من در تمام دوران زندگی خود نه تنها به مسیحیت سخت ایمان داشتم بلکه یکی از فعالین امور مذهبی و عمل کنندۀ فرائض دینی بودم. به سخنی دیگر آموزه های کتاب مقدس در تمام این سالها راهنمای عمل من بود. همانطور که باورهای دینی صدها میلیون انسان در سراسر جهان منشاء آرامش و تسلی بخش آنها میباشد، منهم بموجب ایمان راسخ و تزلزل ناپذیر به مسیحیت همواره از چنین آرامشی برخوردار بودم. بنابراین بدیهی است که گسستن از چنین ایمان قوی به مسیحیت (The Southern Baptist Convention) (1) برایم بسیار کاری دشوار و دردناک بوده است. زیرا وقتی رهبران کلیسای پروتستان (S.B.C) با دقت و ظرافت چند آیه از کتاب مقدس را نقل قول میکنند و میگویند که: حوا (Eve) در مرتبۀ دوم نسبت به آدم (و بمثابۀ جنس ناقص) خلق شده است (2) و او مسبب و مسئول ارتکاب گناه اولیه انسان میباشد و سپس در نتیجۀ این گناه زنان میباید “فرمانبردار” شوهران خود باشند، (برایم غیر قابل باور میباشد. ) بدون تردید این دیدگاه که زنان فرودست اند و مردان فرادست محدود به یک دین نیست زیرا زنان در بسیاری از باورهای دینی از حقوق برابر نسبت به مردان برخوردار نمیباشند. دیوارهای بلند کلیسا، مسجد، کنیسه و یا معبد به طرز مصیبت باری مانع از برابری حقوق زنان با مردان شده است. این گونه تبعیض و بی عدالتی در سطح بالاترین مقامات اجرائی کشورها (سیاسی، اجتماعی و فرهنگی) همواره وجود داشته و دارد. آموزه های دینی دلیل و یا بهانه ای برای این نابرابری ها و بی عدالتی ها در سراسر جهان میباشند. نفرت انگیز و تهوع آورتر این باور است که زنان باید مطیع و منقاد امیال و خواسته های متنوع مردان از جمله بردگی، روسپی گری، ناقص سازی جنسی (ختنه زنان) خشونت و تجاوزات جنسی آنان باشند و این گونه موارد نیز در قوانین عمومی (که بوسیلۀ مردان و برای مردان تدوین شده است) جرم تلقی نگردد.
بدیهی است امیال و خواسته های مردان باعث گردیده است که میلیون ها زن و دختر در سراسر جهان هیچگونه اختیاری نسبت به جسم و جان خود نداشته باشند. امیال مردان، زنان و دختران را از حق برخورداری منصفانه و برابر از تحصیل، درمان، بهداشت و شغل محروم ساخته است.
بر کسی پوشیده نیست که اعتقادات و باورهای دینی تاثیرات شگرف و مهمی بر کلیۀ جنبه های زندگی ما انسانها گذاشته است. اصول و احکام ادیان معمولا به تشریح و توجیه نابرابری ها میان زنان و مردان پرداخته است. برای مثال، چرا در بسیاری از کشورها پسران در کسب علم و دانش بر دختران ارجحیت دارند و یا چرا همواره به دختران گوشزد میگردد که باید ازدواج کنند و چرا آنان به دلیل عدم برخورداری از ابتدائی ترین امکانات درمانی و بهداشتی در دوران بارداری و زایمان با خطرات بسیار مهیب و حتی مرگ روبرو هستند. در بعضی از کشورهای اسلامی مانند ایران زنان از حق سفر کردن بطور مستقل محروم میباشند و باید به دلیل بی حجابی و یا بد حجابی مجازات شوند. همچنین در بعضی از همین کشورها زنان حق تحصیل ندارند و حتی حق رانندگی نیز از آنها سلب شده است. (عربستان سعودی) در این کشورها اگر زنی مورد تجاوز قرار گیرد او بعنوان فردی که مرتکب نیمی از جرم شده است پیش تر مجرم شناخته میشود و باید شدیدا مجازات گردد. زنان بطور عموم در بیشتر کشورها و بطور اخص در کشورهای اسلامی از دستیابی به شغلی برابر با مردان محروم میباشند. بیشتر این محرومیت ها و تبعیض ها در پشت شکاف جنسیتی نهفته است و همواره این پرسش را ایجاد میکند که چرا هنوز در غرب زنان کمتری در مقامات بالا حکومت مانند وزارت گمارده میشوند ( ویا حتی اگر آنان شغلی برابر با مردان داشته باشند چرا همواره دستمزدی کمتر نسبت به آنان دریافت میدارند.) ما همه روزه تاثیرات ناگوار اینگونه تبعیضات و تعصبات را که عمیقا در تاریخ ما (غرب) ریشه دارد، احساس می کنیم.
