به مبارزه، به همبستگی و عشق به طبیعت جاری است.
بی گمان تعریف های متعددی از سینمای تبعید وجود دارد. اما سینمای تبعید یک تولید سینمایی و یک فرایند هنری نباید در خدمت بازار سرمایه داری و فرهنگ عامه پسند قرار گیرد، بلکه باید در موقعیت تبعید و معضلات و خواسته ها و آرزوهای تبعیدیان را برآورده سازد. این موقعیت هم به طور طبیعی، موقعیتی سیاسی – اجتماعی است. سیاستی که درباره دلایل و عوامل آوارگی و پناهندگی و تبعیدی روشنگری می کند و نشان می دهد که به چه دلیل و در چه شرایطی، فیلم ساز جامعه خود را ترک کرده و در این جا و در دنیای تبعید حضور دارد؟!
البته باید تاکید کنم که فیلم ساز و به طور کلی هنرمندان، قرار نیست بار مسئولیت سیاسی سازمان ها و احزاب سیاسی را بر دوش بکشند، بلکه آن ها با قلم، بیان، تابلو، کاریکاتور، فیلم، شعر، قصه، داستان، نقد، تحقیق و بررسی خود، در موقعیت سیاسی قرار گیرند و به همین دلیل، فیلم ساز در تولید فیلم خود می تواند مستقیم و یا غیرمستقیم به سیاست بپردازد بدون این که شعار سیاسی بدهد.
به این ترتیب، کار جشنواره سینمای در تبعید را نیز باید در همین راستا دید. کار این این جشنواره، فرهنگی است اما فرهنگ آزادی خواه، برابری طلب، عدالت جو و حق طلب است و از این زوایه در مقابل همه عواملی که حق و حقوق انسان ها را زیر پا می گذارند و آزادی او را محدود و یا سرکوب می کنند موضع گیری می کند. و از این طریق، خواه ناخواه از زاویه فرهنگی وارد سیاست های جاری جامعه می شود و نقش مستقل خود را ایفا می کند. در عین حال، پروسه یک کار فرهنگی، یک حرکت آکسیونی نیست، بلکه هم زمان بر و هم طولانی است و به همین دلیل، به صبر و حوصله زیادی نیاز دارد.
واقعیت این است که این جشنواره، تاثیر خود را هم در میان فیلم سازان و هم در میان مخاطبین در عرصه های مختلف، به خصوص در عرصه فرهنگ سینما داشته است. از این رو، بی دلیل نیست که از این جشنواره، کارهای تحقیقی وسیعی در سطح آکادمی های مختلف انجام شده و بر روی فلسفه وجودی سینمای تبعید متمرکز شده اند.
یک ویژه گی مهم دیگر جشنواره سینمای در تبعید، این است که پشت کاری و پیگیری تحسین برانگیزی داشته و تاریخ مستمر خود را ساخته است. در حالی که در این نزدیک به چهار دهه تبعید شدن بسیاری از ایرانیان از جهنم حکومت اسلامی ایران، آن ها تشکل های مختلف سیاسی، هنری و فرهنگی تاسیس کرده اند اما متاسفانه پس از مدتی به دلایل مختلف، این تشکل ها از هم پاشیده شده اند به طوری که حتی امروز هیچ آثاری هم از آن ها باقی نمانده است. احزاب سیاسی قدرت مندی فروپاشیده اند و در بین اعضا و هواداران خود یاس و سرخوردگی شدیدی به وجود آورده اند. البته در این جا، قصد من مقایسه جایگاه احزاب و تشکل های فرهنگی و هنری هم چون جشنواره سینمای در تبعید نیست اما به نظرم یک مقایسه در هر تشکلی و فعالیتی مهم است و آن هم، تضمین ادامه کاری، ماندگاری و تاریخ سازی و تاثیر آن است. در شرایط فعلی، در اثر بحران هایی که در جهان وجود دارد، امروز تمام جهان، از یک سو درگیر اعتراض ها و نابسامانی ها و سرکوب ها و جنگ ها و از سوی دیگر، خیزش های مردمی مواجه است. اکنون نشانه های زیادی در جهت تعییر جهان و وضع موجود به چشم می خورد. ما اکنون در یک مقطع تاریخی بسیار حساس و سرنوشت سازی به سر می بریم. هم اکنون مردم برخی کشورها، از خاورمیانه تا آمریکای لاتین و از هند تا اروپا، به خیابان ها آمده اند تا حق و حقوق خود را از حلقوم سیستم سرمایه داری جهانی ستم گر و استثمارگر بگیرند. چرا که اگر جهان سرمایه داری به همین شکل بخواهد ادامه پیدا کند، هم انسان ها و هم محیط زیست به حدی تخریب و ویران خواهد شد که دیگر دنیای قابل زیستی برای انسان و سایر موجودات زنده باقی نخواهد ماند به همین جهت، تلاش بخش آگاه شهروندان جهان، برای تغییر وضع موجود به نفع کارگران، محرومان، ستم دیدگان و تبعیدیان است؛ تغییر در همه عرصه های اقتصادی، سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و…
از همین زاویه امسال هم جشنواره سینمای تبعید، سعی کرده است مجموعه فیلم هایی را تهیه و به صحنه بیاورد که در این مبارزات جاری برای تغییر وضع موجود، سهم خود را ادا کند!
