باشگاه تراکتورسازی که گفته میشود در مالکیت یکی از زیر مجموعههای سپاه پاسداران قرار دارد ، پس از فرقهی دموکرات پیشهوری ، مخربترین نقش را در راستای زیانرسانی به وحدتملی در سالهای اخیر به مورد اجرا گذارده است .
با پول خزانهی ملت و مردم ایران و با سنگرگیری پشت نام سپاه پاسداران ، برای اولین بار در کشور ، هواداران باشگاه تراکتورسازی ماموریت یافتند تا پرچم دو کشور بیگانه یعنی ترکیه و جمهوری اران ( با نام دروغین آذربایجان ) را با خود حمل کنند و در ورزشگاههای کشور به اهتزاز در آورند .
از سوی دیگر برای « قومیتتراشی » و در پناه آن دامن زدن به تنش قومی ، کمابیش یک صدتن از به اصطلاح هواداران این باشگاه راکه با هزینهی خزانهی این ملت و مردم ، با اتوبوسهای کرایهای از سوی باشگاه تراکتورسازی به ورزشگاه آزادی آورده شده بودند ، فریادِ « مرگ بر فارس » سر دادند که با هوشیاری مردم میهن ما این توطئه که میتوانست آغاز درگیریهای خونین در راستای رسیدن گردانندگان اصلی این باشگاه برای ایجاد تنشِ کامل قومی در کشور باشد ، خنثی شد ؛ از یاد نبریم که افزون بر پرچم ترکیه و جمهوری اران ( با نام جعلی آذربایجان) و پارچه نوشتههای فراوان در راستای اهداف تجزیهی طلبانه و پانترکیستی حکومت ترکیه و اران ( که هردو کشور عضو یا مورد حمایت ناتو میباشند ) در ورزشگاهها به اهتزاز در آوردند و در خیابانها نیز این پرچمها و پارچهنوشتهها را همراه با شعارهای تجزیهطلبانه گرداندند . حتا هواداران این باشگاه در راستای ایجاد تنش سیاسی بیشتر و تقویت تجزیهطلبی در نقاط دیگر کشور ، در ورزشگاهها، شعار « خلیج عربی» سر دادند .
بیشینهی هواداران باشگاه تراکتورسازی یا عوامل تجزیهطلب ، این باشگاه که به وابستگی آن به یک نهاد در بالا اشاره شد، امنترین جا برای فعالیتهای تجزیهطلبانهی خود میدانند و رابطهی خود و آذربایجان را مانند رابطهی باشگاه فوتبال بارسلونا و استانِ کاتالونیا میدانند ( دکتر حمید رضا ـ تراکتورسازی ، بارسلونا تبریز ـ همشهری 4 تیر 1389 ) و یا ( تراختور، بارسلونا و فردوسیپور ـ خبرگزاری تابناک ـ 29 دی 1389 ) .
تبلیغات محدود تجزیهطلبی که از حمایت آشکار حکومتهای ترکیه و اران ( با نام جعلی آذربایجان ) و نیز نمایندگیهای سیاسی این دو واحد سیاسی برخوردار است ؛ در پناه عملکرد آشکار و بیپردهپوشیِ تجزیه گرایانهی باشگاه تراکتورسازی ، رونق سطحی بیشتری گرفته است . بدین معنا که برخی مدیران استانی با توجه به مثل معروف : « کالناس علی دین ملوکهم» ( مردمان بر دین پادشاهانشان هستند ) این گونه نتیجهگیری میکنند که نظرِ مقامات بالا بر « تجزیه و جدایی » است وگرنه باشگاه در مالکیت یک نهاد حساس ، نمیتوانست پایگاه « تجزیه » و « تجزیهطلبان » قرار گیرد ؛ پس ما هم از قافله عقب نمانیم ، با تجزیهطلبان و « تجزیه » همآوایی نشان دهیم که اگر چنین شد ، پست و مقام بهتری نصیبمان شود .
