جلال ایجادی
دادگاه تروریست های اسلامی که روزنامه نگاران «شارلی ابدو» را کشتند در پاریس شروع شد. در این دادگاه 14 نفر به محاکمه کشیده می شوند که از آن میان سه نفر غایب هستند. تروریست های اسلامی در 2015 روزنامه نگاران و یهودیان را کشتند تا نشان دهند که اسلام به جهاد خود علیه دانش و دانایی و علیه تمدن ادامه می دهد. در پی انتشار فکاهی های محمد توسط یک نشریه دانمارکی در 2005 و سپس انتشار آنها توسط شارلی ابدو در 2006 در فرانسه، اسلامیست های مقیم فرانسه برآن شدند تا «انتقام پیامبر اسلام» را بگیرند. سه جنایتکار در هنگام درگیری با پلیس کشته شدند و حال شرکای آنها از 2 تا 10 سپتامبر 2020 در دادگاه پاریس محاکمه می شوند. اسلامیست ها خواهان خفه کردن جامعه و روزنامه نگاران فرانسه بودند ولی این آرزو را به گور بردند. بنیادگرایان اسلامی خواهان برقرار توتالیتاریسم اسلامی بر همه جهان هستند. جهان دمکراتیک در برابر این اسلامگرایی جهانی مقاومت می کند. بمناسبت برگزاری دادگاه، این هفته «شارلی ابدو» دوباره همه طرح های فکاهی محمد را منتشر نمود. در فرانسه همه دینداران و ناباوران آزاد هستند و در ضمن روح آزادی در گشت و گذار است. در این جامعه باورمندان و ناباوران آزاد هستند و بر اساس قانون هر شهروندی می تواند دین ها و از جمله اسلام را نقد کند. یکی از درس های بزرگ تجربه فرانسه برای ما ایرانیان اینستکه برای آزادی انسان و اندیشه، علیه دین اسلام و استبداد و احمق های متعصب باید مبارزه کرد.
سرآغاز رویداد کشتار روزنامه نگاران کجا بود؟
در 8 فوریه 2006 ، هفته نامه «شارلی ابدو» فکاهی های دانمارکی در مورد محمد را در ویژه نامه ای منتشر می کند و روی جلد آن می نویسد: محمد ناامید است و آه می کشد و می گوید:«دوست داشتن توسط احمق ها سخت است ». بدنبال این انتشار، «مسجد جامع پاریس»، «اتحادیه سازمانهای اسلامی فرانسه» و «اتحادیه جهانی اسلام» بدلیل «توهین به مسلمانان» بدادگاه شکایت می کنند. آنها سه نقاشی فکاهی را دلیل شکایت خود معرفی می کنند: طرح محمد روی جلد شارلی، دو کاریکاتور دانمارکی، سر پیامبر با عمامه ای دارای بمب، و فکاهی محمد روی ابری که از بمب گذاران انتحاری استقبال می کند و به آنها می گوید: «متوقف شوید، متوقف شوید، ما دیگر هیچ باکره ای نداریم!».
بدنبال شکایت، بررسی قضایی از 7 تا 8 فوریه 2007 در دادگاه عالی پاریس برگزار می شود. به مدت دو روز ، دادگاه با شاهدان گوناگون و با دو وکیل معروف شارلی ابدو «مالکا» و «کیژمن» به صحنه محاکمه اسلامیسم و فناتیسم و دفاع از آزادی بیان تبدیل می شود. دادستان عمومی درخواست آزادی می کند. این حکم در 22 مارس صادر می شود: چارلی تبرئه و آزاد می شود. رئیس دادگاه گفت فرانسه باعتبار انقلاب فرانسه و قانون لائیسیته و روح آزادی در قوانین کشوری «شارلی ابدو» را خطاکار نمیداند. او گفت ما در کشوری زندگی میکنیم که آزادی پایه اساسی آن است و ایدئولوژی و دین و پیامبران به نقد درمی آیند. وقتی از سالن دادگاه بیرون آمدیم «کیژمن» وکیل شارلی ابدو جلوی روزنامه نگاران قرار گرفت و گفت پیروزی ما، پیروزی قانون است و قانون، طرفدار آزادی است.
