حسین موسویان
دماوند-مانی تهرانی: در همه پرسی روز بیست و پنجم سپتامبر اکثریت ساکنان کردستان عراق به جدایی این اقلیم از کشور عراق رأی دادند. رفراندومی که دولت مرکزی عراق، ایران، ترکیه و ایالات متحده آمریکا از پیش اعلام کرده بودند که آن را به رسمیت نمی شناسند، زیرا با قواعد حقوق بین الملل سازگاری ندارد و همچنین در فضای پر تنش امروز منطقه خاورمیانه بنزینی تازه بر آتشی کهنه خواهد بود. از سویی امیدواری کردها این است که با ایستادگی بر خواست خود اگر نه استقلال، دستکم امتیازاتی به دست آورند. در طرف مقابل هم دولت مرکزی عراق، ترکیه و ایران اعلام کرده اند که با مسدود کردن شریان اقتصادی کردستان عراق، مصمم هستند تا کردها را از تصمیم خود منصرف کنند. هرچند در این میان موانعی هم وجود دارد. از جمله اینکه ایران از تحریک احساسات قومی کردستان ایران هراس دارد که مبادا زخم کهنه درگیریهای دهه شصت خورشیدی سر باز کند، ترکیه در سالهای گذشته ده میلیارد دلار در کردستان عراق سرمایه گذاری کرده که دست شستن از این دارایی برایش آسان نخواهد بود، ایالات متحده در ماههای اخیر شبه نظامیان کرد سوری را برای نبرد با داعش به سلاحهای سنگین مجهز کرده که معلوم نیست اگر کردهای مسلح سوری به یاری کردستان عراق بیایند چه اتفاقی رخ خواهد داد یا اگر اسرائیل از طریق آسمان محاصره کردستان عراق را بشکند و یا اگر بین کردها با داعش اتحاد تاکتیکی شکل بگیرد و بسیاری اگرهای دیگر که پاسخ آن در روند تحولات آینده نهفته است.
از زاویه ای بنیادی تر حق تعیین سرنوشت کردها و حق حفظ تمامیت ارضی کشورها را با دکتر “حسین موسویان” رئیس هیأت اجرائیه جبهه ملی ایران در میان گذاشته ام که می خوانید.
*قداست حفظ تمامیت ارضی از کجا ریشه می گیرد و بر چه اساسی می توان برای رأی اکثریت مرز قائل شد؟
قداست حفظ تمامیت ارضی از همان اصل حفظ و دفاع از حریم خانه نشأت می گیرد. به همان گونه که همه انسان ها خود را مقید و موظف می دانند که از حریم خانه و خانواده خود در برابر هر تعرض و تهاجمی تا پای جان ایستادگی و مقاومت کنند، برای هر ملتی نیز حفظ سرزمین و دفاع از تمامیت ارضی از اولین وظایف است . در حقیقت برای هر ملتی، کشورش در حکم خانه آبا و اجدادی او است و مانند ملک مشاعی است که در آن زاده شده و پرورش یافته و فرزندانش نیز در همین خاک رشد کرده و شکوفا می شوند. پس حفظ و حراست از این خاک به منزله نگهبانی و دفاع از زندگی و موجودیت و شرافت خود و نسل های آینده و یک وظیفه اولیه و مقدس است. آقای محمد حجازی در یکی از داستان های کتاب « آیینه » خود به زیبا ترین شکلی این قداست سرزمین و دفاع از وطن را وصف کرده است. او در این داستان شرح می دهد که چرا وقتی قرار است دو گاو به جنگ هم بروند باید در یک لحظه و به طور هم زمان به میدان مبارزه وارد شوند، زیرا اگر یکی از آن ها حتی چند لحظه زود تر وارد این میدان شود نسبت به میدان احساس مالکیت و وطن بودن پیدا کرده و برای دفاع از آن با نیرویی بسیار زیاد تر به جنگ گاو دیگر که دیر تر وارد میدان شده می رود و قطعا پیروز می شود. این داستان درباره گاو است که از آن به عنوان سمبل کم عقلی و کودنی و بی احساسی نام می بریم. در مورد مرز رای اکثریت: به باور من در تصمیم گیری درباره تمامیت یک سرزمین اول باید تمام ساکنان آن سرزمین یعنی تمام مالکین آن ملک مشاع شرکت داشته باشند و بعد باید تصمیم گیری آن ها معقول و مبتنی بر منافع همگی باشد. مثلأ اگر اکثریتی تصمیم بگیرند که بخشی از پیکر خود را قطع کنند، این تصمیمی نا معقول ونا موجه است که با هیچ منطقی سازگاری ندارد.
