رفتن بە مهاباد و جلسە مذاکرات: قسمت ششـم

این مطلب را با دوستانتان به اشتراک بگذارید :

حدود دهم آذرماە١٣۵٨ برای شرکت در جلسەای کە “هیئت حسن نیت!” با”هیئت نمایندگی خلق کرد” قرار بود برگذارکند، بە مهاباد فراخواندە شدم .

بازگوکردن این روزها بعنوان بازگوئی خاطرات دشوار است چرا کە اتفاقاتی کە از آن تعریف می‌شود منوط بە وقایع دیگریست کە قبلا پیش آمدە است و در توضیح واقعە مورد نظر موثر است مثلا؛ برای تعیین ترکیب هیئت نمایندگی خلق کرد تلاشها و گفتگوهای فراوانی بین احزاب وسازمانهای در گرفتە بود، در یکی از این گفتگو ها کە در(قاسمە رەش) مقر حزب دمکرات صورت گرفت آقای عبداللە مهتدی و من  بودیم و آقای غنی بلوریان و دکتر قاسملو ازطرف حزب دمکرات.  از طرف حزب دمکرات پیشنهاد حضور حزب تودە درمذاکرات شد، حاضر جوابی آقای مهتدی را بیاد دارم کە گفت ما هیچ مخالفتی با حضور حزب تودە در مذاکرات نداریم ترکیب هیئت دولت را ما نمی‌توانیم تعیین کنیم! یعنی اگر حزب تودە همراه” هیئت حسن نیت” باشد ما مشکلی نداریم!. ولی خواهان شرکت سازمان چریکهای فدائی خلق در هیئت نمایندگی خلق کرد هستیم و شرکت سازمان پیکار راهم پیسنهاد می‌کنیم (استدلال بر پایە نیروهای موجود در جنبش مقاومت خلق کرد بود). درهر حال با رفت وآمد ها و گفتگوهای زیاد با ترکیب “هیئت نمایندگی خلق کرد” توافق بە عمل آمد، هیئتی باشرکت دفتر ماموستا شێخ عزالدین حسینی، حزب دمکرات ، کومەلە وسازمان چریکهای فدائی خلق کە در آن ماموستا شیخ عزالدین حسینی رئیس هیئت و دکتر عبدالرحمن قاسملو سخن‌گوی هیئت باشد.  این ترکیب بە آگاهی هیئتهای دولتی رسیدە بود.

 قبل از اینکە روز ٢٠ آذرجلسە  مذاکرە با”هیئت حسن نیت” تشکیل شود، حد اقل دوبار دیدارهائی در مهاباد با هیئتهای حکومت اسلامی صورت گرفتە بود، بار اول “هیئت حسن نیت!”( می‌شود گفت هیئت ازطرف دولت بازرگان)  هاشم صباعیان (وزیر کشور)و عزت اللە سحابی(رئیس سازمان برنامە وبودجە) را بەیاد دارم کە در آن جلسە بنا بە آشنائی قبلی با مهندس سحابی من راجع بە جنایات خلخالی و قتل عام قارنا وقەلاتان ازاو پرسیدم و او گفت: “مسئولیت آنها باما(دولت بازرگان) نیست”،و مسئولیت را غیر مستقیم بە عهدە فرستادگان خمینی انداخت. هنگامی‌کە من با سحابی صحبت می‌کردم صباعیان آشکارا از گفت‌وگوی من و سحابی آشفتە بود.

عزتاللە سحابی این حالت را سالها بعد در مصاحبەای با  مجلە “چشم‌انداز ایران بهار١٣٨٢” بازگو می کند  او می‌گوید: ” … مثلا من یک آشنائی داشتم توی کومەلەای ها بەاسم یوسف اردلان کە دانشجو بود وسال های ۴٢ و ۴۵ و ۴۶ کە درزندان بودم. او هم جزو دانشجوهائی بود کە درزندان بامن رفیق شدە بود…  وقتی من بنا بە سابقە آشنائی بااو صحبت می‌کردم، بچه‌ها بە من اعتراض می‌کردند کە چرا با او صحبت می‌کنی؟”.

