جلال ایجادی
رخداد ناگواری مانند سیل منشا اقلیمی بومی و جهانی دارد ولی ابعاد پدیده و درجه ویرانگری آن کاملن به سیاست و ساختارهای موجود جامعه وابسته است. تلفات انسانی و تخریب خانه و کاشانه و پاشیدگی فعالیت اقتصادی و مختل شدن تاسیسات شهری و روستایی ناشی از کیفیت مدیریت و سیاست پیشگیری در جامعه است. نبود بینش زیست محیطی در سیاست و اقتصاد و صنعت و شهرسازی، تخریب و تراژدی طبیعی را بطرز وحشتناکی میگستراند.
سیلابهای اخیر در ایران ناشی از تشکیل بادهای بسیار عظیم بوده که گاه با پهنای چهار هزار کیلومتر عمل کرده و از روی اقیانوس آتلانتیک به شرق و از جمله به طرف ایران حرکت نموده است. این بادها رطوبت اقیانوس را انتقال داده و با سرد شدن، معیان ایجاد گشته و ابرها شکل گرفته و بارش باران آغاز میشود. بطور مسلم افزایش گرمایش زمین در این زمینه بطور مستقیم دخالت دارد. گرمایش زمین که خود ناشی از الگوی اقتصاد فسیلی است سیر حرکت های جوی را بهم ریخته و میزان حوادث اقلیمی را افزایش داده است. کشورهایی که بیشترین نقش را در تولید گازهای کربنیک و گلخانه ای ایجاد میکنند عبارتند از: چین، آمریکا، هند، روسیه، ژاپن، آلمان، کانادا، کره جنوبی، ایران، انگلستان.
در بستر این تغییرات اقلیمی، در کشورهای مختلف ما با رویدادهای ناگوار مواجه هستیم. آنچه که در ایران بوجود آمد و سیل سنگین در گلستان و شیراز در همین ارتباط قابل فهم است. این وضعیت اقلیمی منجر به بارش زیاد گشت بنحوی که در استان گلستان بارش در 24 ساعت معادل شصت درصد بارش سالانه بود. در ایرانی که شرایط خشک و نیمه خشک دارد و دارای محیط زیست آسیب دیده است، طغیان سیلاب ناگهانی ابعاد بیسابقه ای گرفت. تخریب شدید منابع طبیعی چه به صورت بهره برداری بی رویه از جنگل ها و مراتع و چه تغییر کاربری اراضی و تبدیل آن ها به زمین های کشاورزی نامناسب یا ساخت بی رویه جاده و مناطق مسکونی، سبب شده است که سیلاب ها سال به سال، چه از نظر تعداد وقوع و چه از دیدگاه شدت خسارات، افزایش یابند. پرسش اینجاست که چه عواملی باعث شده تا با وجود پیشرفت علم هواشناسی و افزایش آمار و داده های علمی باز هم شاهد «غافلگیری» دستگاه دولتی و بروز خسارات فراوان هستیم. چرا در شیراز جاده در مسیر رودخانه ساخته میشود؟ چرا سازندگان راه آهن گنبد ساختن پل های تخیله آب را فراموش میکنند؟ چگونه نهادهای مسئول و متخصصان اداره هواشناسی و ستاد محیط زیستی و نهادهای پژوهشی دانشگاهی غافلگیر میشوند و هیچ توضیح علمی و جدی منتشر نمی شود؟ مسئولیت های نهادهایی مانند سپاه و وزارت نیرو و جهادسازندگی و غیره چه بوده است؟ چرا علیرغم هشدار هواشناسی سپاه دریچه سدها را باز نکرد؟ چرا پس از حرکت سیلاب از گنبد به سوی آق قلا فرمانداری اعلام نمود خطری وجود ندارد؟ این سردرگمی ها و خطاهای دولتی و اداری نشانه کوچکی از بی لیاقتی عمومی در عرصه محیط زیست و مقابله با بحران است.
