ابوالحسن نجفی، زبانشناس و مترجم برجسته ایرانی در هشتاد و شش سالگی در بیمارستان مهر تهران درگذشت.
او طی حدود نیم قرن فعالیت حرفهای خود در چندین زمینه تلاش کرد و آثار ارزشمندی از جمله “غلط ننویسیم”، ترجمه “شازده کوچولو” و “خانواده تیبو”، و “فرهنگ فارسی عامیانه” بر جای گذاشت.
ابوالحسن نجفی علاوه بر تدریس در دبیرستانهای اصفهان و سپس دانشگاههای اصفهان، تهران و علامه طباطبایی، در مؤسسه فرانکلین، دانشگاه آزاد ایران، مرکز نشر دانشگاهی، دانشنامه جهان اسلام و شورای عالی ویرایش سازمان صدا و سیما، فعالیت داشت.
او از سال ۱۳۶۹ تا پایان عمرش، عضو پیوسته فرهنگستان زبان و ادب فارسی بود.
با وجود گوناگونی زمینههای فعالیت ادبی ابوالحسن نجفی، ویراستاری برای او اهمیتی ویژه داشت.
او زمانی گفته بود: “در دورانی که به زبان فارسی بیتوجهی شده و رادیو تلویزیون و اینترنت به نوشتن آسیب بسیاری رسانده، به گونهای که جوان امروز به نوشتن بیتوجه شده است، این وظایف ویراستاران است که برای درستنویسی زبان راهی پیدا کنند.”
نجفی که خود ویراستاری زبردست بود، حاصل تجربیاتش در این زمینه را در کتاب “غلط ننویسیم” گردآوری کرد که موجب شهرتش شد. این کتاب با عنوان فرعی “فرهنگ دشواریهای زبان فارسی” اولین بار در سال ۱۳۶۶ منتشر شد و سپس بارها به چاپ رسید.
غلط ننویسیم” زمانی منتشر شد که نجفی در مرکز نشر دانشگاهی مشغول کار بود.
او گفته بود: “اگر این کتاب را نوشتهام، مرهون تشویقهای [نصرالله] پورجوادی [رئیس وقت این مرکز] بودم. من از قدیم یادداشتهایی نوشته بودم، اما تشویق پورجوادی باعث شد آنها را به عنوان کتاب چاپ کنم. حتی عنوان را او پیشنهاد داد.”
این کتاب، فهرستی است از غلطهای رایج در متون معاصر، اعم از غلطهای املایی و انشایی و کاربرد نادرست واژهها، از جمله کلمات مأخوذ از زبانهای خارجی و نیز اشتباهات صرفی و نحوی، به ویژه آنچه به “گرتهبرداری” معروف است.
علاوه بر این، آقای نجفی در “غلط ننویسیم”، دشواریهایی را که در خود زبان فارسی وجود دارد و بیشتر اوقات نویسندگان را هنگام نوشتن دچار تردید میکند، بررسی کرده است.
با این حال، خود نجفی درباره این کتاب گفت: “این کتاب حقیقتا انتظاری را که از آن میرود، برآورده نمیکند. همه دشواریهای زبان فارسی را نمیگوید و به نظرم حق مطلب را بیان نکرده است. من بیشتر به واژگان پرداختهام، اما مهمترین مسائل به نحو زبان بازمیگردد، یعنی جملهبندی زبان فارسی در خطر است.”
فرهنگ فارسی عامیانه
ابوالحسن نجفی، سالها بعد، فرهنگ دیگری را با عنوان “فرهنگ فارسی عامیانه” منتشر کرد که شامل لغات، ترکیبات و تعبیرات زبان عامیانه و روزمره متداول مردم تهران است.
نویسنده در این کتاب- آن طور که در مقدمه کتاب آمده- گویشهای محلی و اصطلاحات و تعبیرات شهرستانی را کنار گذاشته و برای انتخاب مثالها، به استثنای دو کتاب از محمدعلی جمالزاده که متولد اصفهان بود، از آثاری استفاده کرده که اولا پس از سال ۱۳۰۰ خورشیدی نوشته و منتشر شده، و ثانیا نویسنده آنها زاده تهران یا پرورش یافته تهران بوده است.
این کتاب در سال ۱۳۸۱ جایزه کتاب سال را به دست آورد و نویسندهاش از سوی محمد خاتمی، رئیس جمهوری وقت ایران تقدیر شد.
