ملت ایران می تواند حکومت اسلامی را سرنگون کند

این مطلب را با دوستانتان به اشتراک بگذارید :

منوچهر تقوی بیات

به تکلم، به خموشی،  به آسانی و  به هر شیوه ملت ایران می تواند حکومت را سرنگون کند. سرنگونی حکومت اسلامی نیاز به خرد همگانی و عاشقی دارد. خرد همگانی در رایزنی و همسازی پدید می آید. عاشقی هم پدیده ای روانی و  احساسی است که ریشه در هستی مردمان دارد و اساس آن مهر و دوست داشتن است. ملت ایران برای سرنگونی حکومت ضد مردمی و ضد دینی جمهوری اسلامی باید از عشق به سرزمین مادری و  عشق به سرنوشت خود و نیز از خرد همگانی بهره بگیرد تا بتواند به حاکمیت آخوندهای بی دین ضد ایرانی و غارتگر پایان دهد.

درباره ی عشق به میهن و فداکاری انبوه و فراوان فرزندان آگاه و خردمند ایرانی تاریخ گواهی بسیار می دهد. از کاوه آهنگر و آرش و رستم زال گرفته تا مازیار و بابک خرم دین تا میرزاده ی عشقی، فرخی یزدی، کشته شدگان انقلاب مشروطه، تا کشته شدگان سی ام تیر سال ۱۳۳۱، کشته شدگان کودتای بیست و هشت مرداد ۱۳۳۲ و سال های پس از آن، کشتار بیژن جزنی و یارانش در زندان، تیرباران محمد حنیف نژاد، کاظم ذوالانوار، امیرپرویز پویان، مسعود احمدزاده کشته شدگان انقلاب ۵۷ و پس از انقلاب، قتل عام سال ۶۷ و کشتارهای انبوه در خیابان ها مانند کشتن ندا آقا سلطان، پویا بختیاری، بکتاش آبتین و کشته شدگان اعتراضات دی ماه ۱۳۹۶، آبان ۱۳۹۸ و تابستان ۱۴۰۰ و هزاران هزار دیگر، گواه عاشقی همه ی این جان باختگان در راه میهن و مردم ایران است.

آری آری جان خود در تیر کرد آرش!

 در یک جامعه ی بزرگ و رنگارنگ از قوم ها، مذهب ها و باورهای گوناگون اجتماعی و سیاسی مانند ایران تنها با برپایی حزب ها و سازمان های آزاد و مستقل، رایزنی و خرد همگانی می تواند پدید آید. این کار یعنی برپایی حزب ها و سازمان های آزاد و مستقل در دوران های استعماری در ایران به دلیل دیکتاتوری حکومت های وابسته انجام نگرفته است. برای مردمان کشور ما ساختن حزب همیشه ممنوع بوده است؛ به ویژه پس از کودتای سوم اسفند ۱۲۹۹ که انگلیس ها با گماشتگی رضا شصت تیری ( رضا سواد کوهی که نام خانوادگی پهلوی را از محمود پهلوی دزدید) انجام دادند. نبودن آزادی های اجتماعی – سیاسی در درازای چندین نسل تا به امروز، مردمان میهن ما را از انجام خردورزی و رایزنی همگانی باز داشته است.

پیشرفت و بالندگی کشورهای اروپایی در سایه ی رایزنی و همسازی حزب ها و سازمان های رنگارنگ با باورهای گوناگون انجام گرفته است. پس از پیروزی انقلاب فرانسه، در کشورهای اروپایی آزادی های اجتماعی، برپایی سازمان ها و انجمن ها کم کم پا گرفت و به سرانجام رسید. حزب های سیاسی گوناگون برای به دست آوردن قدرت سیاسی با هم به رقابت پرداختند. هر یک از حزب ها و انجمن ها با رایزنی های گروهی توانستند باورنامه های سیاسی – اجتماعی گروه خود را بنویسند و به هم میهنان خود ارائه دهند و برپایه منافع اجتماعی خود قدرت حکومتی را به دست بگیرند.

