بیانیه همسازی ملی جمهوریخواهان ایران
نافرمانی مدنی ادامه دارد و دستورات تازه رژیم علیه آزادی پوشش بی اعتبار هستند
نه تنها مدتی است که جمهوری اسلامی برای بقای رژیم فاسد و غارتگر آخوندی شمشیرش را از رو بسته مردم بیگناه را غارت میکند، میکشد، شکنجه میدهد و به زندان میاندازد بلکه، در اوج انسان ستیزی و بیشرمی دختران دانش آموز، -این آسیب پذیرترین فرشته های میهن مان- را آشکارا و بی محابا در روز روشن در مدارس و دانشگاهها مسموم میسازد.
از سوی دیگر با از سر گرفتن ماجرای حجاب، ایرانیان را با دستورات و قوانین عقبگرا زیر فشارهای اجتماعی و سیاسی قرار می دهد. حاکمیت می داند که اکثریت مردم دیگر موعظهها و دروغهای آنها باور ندارند و مدتهاست که مشت حکومت بیش از هر زمان دیگر باز تر شده و دست اندرکاران حکومت رسوا تر و بی اعتبار تر و بی آبرو تر شده اند.
خوشبختانه زنان و جوانان میهن ما هر روز با آفرینش ابتکارات و تدابیر تازه به مبارزه و مقابله با حکومت اسلامی ادامه میدهند. در واقع ملت ایران به ویژه زنان و جوانان دلیر و با پشتکار میهنمان مقاومتی را که از نخستین روزهای حکومت آخوندی – مانند تظاهرات علیه اصل ولایت فقیه، پوشش اجباری، کمپین یک میلیون امضایی، مبارزه دختران خیابان انقلاب دست رد به پوشش و حجاب اجباری – آغاز کردهاند همچنان با دلیری پشتکار به شکل های گوناگون ادامه میدهند.
از سر گرفتن مسمومیت دختران دانش آموز اعتراضاتی را این روزها در سراسر کشور برانگیخته است که میتواند به اعتراضات سراسری بدل شود و سرنگونی حکومت را سرعت می بخشد.
دستورات و قوانین تازه که گویا از ۲۶ فروردین قابل اجرا اعلام شده اند از نظری قوانین کشوری و بین المللی، از نظر حقوق سیاسی و رعایت شرافت انسانی، از نظر سنت ایرانی و شرع اسلامی مشروعیت و اعتبار ندارند نافرمانی علیه این قوانین در جهت مستقیم مبارزات ۴۴ ساله ملت ایران می باشد. در این کارزار آزادیخواهانه هر گامی ارزشمند است. کسانی که در کنار مردم قرار میگیرند، به طور قطع از سوی مردم حمایت میشوند و ملت ایران قدردان آنها خواهد بود، همچنان که در اعتصابات کارگران کمک های مالی هموطنانمان توانست تا اندازه ای به کارگران اعتصابی دلگرمی بدهد. مردم از مغازه داران و فروشندگان و … که در کنار مردم عمل میکنند و تسلیم تهدیدهای حکومتگران نمیشوند در نخستین فرصت ها پشتیبانی کرده و همت بلند آنان را بی پاسخ نخواهند گذاشت.
با در نظر گرفتن این وضعیت که رژیم آشکارا با ملت ایران در ستیز است، جا دارد که گروه ها و عناصر مردد در جهت گیری سیاسی تکلیف خود را در رابطه با رژیم و عوامل آن روشن کنند: آیا با مردم هستند یا با جمهوری اسلامی؟
حزب سوسیال دموکرات و لائیک ایران همراه با اندیشکده آگاهی و شناخت خواستار گذار از جمهوری اسلامی هستند و در باورنامههای خود با شفافیت بر اصل گذار از رژیم تاکید کرده اند و راه حل را مبارزه با تمامیت حکومت دیکتاتوری اسلامی، برقراری حاکمیت ملی و آزادی حزب های سیاسی و انجمن های شهروندی میدانند.
