رهبران نزدیک به دویست کشور جهان، پس از دو هفته مذاکرات شبانه روزی توانستند در زمینه کاهش سوخت کربن و تولید گازهای کربنیک و محافظت از محیط زیست و زنده نگه داشتن کره زمین به توافق برسند، این در حالیست که نمایندگان چپ ایران پس از هفت سال مذاکرات و تداوم پروژه وحدت چپ، اعلام شکست مطلق کرده و ادامه کارکرد در زمینه احتمال کار مشترک در زمینه تنظیم منشور فراگیر چپ را به ناکجا آباد رجعت داده اند. سال دوهراز و پانزده را در حالی به پایان میرسانیم که نه تنها مسببین شکست این پروژه از پذیرش مسئولیت تاریخی یک چنین رفتاری در غذاب وجدان نیستند، بلکه با اعلام آخرین گزارش نشست نمایندگان پروژه وحدت چپ، احتمال صورت گیری کار مشترک در این زمینه را در سایه روشن های نامعلومی به ناکجا آباد رجعت داده اند. کارشکنان و چوب لای چرخ گذارندگان این پروژه، مغرور از حفظ مواضع مقّدس خویش و افتخار از این بابت که با عدم همکاری در زمینه یافتن فصل مشترک هایی که بشود بر محورهای آنها منشور مشترکی تهیه گردد، با پر رنگ تر کردن خط قرمز هایی که به دور خود کشیده اند، و تنگ تر کرده دایره محدوده های پایه ای اندیشه های مقدّس خویش ، آب در غبغب احساس می کنند که از این طریق اسم و رسمی مقدس در تاریخ چپ ایران برای خویش برجای خواهند گذاشت. حالا مهم نیست این اسم ها در ردیف بزرگترین کارشکنان و متلاشی کنندگان جنبش چپ ایران در تاریخ هم قرار بگیرد، برای آنها مانعی ندارد.
سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت) در آوریل ۲۰۱۵ اعلام نمود، “کنگره چهاردهم با صدور قرار جامعی راه طی شده تاکنونی را تایید و اعلام کرد که سازمان با وفاداری به توافقات حاصلۀ تاکنونی و توافقاتی که تا برگزاری کنگره حاصل خواهند شد، در کنگرۀ مشترک شرکت خواهد جست”. کنشگران چپ نیز در پایان ماه می نظر خود را چنین بیان داشتند، ” در کنگره وحدت چپ شرکت می کنیم”. در ضمن آنها مطرح می کنند که، “تصمیم گرفته شد طی نامه ای از هیئت های نمایندگی سه طرف پروژه تقاضا شود تا در کوتاه ترین زمان جلسه خود را پیرامون آینده این پروژه برگزار نمایند”. این مواضع به وضوح نشان می دهد که در وحله اول سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)، و در مرحله بعدی طیف کنشگران چپ با اراده ای مصمم و روانی مسئولانه و دلسوز خواهان برداشت گام های جدّی، روشن، مرحله ای و برنامه ریزی شده در این زمینه هستند. هم سازمان (اکثریت) و هم کنشگران چپ تا به حال هم نشان داده اند که در این راه با تمام توان خویش بصورتی سازنده شرکت داشته اند. در مقابل سازمان اتحاد فدائیان خلق ایران چه چیزی را مطرح می کند. گزارش اخیر چنین مطرح می کند.