در ایران بیگانگان و حکومت گران دست نشانده ی آنان همیشه به بهانه ی مصلحت نظام مردم را از اندیشیدن، نوشتن، گردهمایی و رایزنی در حزب ها و سازمان های سیاسی و اجتماعی دور نگه داشته اند. نشست های حزبی همانند کلاس های آموزشی برای شهروندان است. در این نشست ها شهروندان با برابری و آزادی کامل بدون ترس از شاه یا ولی فقیه، وزیر یا شهربانی و ارتش و جاسوسان حکومتی، حتا بدون بیم از آموزگار و استاد، از دانش و تجربه یکدیگر بهره گرفته با رایزنی گروهی به اندیشه های بهتر و تازه تری برای پیشبرد آرمان های خود دست می یابند. در نشست های آزاد شهروندی آموزگار یا استادی نیست که هر چه دلش می خواهد دیکته کند. همه ی شهروندان با هم برابرند و اگر نظری یا رأیی را بپسندند یا  نپسندند می توانند بپذیرند یا نپذیرند. در کلاس های درس چه در ایران و چه در اروپا و یا هر کجا در جهان، گاهی و اما نه همیشه، آنچه آموزگار و یا استاد می گوید را باید پذیرفت و دم برنیاورد وگرنه استاد و یا دستگاه آموزشی دانش آموز یا دانشجو را از دبستان، دبیرستان یا دانشگاه بیرون می کند.

در ایران تا پیش از همگانی شدن گوشی یعنی تلفن همراه که کامپیوتر هم هست، دستگاه حکومتی با خدعه و فریب شهروندان را وادار به پذیرفتن دروغ ها و تبلیغ های خود می کرد. امروز هر دانش آموزی یک تلفن همراه یا بهتر بگوییم یک کامپیوتر هوشمند با خود دارد و از همه چیز در جهان می تواند آگاه شود و آن آگاهی را با دوستان و نزدیکان خود در میان بگذارد. البته دستگاه حاکمه هم با کمک اربابان و نوکران خود و همچنین با شیوه ها و ترفندهای تازه تلاش می کند جلوی این رایزنی ها و گردهمایی ها را بگیرد یا آن ها را به بیراهه بکشاند. امروزه هر روز و هر ساعت وزارت اطلاعات و دستگاه های فکری حکومتی هزاران هزار پیام های گمراه کننده و دروغ پخش می کنند. وزارت اطلاعات برای آن که سر هم میهنان ما را در گیر خرافات و گمراهی کند حتا ویدیوها، فیلم ها و پادکست های زشت و حتا سکسی پخش می کند. شوربختانه برخی از هم میهنان ما هم هر چه را دریافت می کنند، بدون آن که به درون مایه ی ضد سیاسی و ضد مردمی آن ها بیاندیشند، نسنجیده حتا پیام های حکومتی را هم در همراه با پیام های خود پخش می کنند. برای جمهوری اسلامی نه ایران، نه دین، نه درستی و راستی، نه آموزش وپرورش، نه کودک، نه پیر و جوان و نه هیچ چیز دیگری مهم نیست. برای حکومت ولایت فقیه و اربابانش تنها نگهداری قدرت و چپاول و کشتار هم میهنان ما برنامه و هدف است، کاری که آخوندها و دین فروشان برای فریب مردمان ناآگاه کشور ما تا کنون در ایران انجام داده اند.

برای پایان دادن به ویرانی و غارت کشورمان و استعمار و دسیسه های بیگانگان، نخست باید با شیوه های هوشمندانه و بدون خونریزی حکومت آخوندهای مردم فریب را سرنگون کرد. راه درست و خردمندانه ی سرنگونی جمهوری اسلامی و پایان دادن به استعمار و دخالت بیگانگان می تواند به کمک تلفن های همراه که در همه جا هست انجام پذیرد. بهترین شیوه ی برخورد و رویارویی با حکومت نشان دادن اراده ی مردمی از راه رأی و اراده ی همه ی شهروندان است. همه ی شهروندان ایرانی صاحبان کشور و ثروت های آن هستند. این کشور که بیش از  هشتاد و پنج میلیون جمعیت دارد و  به اندازه ی یک میلیون و ششصد هزار کیلومتر پهناور است، منابع و ثروت های فراوان دارد خانه ی ماست، سرزمین ماست و وجب به وجب آن به شما، به من و به همه ی ایرانیان تعلق دارد. شاه و خمینی و خامنه ای و اربابانشان، اختیار و مالکیت کشور و خانه مان را از ما گرفته اند و تا می توانستند ثروت کشور شما و من را دزدیده و غارت کرده اند. هر یک از ما ایرانیان وظیفه داریم به آزادی و استقلال ایران بیاندیشیم و راه رهایی کشورمان را جستجو کنیم. کسی که در یک لحظه ی تاریخی با صدای بلند در میان هزاران ایرانی میهن دوست دیگر فریاد می کشد: «رأی من کو؟» پایه گذار قانون اساسی آینده ی ایران است. کسی که به پهنای خاک ایران و جهان فریاد برمی آورد: « اصلاح طلب، اصول گرا، دیگه تمومه ماجرا»، مقدمات برچیدن حکومت فریب کارانه ی اصلاح طلبان و اصول گرایان را پیش پای ملت ایران نهاده است. این سخن های راه گشا و رهایی بخش نشان می دهند که نه اصلاح طلبان در اندیشه ی اصلاح بوده اند و نه اصول گرایان به اصولی مردمی و میهن دوستانه باور داشته اند و نه کاری درست و اصولی برای مردم ما و کشور ما انجام داده اند.

