این روزها همه رهبران درشت بیش از ۱۹۵ کشور جهان، به اضافه رهبر ریز ایران، معصومه ابتکار، که به اندازه انجمن اسلامی یک دبیرستان یا حراست اداره خود قدرت ندارد، در پاریس گرد آمده اند، تا برای جلوگیری از افزایش گرمایش زمین چاره جویی کنند و از آلودگی آب و هوا و زمین و زمان بکاهند. این کنفرانس که در نوع خود، بیست و یکمین نشست جهانی است، از ۲۹ نوامبر تا ۱۱ دسامبر به وضعیت افزایش گرمای دو درجه ای زمین و نیز مشکل گازهای کشنده گلخانه ای رسیدگی خواهد کرد.
کشورهای آمریکا و چین در بالاترین جایگاه آلوده کنندگان زمین و تولید کنندگان گاز کربنیک و گازهای گلخانه ای هستند که همانند زهری برای ادامه زندگی کره زمین و همه موجودات پرورش یابنده بر روی یا در دل آن است.
سالی که نکوست از بهارش پیداست. سخن رانی های از ما بهتران و بزرگان قوم در گشایش کنفرانس پاریس نشان داد که انان برای حرف زدن و نه برای یافتن راه های درمان فوری و جدی، به دور هم گرد آمده اند.
اوباما، رئیس جمهور آمریکا می گوید: «بیایید به کمک هم از گرمای زمین بکاهیم». اگر آقای اوباما یک برنامه جدی و پایدار برای از بین بردن آلودگی های زمین دارد، لازم نیست که برای این کار به پاریس آمده و سخنان گهر بار بزند. کافی است که در کشور پهناور خود، آستین ها را بالا زده و نخست آمریکا را از رتبه اول آلوده کننده ترین کشور جهان به پایین بکشد و سپس به کشورهای دیگر بگوید که بیایید برای از بین بردن گازهای گلخانه ای و دیگر مواد خطرناک و زیانبار با هم همکاری و هم فکری کنیم. گر چه شخصا باور دارم که اوباما یک زیستگرا است و می خواهد برای نجات زیستگاه کاری کند، اما سیستم جهانی شدن و جمهوری خواهان جنگ طلب آمریکا، این امکان را به او نمی دهند. یادآوری کنم که اوباما بنا به وعده های انتخاباتی خود، در ابتدای ریاست جمهوریش، خواست به مسابقه تسلیحاتی با روسیه، پایان دهد و به طور یک طرفه، مقداری از تسلیحات نظامی هسته ای خود را از بین برد. اما بزودی با سیاست های او در کنگره آمریکا که در دست راست های جمهوری خواهان است، مخالفت شدید شد. هم چنین او قول داده بود که سربازان آمریکا را از عراق و افغانستان بیرون بکشد و در جنگ های دیگری شرکت نکند. جنگ های لیبی، سوریه و دیگر کشورهای خاورمیانه، عکس آن را نشان داد. اوباما در عمل نشان داده است که آمریکا نتوانسته است ( یا نخواسته است) از میزان مسئولیت خود در آلودگی جهان بکاهد و به توافقنامه کیوتو ژاپن وفادار بماند.
نخست وزیر بلژیک در کنفرانس پاریس از همکاری تمام کشورهای جهان در جلوگیری از گرم شدن زمین با آب و تاب و احساسات پاک سخن می گوید، در صورتیکه بلژیک فدرال یازده میلیونی که از سه ناحیه تشکیل شده است، در سالن جانبی سخنرانی او، جایزه نمایشی بدترین آلوده کننده جهان را می گیرد. منطقه فدرال فلامان ها حاضر نیست، میزان آلودگی خود را پایین آورده و در این باره با دو منطقه دیگر همکاری کند. باید به نخست وزیر جوان بلژیک گفت که درون خانه چه کردی که برون خانه آیی؟
به نظر می رسد که منطق حکم می کند، هر کس ابتدا خانه خود را باید پاک و جارو کند.
شاید هم شاهنامه آخرش خوش باشد و شاید هم قرار است جوجه ها را در ۱۱ دسامبر که تقریبا آخر پاییز است، بشمارند.
پیش از آن که نظر خودم را در باره نجات زمین و همه دارایی های آن بنویسم، بد نیست که با یکدیگر و با پنداشت این که در به همین پاشنه بچرخد و و روند زندگی به سان امروزی به پیش رود، به آینده زمین نگاهی بیاندازیم.