ما خواهان آزادی و حق انتخاب آزاد و مستقل آحاد مردمان ایران، حق رای آزاد در انتخابات آزاد و عادلانه، رعایت منشور جهانشمول حقوق بشر، آزادی زندانیان سیاسی برقراری دموکراسی، لغو اعدام هستیم و در این راه تا پیروزی نهایی دوش به دوش مردمان ستمدیده و مبارز کشورمان خواهیم ماند.
ما با خیزش های انقلابی زنان قهرمان ایران و نافرمانی مدنی همساز هستیم. پاینده باد مبارزات آزادیخواهی ملت ایران
اندیشکده آگاهی و شناخت،
حزب سوسیال دموکرات و لائیک ایران (همسازی ملی جمهوری خواهان)
آدرس سایت های رسمی :
4 پاسخ
در پاسخ به گروهی که خود را مدافع یکی از تقوام میداند من این نوپشته را عرضه کرده ام . شاید برای شما نیز خواندنی باشد.و متن بدپپون تعصب به یک گروه و سازمکان نوشته ام و آنرا در راستای منافع ایران میدانم.
هممیهنان کردو بلوچ و ترکمن و آذربایجانی و لرستانی و خوزستانی و یزدی و کرمانی و شیرازی و خراسانی و گیلک و مازندرانی و حتا قوم خود من باید بدانند که ایران یک بدن زنده است که مورد تجاوز اسلام و آخوند و ملا و مداح و طلبه و شیعه قرار گرفته است.این بدن زنده ی مورد تجاوز قرار گرفته و زخمی مطلقا اجازه نخواهد داد که پس از این تجاوز ناجوانمردانه و خیانت اسلام و تشیع و قرآن عضوی از اعضایش را قطع کنند. فدرالی و تجزیه شود و یا در سرازیری چنین وسوسه هائی قرار گیرد. من یکی از اقوام هستم و جمهوریخواه. اعلام میکنم که تنها راهی که میتواند خشونت را در ایران ریشه کن کند. اجماع بر سر تمامیت ارصی، حکومت مرکزی مقتدر، پرچم شیروخورشید و دموکراسی و حقوق بشر و لایسیته و سکولاریته است به عنوان پایه و اساس تفاهم، سپس قبول رفراندوم و تعهد پذیرش نتیجه رفراندوم که یک حکومت لائیک و سکولار و دموکرات جمهوری ایران باشد، یا یک حکومت مشروطه پادشاهی. و البته در مجلس موسسان باید دقیقا گنجانیده شود که رفع ستم و ترمیم خسارات جانی مالی و روحی روانی از همه مردم ایران به عنوان یک درمان همگانی و خصوصا ترمیم و تعمیر ستمهائی که به اقوام عزیز ایرانی روا داشته شده تا جائی که ما در آینده یک نخست وزیر یا رئیس جمهور و وزیر زن یا مرد کرد و بلوچ و خوزستانی و آذربایجانی داشته باشیم. اینکه مینویسم یک حکومت قدرتمند مرکزی نه به خاطر تمامیت خواهی و نه به خاطر خود بزرگبینی احمقانه، بلکه به خاطر این است که ما کشور آلمان نیستیم. ما همشایه هائی داریم که ما را ذلیل و تو سری خور و صعیف و درمانده می خواهند. همسایه ما عراق است جشن فوتبال خلیج عربی گرفته، همسایه ی ما ترکیه است که یک کامیون شمش طلای ایران را با هفده میلیارد دلار دزدیده و رجیب طیب اردوغان دقیقا به زبانی که بنده می فهمم گفته اتفاقا ما به این پول احتیاج داشتیم. در همسایگی ما عربستان است که طبق تاریخ اسلام نحسش خواهان نابودی ماست، در همسایگی ما روسیه است که پنجاه درصد دریای مازندرانمان را به ۳۰ درصد و کمتر کاهش داده، همسایگی ما طالبان و پاکستان و… هستند. پس هممیهن عزیز از هر