باید توجه داشت که تبعیض، تعصب و تحقیر نسبت به زنان فقط آنان را دچار رنج و عذاب نمیکند بلکه به همۀ ما آسیب میرساند. شواهد نشان داده است که ارزش نهادن و احترام به حقوق برابر زنان با مردان فوائد بسیار فراوانی برای جوامع دارد. زیرا یک زن تحصیل کرده فرزندی شایسته و مفید به جامعه تحویل میدهد. او بدون شک فرزندانش را برای کسب علم و دانش به مدرسه میفرستد و در این راه یار و یاور آنها میباشد، کسی است که با درآمد بیشتری که کسب میکند میتوانند کمک حال خانواده اش نیز باشد.
هر جامعه ای که در آن نسبت به زنان که نیمی از جمعیت را تشکیل میدهند، تبعیض قائل گردد بدون تردید محکوم به شکست است. ما باید اینگونه رفتار های تبیعض آمیز و اعمال منسوخ شده را به چالش درآوریم، همانطور که زنان در ایران اینگونه موارد را به چالش کشیده اند و آنها را در صف مقدم مبارزه برای دستیابی به آزادی و دمکراسی قرار داده است.
من بخوبی دریافته ام که چرا رهبران سیاسی تمایلی ندارند که در عرصۀ پر بیم و خطر دین و سنت قدم بگذارند. زیرا دین و سنت عرصۀ ای قدرتمند و بسیار حساس برای به چالش درآوردن است. اما پیشکسوتان (3) و من، کسانیکه در گذشته از پیشینۀ مذهبی عمیقی بر خوردار بودند دیگر از دست دادن رای جهت پیروزی در انتخابات و یا اجتناب از وارد شدن به بحث های مسئله آفرین چون دین و سنت نگرانی ندارند. ما بر این عقیده استوار هستیم که بی عدالتی را در هر کجای به چالش کشانیم. ما پیشکسوتان گروه های مستقلی از رهبران برجستۀ جهان هستیم که بوسیلۀ رئیس جمهور مرحوم آفریقای جنوبی نلسون ماندلا گرد هم آمدیم تا بتوانیم تجربیات خود را جهت بررسی علل اصلی مصائب و رنج هائی که گریبانگر بشریت شده است و نیز برای تامین صلح جهانی و بهبود وضیعت انسانها، ارائه دهیم. ما تصمیم گرفته ائیم که توجه رهبران جهان بویژه رهبران مذهبی و سنتی را نسبت به مسئولیت های خطیری که به عهده دارند در جهت تامین حقوق برابر و رعایت حقوق بشر جلب نمائیم. ما در این زمینه اخیرا بیانیه ای منتشر کرده ائیم که صریحا اعلام میدارد : “توجیهات دینی و سنتی در مورد تبعیض علیه زنان و دختران که بوسیلۀ بالاترین مقامات دینی و سنتی اعمال میگردد، غیر قابل پذیرش میباشد”. ما از رهبران مذهبی میخواهیم که احکام شرعی و عرفی زیان آور را صرف نظر از اینکه این احکام علیه زنان چه اندازه در جامعه نهادینه شده است را تغییر دهند و از آموزش آنها خودداری نمایند. ما همچنین از رهبران مذهبی میخواهیم که در سخنان و پیام های خود نسبت به موضوع رعایت حقوق بشر بویژه برابری حقوق زنان با مردان تاکید کنند.
