آزادی زندانیان سیاسی، تحقق آزادیهای اساسی و برگزاری انتخابات آزاد
مجلس مؤسسان قانون اساسی
اشاره: جبهه ملی ایران سال گذشته در 5 اَمرداد 1397 در سرمقاله شماره 192 مورخ 5 امرداد 1397، بیانیهای رسمی خطاب به ملّت شرافتمند ایران نگاشت. گرچه بخش کوتاهی از این متن پیشنهادهایی خطاب به هیأت حاکمه قلمداد میشد؛ در حالیکه آن سه پیشنهاد نقشهی راهی است که توسط آحاد ملت، احزاب و سازمانهای مدنی و سیاسی میتواند مورد توجه قرار گیرد. اکنون با گذشت یک سال که بهمراتب کشور ما در شرایط بسیار خطیر جنگها و بحرانهای مختلف قرار گرفته و از سویی تنشهای آتشافزای جنگ، روزافزون میشود و متأسفانه امکان جنگی خانمانسوز بیشتر میشود، جبهه ملی ایران راه برونرفت از این بحرانها را بازگشت به «حاکمیت ملّی» میداند. بهویژه سه پیشنهادی که در پایان بیانیه وجود دارد، بهترین و عملیترین راهکار برای برورفت از این شرایط خطیر میداند. نکته گفتنی اینکه بسیاری از پیشنهادهایی که این سو و آن سو مطرح میشود، در برخی مواقع کمتر مسئله ساختاری مطرح است. یا پیشنهاد “همهپرسی”، ضمن اینکه ایرادهای حقوقی دارد، فرآیندی دموکراتیک نیست. این همهپرسی همواره به سود جریاناتی تمام میشود که دست بالا را در قدرت دارند. سه پیشنهاد جبهه ملی ایران در 5 امرداد سال گذشته، به این ترتیب است:
- سریعا آشتی با ملت را اعلام کرده و کلیه زندانیان سیاسی وعقیدتی را در سراسر کشور آزاد نماید و از اعمال خشونت نسبت به مردم معترض وجان به لب رسیده ایران دست بردارد .
- هرچه زودتر آزادیهای سیاسی مانند آزادی احزاب و اجتماعات و آزادی بیان و قلم را به شکلی حقیقی محقق نماید.
- یک انتخابات آزاد و بدون دخالت نهادهای حکومتی و تحت نظارت هیأتی قابل قبول برای همگان، جهت برپایی یک مجلس مؤسسان واقعی برای تدوین یک قانون اساسی جدید و تعیین شکل حکومتی آینده کشور برگزار کند و تصمیمات آن مجلس را هرچه که باشد در تمام زمینهها محترم شمرده و از آنها تمکین نماید.
5 اَمرداد 1398
روابط عمومی جبهه ملی ایران
پیشنهادات جبهه ملی ایران به هیأت حاکمه جمهوری اسلامی
بازنشر سرمقاله نشریه پیام جبهه ملّی ایران شماره 192 پنجم مرداد 1397
هموطنان عزیز؛ ملّت شرافتمند ایران!