در جمهوری اسلامی هیچ چیز بطرز درست کار نمی کند و در تمام تراژدی های طبیعی در ایران، حکومتگران اسلامی بی کفایت بوده و به وظایف خود عمل نکرده اند. افزون برآن، دزدی و چپاول کمک ها و بی سروسامانی برنامه ها و فقدان سرمایه گذاری، باعث شده تا مردم آواره و آسیب دیده در فلاکت باقی بمانند. جمهوری اسلامی دیدگاه سودپرستانه رانتی دارد و متکی بر تخصص و سازماندهی علمی نیست. این نظام دارای هژمونی طلبی بوده و متکی بر ایدئولوژی و خرافه های اسلامی است و بنابراین نیازمندی های عمیق جامعه را نمی فهمد. اغلب افراد بر پایه تخصص علمی و حرفه ای بکارگرفته نمیشوند بلکه بر پایه روابط و نزدیکی با مراکز قدرت انتخاب میشوند. مدیران اداری روش واکنشی دارند و چون وقایع تند و پرشتاب و سنگین هستند بنابراین واکنش اداری و حکومتی کارساز نیست. حکومت اسیر ایدئولوژی دینی تقدیری است، سیاست پیشگیرانه ندارد، هرسال یک حادثه بد و ناهنجار اتفاق می افتد و سال بعد همان گونه حادثه تکرار می شود. بنابراین در هنگام تغییرات اقلیمی، بلبشوئی و بی لیاقتی و نبود حساسیت ملی و رانت خواری مسئولان، شکنندگی و ناکارآیی رژیم عریان گشته و نتایج دهشتناک رخدادهای ناگوار متوجه جامعه و طبیعت میگردد.
فساد و زمینخواری
یکی از علل ویرانگری اخیر زمین خواری است. منظور از زمین خواری، تصرف و تصاحب اموال دولتی، منابع ملی و منابع طبیعی مانند جنگلها و سواحل و رودخانهها است. افزون بر آن، به مواردی از اعمال نفوذ برای تغییر کاربری اراضی هم زمینخواری میگویند. خانه و ویلا ساختن در زمینهای کشاورزی و صنعتی، سوءاستفاده در تغییر کاربری زمینهای متعلق به نهادهای دولتی، تغییر کاربری باغها برای ایجاد دستگاههای ساختمانی گرانقیمت، همه جزو زمین خواری می باشد. باید توجه داشت که تصرف زمین نیازمند اطلاعات لازم و استراتژیک است. بنابراین استفاده از «رانت اطلاعاتی» شبکه های نفوذی به عنوان یک راه اجرای زمینخواری مطرح است. قصد تملک زمینی که با اجرای یک طرح دولتی افزایش قیمت خواهد داشت نیز زمین خواری یا نوعی سوداگری و بورس بازی زمین تلقی میشود زیرا در چنین شرایط، جامعه از طرح دولت بی اطلاع است و محافل پنهانکار وارد عمل توطئه آمیز میشوند و به سودجوئی کلان دست میزنند.
همه این موارد زمین خواری، در واقعیت همان تعرض به محیط زیست و ویرانگری در محیط زیست ایران است. کلاهبرداران و جنایتکاران محیط زیستی، جهت منافع شخصی و گروهی و اهداف مالی سوداگرانه به تخریب طبیعت و زمین دست میزنند. تخریب جنگلها، مراتع، سواحل، کوهها، تپه ها، دریاها و باغها، بمرور انجام میگیرد و میراث تاریخی ایرانیان نابود می شود.
تمام این اقدامات در همراهی و همکاری پنهان و آشکار مقامات اداری و نظامی و دولتی ممکن است. نقشهای اصلی در زمینخواری به مقامهای حکومتی مربوط است. این تخلف ها و کلاهبرداریها یا سهلانگاریها، ناشی از اقدام و تصمیم برخی مسئولان در نهادهای حکومتی، از دولت گرفته تا قوه قضاییه و پلیس و حوزه و مجلس و شهرداری، میباشد و در مجموع به گسترش پدیده زمینخواری منجر میشود. در واقع افراد با نفوذ دولتی شبکه وحاشیه امنی دارند و واسطه هایی نیز دورخود می چینند. این افراد شروع کننده تخلفات هستند و بعد افراد دیگر وارد دایره زمین خواری میشوند. زمین خواری با دو ویژگی انجام میگیرد: ویژگی یکم اینستکه این اقدام زمین خواری بشکل گروهی و باندی صورت میگیرد. اغلب افراد، ترکیبی از عناصر با نفوذ و رشوه دهنده هستند. ویژگی دوم اینستکه برپایه تجربه، پرونده های بزرگ زمین خواری به یک نهاد حکومتی و اعمال نفوذ مسئولان و گاه مقامهای بالای حکومتی مربوط میشود. تصرف املاک یا تغییر کاربری غیرمجاز آنها به روشهای مختلفی صورت میگیرد. جعل و دستکاری اسناد ملکی و هویتی، تصرف عدوانی و رشوه گیری، تبانی یا سوءاستفاده از نفوذ در دستگاههای دولتی و شهرداریها برای تصاحب املاک، تاکتیک گوناگون فساد زمین خواری است.