*کرد ها می گویند ما صد سال برای حقوق خود مبارزه کرده ایم. امروز که موقعیتی به دست آورده اند، برای ماندن در قالب عراق و دیگر کشورهای منطقه چه نفعی دارند؟
کرد ها همان گونه که تاریخ می گوید و همه بدان اذعان دارند، از قدیمی ترین و اصیل ترین اقوام ایرانی هستند. متأسفانه در سال ۸۹۳ خورشیدی و در جریان جنگ چالدران، بخشی از کردستان از ایران جدا و به خاک امپراطوری عثمانی ضمیمه شد و بعدها و پس از جنگ بین المللی اول و انقراض امپراطوری عثمانی، در حدود یکصد سال پیش این بخش های جدا شده از ایران بین کشورهای تازه تاسیس ترکیه، عراق و سوریه تقسیم شد. اگر کردها بازگشت به مام وطن اصلی و تاریخی خود یعنی ایران را از حقوق خود معرفی می کردند، شاید خواسته مستدل تر و معقول تری به نظر می رسید، اما کوچکترین حرفی در این زمینه شنیده نشده است. در سال ۱۹۹۱ وقتی اتحاد جماهیر شوروی فروپاشید، مردم برخی از جمهوری های جدا شده از اتحاد شوروی بویژه مردم جمهوری اذربایجان به شکلی خودجوش، نگاهی مشتاقانه به طرف سرزمین مادری خود یعنی ایران داشتند و شاهد بودیم که هزاران نفر از مردم جمهوری آذربایجان در کناره شمالی رودخانه ارس تجمع کرده و برای ایران ابراز احساسات می کردند و حتی بعضی از آن ها برای رسیدن به خاک ایران خود را به آب می زدند، اما متأسفانه در این طرف حاکمیت بی کفایت نتوانست از یک فرصت تاریخی بهره بگیرد و به روی ایرانیانی که در جنگ های ایران و روس و با قراردادهای ننگین گلستان و ترکمنچای از سرزمین ایران دور افتاده بودند، آغوش بگشاید. آیا در یک فرصت تاریخی اتحاد دو آلمان بنا به خواسته هر دو طرف اتفاق نیفتاد؟ البته واضح است که ادعا های ارضی از طرف همسایگان به مناسبت سوابق تاریخی در جهان امروز نا معقول و بلا موضوع است و اگر چنین شود، سراسر دنیا غرق در مناقشه و جنگ و جدل خواهد شد، اما میان ادعای ارضی دولت ها و خواسته مردم برای الحاق به سرزمینی که به آن تعلق داشته اند، تفاوت زیادی وجود دارد. حتی می توان گفت که این گونه اتحاد ها وهم گرایی ها به نفع جامعه بشری است. امروز کردها در حکومت فدرال عراق از موقعیت خوبی برخوردار هستند و طبق قانون اساسی جدید عراق رئیس جمهور از بین کرد ها انتخاب می شود و نمایندگان کرد ها در پارلمان عراق حضور دارند و کردها از حق خودمختاری برخوردار هستند و در این شرایط بحرانی و جنگی حاکم بر این کشور، اقلیم کردستان از پیشرفت ها و اعتلای قابل توجهی برخوردار شده است. بنابراین باقی ماندن در چارچوب فدرال عراق -که اقلیم کردستان هم در تنظیم قانون اساسی آن مشارکت داشته و بر پای آن مهر تایید نهاده- کاملا به نفع و مصلحت اقلیم کردستان است. باید متذکر شوم که صرفنظر از موقعیت زمانی بسیار نا مناسب، جدا شدن اقلیم کردستان از کشور فدرال عراق با چالش های عمده ای روبرو خواهد شد. اقلیم کردستان از ارتباط مستقیم با دریا محروم است و بنابراین برای تهیه مایحتاج ضروری و تبادلات تجاری از جمله فروش نفت از طریق کشورهای عراق و ترکیه و یا ایران نیازمند است. در حالیکه هیچ یک از این سه کشور با پیدایش کشور مستقل اقلیم کردستان -بنا بر دلایل مختلف- موافقت ندارند و از حالا مرزهای خود را به روی اقلیم بسته اند. همه پرسی استقلال اقلیم کردستان با مخالفت سازمان ملل متحد و دولت ایالات متحده آمریکا و کشورهای اروپایی و به طور کلی جامعه جهانی روبرو شد. باید در نظر داشته باشیم که کردهای ساکن اقلیم کردستان از طوایف مختلف و با گویش های متفاوت و سابقه جنگ های خونین با یکدیگر و به اصطلاح سابقه پدرکشتگی تشکیل شده اند که به محض شکل گرفتن استقلال، اولین خطر آغاز جنگ های داخلی بین این طوایف و احزاب رقیب خواهد بود .