موضع شورای موقت سوسیالیستها از اول مشخص بود. آنها از اولش گفته و تاکید میکردند که خواهان وحدت نیستند و از این تریبون میدانی برای ترویج اندیشه ها و نقد اندیشه های دیگران استفاده کرده و تلاش می کردند تا وزنه خویش را در مجموعه جنبش چپ ایران سنگین تر کنند. همین موضع را در اجلاس آخر هم شیدان وثیق با شفافیت مطرح کرد که نه تنها به پروژه ای به نام پروژه وحدت چپ اعتقاد ندارند، بلکه دیگر ” در سایر بخش ها حضور نخواهد داشت”. این در حالیست که شورای موقت سوسیالیست های چپ در دهم ماه می ۲۰۱۵ اعلام نمود: “از آنجا که این پروژه موفق به تبین پایه های نظری و تشکیلاتی مورد توافق چهار جریان بر مبنای یک منشور و یک اساسنامه نگردید، کنگره مشترک نمی تواند بر اساس نقشه راه شکل گیرد”. سپس شورای موقت سوسیالیستها برای چگونگی حرکت به پیش را از طریق آدرسی پیشنهاد میکند که دور تسلسل و دور خود چرخیدنی بیش نیست. آنها مطرح می کنند ، ” کمیسیونی برای تدوین منشور تحت مسئولیت گروه تدارک و سازماندهی تشکیل شود. در این پیشنهاد تاکید شد که کمیسیون، اختلافات مهم برای ایجاد یک تشکل واحد را پس از بحث مشخص و برای چگونگی برخورد با آن، راه حل ارائه نماید. تصمیم برای ترکیب کمیسیون، روش کار آن و نکات تکمیلی در رابطه با نقشه راه به اجلاس آتی احاله گردید”. اجلاسی تشکیل شود، از درون آن اجلاس کمیسیونی تشکیل شود، این کمیسیون نکات مورد اختلاف را مطالعه کرده و چگونگی برخورد آینده را مشخص نماید. براورد کارکرد چنین کمیسیونی دوباره توسط همه به بحث گذاشته شده و دور تسلسل دوباره تکرار گردد. اینهمه اتلاف زمان و وقت و انرژی برای کار کمیسیونی که هیچکس قبولش نخواهد داشت و دوباره با نظرات آن سالها “نشستند و گفتند و برخاستند” خواهند کرد.
“مسئول نمایندگی سازمان اتحاد فدائیان خلق ایران نیز اعلام نمود از آنجا که معتقد است گفتگو پیرامون سرنوشت پروژه می بایست به هیئت های نمایندگی طرف های پروژه سپرده شود، از این رو در موضوعات دیگر در جلسه شرکت نخواهد کرد”. پاسخ اتحاد فدائیان خلق ایران چنین بود: “متاسفانه در حال حاضر سازمان اتحاد فدائیان خلق ایران نمیتواند نسبت به تداوم این پروژه یا توقف آن نظر قطعی ابراز کند”. این پاراگراف را به سه قسمت تقسیم بکنیم. قسمت اول اینکه “سازمان اتحاد فدائیان مطرح می کند که ادامه مذاکرات پروژه وحدت چپ به هیات های نمایندگی واگذار شود”. این پیشنهاد نه فقط همگان را دنبال نخود سیاه فرستادن است، بلکه آنها خواهان گفتگو در رده های دوم و سوم بصورت گفتگوهای کم اهمیت و تسلسل وار دوره ای بی نتیجه می باشد که غیراز دور هم چرخیدن به شیوه سال های گذشته نمیباشد.
قسمت دوم پاراگراف مطرح می کند که “سازمان اتحاد فدائیان ایران در جلسه شرکت نخواهد کرد”. نیّت جریان فکری حاکم بر سازمان فدائیان خلق ایران که طی چندین سال گذشته بر پروژه وحدت چپ اعمال کرده اند، در جوهره این جمله نهفته می باشد. آنهایی که خواهان شرکت در جلسه و جلسات پروژه وحدت چپ نبودند، چه نیتی در سر داشتند؟ آیا این نیّت میتواند غیر از این باشد که آنها از اول خواهان وحدت نبوده و اهداف و انگیزه های دیگری را در سر داشته اند؟ آیا می تواند این انگیزه اینطور باشد که آنها از این طریق موفق به ایجاد تریبونی شده بودند که بتوانند از آن برای تبلیغ و ترویج اندیشه های استفاده کرده و برای خویش موقعیتی کاذب آفریده و بتوانند زیر سایه چتر ائتلاف شکننده با شورای موقت سوسیالیستها به جذب نیرو از دیگر سازمان های چپ بپردازند.