- آب های روی زمین در ۵۰ سال آینده، ده سانتیمتر بالا خواهند آمد و از آن پس، این بالا آمدگی با تندی بیشتری همراه خواهد بود. به طوری که در ۱۰۰ سال آینده، بلندی آب های دریاها و اقیانوس ها، یک متر افزودگی خواهد داشت و بنا بر این، همه کناره های کشورهای آسیای دور، شبه جزیره های گیتی و جزایر کارائیب، شهرهای میامی، نیویورک، آمستردام، سنگاپور و توکیو، از نخستین قربانیان آن خواهند بود.
- در آینده ای نه چندان دور، نواحی نمناک با باران های سیل آسا و توفان ها و نواحی خشک با خشکسالی های شدیدتری روبرو خواهند شد.
- در ۵۰ سال آینده، در اثر سونامی ها و خشکسالی ها و قحطی ها، بیش از ۲۵۰ میلیون نفر آواره و پناهنده آب و هوایی خواهند بود.
- در ۵۰ سال آینده، بیش از ۱۰۰ میلیون نفر به شمار ناداران و تنگدستان افزوده خواهند شد.
- یک ششم از انواع موجودات و بخش فراوانی از انواع گیاهان و درختان نیز نابود خواهند شد.
- بالا رفتن گرمای زمین، سرچشمه بیماری و مرگ و میر میلیون ها آدم و موجودات زنده دیگر خواهد شد.
- گرمای زیاد به تلاطم هوا شتاب بیشتری خواهد داد و پرواز هواپیماها را سخت تر کرده و آن ها را مجبور خواهد کرد تا با موتورهای نیرومندتر در بلندی های دورتری به پرواز در آیند.
- با اسیدی شدن بیشتر آب دریاها در اثر آلودگی ها و کاربرد بی اندازه مواد شیمیایی، زندگی آبزیان و دوزیستان ها به خطر خواهد افتاد و با آلودگی هر چه بیشتر ماهی ها، خوراک بشر هم آلوده تر خواهد شد.
- بیشتر خاک های زمین، آب و آتمسفر در اثر استخراج و غنی سازی اورانیوم و ساختن نیروگاه های اتمی، تولید سلاح های هسته ای به مواد رادیو اکتیو آلوده تر خواهند شد. هم چنین میزان کسان مبتلا به بیماری های سرطان، افزایش خواهد یافت. آب های رودخانه ها و دریا ها که در این زمینه به کار برده می شوند، ماهی ها را از بین برده و اکوسیستم آن ها و دیگر موجودات از جمله انسان را بیشتر از اکنون ما، برهم خواهند زد.
اما چاره و راه برون رفت چیست؟
پرسش این است که آیا انسان سبب گرم شدن و آلودگی زمین می شود یا خود رمین و دیگر سیاره ها و ستارگان و خورشید، زمین را به این روز فلاکت می اندازند و آن را یواش یواش نابود می کنند؟
خیلی از زیستگرایان، از جمله خود من و شاید شما، خواهیم گفت که دشمن شماره یک زمین، انسان است و باید تلاش کرد تا جلوی تولیدگرایی و مصرف گرایی بی رویه گرفته شود. انسان ها باید به اندازه نیاز خود مصرف کنند و آموزش زیستگاهی ببینند. جلوی زیاده روی ها گرفته شود. در شهر ها وسایل رفت و آمد همگانی به کار گرفته شوند و تا آنجایی که شدنی است به جای اتوموبیل های یک نفره، با دوچرخه یا پیاده به سر کار و آموزشگاه ها رفت. از زیاده روی در خورد و خوراک و پوشاک و نوشیدنی ها کاست. کاربرد کاغذ را به کمترین رساند. نه تنها از بریدن درختان باید پرهیز کرد، بلکه به درختکاری پرداخت. کاربرد بی برنامه آب در کشاورزی و در شهر و روستاها را پایین آورد و سدهای بی رویه بر روی رودخانه ها نبست. از تولیدات و میوه های محلی و منطقه ای به جای میوه ها و تولیدات خشکی های دیگر و شهر های دور دست استفاده کرد، به کمک کشتی ها از روش ترابری دریایی و یا با قطارها کالا ها را جابجا کرد تا از تعداد کامیون هایی که هوا را آلوده کرده و موجب گرمی زمین می شوند، کاسته شود. همه امکانات زندگی مانند آموزشگاه های درسی از کودکستان تا دانشگاه، بیمارستان و درمانگاه، ورزشگاه ها… را به شهرها و شهرک ها داد تا ساکنان آن ها، مجبور به رفت و آمد های روزانه به شهرهای دیگر نشوند. باید انرژی های پاک و پایدار و سیاست بازیافت پسماند ها را به کار برد.