کارنامه بیش نزدیک به دو دهه حضور فعال جشنواره بین المللی سینمای تبعید و فعالیت در جهت فعالیت فرهنگی و هنری جهان شمول، بسیار شفاف و موثر و قابل لمس است. جشنواره سینمای در تبعید با فراهم کردن امکان نمایش گسترده آثار سینماگران تبعیدی، در راستای دفاع از آزادی بیان و اندیشه، آزادی همگانی، برابری و عدالت اجتماعی گام برمی دارد. کوشش جشنواره سینمای در تبعید، روشنگری و همبستگی در مبارزه با عقب ماندگی فرهنگی و هنری حکومت های مستبد و دیکتاتوری تاثیر گذار بوده است. چرا که حکومت های دیکتاتوری شوونیستی، ناسیونالیستی، مذهبی، میلیتاریستی، فاشیستی و نئولیبرالیسم، عاملان اصلی آوارگی و پناهندگی انسان ها در ابعاد جهانی هستند. از این رو، جشنواره سینمای در تبعید، در جهت تقویت همبستگی رفهنگ ها و ملیت های مختلف، هم زیستی مسالمت آمیز بین آن ها و رشد و گسترش فرهنگ خلاق و بالنده تبعیدیان در کشورهای پناهنده پذیر تلاش می کند. بنابراین، روشن است که محور اصلی برنامه های جشنواره، نمایش آثار سینماگران تبعیدی و مهاجر باشد.
در این سال های طولانی و تا آن جا که من از دور و نزدیک شاهد بودم جشنواره سینمای در تبعید، به ویژه تلاش های شبانه روزی رفیق عزیزم حسین مهینی بودم فیلم های بخش اصلی تاکنونی جشنواره، فیلم های سینماگران تبعیدی و مهاجر بوده اند که تجربه جهانی را پشت سر خود داشتند. چهارچوب این فیلم ها نیز وسیع است؛ فیلم هایی در اشکال مستند، داستانی، نقاشی متحرک و یا تجربی. بخش های جنبی آن نیز آثار سینماگران غیرتبعیدی و غیرمهاجر است که سناریو و موضوع فیلم های آن ها مربوط به مسائل و معضلات و زندگی تبعیدیان و مهاجرین بوده است.
همه ماهایی که پروسه گاه طولانی و سخت آواره گی، پناهندگی و تبعیدی را تجربه کرده ایم به خوبی می دانیم که دنیای آن تبعیدیانی که عوامل تبعیدی شان زورگویی، سانسور، سرکوب، زندان، شکنجه و اعدام حکومت های مستبد است و سخت ترین شرایط و تجربه را پشت سر گذاشته اند تحقق و بقای و دوام جشنواره ای با موضوع «تبعید» اقدامی مهم و ارزنده و برجسته است. چرا که ابعاد و اعماق و دامنه آن از محدوده هنر فیلم فراتر می رود و پیوندهای ماندگار همبستگی و رفاقت بین خلق های مختلف را محکم تر می کند. از این رو، به نظرم این جشنواره با جشنواره های بازاری و سرمایه گذاری بسیار متفاوت و فاصله طبقاتی دارد و کاری ست بس عظیم، ماندگار، تاریخ ساز و تحسین برانگیز!
آن هم در زمانی که بازار سینما و سایر عرصه های هنری را در کنترل خود گرفته، و زمانی که بازار، سینما را محاصره و در آن سرمایه گذاری همه جانبه ای می کند سینما را صرفا به یک کالای مصرفی تقلیل می دهد، نمایشی از تسلیم و تخریب خود را در این عرصه نیز نشان می دهد، حقیقتا وجود چنین جشنواره ای برای سینماگران رادیکال و مردمی، به ویژه برای هنرمندان جوان، یک امکان بزرگی است که هنر انقلابی و مردمی خود را به نمایش عموم بگذارند. این هم موفقیت بزرگی برای گرایشات رادیکال و متعهد و مردم سینماگران و هنرمندان تبعیدی، یک دستاورد مهمی محسوب می شود.
جشنواره سینمای تبعید، تلاشی برای نمایش آن دسته از فیلمهای با ارزشی در میان فیلم های بازاری و غیرتجاری است که اکران شان می تواند جایگاه شایسته و درخور سازندگان تبعیدی آن ها و تماشاگران را در جامعه سینمایی روشن کند و به ارتقای دانش سینمایی تماشاگران و ارتقای کیفیت هنری سینمای در تبعید کمک شایانی کند.
سرانجام می خواهم این موفقیت را به رفیق عزیزم حسین مهینی و حامیان و همکارانش که با صداقت، بدون چشم داشت و با سختی ها و مشکلات مادی و معنوی، این جشنواره را تا به امروز منظم و پربار و جذاب برگزار کرده اند و هم چنان در این راستا سخت می کوشند تبریک و تهنیت می گویم. بسیار متاسفم که به دلیل کسالت نتوانستم دعوت حسین عزیز را برای شرکت در این جشنواره ارزش مند و پویا و خاطره برانگیز، برآورده کنم و در کنار ایشان و همکاران و مهمانانش باشم!
مطلب را با شعر زیبایی از ناظم حکمت به پایان می برم:
به تو می اندیشم
بوی مادرم به مشامم می رسد
بوی مادرم که زیبای دنیاست
سوار شده ام
بر چرخ فلک عید دورنم
تو می چرخی
دامن ها و گیسوانت ات پرواز می کنند
چهره سرخ شده ات را
گم می کنم و باز می یابم
سبب چیست
که تو را چون زخم چاقویی به یاد می آورم؟
سبب چیست
در حالی که دوری
صدایت را می شنوم و
از جا می پرم
از چیست؟
زانو می زنم و
به دست هایت خیره می شوم
دوست دارم
دست هایت را بگیرم
اما نمی توانم
تو در آن سوی شیشه هستی.
من تماشاگر مبهوت نمایشی هستم
که تو در تاریک روش من
بازی می کنی.
پنج شنبه شانزدهم آبان ١٣٩٨ – هفتم نوامبر ٢٠١٩
*تماس با دفتر جشنواره بین المللی سینمای تبعید- سوئد
exile.filmfestival.com