در غایلهی فرقهی دموکرات که در پناه ارتش اشغالگر روس ایجاد گردید، بودند اندک کسانی که به طمع پست و مقام به تجزیهطلبان پیوستند. اازآن جمله بود رییس بهداری تبریز ( متاسفانه از سوی مادر ، با من نسبت خانوادگی داشت ) . وی به فرقه پیوست و به مقام وزارت بهداری حکومت دستنشانده و مستعجل شوروی در آذربایجان رسید و نیز چند تن از افسران و درجهداران با وجود سوگندی که خورده بودند با دریافت چند درجه ، به ارتش فرقه پیوستند .
اما آشکارسازی برنامههای نفوذی؛ برای آذربایجان در قالب باشگاه تراکتورسازی که در جریانِ برهم زدهای احتمالی در یک نهاد بسیار حساس کشور ن قرارداد بازیکن تیمملی ارمنستان « ناخواسته » از سوی سردار مصطفی آجرلو فاش شد ، بسیار هراسانگیز است که میتواند پیآمدهای سخت زیانبار و شومی برای کشور داشته باشد ؛ طرح و برنامههایی که به طور کامل با طرح برنارد لوییس ، سرهنک رالف پیترز و یا همان « طرحخاورمیانه نوین » مورد نظر آمریکا ـ اسرائیل هم خوانی کامل دارد .
آقای سردار مصطفی آجرلو ( مدیر مسئول هفتهنامه مثلث ، معاون پیشین تربیت بدنی سپاه پاسداران و مدیر عامل چندین باشگاه ورزشی دیگر در اختیار زیر مجموعههای سپاه ) در جریان به کارگیری و انصراف از به کارگیری بازیکن ملیپوش ارمنستانی ( که به باور بسیاری از دیدهبانان مسایل ایران ـ آذربایجان ، تنها یک برنامهریزی در راستای ژرفتر کردن شکاف و بیان راهبرد تعیین شده برای باشگاه تراکتورسازی و حامیان آن در آذربایجان درراستای تشجیع بیشتر« تجزیهطلبان » بود ، اعلام کرد :
« من برای وحدت آذریهای عزیز به تبریز آمدم و هدفم اتحاد همهی ترکهای شریف حول محور تراکتورسازی است . از آن جایی که پیوستن بازیکن تیم ملی ارمنستان به تراکتورسازی میتواند این وحدت را تهدید کند ، از خرید این بازیکن صرفنظر میکنم » .
دیدهبانان ژرفنگر مسایل ایران ـ اذربایجان ، براین باوراند که با این سخنان ، آشکار میگردد که سردار برای به انجامرسانیدن « پانترکیسم » یعنی خواست حکومت ترکیه ، حکومت اران ( با نام جعلی آذربایجان ) ، سازمان گرگهای خاکستری در ترکیه و منویات اردوغان و علیاوف به تبریز گسیل شدهاست و قرار است با پیروی از الگوی بارسلونا و ایالت کاتولونیا ، در راه جدایی هرچه بیشتر آذربایجان از ایران با وجود عدم رغبت بیشینهی نزدیک به همه ( اکثریت قریب به اتفاق ) مردم آذربایجان و نیز در پناه مهندسی انتخابات و به مجلس فرستادن کسانیّ که خود را ترک و نه ایرانی میدانند ، این طرح ضد ایرانی و تجزیه طلبانه بیش از پیش به مورد اجرا در آورده شود .
باید اعلام اتحاد استراتژیک دولت یازدهم با حکومت « کرد و علویکش » و ضد ایرانی ترکیه و نیز نشان ندادن واکنش برابر حکومت باکو حتا با گسیل تروریست برای ترور دانشمندان هستهای و نیز اجازه پرواز پهباد که تا نزدیکی های پایگاه هستهای نطنز نیز رسیده بود و نیز واگذاری پایگاه نظامی از سوی این حکومت به اسراییل و … را در راستای همین جریانها و برنامهها ارزیابی کرد .
اینک زمانی است که وزارت اطلاعات و شورای امنیت ملی در راستای انجام وظایف قانونی خود برای حفظ آرامش و یکپارچگی کشور به گونهی جدی و بدون درنگ به این مسایل ورود کند و با رفع ابهامات اجازه دهد تا مردم ایراندوست آذربایجان ، ریشهی فتنه را بخشکانند .
شنبه 22 خردادماه 1395 ـ هوشنگ طالع
نشانی تلگرام : @hotale