حمید اکبرى
دکتر بختیار به روشنی مردم ایران را از «دیکتاتوری نعلین» بر حذر داشت و آن را به مراتب بدتر از دیکتاتوری فرسوده چکمه دانست. دکتر بختیار به ایرانیان هشدار داد که در صورت به قدرت رسیدن آیت الله خمینی و ملایان، آینده تاریکی در انتظار ایران است. آن دسته از مردم که از همان ابتدا از حکومت دینی برحذر بودند و شمار فزاینده ای از مردم که پس از استقرار حکومت دینی روز بروز به ماهیت آن آشنا شدند، دوراندیشی دکتر بختیار را به یاد دارند. این توانایی دکتر بختیار در پیشگویی آینده مبدل به یکی از مهمترین جاذبه های او در نزد طرفدارانش گشت.
می گویند که انسان ها بدون داشتن چشم انداز زندگی بهتر برای فردای خود دچار فروماندگی و پریشانی می شوند. از این روست که مطالعات رشته رهبری سالهاست که رهبران جاذبه دار را کسانی می شناسد که قدرت ارائه چشم انداز زندگی بهتر برای پیروان خود را دارند. این رهبران می بایستی که نه تنها توانایی دیدن بدیهیات امروز را داشته باشند، بلکه بتوانند چشم انداز آینده ای بهتر را نیز برای مردم به تصویر بکشند. دلیل جاذبه ی ماندگار دکتر بختیار برخورداری از چنین توانایی بود. آنچه او از آینده ناگوار ایران زیر استیلای حکومت اسلامی پیش بینی کرد به وقوع پیوست. و امروز دموکراسی، داشتن حق رای، پایبندی به اعلامیه جهانی حقوق بشر و حکومت عقلانیت که دکتر بختیار باور داشت روزهای بهتر برای ایران به ارمغان می آورند، مبدل به خواست شمار چشم گیر و فزاینده ای از زنان و مردان و جوانان ایران شده است.
دکتر مصدق گفته است که «برای سیاستمدار سه چیز لازم است، جرات می خواهد که بتواند کاری کند، از خود گذشتگی می خواهد که از همه چیز خود بگذرد، تصمیم به موقع باید بگیرد.» دکتر بختیار جرات آن را داشت که در شرایط بسیار بحرانی، نسبت به ماهیت تمامت خواه جمهوری اسلامی که آیت الله خمینی و یارانش وعده می دادند، اعلام خطر کند. او این کار را در خلوت منزل خویش نکرد، بلکه با تصمیم به قبول نخست وزیری قادر شد که سخنان و هشدارش را برای ملت ایران در آن هنگام و برای ثبت در تاریخ و آیندگان عنوان کند. کسانی که غارت منزل او را پس از انقلاب شاهد بوده اند و نیز کسانی که تصویر گلوی بریده اش را دیده اند، می دانند که او سرانجام از همه چیز خود در مبارزه علیه جمهوری اسلامی گذشت.
دکتر بختیار بر عقل و تعقل تاکید داشت. و بدور از عقلانیت است که دکتر بختیار را مانند هر انسان و سیاستمدار دیگری بدون ایراد و اشکال دانست. او شهامت آن را داشت که بنابر باورها و ارزش هایی که به آنها خو داشت برای ایران و احیای مشروطیت – و نه برای خاندان پهلوی – قبول مسوولیت نماید. در این میان دکتر بختیار نیز مانند میلیون ها ایرانی از صدمات شخصی، خانوادگی، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و سیاسی که بر اثر انفجار مهیب انقلابی که در ایران رخداد مبرا نبوده است.
روش های مدیریت سیاسی وی در خارج از ایران نیز دارای مدافعان و منتقدان است. مردم اندیشمند ایران به این واقعیت ها آگاهند و همچنان بخش قابل توجهی از آنها بر خدمات، جاذبه ها و از خودگذشتگی دکتر بختیار بیش از اشتباهات وی ارج می گذارند. بیست و هفت سال پس از قتل کین ورزانه و ضد انسانی دکتر بختیار، خدمات وی جاذبه ی بیشتری یافته اند و آینده بهتری که وی به نام دموکراسی برای ایران ارائه کرد، روشنتر و نزدیکتر است.
ایران هرگز نخواهد مرد.