این پیروزی برای دمکراسی یک لحظه تاریخی بود. این حکم دادگاه برای اسلامگرایان یک شکست بود. پس از این دادگاه، هفته نامه طنزنویس به کار روشنگری خود ادامه داد و در برگ های خود پیوسته سه دین مسیحیت و یهودیت و اسلام و نیز فساد سیاسیون و سیاست های ضد لائیسیته را به نقد کشید. افزون برآن، روشنفکران و روزنامه نگاران و کنشگرانی که دچار «اسلاموفیلی» یا «اسلامخواهی» هستند مورد افشاگری این هفته نامه قرارگرفت. فعالیت لائیک ها و رسانه هایی مانند شارلی، مبارزه علیه تعصب گرایی اسلامی و نقد تابوی محمد هرگز اسلامگرایان را آرام نگذاشت. طیف گسترده ای از بنیادگرایان حاد تا حامیان «ملایم تر» اسلام مانند «طارق رمضان» و نیز بخشی از روشنفکران و بخشی از سیاسیون چپ فرانسوی و ایرانی مقیم فرانسه بشکل غیررسمی متحدانه علیه شارلی ابدو، فیلسوفان لائیک، نویسندگان لائیک، آزاداندیشان و نیز دانشگاهیان، تبلیغات «اسلام خواهی» را ادامه دادند. در فرانسه ایدئولوگ های مرتجع مانند طارق رمضان و نیز فعالان اسلامی از همه فرصت های بهره می جستند تا علیه شارلی ابدو و علیه لائیسیته جوسازی کنند و خود را «قربانی» نشان دهند و باصطلاح ثابت کنند که منقدان اسلام «راست افراطی و نژادپرست» هستند. این استراتژی اسلامی دروغپردازانه با هدف ناتوان ساختن لائیسیته و ضربه پذیر نمودن جامعه مدرن در برابر اسلام بود. ناگفته نماند که روشنفکران اسلاموفیل مانند «اولیویه تود» و «ادوی پله نل» و همکاران آنها در برخی رسانه ها نظریه های گوناگونی پخش نمودند تا اثبات کنند که «اسلام صلح طلب» وجود دارد و تروریست ها «انسانهای فلاکت زده ای» هستند و مسبب اصلی جامعه است که با بیعدالتی موجود زمینه بحران را فراهم میسازد. این نظریه پردازان در پی آن بودند تا ماهیت کلیت ایدئولوژی قرآن و اسلام و بنیادگرایی اسلامی جهانی را از نظرها پنهان سازند، هوشیاری شهروندان را کاهش بدهند و جامعه را بخواب ببرند.
اسلامگرایی با پیدایش داعش در سال 2014 خون تازه ای به رگ های خود وارد می سازد. خلافت اسلامی داعش «الدوله الإسلامیه»، سکوی پرتاب جدیدی برای جنگ در خاورمیانه و تروریسم در جهان شد. حمله به فرانسه، کشور قانون لائیسیته و قانونگذار علیه حجاب اسلامی، یکی از اهداف اصلی داعش بود. این هدف با توجه به افراد متعصب مسلمان که در زندان ها و محافل قاچاق و تبهکاری آزمون دیده بودند، راحتتر قابل اجرا بود. بعنوان نمونه در سالهای اخیر نزدیک 2000 نفر مسلمان تبار از فرانسه به سوریه رفتند. با پول های نفتی و بهره گیری از شبکه های اجتماعی و ارتباط با محافل اسلامی و پروپاگاند ایدئولوژیکی قرآنی، سربازگیری کار دشواری نبود و بمب اندازی و کشتار وسیله مناسب برای ایجاد وحشت و هرج و مرج در جامعه بود. اینگونه سیاست از جانب «القاعده» از سال 2011 فعال شده بود و از 2014 فعالانه توسط «داعش» پیگیری شد. همکاری و رقابت این دو جریان تروریستی فضای جدیدی در جهان پدید آورد و بسیاری از کشورها از جمله فرانسه مورد هدف قرار گرفتند. آماده سازی نظامی تروریست های در افغانستان و یمن و عراق و سوریه در دستور قرار گرفت. تروریسم اسلامی به یک پدیده جهانی تبدیل شده و با دستگاه عظیم پروپاگاند و پول هنگفت به سازماندهی و سربازگیری پرداخت. بخش بسیار کوچکی از جوانان مسلمان تبار در فرانسه که به جنایت و دزدی و قاچاق دچار بودند با تحریکات ایدئولوژی اسلامی و عقده های و نادانی های خود راه تروریسم را پذیرفتند.