اما آیا رعایت کردن نکات بالا و ده ها و صد ها نکته دیگر که صد در صد لازمند، کافی هم هستند؟ آیا برای همه چندین میلیارد انسان روی زمین، امکان تردد با دوچرخه هست؟ خیلی از کشورها مانند ایران، حتی یک متر پیست دوچرخه سواری ندارند و برای خیلی ها در برف و باران و باد و گرمای شدید، یا به دلیل بیماری، سالخوردگی و کودکی، دوچرخه سواری خطرناک و ناممکن است. آیا همه کشورها برای ترابری و حمل کالاهای خود می توانند از کشتی های باربری استفاده کنند؟ کشورهایی هستند که امکان دسترسی به دریاها را ندارند.
اگر بپذیریم که متهم شماره یک گرم شدن زمین انسان است، می بینیم که تعداد آن سال به سال افزایش می یابد و این افزودگی با تصاعد هندسی همراه است. با افزایش جمعیت، شیره زمین بیشتر مکیده شده و نفسش بند می آید.
در سطور زیر تلاش می شود در باره حدود ۵۰۰ نفری که پس از ۷ نسل و در ۱۲۰ سال، از هر ۴ نفر به دنیا می آیند، چرتکه ای انداخته و شمایی از وضعیت ناگوار زمین را سر انگشتی بررسی کرد.
۱ ـ اگر امروز دو زوج را در یک سرزمین در نظر بگیریم که در آن جا همگان در بین ۱۳ تا ۱۵ سالگی ازدواج می کنند و هر خانواده به طور میانگین در بیست سالگی۴ بچه دارند. پس، زمانی که دو خانوار نسل اول ۲۰ سال دارند، هر کدام آن ها دارای ۴ بچه می باشند و مجموع تعداد نسل اول و دوم، در این هنگام ۱۲ نفر می شود.
۲ ـ در هنگامی که نسل اولی ها ۴۰ سال دارند، تعداد بچه های نسل سوم ۱۶ نفر و مجموع نسل های یک، دو و سه، ۲۸ نفر خواهد شد.
۳ ـ در دوره نسل ۴، هنگامی که نسل یکی ها۶۰ ساله اند، ۳۲ نوزاد به دنیا می آید و کل جمعیت سرزمین فرضی ما ۶۰ نفر می شود.
۴ ـ در ۸۰ سالگی نسل یک، تعداد بچه های نسل پنجم ۶۴ و تعداد کل جمعیت به ۱۲۴ نفر خواهد رسید.
۵ ـ سرانجام، نسل پنجم با ازدواج در همان سنین پایین، دارای ۱۲۸ فرزند خواهند بود که نسل ششم را تشکیل خواهند داد. بنابر این در ۱۰۰ سالگی نیاکان نخست، جمعیت به ۲۵۲ نفر و با فرض مردن ۴ نفر نسل اول به دلیل سالخوردگی، به ۲۴۸ نفر خواهد رسید.
۶ ـ این محاسبه را پس از ۱۲۰ سال برای نسل هفتم با جمعیت تقریبی ۵۰۰ نفره به پایان
می بریم.
۷ ـ در این جا فرض می کنیم که ۱۰۰ نفر آنان در طی این دوران به دلایل گوناگون جان خود را از دست بدهند. بنابراین پس از گذشت ۱۲۰ سال، از ۴ نفر اولیه، ۴۰۰ نفر به دنیا خواهند آمد و تعداد جمعیت سرزمین پنداشتی ما ۱۰۰ برابر خواهد شد.
اکنون به جای سرزمین ۴ نفره، کره زمین را که امروزه هفت و نیم میلیارد جمعیت دارد، در ۱۰۰ سال آینده در نظر بگیرید که ۱۰۰ برابر، یعنی ۷۵۰ میلیارد جمعیت دارد. گیریم که ۵۰ میلیارد آن به دلایل گوناگون بیماری، جنگ، قهر طبیعت و غیره از بین رفته باشند، زمین با ۷۰۰ میلیارد مانده چه خواهد کرد؟
البته من همه خانواده ها را ۴ نفری در نظر گرفتم، در صورتی که خانواده ده نفره هم داریم. شاید بگویید که افرادی هم هستند که اصلا ازدواج نکرده و بچه دار نمی شوند یا دو بچه بیشتر ندارند. به همین دلیل است که میانگین را ۴ کودک فرض کردم.
با این حساب سر انگشتی، نسل هفتم ما، صد برابر بیش از امروز به خوراک، پوشاک، آب، هوا، خانه، مدرسه، بیمارستان،زایشگاه، دانشگاه، باشگاه، زایشگاه، آرایشگاه، آسایشگاه، برق، نفت، چوب و کاغذ و مواد اولیه شیمیایی، اتوموبیل و وسایل رفت و آمد همگانی و کشتی و انرژی اتمی و اورانیوم، …نیاز خواهد داشت.