بدیهی است آیات و روایاتی که با دقت از کتب مقدس و دیگر رسانه های مذهبی در جهت توجیه فرا دستی مردان استخراج می شود و رهبران مذهبی در حفظ و دفاع از آنها تلاش میکنند، بیشتر در جهت کنترل پیروان خود بکار میرود. این آیات و روایات تابع زمان و مکان میباشند و به هیچ وجه بمثابۀ حقایق جاودانی بشمار نمیروند.
باید توجه داشت که این گونه آیات، روایات، گزیده ها و نقل قولهای انجیل و دیگر کتب مذهبی ضمن حمایت از برده داری همواره تائیدی بر ظلم و ستم رهبران سیاسی نسبت به مردم بویژه زنان بوده است.
ناگفته نماند که من با تفاسیر پویای بعضی از آیات کتاب مقدس آشنا هستم که برای زنان حرمت و شایستگی قائل میباشند. در خلال سالهای اولیه مسیحیت، زنان در کلیسا به عنوان کشیش، اسقف، مبلغ، معلم و سخنگو خدمت میکردند تا اینکه در قرن چهارم رهبران مسیحی آیات کتاب مقدس را تحریف و قلب نمودند تا بتوانند بدینوسیله سلطه و برتری دائمی خود را در سلسله مراتب کلیسا حفظ و تداوم بخشند.
حقیقت اینست که رهبران مذهبی همواره این حق را برای خود قائل میشوند که آیات کتب مقدس را به دلخواه خود گاه در جهت انقیاد و فرودستی زنان و گاه در جهت اعتلا و تعالی بخشیدن آنان تفسیر و تعبیر نمایند. به عبارت دیگر رهبران مذهبی به طرز چشمگیری آیات و روایات را در جهت امیال نفسانی و منافع شخصی خود تفسیر میکردند و میکنند. بنابراین تعجبی ندارد که تفسیر به رای آنان باعث توجیه و ادامۀ ظلم و جور، سوء استفاده، تبعیض و تحقیر نسبت به زنان در سراسر جهان شده است.
بی تردید چنین تفاسیر و تعابیر نسبت به حقوق نابرابر انسانها نه تنها زیر پا گذاشتن و بی اعتنائی به مفاد اعلامیه جهانی حقوق بشر میباشد، بلکه با تعالیم موسی، عیسی مسیح، پولس مقدس، محمد و دیگر بنیانگذاران مذاهب بزرگ که همگی خواهان رفتاری شایسته، منصفانه و برابر نسبت به فرزندان خداوند بودند، در تضاد و تناقض است.
زمان آن فرا رسیده است که دیدگاه رهبران مذهبی به چالش درآورده شود.
کنوانسیون باپتیست جنوبی،(S.B.C) بزرگترین مذهب باپتیست جهان و بزرگترین گروه پروتستان در ایالات متحدۀ آمریکا است.
اشارۀ کارتر به آیه 12-15 رسالۀ اول پولس رسول به تیموتاوس 2 در عهد جدید میباشد. در این آیات آمده است که: و زن را اجازت نمیدهم که تعلیم دهد یا بر شوهر مسلط شود بلکه در سکوت بماند- زیرا که آدم اول ساخته شد و بعد حوا و آدم فریب نخورد بلکه زن فریب خورده در تقصیر گرفتار شد و …
پیشکسوتان (Elders) در مسیحیت به کسانی گفته میشود که دارای مقام و مسئولیت در گروه های مسیحی اند و برای خرد (wisdom) ارزش قائل میباشند.