قومی از اقوامی ایرانی که هستی مواظب باش. ایران و مرزهایش را نگهبان باشد. جدائی و تجزیه طلبی و فدرالیسم زاینده رود خون خواهد بود. من اینرا بارها نوشته ام و تکرار میکنم. من سرتاسر ایران را در نوردیده ام. امیدوارم ارتش و حتا بدنه سپاه همچون مردم سراسر ایران که با آنها بسیار آشنا هستم این نوشته ی مرا بسیار جدی بگیرند و به آن توجه کنند. ارتش و بدنه سپاه و حتا بدنه بسیجی راهی جز پیوستن به مردم ایران ندارند. به نظر من که سرتاسر ایران را شب و روز پیموده ام و شاگرد شوفر پدر کامیون ران هستم اعلام میکنم که مردم ایران امروز دو نیمه هستند نیمی از آنها حجمهوریخواهند و نیمی دیگر مشروطه خواه و شاه الهی و چپ الهی و …نه تنها نیستند بلکه این دوخواست برادرانه و خواهرانه هستند. بنا بر این خارج نشینان باید بدانند لمپن بازی و توهین ناسزا گوئی به یکدیگر، طعنه و تحقیر متقابل و سخنان بی پایه و اساس آنها که در یوتیوب و توئیتر و فیس بوک منتشر میشود اصلا کمکی به ما که دذر ایرانیم نمی کند. ایرانیان خارج از کشور باید اگر مشروطه خواهند با جمهوریخواهان و اگر جمهوریخواهند با مشروطه خواهان خواهر و برادر و پدر و فرزند و مادر و فرزند باشند. ایران کشوریست که همه جمهوریخواهان امروز یا پدران و مادران و یا فرزندان و نوه های کسانی هستند که با همراهی خمینی چنین «جمهوری» ای را به وجود آورده اند. همچنین همه مشروطه خواهان امروز خواهان مشروطه ای هستند که پادشاهش در اثر اشتباهاتش و استبدادش ـ به نظر من ندانسته ـ چنین وصعیتی را به وجود آورد. اگر همین جمهوریخواهان امروز با توصیفی که کردم از شاپور بختیار حمایت کرده بودذند شما فکرش را بکنید که که جچه زیانهائی بر کشو.ر وارد نشده بود و ما اینک کجا قرار میداشتیم. و اما حالا با یک بر خورد دیالکتیک ما دستاورد مهمی داریم و آن لخت شدن اسلامی که نه فقط ضد ایران است بلکه در سرتاسر اتیران آنرا در لفافه ضد بشرش مینامند. این دستاورد مهمی ست. هر دو گروه جمهوریخواه و مشروطه خواه و پدران و مادرانشان و. پدربزرگها و مادربزرگهاشان سازنده ی این وضع هستند. برای همین باید هم بات هم مفاهمه و شنوائی داشته باشند هم همدیگر را ببخشند. من شخصا تا دو سه سال پیش در مورد جمهوپریخواهیم تعصب داشتم. اینک اگر چه باز هم جمهوریخواه تمام عیارم اما متعصب نیستم. چرا که به عنوان دانشجوی فوق لیسانس جامعه شناسی و هم ایران گردی بسیار آموخته ام. و آنچه را آموخته ام در اختیار شما خواننده گرامی میگذارم. شاید ارزش خواندن داشته باشد. تبریزی شاگرد شوفر پدر امروز زابل. ( شاید فکر کنید که من امروز زابل نیستم ولی باور کنید که زابل هستم) یکبار یک آدمی که کمک فهمیدم بسیار بیشرف است در همین سایت گویا از من خواست تا از آنجائی که هستم یک عکس بگیرم و برایش در همان صفحه بفرستم چنین کردم. اما سپس از سایت گویا خواستم تا منتشرش نکند که سربازان امام عج پیدایم خواهند کرد. سایت گویا بزرگواری کرد و آنرا منتشر نکرد.
