روان میکند سپیده گرگ میشی ستارگان ما
که ماده گرگان شیر داده اند در جنگل
ستارگان احترام مادرانه را بدین گونه آموخته اند
بازهای پر توان کبوتران مرده نمی خورند
ستارگان می دانند که در تیررس مردانند
در میدام جنگ در سپیده گرگ و میش
ستارگان آرام میروند روی قله کوه
وقتی چکاچک زنجیر ها آنان را به خود کشد
باز میگردند به جنگل شعله ور
با پرتو درخشان خود
در میان گلوله های گوشت سوزان
سوخته، مانند خواهران و برادران پیشین.
ماده گرگان کودکان جدید شیر خواهند داد
در لانه های پر مهر زیر درختان
زیر طاق های آسمان
هزاران ستاره خواهند شد
آگاه به احترام مادرانه.
جهانشاه رشیدیان