آلودگی و فساد عناصر حکومتی جلوه ای از فساد ساختاری و ایدئولوژیکی رژیم است. چندی پیش، مقداد نجفنژاد و احمد توکلی، نمایندگان بابلسر و تهران در مجلس، به همدیگر اتهام زمینخواری زدند. اولی دومی را متهم کرد که چندهزار متر زمین را در شهرک غرب با تخفیف فراوان از بنیاد مستضعفان گرفته و او متعهد شده که بخشی از درآمد آن را به «یتیمان» اختصاص دهد اما این کار را نکرده است. نفر دوم، فرد اول را متهم کرد که بخشی از املاک و پلاژهای مصادرهشده خاندان پهلوی را به عنوان هیات امنای صندوق قرضالحسنه از بنیاد مستضعفان گرفته و تفکیک کرده و بحساب خود فروخته است. احمدی نژاد نیز در درگیری جناحی، زمین خواری چند صد هکتاری محمود جواد لاریجانی، برادر رئیس قوه قضاییه پیشین و رئیس مجلس ایران را افشا کرد. کامران دانشجو نیز متهم است که به عنوان استاندار تهران در دولت نهم، در مورد ۱۵۰ هکتار زمین در لواسان «مجوزهای غیرقانونی» صادر کرده است. امپراتوری اقتصادی خانواده نورمفیدی و «سلطان جنگل» که همان نماینده خمینی و خامنه ای است، سهم بزرگی در تخریب محیط زیست و جنگل گلستان داشته است. این امر نشان میدهد که برخی از بازیگران اقتصادی با توجه به رانت خانوادگی و دینی و ارتباط با ولایت فقیه، نقش موثری در سودجوئی و در ویرانگری طبیعت داشته اند. کارخانه های چوب بری این گروه اقتصادی ضربه های سنگینی بر جنگل گلستان وارد نموده است. این خانواده آخوندی ادعا دارد که خدمتگزار جامعه است و اموال عمومی هدر نمی رود. برخلاف این تبلیغ، ما میدانیم که چپاولگران در این نظام در پناه اسلام و تقدس شیعه گری به دزدی ادامه میدهند. الگوی آخوندها همان غنیمت گیری پیامبر اسلام است. بنابراین زمین خواری، سوء استفاده از بودجه کشوری و هر چپاولی «مقدس» است زیرا برای مصالح اسلام است و در خدمت طبقه آخوند و ولایت فقیه است.
ایران کشوری نیم خشک و حادثه خیز محسوب می شود و طی سال های طولانی شاهد رویدادهای مرگبار همچون زلزله بم و کرمانشاه و نیز سیل مرگبار در شیراز و گلستان میباشد. این وضعیت می طلبد که هرسال برای اینگونه بحرانها، بودجه جدی و واقعی در نظر گرفته شود. بر اساس بودجه سال ۹۸ سهم سازمان مدیریت بحران ۱۲.۷۵ میلیارد تومان است. اما در مقابل، شورای عالی حوزه های علمیه ۳۰۶.۳ میلیارد تومان، شورای سیاست گذاری ائمه جمعه۲۰ میلیارد تومان، دفتر تبلیغات حوزه علمیه قم ۱۵۰ میلیارد تومان بودجه دارند. حتا بودجه ستاد مرکزی راهیان نور که یک اردوی بازدید از مناطق جنگی ایران و برای شستشوی مغزی است، نیز بودجه اش بیش از سازمان مدیریت بحران است و در سال ۹۸ بودجه ۲۵ میلیاردی میگیرد. مجمع جهانی اهل بیت با ۳۳ میلیارد تومان و جامعه المصطفی نیز ۲۰۱ میلیارد تومان در بودجه ۹۸ دارد. تمام نهادهای دینی از رانت پولی کلان برخوردار هستند. این گونه هزینه سازی نشانه فساد در نظام دینی ایران است. طبقه آخوند و دستگاه حکومت دینی ثروت کشوری را برای بقای خود بکار گرفته و نیازهای اساسی جامعه به فراموشی سپرده شده اند. فساد در ایران فقط در زمینه زمین خواری نیست بلکه پدیده عمومیت یافته و ساختاری است. جمهوری اسلامی با پول نفت و قرآن و گور امامان و حوزه ها و باندهای مافیایی، معمار بزرگ فساد در ایران است. سازمان شفافیت بینالمللی در گزارش خود از شاخص رده بندی از فساد در سال ۲۰۱۴، ایران را در میان ۱۷۴ کشور بررسیشده، یکی از فاسدترین اقتصادها دانسته و رتبه ۱۳۶ را به آن داده است. بنابراین ثروت کشور توسط طبقه انگلی آخوند و دستگاه رانت خوار هدر میرود و بناگزیر بودجه برای بازسازی و کارهای زیربنایی و زیست محیطی در نظر گرفته نمی شود.