عملکرد حکومت جمهوری اسلامی در این مدت چهل سال بهگونهای بوده که اکنون این حکومت به جبر تاریخ در معرض از هم گسیختگی و فروپاشی قرار گرفته است. این حکومت با سوءرفتارها، ضعف مدیریتها، سیاستهای نادرست داخلی و خارجی بدور از در نظر گرفتن منافع ملی، و فساد گسترده اغلب کارگزارانش، خود را به طور کلی از اعتبار و مشروعیت ساقط کرده و میرود تا با اعمال نا صحیح خود، بر حیات خویش نقطه پایان بگذارد. این حاکمیت در روزهای انقلاب با وعده برقراری آزادی و استقلال و عدالت و با شعار «نه شرقی – نه غربی» بر اریکه قدرت نشست و سکان اداره امور این کشور کهنسال و با تمدن باستانی کمنظیر در جهان را به دست گرفت. اما از همان روزهای نخست با اعدامهای بدون محاکمهی عادلانه و سرکوب هر آنکس که جدا از حاکمیت میاندیشید و با انحصارطلبی روزافزون، به عیان به همگان نشان داد که رفتارش تا چه اندازه با آزادی و عدالت فاصله دارد. اقدام خلاف عرف و اخلاق و خلاف قواعد بینالمللی اشغال سفارت آمریکا و حرکت خفتبار گروگانگیری موجب مسدود شدن میلیاردها دلار از اموال کشورمان و زمینهساز حمله عراق به ایران و آن جنگ ویرانگر هشت ساله با آن همه خسارات جانی و مالی برای این ملت گردید. جنگی که با اندکی درایت و عقلانیت به یقین قابل پیشگیری بود. اشغال سفارت آمریکا و گروگانگیری آمریکائیان سبب دشمنی بیهودهای بین دو کشور گردید که تا کنون نیز ادامه دارد و در نتیجه این خصومت، ملت ایران میلیاردها دلار خسارت مالی متحمل شده و از دسترسی به موقعیتها، امکانات سیاسی و اقتصادی فراوانی محروم گشته است. فهرستی از دیگر رفتارهای نادرست حاکمیت برخاسته از انقلاب بدون هیچگونه سیاهنمایی و اغراقگویی بدین شرح است. عدم رعایت آزادیهای اساسی ملت مانند آزادی احزاب، آزادی مطبوعات و آزادی انتخابات، ماجرای ترورهای خارج از کشور، قتلهای زنجیرهای نفرتانگیز در داخل ، اعدامهای چند هزار نفره سال 67، کشتار مردم معترض در انتخابات سال88 که با معیارهای خود حاکمیت انجام شده بود و وقایع اسفبار زندان کهریزک در متعاقب آن، کشتار دیماه 96 در خیابانهای یکصد شهر کشور، خودکشیها در زندانها، به هدر دادن میلیاردها دلار از سرمایههای کشور در پروژه هستهای و سپس تعطیل برنامهها با فشار و مخالفت جامعه جهانی، دخالت در مناقشات کشورهای منطقه به دور از منافع ملی و تحمیل هزینههای هنگفت ناشی از این دخالتها بر گرده ملت مظلوم ایران، عدول از سیاست “نه شرقی نه غربی ” و کوتاه آمدن از استیفای حقوق مسلم ایران از دریای مازندران در مقابل روسیه، عدم اقدام قانونی برای دریافت غرامت جنگ از دولت متجاوز عراق، تصمیمگیریهای نادرست و غیر کارشناسانه در مدیریت آب و محیط زیست، عدم توجه به علم و دانشمندان کشور و فراری دادن مغزها، هزینه کردن منابع مالی کشور در نهادهای ایدئولوژیک به جای بردن این منابع در پروژههای عمرانی و بالا بردن تولید و ایجاد کارآفرینی، ایجاد شرایط بیکاری گسترده، گرانی، تورم، اعتیاد و فقر عمومی مردم همراه با مفاسد رنگارنگ اقتصادی واجتماعی.
هموطنان عزیز ، ملت شرافتمند ایران!