*بخش بزرگی از کردهای ایران سنی مذهب هستند و از گذشته تا امروز عمومأ با حکومت مرکزی مخالف بودند و هستند. جدایی کردستان برای قدرت و انسجام حکومت شیعی ایران چه نفع و ضررهایی دارد؟
خط کشی مذهبی در مورد اقوام ایرانی از جمله در مورد کردها غیر منطقی وغیر قابل قبول است و اتخاذ چنین موضعی اشتباه است. ایرانیان چه شیعه و چه سنی، چه مسلمان و چه غیر مسلمان همه ایرانی هستند و باید بتوانند بدون هیچگونه تبعیض مذهبی در سرزمین اجدادی خود زندگی کنند. به نفع حاکمیت ایران و تمامیت ارضی کشور است که همه ایرانیان را فارغ از اعتقادات مذهبی، شهروند این کشور بداند و برای همه ایرانیان حقوق ملی یکسان قائل شود. بیشتر مخالفت های کردها با حکومت مرکزی چه در گذشته و چه امروز به علت عدم توجه به اوضاع معیشتی و تبعیض درمورد آنها است.
* برخی ناظران جدایی کردستان را به شکل گرفتن یک اسرائیل جدید در منطقه تشبیه کرده اند. دولت اسرائیل از استقلال کردها حمایت می کند، اما کرد ها می گویند ما سرزمین دیگری را اشغال نکرده ایم. این قیاس تا چه اندازه درست است؟
البته می توان پیش بینی کرد که شکل گرفتن یک کشور مستقل در اقلیم کردستان عراق، سبب مناقشات و در گیری های جدیدی در منطقه خواهد شد که به مناقشات بین اعراب و اسرائیل بی شباهت نیست. درگیری بین طوایف و احزاب مختلف کرد که مسبوق به سابقه است، درگیری بین دولت مرکزی عراق وکردها، مداخلات کشورهای همسایه بنا بر نگرانی ها و ملاحظاتی که در مورد امنیت ملی و تمامیت ارضی خود پیدا خواهند کرد، همگی محتمل هستند، اما بدتر از همه این که تجزیه عراق پیش درآمد و فتح بابی بر تجزیه های دیگر در کشورهای خاورمیانه خواهد شد و به نظر می رسد در این زمینه برنامه ریزی هایی هم صورت گرفته باشد. آقای برنارد لوئیس نظریه پرداز و تئوریسین انگلیسی الاصل که از سال ۱۹۸۲ تابعیت آمریکا را پذیرفت، نظریه هایی در مورد برخورد تمدن ها ارائه کرده که آقای ساموئل هانتینگتون کتاب «بر خورد تمدن ها» را بر اساس نظریه های ایشان نگاشته است. آقای برنارد لوئیس در سال ۱۹۹۹ در دانشگاه تل آویو دکترینی را ارئه کرد که به موجب آن کشورهای خاورمیانه از جمله ایران، عراق، سوریه، یمن، عربستان و لیبی باید با استفاده از قوم گرایی و اختلافات مذهبی که در این کشورها وجود دارد به صورت کشورهای کوچک تر تجزیه شوند. در این صورت این کشورهای کوچک تر بهتر و آسانتر از حالت فعلی قابل کنترل هستند و کشورهای استعماری و کمپانی های نفتی تسلط بهتری بر منطقه خاورمیانه پیدا خواهند کرد. البته برای این تجزیه ها نقشه جغرافیای جدیدی هم عرضه شده است. متأسفانه نظریه های آقای برنارد لوئیس مورد پذیرش نئوکان ها وگروه های راست آمریکا هم قرار گرفته و آنها او را به نوعی مرشد خود می دانند.