  هیئت کومەلە سەنفر بودیم ( عبداللە مهتدی، ابراهیم علیزادە و من) البتە بعد از قریب ۴٠ سال ازآن واقعە گذشتە میتوانم بازگو کنم کە در طرف خودمان هم آقای عبداللە مهتدی خوشش نیامد کە من با سحابی صحبت می‌کنم!.  (نکتەای هم کە بالاخرە باید گفتە شود این است کەآن زمان درواقع حضور من ازنظر رفقای کومەلە فقط حضوری سمبلیک بود، چراکە من در هیچ ارگانی از کومەلە مسئولیت مشخص نداشتم.( این را خودم آگاە بودم و دم بر نمی‌آوردم، خوبی یابدی آن می‌ماند بە بحثی جداگانە واز بحث خاطرات بیرون است)

 جلسە دیگر آیت‌اللە اشراقی بود و چند جوان همرا‌هش ( هیئت ازطرف خمینی -اشراقی داماد خمینی- )و ازطرف کومەلە دونفر آقای عبداللە مهتدی و من دراین جلسە (کە طولانی هم نبود) فقط صحبتهای کلی(درخواستهای عمومی و اعلان صلح طلبی از جانب ما ، ازطرف مقابل(آیت اللە اشراقی) اظهار اظهار خوشحالی ازاینکە جوانانی(آقای مهتدی قیافەاش از سنش کە آن وموقع هم جوان بود جوان‌تر نشان مێداد) این گونە در مورد مسائل اجتماعی صحبت می‌کنند و امیدوار بە اینکە بە زودی مسائل حل خواهد شد و…این دیدار درساختمان کاخ جوانان مهاباد بود  پاسداراها ازان حفاظت می‌کردند، وقرار براین بود کە ما بدون محافظ وبدون اسلحە بە آنجا برویم، بعد از خروج از ساختمان و ملحق شدن بە رفقا آقای مهتدی از پر شالش(لباسمان کردی بود و شال بەکمر بستەبودیم) رولوری را در أورد وگفت هرچند قرار صادر کردە بودیم اسلحە همراه نداستە باشیم من محض احتیاط این قرار را کە خودم در صدور آن شریک بودم را نقض کردم! من هم رولور کوچکی را کە در پر شالم پنهان کردە بودم درآوردم و گفتم درعدم باور بە حکومتی‌ها و نقض قرار تشکیلات تنها نیستی!)

یکی از این روزها بە دیدار زندەیاد شیخ عزالدین رفتە بودم پس از خداحافظی ازایشان درحیاط منزل ماموستاشیخ عزالدین با آقای داریوش فروهر روبرو شدم کە بە دیدن ماموستا آمدە بود، آشنائی قبلی وجود داشت در آن هنگام من همیشە یک کلت و کمر بندی از چڕم بوفالو بە کمر می‌بستم (از کمیتە شهربانی — کمیتە مشترک ضد خرابکاری– کە بارها در آنجا بازجوئی شدە بودم، روز٢١یا٢٢ بهمن ١٣۵٧گیرم آمدە بود- در آن هنگام درتهران و همراه قیام مردم درتهران بودم ) بعد از أحوال‌پرسی مختصر آقای فروهر بە طعنە گفتند فلانی این قلمە؟(این قلم است؟ بااشارە بە کلت ) من هم در جواب گفتم آقای فروهر از وقتی‌کە گفتند قلمها را بشکنید مجبور شدیم این را ببندیم!.