زبانشناسی
ابوالحسن نجفی که در ایران و فرانسه تحصیل کرد و دارای کارشناسی ارشد “زبانشناسی همگانی” بود، علاوه بر تدریس در این زمینه، کتاب “مبانی زبانشناسی و کاربرد آن در زبان فارسی” را در سال ۱۳۵۸ منتشر کرد که در آن، با زبانی ساده برخی مسائل زبانشناسی را شرح داده است.
آقای نجفی ویرایش دوم این کتاب را در سال ۱۳۷۱ منتشر کرد و در مقدمه آن نوشت که در نظر داشته کتاب را کاملتر کند و مباحث دیگری به ویژه معناشناسی، تحول زبان، روابط زبان و جامعه، سبکشناسی و ادبیات را بر آن بیفزاید، اما این کار به درازا کشیده و سرانجام ترجیح داد همان تحریر نخست با بعضی اصلاحات به چاپ برسد.
نجفی در سال ۱۳۸۷ در نشستی در “شهر کتاب” گفت: “اعتقاد ندارم زبان فارسی عقیم است.”
به عقیده او، فارسیزبانان به سه شیوه میتوانند از امکانات بالقوه زبان خود استفاده کنند:
اشتقاقهای فعلی، استفاده از وندها (پیشوند و پسوند) و ترکیبسازی (ترکیب اسم و اسم، اسم و صفت، صفت و اسم، صفت و صفت، قید و اسم، و ترکیب ضمیر و اسم).
با این حال نجفی بر ضعفهای زبان فارسی واقف بود:
“یکی از مشکلات زبان فارسی، تتابع افعال است که درک جمله را مشکل میکند. این مشکل بیشتر با ورود زبانهای خارجی و از طریق مترجمان وارد زبان فارسی شده و به این خاطر است که در زبان فارسی فعل در آخر جمله قرار میگیرد.”
ترجمه
ابوالحسن نجفی کار انتشار کتاب را با ترجمه از فرانسه به فارسی آغاز کرد. او در سال ۱۳۴۴ زمانی که تازه از فرانسه به ایران بازگشته بود، ترجمه “بچههای کوچک قرن” نوشته کریستین روشفور، نویسنده فرانسوی، را که به گفته خودش در پاریس تقریبا تمام کرده بود، در همان چند ماه اول ورودش به ایران آماده کرد و تحویل انتشارات “نیل” داد؛ انتشاراتی که به همراه مؤسسه فرانکلین، جزو نخستین مراکز در ایران بودند که کار خود را بر ترجمه بنا کرده بودند.
نجفی سپس آثار متعددی از نویسندگانی چون آلبر کامو، آندره مالرو، رومن گاری، روبر مرل و روژه مارتن دوگار ترجمه و منتشر کرد و ترجمه دیگری نیز از کتاب معروف “شازده کوچولو” نوشته آنتوان دوسنت اگزوپری به فارسیزبانان ارائه کرد.
او معتقد بود دیگر مترجمهای ایرانی مشهور “شازده کوچولو”، “مراتب زبان را رعایت نکردهاند.”
نجفی در سال ۱۳۸۲ در نشستی با عنوان “نقد کتابهای غیرتخیلی” با بیان این که “زبان کتاب شازده کوچولو زبان معیار است و اصلا ادبی نیست”، با تأکید بر “ادیبانه” بودن ترجمه محمد قاضی، گفت: “ترجمه شاملو افراط قاضی را به تفریط میکشاند و برای اینکه کتاب از حالت ادبیانه خارج شود، لحن را عامیانه میکند، عامیانههایی که بعضا کاملا بی جا و بیمعناست.”
نجفی چند کتاب از ژان پل سارتر نیز ترجمه کرد که “ادبیات چیست؟” از جمله آنهاست که با همکاری مصطفی رحیمی در سال ۱۳۴۸ منتشر شد.
همچنین کتاب “ضدخاطرات”، یکی دیگر از ترجمههای مشترک ابوالحسن نجفی است که با همکاری رضا سیدحسینی انجام شد. نجفی ترجمه این کتاب را “مشکلترین ترجمه” در کارنامه خود خوانده است، زیرا به عقیده وی، “مالرو جملههای کوتاه بسیاری دارد که برگردان آنها به فارسی بسیار مشکل است.”
از دیگر ترجمههای معروف ابوالحسن نجفی، کتاب “وظیفهٔ ادبیات” است که در سال ۱۳۵۶ منتشر شد و شامل مقالاتی از نویسندگان مختلف است.
“بیستویک داستان از نویسندگان معاصر فرانسه” نیز جزو آخرین ترجمههایی است که ابوالحسن نجفی روانه بازار کتاب ایران کرد.
بی بی سی