من این نظر را در مورد اینکه آقای فرج سر کوهی در مخالفت و با رفتن رضا پهلوی به اسرائیل گفته نوشته ام. من در چند اتاق هاوس بوده ام و آنچه را بسیاری شنیده اند من نیز از آقای فرج سرکوهی شنیده ام. شما نیز میتوانید بشنوید. من همچون ایشون فکر میکنم که ما باید نگاه ایدوئولوگیمان را تبدیل به یک نگاه انسانی عملگرا بکنیم. یعنی بپذیریم که آقای فرج سرکوهی هم میتواند اشتباه کند. ایشان حرفهای خوبی هم می زند. اما ایشان مثل اکثریت قاطع چپها و ملی ها و ملی مذهبی ها و باز مطلق تر آیت الله ها و ملایان و مداحان و طلاب همگی سر در دامان ملای ملایان یعنی خمینی بت شکن کردند و در آن دامن چه گذشت را نمی دانیم. اما به هر حال آنچه گذشت نتیجه اش روز سیاه ما ملت است که در ایران هستیم. که من هم اگر مادر پیر و بیمارم نبود تا کنون خانه را فروخته بودم و پولش را فرستاده بودم به کانادا و من نیر رفته بودم…و البته ما روزمان سیاه است اما آقاها و آقازاده ها در اروپا و آمریکا در حال عیش و نوش هستند. من یادم است که کسی که یادم نیست کیست، به همین آقای فرج سرکوهی چیزی به این مضمون گفت :« آقا شما چرا حتا یکبار از گذشته تان انتقاد نکردید!» و آقای فرج سر کوهی پاسخش که بسیار هم عصبانی بود این بود: « شما هم میخواهید از ما تواب سازی کنید!» و باز هم چیزی بدین مضمون. ببینید آقا جان شما چپها ی قدیمی همچنان قدیمی مانده اید، خصوصا چپهای خارج نشین. من نیز چپگرا هستم اما واقعیت این است شماها چنان گند زده اید و همینک نیز در خارج از کشور با تشکیل شورای جمهوپریخواهی و مجاهد خواهی چنان گندی رکیک زده اید که من چپگرا جرآت اینکه بگویم چپی هستم را ندارم. این باید برای شما چپی ها، برای شما شورای مدیریت گذارها، برای شما شورای ملی تصمیم ها تفکر انگیز و اندیشه ساز باشد، اما نیست! هم چنانکه باید برای آنهائیکه:« همایش مجازی «گفتگو برای نجات ایران» با حضور و نظر طیف وسیعی از فعالان سیاسی و مدنی داخل و خارج از کشور » تشکیل داده اند نیز اندیشناک باشد اما نیست. همه نامبردگان بر عکس مردم داخل ایران نه تنها جرات نمی کنند که نامی از اشلام و نامی از لاس زدن خودشان با اسلام بیاورند بلکه همچنان در حال لاس زدن با اسلامیون هستند. شما بروید بیانیه ی این آخرین یعنی:« همایش مجازی «گفتگو برای نجات ایران» با حضور و نظر طیف وسیعی از فعالان سیاسی و مدنی داخل و خارج از کشور» ببینید. اینان اصلا نامی از اسلام و ضدیتش با ایران و با بشر و با طبیعت نیاورده اند. چرا که همشان از دم سرسپرده ی اسلام نابند و همشان هم به طریق الااسلامیه بدنیا آمده اند و سگوارانه به همین طریق الاسلامیه نیز به خاک خواهند رفت. باید بگویم که من نیز مخالف صددرصد نظام پادشاهی هستم، اما ضد آن نیستم. چرا که امروز بدون اغراق بیش از پنجاه درصد جمعیت ایران نظام مشروطه پادشاهی را بر نظام جمهوری ترجیح میدهد. میدانید چرا؟ برای اینکه بدبختانه چپ ایران هیچ جایگاهی ندارد. برای اینکه چپ ایران با داشتن بستری بسیار مصاعد برای رشد، چپهائی دارد که اسلام را ضد مپریالیستی و ضد سرمایه داری میداند. چپهائی که تا مغز استخوانشان علوی و نبوی و قرآنی ست، چپهائی که حتا یکنفرشان حاظر نیست برود در یک کشور کمونیستی زندگی کند. از روشنفکر و فیلسوف و هنرمند و استاد و سینما گر و …همشان ترجیحشان همان غرب استکباری و سرمایه داریست…همین آقای فرج سرکوهی یک نمونه برجسته آن است. آن دیگر چپ فرخ نگهدار است و خلاصه همشان. جالب لاست که در «گفتگو برای نجات ایران» کسانیکه دقیقا مزذور اگر نه حکومت اسلامی، دست کم مزدور اسلام هستند مثل علی افشار که دقیقا مزدور حکومت اسلامی است مثل آخوند کدیور، مثل آخوند اشکوری، مثل تاجزاده، مثل مهدی نصیری و… جمله ی آخر من این است که هیچ گروهی در ایران نمی تواند مشروطه خواهان را نادیده بگیرد. هر قدر آنها نادیده گرفته شوند رشدشان بیشتر می شود. در ضمن هیچ گروهی در ایران موفق نخواهد شد مگر اینکه بند نافش را به صورتی خونین از اسلام و تشیع و تسنن قطع کند. من دوستانه نوشتم. شاید شما آنرا منتشر کردید. شاید نکردید.
جنابان محترم که به رضا پهلوی و خاندان پهلوی فحاشی میکنید شما اگر میخواهید حرفتان خریدار داشته باشد اینقدر به پادشاه فقید و شاپور رصا پهلوی دشنام ندهید. شما هر قدر در این مورد پافشاری کنید نتیجه اش بر عکس است. من یکبار دیگر نیز به شما پیشنهاد دادم. اما شما با زبان خودتان مرا نواختید. من واقعا و شرافتا در تهران زندگی میکنم و شاهدم که متاسفانه حرفهای نابجای شما و اکبر گنجی و همه بنی صدریها و علی افشاری ثمره اش این شده که بدبختانه سلطنت طلبان و پادشاهی طلبان و مشروطه خواهان (که ما میبینیم همشان یکی نیستند) روبه روز بیشتر میشوند و این به نفع جمهوریخواهی نیست. معنی مبارزه ی شما با سلطنت، سلطنت را زنده و زنده تر میکند. در اثر مبارزه پی گیر با چیزی که نبود شما بودش کردید. مادر بزرگ ۹۶ ساله ما چندی پیش تلویزیون نگاه میکرد در آن برنامه آخوندی درس جن شناسی میداد. مادر بزگم گفت: این حرومزاده آنقدر چیزی رو که نیست، از جنی که فغقط توی ذهن خودشه ازش حرف میزنه تا در ذهن مردم می آفرینتش). این برعکس مدعائی ست که فریادش را می زدید که تا شاه در کفن نشود این وطن وطن نشود و مگر شاه در کفن نشد! پس چرا وطن وطن نشد، مگر شاه در کفن نشد ؟ پس چرا بازهم شعار مرگ بر شاه میدهید. پس می بیند که شاه همچنان زنده است. پس باید با او وارد گفتگو شوید و شویم. آخر درایت هم چیز خوبی ست. شما و دوستانتان با این شعارها شاه را زنده و زنده تر کرده اید. امروز مشکل اساسی مردم ایران نه تنها حکومت اسلامی ست، بلکه حکومت اسلام و قرآن و محمد و علی است، خود اسلام هم است. نماینده مجلس اسلامی از تبریز با صدای بلند میگوید امروز مشکل مردم ایران حکومت اسلامی فقط نیست، امروز مردم خود اسلام را نمی خواهند. حالا شما تلویحا از ابوالحسن بنی صدر که دستبوس خمینی بود دفاع میکنید. بروید صفحات اول روزنامه ی آنروزها را ببینید که چگونه بنی صدر خواهان هر چه اسلامی تر شدن جامعه است. آقای محترم اگر میخواهی جمهوری ایران برپا شود حتما باید از اسلامیتت و دخالتش در سیاست دست برداری، از فحاشی به اسرائیل و تلویحا یهودیان دست بکشی، دیگر اینکه هر آن نشتر به شاپور رضا پهلوی نزنی. در این جاده اتوبان اگر میتوانی سبقت بگیر و برو جلو. لازم نیست به دیگری که در این اتوبان یا جاده است هی تیکه بیندازی یا فحاشی کنی. بارو کن به نفع جمهوریخواهی نیست!