در مهاباد وضعیت رفقا با سنندج قابل مقایسە نبود، احتمالا سرشان شلوغ بود!، بیاد دارم در خانەای کە بودیم یک روز نفت بخاری تمام شد هرچند سە نفر در آن منزل بودیم در آن هوای سرد من مجبور شدم کە با پای لنگ دبە ١٠لیتری را برای خرید نفت ببرم جالب این‌کە پول هم نداشتم  البتە رفقای حاضرچند سکەای برای خرید نفت بەمن دادند!، علاوە بردرد پا و ناآشنائی بە شهر مهاباد، پس از پیدا کردن شعبە تقسیم نفت(کە خوشبختانە دوراز منزلی کە بودیم نبود)، مجبورشدم کە دریک صف طولانی مدتی بە انتظار بایستم (این مسئلە قابل تحمل بود) اما نظر بە اینکە  دوشب متوالی با  تلویزیون مهاباد بعنوان “عضوی از کومەلە در هیئت نمایندگی خلق کرد” مصاحبە کردە بودم عابرانی بە ریشخند از کنارم می‌گذشتند و حتی یک نفر با ناباوری از من سوال کرد کە آیا من همانی هستم کە دیشب یا پریشب در تلویزیون مصاحبە داشتەام، طبعا من بە سادگی جواب دادم و از اینکە من برای خرید نفت آمدەام هیچ مشکلی نمی‌بینم. اما در دلم آشوبی بەپا بود کە مسئلە بە این سادگی را کمیتە کومەلە مهاباد ندیدە است.

 در هرحال در همین روزها ١٣ آذر (آن شب را در منزل آقای عزیز ماملێ بودم و آقای صارم الدین صادق وزیری هم آنجا بودند کە خبر دار شدم همسرم فارغ شدە و پسری بە دنیا آوردەاست و از آن ببعد پدر شدم).

 بازهم دریکی ازاین روزها جلسەای از کمیتە مرکزی کومەلە راجع بە تحلیل و نظرات از أوضاع برگذار کردە بود، متن صورت جلسه‌هارا میخواستند کپی کنند و بە مناطق بفرستند، آن وقتها کپی کردن سادە نبود و با دستگاهی کە بە تکثیر “اوزالید” معروف بود درواقع  مثل ظهور عکس آن زمان(کاعذ حساس و مایع ثبات ) در کاگاههای مهندسی معماری ویا مغازەهای لوازم‌التحریرفروشی و کتاب‌فروشی در دسترس بود، آقای حسن قادری(سید حسن قادری) فکر کنم مسئول شهر مهاباد بود، متن صورت‌جلسەهارا بە معازە دوستش کە کتاب ‌فروشی هم داشت دادە بود بدون اینکە خودش ناظرو منتظر تکثیر صورت جلسەها باشد. بە گمانم قبل از ظهر آنها را دادە بود و بعد ازظهر کپی هارا گرفتە بود! غافل ازاینکە طرف مربوطە یک کپی ازاین صورت‌جلسەها را بە حزب تودە وازآن طریق بە هیئت های دولتی دادە بود!.کە بعدها هم حزب تودە آنرا پخش عمومی کرد!.

بااین تو ضیح مختصرمی‌رسیم بە روز ٢٠ آذر و جلسە  بە اصطلاح مذاکرات! دراین جلسە آقایان داریوش فروهر(نمایندە خمینی)، عزتاللە سحابی(رئیس سازمان برنامە وبودجە) هاشم صباغیان(وزیر کشور) سرتیپ مالک – بەجای چمران –(وزیر دفاع) سەنفر اخیر”هیئت حسن نیت ویا بە قولی هیئت ویژە حل مسئلە کردستان” و اولی نمایندە خمینی.

