آنچه که تاریخ برای ما ایرانیان آشکار ساخته است سوء استفاده دول غربی از مناطق و شهرهای کشورمان بوده است. دخالتها و بی احترامی به استقلال مردم ایران توسط این دولتها بارها و باهرها تکرار شده است . همان هنگام که به دلیل عدم کفایت شاهان قاجار و پهلوی ، بیگانگان ایران را به یغما می بردند، شعاری از قلب جامعه برخاست که فریاد سر میداد:
” نه شرقی
نه غربی
جمهوری اسلامی! ”
در آن سالها این جمله تنها به یک شعار ختم نمی شد. زیرا که مردم وابستگی سیاسی ، اقتصادی و نظامی دوران قبل و بعد از مصدق را به خوبی لمس کرده بودند. به همین جهت برخاستند تا فریادشان را پس از چند قرن حقارت به گوش دلالان قدرت برسانند.
آیت الله خمینی که با دروغ و زیرکی روحانی گونه خود در عمق جامعه وارد شده بود و متوجه شد که به چه اندازه این شعار می تواند کاربرد بسیاری در پیروزی اش داشته باشد، بار دگر مانند تمام خواسته های مردم با آنها همراه شد تا نشان دهد هدف او راهیابی به راس قدرت است تا پیگیری مطالبات انقلاب.
حال مبنای این شعار چه بود؟
نه شرقی:در آن زمان خیلی از انقلابها را وابسته به اردوگاه شرقی میدانستند و حتی گاهی تظاهرکنندگان را کمونیست میدانستند که این شعار با نفی شرق و اخص کمونیسم جواب منتظران را میدادند.
نه غربی:وابستگی رژیم آمریکا از زمان رضاخان و روی کار آمدن محمدرضا پیرو شعار مرگ بر آمریکا اردوگاه غرب را نیز نفی میکرد و نیز نفی دموکراسی غربی و لیبرالیسم غرب بود.
و البته جمهوری اسلامی: سخنانی که آیت الله خمینی زیر درخت سیب در نوفل نوشاتو از ماهیت جمهوری اسلامی بیان داشت و زمانی که به قدرت رسید تمامی آن سخنان را انکار کرد.
این شعار بر سردر وزارت امور خارجه نقش بست اما هیچ یک از جوانان انقلابی آن دوران فکرش را نمی کرد که این جمله ها تنها حالت تزیینی داشته باشد و پس ازگذشت سی وهفت سال از انقلاب در ایران، کشورمان همچنان گرفتار باج دهی به بلوک شرق وغرب است.
از شعار” نه شرقی” استفاده روسیه از پایگاههای نظامی ایران وسو استفاده از تحریمهای اتمی و دریافت هزینه های هنگفت در رابطه با نیروگاه بوشهربه جای مانده است. نابود شدن اقتصاد کشور توسط اجناس بنجل چینی و صد البته با کمک برادران سپاه وآقا زاده ها از” نه شرقی” شعاری فکاهی ساخته است.
از شعار “نه غربی ” تنها فریادهای تو خاله ای در نماز جمعه ها باقی مانده تا از این طریق بهانه ای برای اربابان و سوداگران نظام به چپاول و غارت خو مشروعیت ببخشند. مذاکرات رژیم در پشت پرده با آمریکا در چند مرحله( اشغال سفارت آمریکا، پس از جنگ عراق و برجام ) نمونه بارزی از عدم تصمیم گیری نظام جمهوری اسلامی ست.
و در آخر از شعار “جمهوری اسلامی ” نظامی روی کار است که جنایت،دزدی ، زندان و شکنجه را به حد اعلا رسانه است. شعاری که به عقیده اشخاصی مانند کروبی یا میرحسین موسوی و… که از دل نظام به بار نشسته اند ” نه جمهوری ست و نه اسلامی”.
پیشبرد سیاست نه شرقی نه غربی به معنی حفظ منافع عالی کشور در دوران بحرانها است و با سیاست انزوا متفاوت است. سیاست انزوا به معنی جدا نگاه داشتن کشور از تعاملات جهانی است در حالی که سیاست نه شرقی نه غربی مدیریت کشور در دوران بحرانهای بینالمللی و حفظ منافع ملی کشور در قالب قطبهای رقیب است. اتخاذ این امر در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران به معنی عدم رابطه با شرق و غرب نیست بلکه به معنی حفظ موازنه سیاست خارجی در تعامل با قدرتهای رقیب است و فرقی نمیکند که این قطبهای رقیب قدرتهای جهانی مانند آمریکا و شوری باشند یا قدرتهای منطقهای مانند هند و پاکستان و یا یک بحران نامتقارن مثل بحران آمریکا ،طالبان یا داعش ، مهم منافع ملی کشور است که نباید درگیر رقابتهای قدرتها و دولتهای مختلف که برای منافع خود در ستیز هستند شود.
حاصل کلام اینکه در این وانفسای جهان که در آشوب بسر میبرد ،دولت جمهوری اسلامی مانند جنگ جهانی اول و دوم کنار نشسته است و وارد ماجراجویی شده است. تا اکنون هزینه های گزافی در سوریه ،یمن، لبنان و فلسطین پرداخت کرده است که سودش را برادران شرق برده اند. و البته برادران غربی هم سالهاست شعار مرگ بر خودشان را به جان خریده اند تا از این نظام باج بیشتری در جیبشان بگذارد. حال با این شرایط به صرفه تر است پس از سی و هفت سال بگوییم :
هم شرقی ،هم غربی ، جمهوری اسلامی…