لائیسیته و چالشهای قرن بیست و یکم،
در قرن بیست و یکم چالش های بزرگی در برابر انسانیت قد راست کردهاند که هنوز ادامه خواهند داشت. آیا در این قرن حقوق انسانی در جامعه بشری دچار چه تحولاتی خواهد شد؟ حرمت و شرافت او چه رابطهای با رهائیخواهی، استقلالاش خواهد داشت؟ آیا نقش او در اداره جهان تا حد موثر و اثر گذار خواهد بود ؟ اصولاً گوورنانس جهانی آیا اهمیتی برای حیثیت انسانی یا dignité humaine قائل خواهد. در فراروند چالش های بین جایگاه دین و جهانشمولی لائیسته، بین باورها و رسومات از یکسو و آزادی و دمکراسی از سوی دیگر چه تدابیری در جهت صلح جهانی کار آمد خواهند بود؟ پرسشهائی که از مواد ۱۲ و ۱۳ و ۱۴ منشور جهانشمول لائیسیته در قرن بیست و یکم منبعث میشوند و پاسخهائی را طلب می کنند.
ماده دوازدهم : لائیسیته و حقوق اساسی
در واقع محتوی حقوق اساسی از زمان نخستین اعلامیههای حقوق بشر ( در اواخر قرن هجدهم ) تا امروز شامل تحولات عمدهای شده است. «پرسش» مفهوم مشخص بزرگواری انسانی – dignité که در فارسی به کرامت ترجمه شده است من بزرگواری را برای این واژه در فارسی مناسب تر میدانم. بزرگواری انسانی مفهوم انسانیت را دارد که دارای مفهوم فلسفی – حقوقی است. کانت معتقد است که در dignité humaine (بزرگواری انسانی) فرد نه ابزار بلکه هدف نهائی است. و حقوق برابر تحت تاثیر پاسخ های ارائه شده توسط اندیشمندان قرار گرفته است. بنابراین، چارچوب دولتی (اِتاتیک) لائیسیتهی امروز، به پرسش های برخاسته از موارد ویژه از یکسو و حقوق عمومی از سوی دیگر نیز پاسخگو است. این تحولات فلسفی و حقوقی به تفاوتهای میان قانون مدنی و برخی از سنن مذهبی و باورها، مانند سازگاری ِ بین حقوق والدین و آنچه را که قراردادهای بینالمللی به عنوان حقوق کودکان در نظر گرفته اند نیز می پردازد. همچنین تابو ها را می شکنند و بطور مثال حق به تمسخر گرفتن مقدسات را در ردیف سایر آزادیها قرار میدهد.
ماده سیزدهم : لائیسیته و تغییرات عمیق اجتماعی
به نظر می رسد، فراروند تاریخی گرایش به لائیسیته، برای بخشی از شهروندان در کشورهای دموکراتیک به یک ویژگی ملی تبدیل شده باشد. چرا که، زیر سوال بردن آن نگرانیهائی را – برای مخالفان لائیسیته – موجب میشود. نگرانیهایکه بیشتر، فراروند گرایش به لائیسیته را طولانی میکند و با خود درگیریهای اجتماعی را همراه می آورد. همینطور پدیدهی هراس و پرهیز از تغییر، در این روند بیشتر مشاهده میشود. اما، واقعیت عینی این است که لائیسیته تغییرات عمیق اجتماعی را همراه دارد و نمی تواند به عنوان چیزی سخت و غیر متحرک تلقی شود. بنابراین برای ارائه پاسخ های تازه به چالش های تازه، باید از ترسها و تخیلات پرهیز کرد.
( در تجسس در این زمینه در جامعه ایران ویژگیهای بزرگی مشاهده می شوند مانند:
-
مقاومت بخش بزرگی از شهروندان در برابر مذهب است.
-
بیان آشکار پوچی مذهب و نترسیدن از بیان لامذهبی است.
-
دست رد زدن آشکار و نه گفتن به دخالت دین و دولت است.
-
بیان آشکار شکست تمام سیاست های حکومت مذهبی از نظر آموزشی، فرهنگی، اقتصادی، سیاسی، اجتماعی، اکولوژیک.
-
ورشکستگی ایدئولوژی اسلامی و حاکمیت دینی.
مردم ایران طی این چهل و چند سال متوجه شدند که حکومت دینی غیر از گسترش فقر و خشونت و استبداد و گسترش تبعیضات فرهنگی و اجتماعی و جنسیتی و اقتصادی حاصلی نداشته است. چیزی را که اروپا طی سه قرن مبارزه بدست آورد ایران در این چهل سال فهمیده اما هنوز برا آن غلبه نکرده و صاحب آن نشده و به شکل قانون در نیاورده است. )
ماده چهاردهم: لائیسیته و آزادی انتخاب
فراروند گرایش به لائیسیته از نظر تاریخی در جائی و در زمانی پاسخگو بوده است که سنت های سخت دینی، ساختار اجتماعی و اداره جامعه را زیر نفوذ و قدرت خود قرار داده بودند.
موفقیت در گرایش به لائیسیته باعث آزادی انتخاب شخصی در داشتن دین و باور می شود که البته خود به یکی از ابعاد آزادی انتخاب فردی می انجامد.
برعکس آنچه که در برخی از کشورها گفته می شود، لائیسیته به مفهوم از بین بردن ادیان نیست، بلکه لائیسیته به واقع آزادی انتخاب دین است. امروز این امر باز در جوامعی کاربرد دارد که در آنجا بیتوجهی دین به مسائل پیش پا افتاده اجتماعی و به هر شکل از اجبار سیاسی ضرورت پیدا کرده باشد. اما آزادی انتخاب، امکان آزادی یک اصالت در دین یا باور را نیز در بر میگیرد.
Farhang Ghassemi
Président-Directeur Général – CFA COGEFI
Federation For Education In Europe
Member of the Committee
President of the Human Rights Commission
www.cogefi.com | www.rangin-kaman.net
یک پاسخ