قسمت سوم پاراگراف مطرح می کند که ” سازمان نمیتواند نسبت به تدوام پروژه نظر قطعی ابراز کند”. این جمله گرچه از یک طرف نشان می دهد که جریان فکری حاکم بر این سازمان نه تنها در جوهر فکری سیاسی خویش خواهان وحدت پروژه چپ نمیباشد، بلکه سازمان اتحاد فدائیان خلق ایران نه تنها از اتحاد فکری لازم برخوردار نیست، بلکه در مورد پروژه وحدت چپ از چنان تشتت فکری در عذاب می باشد که در زمینه تدوام یا عدم تداوم این پروژه بلاتصمیم مانده است. در ریاضیات قانونی داریم که مطرح می کند مثبت ضربدر منفی میشود منفی. اگر طیفی در این سازمان موافق و طیف دیگری مخالف تداوم پروژه وحدت باشند، نتیجه و برایند عمل همچنان منفی بوده و نتیجه این میشود که آنها در تدوام پروژه وحدت نتوانند شرکت بکنند. اگر در درون سازمان اتحاد فدائیان خلق ایران طیفی مسئولانه و دلسوزانه خواهان کارکرد سازنده و موثّر در جهت تحکیم پیوندهای کلیت طیف چپ ایران زیر هر منشور، مضمون و ساختاری هستند، اینجا این سوال مطرح میشود که چه راهکاری در مقابل طیف واقعی خواهان وحدت در درون اتحاد فدائیان خلق ایران موجود می باشد؟ سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت) در مسیر پیوند، تقویت و امتزاج این طیف در پروژه واقعی وحدت چپ چگونه می تواند به کارکرد موّثر و سازنده ای دست بزند؟ این در شرایطی می باشد که طیف دیگر درون اتحاد فدائیان خلق ایران که تظاهر به وحدت می کرده، نیتی غیر از خلاف ادعایش ندارند، خواهان وحدت نبوده و همچنان می خواهد زیر چتر شورای موقت سوسیالیستها، اهداف دیگری را تعقیب بکند.
شورای موقت سوسیالیستها مطرح می کنند که از اول خواهان وحدت چپ نبوده و الان هم خواهان چنین وحدتی نیستند. تکلیف انها روشن بوده و هست. سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)، هم کنشگران چپ دلسوزانه و مسئولانه خواهان یک چنین وحدتی بوده و در این راه نشان داده اند که تا چه اندازه مصمم و پیگیر در این راه کوشا بوده اند.الان هم متوجه میشویم که طیفی از درون سازمان اتحاد فدائیان خلق ایران به پیروی از سازمان اکثریت و کنشگران چپ خواهان وحدت چپ میباشد و در این راه در مقابل طیف دیگر قد علم کرده است. آیا بهتر نیست این سه طیف و جریان هسته اولیه پروژه وحدت چپ را بر عهده گرفته و در همکاری با همدیگر این پروژه را به پیش ببرند؟ آیا بهتر نیست این سه جریان با همدیگر جریان وحدت شکن درونی سازمان اتحاد فدائیان خلق ایران را از پروژه وحدت کنار گذاشته و به روشنگری نظری در مورد آنها در درون مجموعه پردایم چپ ایران بپردازند؟ آیا بهتر نیست این دفعه سازمان فدائیان ایران (اکثریت) به برخورد پسیو و دنباله روانه خویش از سازمان اتحاد فدائیان خلق ایران پایان داده و در این زمینه نقش پیشرو و پیشگام را به عهده گرفته و مانع از بوجود آمدن یک چنین سوء استفاده های تاریخی از موقعیت وزین نیروهای چپ در جامعه ایران گردد؟ آیا بهتر نیست این مجموعه طیف منفی گرا و وحدت شکن درونی سازمان اتحاد فدائیان خلق ایران را ایزوله و جدا کرده و خود مستقلا به پیشبرد پروژه وحدت چپ ادامه بدهند؟ آیا بهتر نیست آنها در این زمینه نظری به کلیت طیف های چپ ایران انداخته و ببینند آیا طیف ها و کسان دیگری هستند که از نظر فکری و قلبی در شرایط مساعد تری برای شرکت در تداوم پروژه ای وحدت می باشند؟
دنیز ایشچی 17/12/2015