سیاست های ویرانگر در نظام اسلامی
سیلاب ناشی از تغییرات اقلیمی است ولی شدت ویرانگری آن مشروط به وضع زیست محیطی و اقدامهای زیربنایی و ساختاری کشور است. علت اصلی جاری شدن سیلاب ها در شهر و روستا و تخریب منابع طبیعی و مسکن ها و تلفات انسانی نتیجه نابسامانی محیط زیست و سوءمدیریت جمهوری اسلامی است. زمین خواری و سد سازی دو عامل اصلی تخریب زیست محیطی است که کل اکوسیستم را به بحران میکشاند. بر اساس آمار منابع طبیعی و جنگل داری کشور، جنگل شمال در طول ۴۰ سال گذشته از ۳ میلیون و ۶۰۰ به یک میلیون و ۸۰۰ هزار هکتار رسیده است. برای ساخت سد شفارود در شمال کشور مبتنی بر تصمیم وزارت نیرو ۹۳ هکتار از بهترین جنگلهای باستانی هیرکانی در حال نابودی است. سالیان متمادی است که سیاست تخریب جنگل ادامه دارد و مورد تخریب جنگل گلستان یک نمونه از این فاجعه عمومی است.
در استان گلستان 70 درصد زمین ها را عرصه های مرتعی و جنگلی تشکیل می دهد و این مساله پدیده زمین خواری را افزایش داد. تمام حوضه منابع طبیعی استان گلستان شامل یک میلیون و 397 هزار هکتار زمینهای ملی،452 هزار هکتار جنگل، 862 هزار هکتار مرتع، 26 هکتار بیابان، 20 هزار هکتار زمین های ساحلی و 62 هزار هکتار موات است. این منابع طبیعی فرصت مناسبی برای تبهکاران طبیعت بوجود آورده است. آنها تمام شگردها برای جنگل خواری را بکار می گیرند و زمین ها را می بلعند. هر سال صدها هکتار از جنگلها با جعل سند و مدارک و تغییر کاربری و تصرف عدوانی و فروش مال دیگری و فنس کشی و دیوارکشی غیرمجاز بسرقت میرود. اینگونه سرقت در تمام کشور جریان دارد بعنوان نمونه تعداد پروندههای زمینخواری در گردنه حیران در گیلان به صدها پرونده میرسد. هر سال بخش زیادی از پوشش گیاهی و جنگلی به واسطه دست درازی سودجویان، آتش سوزی درختان، شیوع انواع بیماریها و آفات درختان و غیره از بین میرود و هرچه بیشتر این ذخایر ارزشمند نابود می شود و بدین ترتیب نسلهای آینده با خطر بزرگ زیستی روبرو خواهند بود.
در استان گلستان همچنین در مازندران و گیلان، به شکل آبکنده ای عمیق روی کوههایی که پیشتر جنگلپوش بوده و اکنون لختاند، ویلاهای دملگونه با گستردگی دهشتناکی به چشم میآید. در فرهنگ تبلیغاتی رسمی از توسعه و ابادانی حرف زده میشود ولی این مدرنسازی همان ویلا سازی در قلب جنگلها، دستکاری شدید در نظام رودخانه ها به شکل بهره برداری جنون آمیز از شن و ماسه، کشت و کار در حریم رودخانهها و مسیلها، ساخت حریصانه سد و «سیلبند»، بتن ریزی بستر یا کناره ی رودها، و غیره میباشد. این کارهای «توسعه و عمرانی» همگی وارونه انجام گرفته است. در نتیجه، چندین سال است که پیامدهای این وارونگی شعور، این جنایتکاری غارتگرانه و این ضدیت با طبیعت را ما به شکل فرسایش خاک و رخداد سیلهای غیرطبیعی می بینیم.