بعنوان نمونه دو برادر تروریست علیه شارلی ابدو، شریف و سعید کواشی، توسط «القاعده» آماده شده بودند. این دو نفر از یک خانواده الجزایری آشفته در فرانسه متولد شده و در محیطی بی فرهنگ بزرگ شدند. وضع خانواده نابسامان بود و مادرشان به روسپیگری روی می آورد و آنها اغلب از کودکی توسط نهادهای ویژه کودکان نگهداری می شدند. آنها بمدرسه رفتند و سپس توسط باندهای تبلیغاتی اسلامی شکار شدند. تروریست سوم «کولی بالی» که شهروندان یهودی را کشت، از جوانی بین محافل اسلامی و پورنوگرافی و قاچاق و تبهکاری و مسافرت به مکه و زندان در حرکت بوده و بدنبال تدارکات لازم در خارج فرانسه، با برادران کواشی در ارتباط قرار میگیرد. هر سه نفر علیرغم زندگی تبهکارانه و دینی خود دارای شغل بودند ولی «تقیه» اساس رفتار اجتماعی آنان بود. در ژانویه 2015 دو برادر «کواشی» و تروریست دیگر «کولی بالی»، که «مالی» تبار بود، با مهمات نظامی فراوان اکسیون کشتار خود را آغاز می کنند. دو برادر «کواشی» هیات تحریریه 12 نفری هفته نامه «شارلی ابدو» را می کشند و نفر سوم چند شهروند یهودی و مامور دولتی را ترور می کند. «کولی بالی» در گروگانگیری خود در یک فروشگاه مواد غذایی، کارت شناسایی افراد را می طلبید تا یهودیان را شناسایی کند. او به هنگام کشتار می گفت: من شما را چون یهودی و پولدار هستید می کشم.
برای بار اول نبود که تروریسم اسلامی به فرانسه حمله می کرد و پس از آن تراژدی تروریست ها ادامه دادند و امروز نیز خطر بالاست. جامعه علیرغم ضربه روانی این توانایی داشت و دارد تا به حرکت خود و پویایی خود ادامه دهد. تروریست ها نمی توانند دمکراسی را نابود کنند ولی قادرند ضربه محکم بزنند.اسلامگرایان دارای پروژه سیاسی هستند و در سوراخ ها و لانه های خود همیشه توطئه می ریزند و تلاش دارند جامعه را با ایدئولوؤی خود فاسد کنند و جوانان مسلمان سست فرهنگ را بربایند. کشتار 12 تن از همکاران هفته نامه در سال 2015 ضربه بزرگی به جامعه هنری و جامعه روزنامه نگاری بود. همان فردای ترور، میلیون ها شهروند فرانسوی به خیابانها آمدند و گفتند «من شارلی هستم». جامعه فرانسه بیدارتر شد و در برابر اسلامگرایی متحدتر گشت. شهروندان آگاه متوجه شدند که اسلامیسم می کشد و با تمام مظلوم نمایی ها و عوامفریبی هایش، یک خطر جدی برای جامعه است.