به نفع ایران هم نیست. من به عنوان شوفر تاکسی غیر مجاز همه جای تهران و جچند شهر دیگر می رود و می آید به شما و هر کسی پیشنهاد میکنم تا بدون تیکه پراندن و سنگ اندازی و فحاشی و ناسزاگوئی در پی فرهنگ سازی باشید و باشند. باور کنید اینرا از سر خیر براتان مینویسم. من صددرصد طرفدار جمهوری ایران دموراتیک و لائیک و سکولار هستم اما به خاندان پهلوی و خانم فرح پهلوی و رضا پهلوی نیز احترام دارم. چرا که آنها با همه ی معایبشان استبدادشان و اشتباهاتشان خدماتی نیز به ایران و ایرانی کردند. در غیر این صورت ما اینک کشورمان کشور طالبان میبود. اصلا شخص شما یک طلب می بودید. خود من معلوم نبود اصلا زنده مانده باشم. آقای محترم تاریخ را نمیتوان وارونه کرد و پاک کرد، باید از آن درس گرفت. همچنین آقای محترم جهان ما جهان نسبیتها ست. شاه بسیار اشتباه کرد، اما از پس شاه همه ی مردم ایران اشتباه کردند. شاه نسبتا اشتباه کردن و نسبتا درست عمل کرد. این طور نیست!دوستانت خواننده این را برسانید بدست هر خانم و آقائی که به مشروزه خواهان دشنام میدهد و تیکه می اندازد. در پایان به خاتمی این عاقد ثروتمندان و غارتگران و تخریبگران و ابربدهکاران و ابر دزدان و ابر جنایتکاران بگوئید خفه شود!
با شبخوش این دیدگاه را برای جای دیگری نوشتم اما چون شما نظر پیشینم را منتشر کردید براتان می فرستم. اگر خواستید منتشر کنید.
من یک جمهوریخواه هستم. اما در نقد و بررسیم حتما کوشش خواهم کرد تا دادگری را رعایت کنم. برای همین برای آقای رضا پهلوی و خانم فرح شهبانو نیز بسیار احترام دارم. اگر اتفاقا رضا پهلوی کاندیدای رئیس جمهوری بشود و من با برنامه اش موافق باشم حتما به او رای خواهم داد و اگر مشروطه هم رای بیاورد به آنها تهنیت خواهم گفت. من از روزنامه کیهان درخواست میکنم تا او نیز روشش را در ارائه خبر تا این اندازه کنایه زن مطرح نکند، تا این اندازه تخریبی برخورد نکند. شما که در غرب هستید دارید می بینید که ناگهان یک شخصیت از یک حزب کناره میگیرد و وارد حزبی دیگر می شود. یا کسی با رفتارش گذشته اش مورد نقد قرار میدهد. و همه میپذیرند. پس خوب است تا شما در داوریتان همه ی این افراد را به خاطر اینکه در گذشته این گفته اند و آن کرده اند محکوم نکنید، مگر اینکه مثل علی افضاری دروعزن باشند یا اکبر گنجی و … در صورتی آنها نیز میتوانند با انتقاد از خود به انقلاب زن زندگی آزادی بپیوندند. من امیدوارم بزودی ما شاهد اتلافی باشیم که در آن رضا پهلوی و تاجزاده و حسین رونقی و نرگس محمدی و سپیده قلیان و نسرین ستوده و علی کشتگر و فرج سرکوهی و حامد اسماعیلیون و مسیح علینژاد و شیرین عبادی و هاشم آقا جری، علیرضا بهشتی و… در حالیکه