براساس فهرستی که در وبسایت شرکت مدیریت منابع آب ایران منتشر شده، در حال حاضر ۶۴۷ سد کوچک و بزرگ در ایران ساخته شده است و ۶۸۳ سد دیگر در مرحله اجرا یا مطالعه قرار دارند. بحران خشکسالی و کمآبی که هر سال تشدید میشود حکایت از آن دارد که ساختن بسیاری از سدها بیش از آن که در خدمت مدیریت منابع آبی قرار گیرد، وسیله کسب درآمد برای صدها شرکت وابسته به سپاه و دیگر مراکز قدرت است. کارشناسان وضعیت بحرانی تالابها و دریاچههایی چون گاوخونی، بختگان، هامون، پریشان و ارومیه را پیامد مستقیم ساخت سد در حوزه آبریز آنها ارزیابی میکنند. در حوزه آبریز دریاچه ارومیه دهها سد احداث شده بدون این که در طراحی و اجرای آنها حقآبه این دریاچه مد نظر قرار گرفته شده باشد. در استان گلستان 14 سد با ظرفیت ذخیره سازی حدود 300 میلیون مترمکعب آب وجود دارد. در گلستان به بهانه ذخیره آب رودخانه ها، سد سازی در رودخانه های قره سو، اترک، گرگان و غیره شروع شد و انواع سد ها بر روی رودهای نامبرده زده شد و آب های زیادی را در پشت این سد ها ذخیره کردند تا به کشاورزان بفروشند، ولی این سدسازی با اثرات وخیم زیست محیطی نه تنها تعادل زیست محیطی را نابود ساخت بلکه افزون برآن فاقد لایروبی لازم بوده و در مهارکردن سیلابهای اخیر هیچ نقش مثبتی نداشتند.
مهم ترین علت سیل های اخیر به دلایل زیر است:
- – ویرانی 30 درصد اراضی جنگلی ایران طی نیم قرن اخیر
- – افت کیفیت پوشش های گیاهی و مراتع و چرای بیش از حد دام در مراتع کشور
- – کنترل فقط 10درصد از حوزه آبخیزداری کشور و فقدان مدیریت منظم و سراسری
- – گرفتگی راه های تخلیه و فقدان کانل کشی های مناسب
- – تبدیل زمین های منابع طبیعی به کاربری های ناپایدار مانند کشت کشاورزی و مسکن سازی و راه سازی
- – تصرف و تغییر زمینها در کنار و بستر رودخانه ها
- – عدم لایروبی سدها و رودخانه و نهرها از رسوبات و زباله ها
- – سهل انگاری های تکنیکی و مدیریتی نهادهای مسئول و فقدان آمار و اطلاعات تاثیرگذار
- – عدم توجه به ساخت طبیعت و مداخله غیرحرفه ای در روندهای اکولوژیکی.
پیشبینی و پیشگیری اکولوژیکی
در زمان رویداد حادثه طبیعی مانند سیل روش کار چه باید باشد؟ در این شرایط در کوتاه مدت، کمکهای سریع امدادی و پناه دادن و کمکهای پزشکی و روانشناسانه از اهمیت بالا برخوردار است. کمک به افراد سالمند و کودکان و سایر افراد و نیز نجات حیوانها از نابودی، دارای اهمیت است. این لحظه سازماندهی با کیفیت و واکنش سریع می طلبد. در گام دوم برنامه سریع بازسازی و تعمیر خانه و کاشانه و محل کار افراد با بودجه لازم بسیار مهم است. افزون برآن، درماندگی و استرس و تنگنای روانی و اجتماعی آزاردهنده است و باید رسیدگی به مردم آسیب دیده بطرز جدی ادامه یابد. یاد آوری کنیم در همین مرحله جلوگیری از تخریب جنگلها و موانع طبیعی، پاکسازی رودها و کانالها و نهرها، تحکیم سدبندها، مدیریت آماری کمی و کیفی محیط زیستی و نیز خبررسانی دقیق به مردم و نهادها باید در دستور کار مسئولان و نهادها قرارگیرد. حضور و مداخله انجمن ها و نهادهای مردمی یک اصل است و تکمیل کننده نهادهای دولتی است. در گام سوم، بینش در امر شهرسازی و مسکن سازی باید متحول بشود. درک اکولوژیکی و پایدار و تجربه های گوناگون بین المللی راه گشای پروژه های جدید است.
با توجه به آنچه بیان شد، محورهای کار کدامند؟
اقلیم جهانی با گرمایش زمین با رویدادهای تند وناگوار زیست محیطی مواجه خواهد بود. تشدید بحران اکولوژیکی در دنیا همه حوادث طبیعی و اجتماعی و انسانی را بطرز بیسابقه گسترش خواهد داد. همه کشورها و از جمله ایران باید برای مقابله جدی خود را آماده کنند. دولتهای کور و سود پرست و رانت خوار و فاسد مانع این آمادگی خواهند بود. نکته اصلی آشتی با طبیعت و مدیریت هوشمندانه طغیانهای طبیعی است.