حدود سه سال قبل وقتی مذاکرات جمهوری اسلامی با گروه کشورهای 5 + 1 به نتیجه رسید و توافقی تحت نام برجام صورت پذیرفت، مردم ایران امیدوار شدند که با انجام این توافق اموال مسدود شده آنان آزاد شده و نیز با ورود سرمایههای خارجی به کشور، از تنگناهای معیشتی و مضایق اقتصادی رهایی مییابند و بیکاری و فقر از جامعه ایران رخت بر میبندد وگامهای بعدی برای بهبود روابط با جامعه جهانی برداشته خواهد شد. اما از یک سو هیأت مذاکره کننده جمهوری اسلامی برای برداشتن قدمهای بعدی به شدت برحذر داشته شد و از سوی دیگر موشکهای شعارنویسی شده به آسمان پرتاب شد. با این پیام که هم دولت مدعی تعدیل اوضاع و هم ملت ایران بدانند که چیزی عوض نشده و در بر همان پاشنه قبلی میچرخد. و نتیجتاً یک فرصت طلایی و تاریخی دیگر سوزانده شد و برجام آنگونه که باید و انتظار میرفت به فرجامی نرسید و بهانههای لازم برای خروج دولت جدید آمریکا از برجام هم فراهم گردید و متأسفانه در مقابل این رفتارهای ناصحیح، هیچگونه عکسالعملی از سوی دولت مدعی داشتن کلید راهحل مشکلات کشور به ظهور نرسید و اکنون میهن ما مجدداً زیر تیغ تهدیدهای جدید برای دور تازهای از تحریمهای فلج کننده قرار گرفته است و هنوز تحریمها آغاز نشده، ارزش پول ملی ما به سرعت و در ظرف چند روز در برابر ارزهای معتبر جهانی به نصف تقلیلیافته وغول گرانی و تورم و فقر و بیکاری رو به تزاید و لجام گسیخته در دوری جدید به ملّت ما چنگ و دندان نشان میدهد. در چنین دورانی پر تنش و با وجود بحرانهای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و محیطزیستی که در جامعه ایران هویداست و با دورنمای تیره و تار و نامشخصی که در مقابل کشور است، جای تعجب وتاسف بسیار است که سیاست حاکمیت جمهوری اسلامی همچنان کوبیدن بر طبل سرکوب وخشونت وایجاد اختناق است. وجامعه ایران را از شنیدن نظرات میهندوستان مستقل و دلسوزان ملک و ملت محروم می نماید. اینگونه برخوردها با ملیون و آزادیخواهان در حالی صورت میگیرد که برخی از جریانهای وابسته وپرورشیافته در آستین قدرتهای بیگانه که از وجنات آنان چیزی جز جنس دیگری از دیکتاتوری مشهود نیست ، با داشتن تمام امکانات رسانهای و حمایتهای همهجانبه برای جانشینی حاکمیت به بنبست رسیده خیز برداشتهاند.
هموطنان عزیز ، ملت شرافتمند ایران!
امروز زمان بیتفاوتی وتسلیم شدن به برنامههایی که از قبل برای میهنمان تدارک دیده شده است نیست. امروز باید بدانیم که برای آینده وطنمان چه نوع سامانی را نمیخواهیم وچه نوع نظم و نسقی را خواستاریم. امروز به ضرس قاطع باید باور داشته باشیم که راه نجات و سعادت و رفاه ملت ایران دستیابی به آزادی و یک حاکمیت ملی سالم و پاکدست همراه با استقلال و عدالت اجتماعی است. تنها آزادی و حاکمیت ملی است که می تواند کشتی طوفان زده وطن را به ساحل امن رهنمون گشته و امنیت و آسایش برای ملت ایران به ارمغان آورد. حاکمیت جمهوری اسلامی اگر آنگونه که در مقام حرف همواره ادعا کرده است، واقعا خواهان خدمتی به ملت ایران است، میتواند در فراهم کردن شرایط برای تغییر و تحول آرام و صحیح و تاریخساز در ایران نقشی سازنده ایفا کند و در غیر این صورت باید منتظر قضاوت سخت تاریخ در مورد عمل کردش باقی بماند. جمهوری اسلامی میتواند با برداشتن این چند گام، خود و ملت ایران را از بنبستها و آینده مبهم و نامطلوب برهاند:
1 – سریعاً آشتی با ملت را اعلام کرده و کلیه زندانیان سیاسی وعقیدتی را در سراسر کشور آزاد نماید و از اعمال خشونت نسبت به مردم معترض وجان به لب رسیده ایران دست بردارد .
2 – هرچه زودتر آزادیهای سیاسی مانند آزادی احزاب و اجتماعات و آزادی بیان و قلم را به شکلی حقیقی محقق نماید.
3- یک انتخابات آزاد و بدون دخالت نهادهای حکومتی و تحت نظارت هیأتی قابل قبول برای همگان، جهت برپایی یک مجلس مؤسسان واقعی برای تدوین یک قانون اساسی جدید و تعیین شکل حکومتی آینده کشور برگزار کند و تصمیمات آن مجلس را هرچه که باشد در تمام زمینهها محترم شمرده و از آنها تمکین نماید.