* برخی صاحبنظران کرد می گویند ایران نباید نگران تجزیه کامل باشد. این استدلال تا چه اندازه درست است و موقعیت کردستان چهار کشور منطقه چقدر با یکدیگر متفاوت است؟
با دریغ و تأسف عملکرد حاکمیت جمهوری اسلامی با تبعیض ها و سلب آزادیهای سیاسی و مذهبی و اجتماعی و زیر پا نهادن اعلامیه جهانی حقوق بشر همراه بوده و در بین اقوام مختلف ایران و برخی از استان های مرزی دیدگاه های منفی نسبت به حکومت مرکزی به وجود آورده است. حاکمیت نباید با اعتراضات و خواسته های بر حق اقوام مختلف هموطن با زور و سرکوب و قوه قهریه برخورد کند که این گونه برخورد ها به جایی نمی رسد و نتیجه معکوس به بار می آورد . حاکمیت باید با احترام به شأن و شخصیت انسانی اقوام ایرانی و احترام به باورهای دینی آنها و سرمایه گذاری و ایجاد کار در مناطق محروم و رفع معضلات معیشتی مردم این مناطق، به خواسته ها و نیازهای هموطنان پاسخ مثبت بدهد. البته این امر مستلزم آن است که حاکمیت از منابع مالی این کشور ثروتمند در جهت رفاه و تامین نیازهای مردم بویژه در مناطق محروم استفاده کند، نه اینکه منابع مالی کشور را در مناقشاتی هزینه کند که هیچ سودی برای منافع ملی ایران ندارد.
*برخی معتقدند به عنوان راه چاره و برای مصونیت در برابر خطر تجزیه، ایران باید سیستم اداره کشور را به حکومت فدرال تغییر دهد و عده دیگری اتفاقأ فدرالیسم را قدم اول تجزیه می دانند. به نظر شما مزایا و مضرات احتمالی فدرالیسم برای ایران چیست؟
من با عقیده دسته دوم موافقم و فدرالیسم را برای اداره میهن یک پارچه مان نمی پسندم. با سانترالیسم مطلق هم مخالفم، بلکه یک حالت حد وسط یعنی رژیونالیسم را برای ایران مناسب می دانم. من بر این باورم که اگر انتخابات آزاد -و بدون دخالت حاکمیت تحت عنوان نظارت استصوابی- در کشور برگزار شود و هموطنان در همه استان های کشور بتوانند نمایندگان راستین خود را به یک مجلس واقعی بفرستند، اگر آزادی بیان و قلم رعایت شود، اگر آزادی احزاب و اجتماعات و اتحادیه های صنفی وجود داشته باشد، اگر مردم اقوام مختلف ایرانی آزادی مذهب و آزادی استفاده از گویش های محلی و آداب و سنن خود را داشته باشند، اگر از شخصیت های اقوام برای تصدی مسئولیت های مناطق خودشان و مسئولیت های کشوری استفاده شود و اگر امکانات مالی کشور برای همه استان ها بدون تبعیض صرف شود؛ هیچ خطری برای تجزیه ایران وجود نخواهد داشت.
تبعیض و بی عدالتی ریشه های خطر تجزیه است