در کشور ما چون صندوق رأی و نظارت واقعی مردم در انتخابات در بیش از یک صد سال گذشته معنا نداشته است و عملی نشده است باید راه رأی گیری و نشان دادن رأی و اراده ی مردم را به شیوه ای دیگر نشان داد. در ایران چون حزب ها و سازمان های مردمی اجازه ی فعالیت ندارند راه بر پا کردن حزب و سازمان را باید به گونه ای دیگر پیشنهاد کرد. برای نمونه در زندگی عادی و روزانه مان باید هر گروه و صنف اجتماعی و شغلی نمایندگان راستین و مردم دوست خود را به عنوان نمایندگان صنفی خود، در انجمن ها و سندیکاها بربگزینند. دانشجویان، معلمان، بازاریان، رانندگان و … این نمایندگان باید واقعی و راستین باشند و عناصر دولتی نباید بتوانند در آن ها نفوذ کنند. این نمایندگان در شرائط بحرانی و اعتراضات مردمی باید منافع و مصلحت صنف و گروه خود را همیشه با صداقت دنبال کنند.

راه رأی گیری و رفراندوم ملی و غیر دولتی یعنی رفراندوم بدون دخالت دولت هم در دست و در اختیار اراده ی مردم است. شب ها بر بام رفتن و فریاد کشیدن و به خامنه ای و سران حکومت بد و بیراه گفتن هم خطرناک است و هم در تاریکی شب به چشم نمی آید. اما اگر ما با تلفن های همراه خود به دوستان و آشنایان خود بگوییم برای نشان دادن مخالفت خود با حکومت آخوندها روزهای تعطیل یا جمعه بین ساعت ده تا دوازده دست زن و بچه ی خود را بگیرند و به خیابان ها بیایند و گردش و تفریح کنند، روزهای جمعه خیابان ها به شکل چشم گیری شلوغ و پرجمعیت خواهد شد. این کار بی خطر می تواند با کمک اطلاع رسانی تلفنی، تظاهرات آرام ضد حکومتی را نشان دهد. شرط عقل آن است که به کسی اجازه ندهیم صدای مخالفت با حکومت را سر دهد و شلوغ کند یا با انقلابی نمایی دروغین شعار ضد حکومتی بدهد. مردمی که در حال قدم زدن و هواخوری هستند می توانند به اخلال کنندگان بگویند که آرامش قدم زدن و تظاهرات آرام را از مردم نگیرند. می توان به آن ها گفت خانم یا آقای محترم شعار نده و بگذار ما با راه رفتن در روز تعطیل مخالفت خود را با حکومت به نمایش بگذاریم. اگر این عادت اجتماعی و انقلابی مانند به کوه رفتن جوانان ما همگانی شود و جمعه ها میلیون ها ایرانی بی سر و صدا به خیابان ها بیایند همه ی جهانیان خواهند دانست که ملت ایران با به خیابان آمدن انبوه و بی نظیر در روزهای تعطیل مخالفت خود را با حکومت نشان می دهند. آن روزی که این کار به خیابان آمدن آرام و بی سر و صدا به اوج خود می رسد مردم می توانند تصمیم بگیرند با نشستن در خیابان ها در سراسر کشور رأی خود را برای برکناری حکومت نشان دهند. همان نمایندگان صنفی هم می توانند به عنوان نمایندگان واقعی مردم به مجلس و یا به میدان بزرگ شهر بروند و سقوط حکومت آخوندها و نظمی تازه را به آگاهی مردمان کشورمان و به مردمان جهان برسانند. با این شیوه؛ بی تکلم، به خموشی و با آرامی، حکومت را در آرامش و با همبستگی ملی برکنار کنند. این پیشنهاد مرا با تلفن های همراه خود به آگاهی دیگر هم میهنانمان برسانید. هرکس هم هر راهی بهتر و آسان تر از این برای رهایی ملت ما می شناسد به کمک تلفن همراه خود پیشنهاد کند تا بتوانیم با برگزیدن آن راه به پیروزی برسیم.

منوچهر تقوی بیات

از حزب سوسیال دموکرات و لائیک ایران

اردیبهشت ماه ۱۴۰۱ خورشیدی برابر با آوریل ۲۰۲۲ میلادی

مطالب مرتبط با این موضوع :

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

Layer-17-copy

تمامی حقوق این وبسایت در اختیار مجموعه رنگین کمان بوده و استفاده از محتوای آن تنها با درج منبع امکان پذیر می باشد.