 و هیئت نمایندگی خلق کرد ماموستا شێخ عزالدین حسینی و فاتح شیخ الاسلامی(دفتر شیخ عزالدین حسینی) دکتر عبدالرحمن قاسملو و آقایان عبداللە حسن‌زادە، عزیز ماملی و…( حزب دمکرات کردستان ایران) بهروز سلیمانی و أنور سلطانی و…(سازمان چریکهای فدائی خلق ایران) ، عباللە مهتدی، ابراهیم علیزادە و یوسف اردلان (سازمان انقلابی زحمتکشان کردستان ایران- کومەلە) در آغاز جلسە زندەیاد شێخ عزالدین حسینی بە معرفی اعضائ هیئت نمایندگی خلق کرد پرداخت، کە با برخورد غیر منتظرە هیئت دولت روبرو شد ، بە بهانە اینکە : “ما با أحزاب گفتگو نمی‌کنیم!” جلسە را مغشوش کردند، در حالیکە چنانکە ذکر شد  اسم هیئت”هیئت نمایندگی خلق کرد” و ترکیب اعضا قبلا بە اطلاع هیئت دولت رسیدە بود و چنانکە اشارە شد دیدارهائی هم با أحزاب و سازمانها قبلا صورت گرفتە بود. جلسە موقتا بە حال تعلیق در امد و حدود یک ربع یا نیمساعت جلسە تعطیل شد و درشروع مجدد جلسە بهانە جدیدی بە دست هیئت حکومتی افتاد و آن‌هم اعلامیەای بود کە کمیتە شهر مهاباد تکثیر کردە بود ولی حتی یک برگ آنرا پخش نکردە بودند، نسخەای ازآن را برای آقای عبداللە مهتدی آوردەبودند(کەسمت رهبری را داشت) متن این اطلاعیە گویا افشای حکومت و دروغپردازی مذاکرات بودەاست وآنطور کە شنیدە بودم زندەیاد دکتر جعفر نوشتە بودەاست.  آقای عباللە مهتدی وابراهیم علیزادە با پخش آن مخالفت بودند و تاکید برازبین بردن اطلاعیەهای تکثیر شدەرا دادە بودند. آقای مهتدی بی مبالاتی کردە و این تنها نسخەرا روی پیشدستی خودش فراموش کردە بود، این یگانە برگ بە طریقی! در همین فاصلە قطع جلسە بەدست هیئت حکومت افتادە بود! در آغاز دور دوم جلسە آقای فروهرباتوپ پر گفت ما با کسانی‌کە اینگونە حرف میزنند مذاکرە نمی‌کنیم!.

  درواقع تغییر جهتی درکل سیاست حکومت صورت گرفتە بود  ١- دولت بازرگان پس از حملە بە سفارت آمریکا استعفا دادە بود و دیگر”هیئت حسن نیت!” ویا اسمی کە بعدا بر آن نهادند “هیئت ویژە حل مسئلە کردستان” موضوعیت خود را ازدست دادە بود ٢- استراتژی حکومت  با حملە بەسفارت آمریکا و یک کاسە شدن حکومت در دست خمینی براین قرار گرفتە بود کە خودرا برای حملە نظامی بە کردستان سازماندهی کند. وبا ترک میز مذاکرە و گذاشتن استخوان لای زخم فرصت لازم برای تجدید سازمان پیدا کنند کە متاسفانە چنین هم شد، وگرنە صحبتهائی کە گویا آنها میخواستەاند با مردم ! صحبت کنند نە با أحزاب ویا اطلاعیەای کە هرگز پخش نشدە بود( و موضع کومەلە نبود،) دروغپردازی و بهانەای محض بود. بە این ترتیب کوە موش زائید، و مذاکراتی کە بیش ازیک ماە ازطرف دولت تدارک دیدە شدە بود، بە بن بست رسید.

پس ازآن بە سنندج بازگشتم (چنانکە اشارە کردم بدون هیچ وظیفە خاص تشکیلاتی!)در آن زمان از درد”(آرترز) پا بشدت در عذاب بودم کە بازمی‌گردد بە سالها قبل از آن و منتظر بودم کە بەترتیبی مخفیانە بە تهران بروم و مورد عمل جراحی قرار بگیرم. (ادامە دارد)

مطالب مرتبط با این موضوع :

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

Layer-17-copy

تمامی حقوق این وبسایت در اختیار مجموعه رنگین کمان بوده و استفاده از محتوای آن تنها با درج منبع امکان پذیر می باشد.