از لائیسیته و جدائی کامل عیار حکومت و سیاست از دین را پذیرفته اند با هم اعلامیه بدهند. همچنین امیدوارم نامبردگان دست از طعنه زدن و ناسزا گوئی به یکدیگر بردارند. این حاج علی افشاری را بنده شخصا می شناسم ایشون چند باری به مکه و کربلا برای پابوسی و سنگ بوسی هجرت کرده، همچنین از بنی صدریها از حاج محمد دلخواسته خانم بنی صدر و آقای مهران مصطفوی خواهس میکنم دست از تخریب دیگران بردارند. به آنهائی که به ۲۸ مرداد چسبیده اند و جنب نمی خورند نیز پیشنهاد میکنم تا از ژاپونی ها بیامنوزند که بی آنکه بمباران اتمی آمریکا را فراموش کرده باشند امپراطورشان را بخشیده اند و در همان سال ۱۹۴۵ رسوب نکرده اند پوس ۲۸ مردادی ها آن رخداد را بلگذارند برای مورخین و اینقدر انرژی طرف آن نکنند. همه ما باید در پی سرنگونی این نظام اسلام ضد بشر باشیم و خواهان رفراندوم و مجلس موسسان و تدوین قانون اساسی نوین. پس واجب است دانسته شود که ما در ایران در خانواده های سراسر ایران هم مثل من جمهوریخواه داریم و هم همانند خواهرم مشروطه خواه. آیا سزاوار است که من به خواهرم و یا او به من توهین کند و ناسزار بگوید یا مرا تحمل نکند!؟ بزرگترین بدبختی ما ایرانیان اسلام و تشیع و قرآن است که اینگونه ما چپی ها را، ما کمونیستها را، ما ملی ها، را ما ملی مذهبی ها و ما روشنفکران را و ما کافرین و باخدایان و بیخدایان را این چنین نابخرد و بی پرنسیپ کرده که هممان با هممان در دایره ی دشمنی و حسادت هستیم. من دوباره به همه ی این آدمها خانمها و آقایان پیشنهاد میکنم تا با روشنی و شفافیت لائیسیته و جدائی کامل دین و سیاست و دولت و حکومت را بر زبان و بر کاغذ آورند و پیش از این وقت تلف نکنند و با مشروطه خواهان ائتلاف کنند. اینگون حکومت اسلامی یک هفته هم دوام نخواهد آورد. سپس صندوق رای خواهد گفت که چه کسی را در دل دارد که بیرون خواهد انداخت! و منت یکبار دیگر تکرار کنم که به عنوان شاگرد شوفر پدر که تقریبا به سرتاسر ایران می روم و می آیم و خیلی هم بیسواد و بیسر و بی پا نیستم اعلام میکنم که ایران یک راه بیشتر ندارد آن راه راهی ترکیبی ست که عبارت است از: تمامیت ارضی، حکومت مرکزی، پرچم شیروخورشید، لائیسیته و دموکراسی و احترام کامل به اقوام، وعده و عمل به وعده مبنی بر ساختمان یک مرکز فرهنگی برای کردستان و بلوچستان و لرستان و ترکمنستان و خوزستان در مرکز تهران و هر کجا که خواستند. ساختمان معبد و یا دادن یکی از مساجد مهم تهران به هممیهنان سنی و آزادی کامل انتخاب دین یا بیدینی و خدا باوری و کافری و…بهائی و مسلمان و یهودی و بودائی و مسیحی و ممنوعیت لباس روحانی و آخوندی در کوچه و خیابان برای ایجاد صلح و آرامش و… ممنوعیت صدای اذان در کوچه و خیابان ما با چنین کاری حتما نه تنها صلح و آرامش ایران را بیمه خواهیم کرد بلکه ما حتما تبدیل به یک الگو و یک معیار برای کشورهای منطقه و حتا جهان خواهیم شد. من صددرصد در این مورد اطمینان دارم. به چنین ائتلافی میگویند ائتلاف سیاسی.
تبریزی شاگرد شوفر پدر امشب واقعا از سنندج