امروز سیستم تکنولوژیکی رادارهای هواشناسی وجود دارد که به آسانی تغییرات اقلیمی و هواشناسی مربوط به باران تند و برف و تگرگ و قدرت باد را با برد صدکیلومتری بطرز دقیق مشخص میکند و نتیجه آزمایش و بررسی را هر 5 دقیقه اعلام میکند. این گونه رادار قادر است تا شعاع 200 کیلومتر خطرهای اقلیمی را ارزیابی کند. با نصب این تکنولوژی، تمامی کشور زیر پوشش قرار میگیرد و امکان سازماندهی برای پیشگیری افزایش می یابد.
بررسی توپوگرافی از حوضه آبریز که جریان آب را به منطقه مورد مطالعه تأمین میکند، شناخت علمی برای آماده سازی را افزایش میدهد. تعیین نوع پوشش سطح زمین (سنگ، خاک، گیاهان) جهت بررسی نسبت آب جاری شده به آب نفوذی در زمین و آب تبخیرشده و نیز تعیین فرضیه بزرگترین رگبار و بارندگی محتمل با توجه به دادههای موجود، تصمیم گیریها را محکمتر می نماید.
بررسی علمی و آماری باران فصلی، میزان اشباع بودن زمین از آب، پوشیده بودن سطح زمین از برف و یخچال طبیعی، اجازه خواهد داد تا تأثیر مستقیم جریان سطحی آب ارزیابی شود. افزون بر آن، ظرفیت ذخیره بستر اصلی رود و دشت سیلابی پیرامون آن، تغییرات احتمالی در ظرفیت ذخیره بخشهای پائین رود، باید مورد توجه قرار گیرد. جلوگیری از ساخت و ساز در کنار رودخانه یک امر ضروری است.
حفظ جنگلها یک اصل ساختاری است. در هنگام ریزش آب بارانهای سنگینی که باعث بروز سیلابها میشوند، ذرات آب با شاخ و برگ درختان جنگل و پستی و بلندی آن برخورد میکنند و تا میزان زیادی از سرعت آنها کاسته میشود. همچنین خاک جنگل هم پوشیده از شاخ و برگ گیاهان و درختان است که باعث جذب آب میشود و جویبارهایی با آب ذلال را به وجود میآورد. جاده کشی و معدن زدن و مسکن سازی، یکپارچگی جنگل را تخریب میکند.
خبریابی و خبررسانی از چگونگی جریان، حجم، شدت، مدت، مکان و بالاخره زمان وقوع سیلها، اهمیت ویژهای در طراحی و نگهداری سازههای مهندسی، بویژه تأسیسات آبی و همچنین بررسی و پیشبینی خطرها و زیانهای احتمالی ناشی از سیل دارد. به دلیل وضع آب و هوایی کشورمان سیلابها، چه از نوع بهاره و ناشی از ذوب برف باشند و چه از نوع ناگهانی ناشی از رگبار، بخش مهمی از جریان سطحی اغلب رودهای حوضه مرکزی را تشکیل میدهد.
مدیریت چندگانه نهادها و اداره های دولتی و نهادهای مردمی، مدیریت تقسیم مسئولیتها و مدیریت سیستم خبررسانی و نیز سیستم امدادی و پزشکی و روشهای روانشناسی برای حمایت از شهروندگان آسیب دیده، از اهمیت استراتژیک برخوردار است. بهره گیری از امداد و تجربه بین المللی امر مثبت میباشد و این کار تجربه حرفه ای و روحیه بشر دوستی را افزایش میدهد.
سرمایه گذاری و تنظیم بودجه سالانه و برنامه در عرصه محیط زیست، فرهنگ سازی زیست محیطی نزد مسئولان و کارکنان دولتی و شهروندان و جوانان، پژوهش های دانشگاهی و حرفه ای در باره بحران زیست محیطی، ارتقای تخصص های زیستبومگرایی، از جمله اقدامهای ضروری در کشور بشمار می آیند. البته این محورها در نظام جمهوری اسلامی قابل اجرا نیست زیرا توجه جدی به محیط زیست و منافع نسلهای آینده مستلزم فرهنگ مدارا با طبیعت و انسان است.
جلال ایجادی
جامعه شناس و کارشناس محیط زیست