آیا زمین توان برآوردن همه این نیازها را خواهد داشت؟ کدامین سیاره قادر خواهد بود، هر روز به ۷۰۰ میلیارد آدم، تنها یک لیوان آب و یک نان خالی بدهد؟ اگر همه شهرها و بیابان ها را شخم زده و گندم بکارند و مرغ و گاو پرورش دهند، باز هم پاسخگوی این کلان جمعیت نخواهد بود. اگر قرار باشد بر فرض محال برای ۷۰۰ میلیارد گاو پرورش دهند، کره زمین پوشیده از گاو خواهد بود و دیگر جایی برای انسان نخواهد ماند.
به نظر من راه چاره، ریاضت و نخوردن و کم خوردن و نپوشیدن و خوش گذران نبودن نیست. من راه چاره نجات زمین و بشریت و هستی را در کنترل و کاهش جمعیت می بینم. هر گاه از این موضوع با دوستان زیستگاهی خودم سخن می گویم، بلافاصله به شوخی و جدی می گویند که تو می خواهی پیرها را بکشی و جنگ راه بیاندازی؟
در صورتی که یکی از پیش شرط های من برای نجات زمین که در بالا آمده است، جلوگیری از جنگ ها و کشت و کشتارها و بستن کارخانه های اسلحه سازی در دنیا و با نیت بهزیستی بشری است.
این دوستان هنگامی که می بینند، هدف کشت و کشتار و جنگ و بستن سنگ به شکم سالمندان نیست، آن گاه با مساله جدی تر برخورد کرده و تلاش می کنند با استدلال زیر، تئوری یک فرزندی را زیر پرسش ببرند.
«اگر جمعیت کم شود و پیرهای جامعه زیاد شوند، تعداد جوانانی که نیروی کار را تشکیل می دهند و با مالیات های آنان جوامع می چرخند و پیرها دارو و درمان و حقوق بازنشستگی می گیرند، کمتر خواهد شد.»
در پاسخ به این بخش و کم شدن تعداد جوانان تولید کننده انرژی و درآمد در جامعه، باید گفت گه پس از چند نسل به تناسب کاهش تعداد آنان، تعداد سالخوردگان نیز کمتر خواهد شد.
اگر در شرایط امروزی هر خانواده ای تنها دو بچه داشته باشند، جمعیت زمین در دوره ها و نسل های گوناگون همواره، همان هفت و نیم میلیارد ثابت خواهد ماند. گرچه این تعداد هم برای زمین قابل تحمل نیست و بر دوش آن سنگینی می کند. با این که دو فرزندی، کار خوب و بهتر از هیچی است، اما ایده آل نیست و زمین را زیاد خوشحال نمی کند. بنا به پژوهش های سازمان ملل، امروزه، بشر روی زمین، جیره یک ساله خود را در کمتر از ۹ ماه تمام کرده و از اندوخته و ذخیره آیندگان می خورد.
برای زنده نگهداشتن زمین و کمتر کار کشیدن از آن و دراز شدن روزگارش، باید هر خانواده تنها و تنها یک فرزند بیاورد تا کمانه سرشماری مردم روی زمین، رو به پایین و رو به کاهش باشد و از این راه زمین بتواند نفس بکشد و هوایی تازه کند و جان دوباره ای بگیرد.
اگر فرهنگ آن را داریم که بپذیریم هر خانواده تنها یک بچه داشته باشد، می توان آن را پس از ۲۵ سالگی زایمان کرد. بدین ترتیب در یک سده، به جای ۵ نسل، ماکزیمم ۴ نسل خواهد بود و شمار زیادی از کل جمعیت گیتی کاسته خواهد شد.
هر سه این کارهای تک فرزندی، ازدواج در سنین بالا یا بچه دار شدن پس از ۲۵ سالگی و نیز مبارزه با پرمصرفی و بی مصرفی راه هایی هستند که زمین بیمار ما را می توانند از اتاق سی سی یو و یک عمل جراحی خطرناک نجات دهند. زمین ما امروز ناتوان و زمین گیر شده است و جایگزین دیگری هم ندارد. در سیاره های دیگر کسی چشم به راه ما نیست و در زیر پای ما، فرش قرمزی پهن نخواهند کرد. باید زمین را از آلودگی و مرگ نجات داد و سالم به نسل های آینده تحویل داد.
http://www.worldometers.info/fr/population-mondiale/
https://www.facebook.com/anwar.mirsattari/posts/10208452050924969#
۱ دسامبر ۲۰۱۵