در جامعه دمکراتیک همیشه شکاف ها و ناتوایی هایی وجود دارد که مورد استفاده اسلامیست ها قرار می گیرد. فرهنگ سازی دمکراتیک و لائیک، آموزش نقد تابوهای دینی، آموزش تاریخ و فلسفه و هنر، حمایت از تلاش های با جسارت علیه فناتیسم و اتکا به قانون و لائیسیته، ما را کمک میکند تا در برابر فناتیسم دینی بیایستیم و در تربیت جامعه به پیش برویم. تلاش برای عدالت اجتماعی و علیه تبعیض باید با مبارزه علیه اسلامیسم و هرگونه فناتیسم دینی و ایدئولوژیک همراه باشد. شهروندان با هر دین و فلسفه ای، زمانی در آسایش قرار دارند که آزادی و دمکراسی و پلورالیسم و رفاه عمومی و فرهنگ مترقی موجود باشد. کلونیالیسم و نژادپرستی و فناتیسم و تبعیض بر ضد یک جامعه متعادل عمل می کنند. افزون بر آن، اسلام قرآنی و اسلامیسم سیاسی که ماهیت یکسانی دارند مخرب دمکراسی و بردباری اجتماعی هستند. اسلام قرآنی یک ایدئولوژی است و این امر پایه جهادیسم و اسلامیسم سیاسی است. شهروند مسلمان و مسیحی و یهودی و زرتشتی و بهایی و بودایی و نیز شهروندان ناباور و ندانم گرا، براحتی میتوانند بر پایه پذیریش پلورالیسم دمکراتیک زندگی متعادل و همزیستی داشته باشند. اسلام قرآنی و اسلام سیاسی خواهان چنین همزیستی نمی باشند.
روشنفکران و سیاسیون اسلاموفیل که پیوسته در پی جلوگیری از مبارزه علیه اسلام و اسلامیسم هستند بما حمله میکنند. من بنوبه خود به مبارزه علیه روشنفکران و سیاسیون اسلاموفیل در محیط دانشگاهی و سیاسی و اجتماعی ادامه می دهم. ما نباید در این مبارزه جهانی علیه اسلامگرایایی جهانی کوتاه بیاییم و در مقابل فشار اسلاموفیل ها نباید عقب نشینی کنیم. دفاع از تمدن و مدرنیته و دفاع از عدالت و انسان دوستی مستلزم مبارزه علیه اسلام و فرهنگ قرآنی است زیرا این پدیده عامل تخریب خردگرایی و روان آزاد است. در جامعه فرانسه، در جامعه ایران و هر جای دیگر، اسلام یک عامل عقب رفتگی و ارتجاع فکری است.
دادگاهی که در پاریس در 2 سپتامبر شروع شد و تا 10 سپتامبر 2020 ادامه دارد در واقع دادگاه علیه خشونت اسلامی و برای دفاع از آزادی است. این کشتار درد بزرگی برای همه بشریت مترقی و آزاده بود. مردم جهان به نوع فرهنگ نقاد شارلی ابدو نیازمند هستند. روزنامه نگاران و نویسندگان و روشنفکران جهان باید، در همبستگی شارلی ابدو، کار خود را علیه تاریکی ها و استبدادها و حماقت ها ادامه دهند. من «کابو» و «شارب» سردبیر شارلی ابدو را از نزدیک می شناختم و میدانم که آنها برای آزادی طرح می زدند و می نوشتند. آنها سرشار از اومانیسم و آزادگی بودند و به همین خاطر مورد نفرت اسلامگرایان بودند. در هنگام حمله به دفتر شارلی ابدو، تروریست ها به «کابو» طراح هفته نامه دو بار گلوله زدند و به «شارب»، چهار بار به سرش و چهار بار به بدنش شلیک کردند. خاطرم هست یکبار شارب بمن گفت: تو میدانی ما برای خنده می نویسیم ولی آنها این نکته را نمی فهمند.
جلال ایجادی
جامعه شناس، دانشگاه پاریس