یکصد و سی و نه سال پیش رادمردی در خاک پاک ایرانزمین پای به عرصه وجود گذاشت، که در طول زندگی پرافتخارش توانست با
تکیه بر دو اصل مهم و اساسی »استقالل« و »آزادی« تاریخ این کشور را متحول سازد. او به همگان ثابت کرد که دو اصل استقالل و
آزادی نه تنها جداییناپذیرند که دموکراسی و حاکمیت ملی تنها در گرو تحقق این دو اصل حیاتی برپا میشود.
او در برههای از تاریخ، بنای استقالل را چنان در نظام سیاسی کشور استوار کرد، که تمام آحاد جامعه ایران، در سایه بنای مستحکم
استقالل، توانستند قطع شدن دستهای مداخلهگر قدرتهای بیگانه را به عیان ببینند و ثمرات استقالل را لمس نموده و اصل استقالل
را باور کنند. او تنها نخستوزیری در تاریخ مشروطیت ایران بود که آرمانهای پایمال شده نهضت مشروطه را تداوم بخشید و بر این
باور بود که استقالل ایران زمانی تضمین خواهد شد که اوال استقالل واقعی قوای سهگانه نهادینه شود، و ثانیا قدرتهای خارجی نتوانند
از طریق سلطهی عوامل داخلیشان، استیالی خود را تحمیل کنند. از همین جهت اجرای صحیح قانون اساسی و مشروط و محدود
کردن پادشاه غیرمسئول را واجب و ضروری میدانست. او قانون اساسی مشروطه را خونبهای شهدای راه آزادی و میثاق ملی
میدانست. اما چنین امری دلیل بر این نمیشد که او قانون اساسی را تغییر ناپذیر بداند و هر آینه در صدد اصالح قانون اساسی، حتی
دردوران نخستوزیری بود. لوایح به جای مانده از او برگهای زرینی در جهت حفظ و صیانت از حقوق اساسی ملت است که تأمین
کننده استقالل و حاکمیت ملی است. سیاست موازنه منفی او بر این ایده استوار بود که نه تنها نباید هیچ قدرتی امکان مداخله در نظام
سیاسی و اقتصادی کشور را داشته باشد، بلکه ماجراجویی در مناسبات قدرتهای خارجی را نیز، زمینهساز دستاندازی آنها، در
سیاست و اقتصاد داخلی میدانست. او بر این باور بود که رشد و نمو نهال آزادی تنها و تنها در گرو استقرار استقالل ملی است.
جامعهای که استقالل ندارد و چشم به غرب و شرق دوخته است و مناسبات جهانی تعیین کننده سیاست و اقتصادش است، قطعاً
نمیتواند آزادی داشته باشد. و مداخله قدرتها در سیاست کالن کشوری، زمینه سلطه و دیکتاتوری را در کشور فراهم میکند و
الجرم جامعه از وجود آزادی محروم می شود .
او گفته بود: »ملت ایران طالب استقالل است و آن را به هیچ قیمتی از دست نمیدهد. ملت ایران میخواهد خارجی از این مملکت برود
و در امور مطلقاً دخالت نکند و انتظار دارد لفظاً و معناً استقالل ما را محترم بشمارد.« وی در عین حال اعتقاد داشت »هیچ ملتی در
زیر سایه حکومت استبدادی به جایی نرسیده است.« او اعتال و پیشرفت و ترقی کشور را تنها در لوای آزادی و استقالل میسر میدانست
و هیچ نیرویی را باالتر از اراده ملت نمیشناخت. او کسی جز دکتر محمد مصدق نیست.
دکتر محمد مصدق تنها یک شخصیت تاریخی نیست. بلکه او الگویی برای امروز میهن ماست و ما بیش از هر دورهای به رهنمودهای
تاریخی وی نیازمندیم. در جهانی که قدرتهای شرقی و غربی بیش از هر زمان دیگر گستره سلطهی خود را مبتنی بر استیال بر
کشورهای عقب نگهداشته شده میدانند و هیأت حاکمه جمهوری اسالمی هم، همواره یا در حال سازش با یک ابرقدرت و یا باجدهی به
طرف دیگر است، تنها تاسی به الگوی دکتر مصدق بیش از هر دورهای برای حفظ و تامین حقوق و منافع ملی ایران ضروری میباشد.
اکنون که سلطه روسیه بر کشور ما برای همگان واضح گردیده و برنامههایی که چین برای میهن ما تدارک دیده آشکار شده و همزمان
تحمیالت قدرتهای غربی در وین از هر گوشه رخ مینماید، جای خالی سیاست مستقل ایرانی و سیاست موازنه منفی دکتر مصدق
بیش از همیشه احساس میشود.
جبهه ملی ایران به عنوان خانه سیاسی دکتر مصدق که از پنج سال پیش سالروز تولد وی را به عنوان روز ملی پاسداشت استقالل و
آزادی نامگذاری کرد، اکنون در آستانه این روز، موکدا اعالم مینماید که ملت ایران برای کسب سعادت و رفاه و سربلندی در جامعه
جهانی راهی به جز تمسک جستن به راه مصدق یعنی راه استقالل و آزادی ندارد. و بنابراین در این برهه از زمان راه ما عدم مداخله در
انتخابات دور از موازین آزادی، درخواست آزادی زندانیان سیاسی و عقیدتی در سراسر کشور و تالش برای برقراری آزادیهای اولیه
مانند آزادی احزاب و اجتماعات، آزادی مطبوعات و رسانهها و آزادی انتخابات و درخواست برای تاسیس یک مجلس واقعی جهت
بازنگری و اصالح قانون اساسی و اتخاذ سیاست مستقل ایرانی در مقابل تمام قدرتها با داشتن روابط احترامآمیز و متعارف با تمام آنان
و در عین حال سلطه ناپذیری و باج ندادن به قدرتهای بیگانه مسیر و نقشهی راه حرکت ماست.
شورای مرکزی جبهه ملی ایران
تهران – 29 اردیبهشت ۱۴۰۰ خورشیدی
دکتر شاپور بختیار, مرغ طوفان در تاریخ ایران
خبر تکان دهنده هست، امروز برای بار دیگر دولت فرانسه از پشت به مردم ایران خنجر میزند و قاتل، شریفترین و آزادترین رهبر تاریخ ایران