در این روزهای پایانی حکومت آقای ترامپ وبازگشت احتمالی آمریکا به برجام، بار دیگر مسئله هستهای به روز شده و لازم است با هشیاری کامل با این مسئله برخورد کنیم. از اینرو چند نکته اساسی راجهت آگاهی شما هموطنان در میان می گذاریم:
۱ ـ با اینکه آقای ترامپ شکست خورده است و با اینکه رسم نیست در دوران انتقالی، رئیس جمهور آمریکا تصمیمات مهم در عرصه سیاست بین المللی بگیرد با اینحال از آنجا که وی همواره رفتاری هنجارشکنانه داشته، ممکن است در همین هفتههای باقی مانده حضورش در کاخ سفید، کمتر از دوماه دیگر، دست به عملیات نظامی موضعی علیه برخی از سایتهای هستهای در ایران بزند. بایدهشیار بود، آقای خامنهای که قهرمان بحران سازی و هدر دادن سرمایههای ایران در سه دهه اخیربوده وهست، کوچکترین دل نگرانی بابت چنین حملهای ندارد. اسرائیل که ازهمه بیشترازچنین حملهای استقبال می کند در سوریه دست به عملیات می زند و ایران هم یا با اضافه کردن بر میزان ذخایر اورانیوم غنی شده و یا با تصویب برنامه برای غنی سازی تا بیست درصد و یا با دخالت در عراق و یمن با استفاده از نیروهای همراهش روغن برآتش بحران می ریزد. سفر اخیر آقایان نتانیاهو و پمپئو به عربستان برای مذاکره در باره مهار ایران می تواند در راستای تهیه حمله نظامی موضعی باشد. چنین حملهای به سایتهای درون کشورغیر از آسیبهای مادی و انسانی که بجا می گذارد به کمک آقای خامنهای هم می آید. از اینرو تا آنجا که می توان باید ایرانیان به ویژه نیروهای سیاسی مخالفت خود را با چنین حملهای اظهار کنند.
۲ ـ به روی کار آمدن آقای بایدن در آمریکا گره از مشکلات انبوه نظام حاکم نمی گشاید. اگر برخی در اندیشه استفاده از آقای بایدن برای تحکیم قدرت خود در ایران هستند و گمان می کنند که از این فرصت باید استفاده کرد اشتباه می کنند. حتی اگر آقای بایدن بخواهد ـ که طبق آنچه تاکنون اظهار کرده نمی خواهد ـ روابط عادی با ایران داشته باشد آقای خامنهای و حاکمان مافیایی این امر را نمی خواهند زیرا بنیاد این رژیم از سال ۱۳۶۰ بر بحران سازی و بحران بازی استوار شده است. البته سیاست آمریکا با آمدن آقای بایدن تحول ۱۸۰ درجهای نخواهد کرد خصوصا اینکه موضع امریکا نسبت به ایران بعلت همراه شدن با قدرتهای اروپایی تقویت خواهد شد. از اینرو رژیم ایران در وضعیت بدتری در مذاکره قرار خواهد گرفت. خصوص اینکه مذاکرات احتمالی بین ایران و آمریکا حداقل بسیار طولانی خواهد بود. آقای خامنهای تا تکلیف انتخابات ریاست جمهوری در ایران و حتی جانشینی خود را تعیین نکند به استفاده از بحران ادامه خواهد داد.
۳ ـ خوب می دانیم که نظام ولایت فقیه در خط استقلال و آزادی وطنمان و حقوق مردم ایران حرکت نمیکند و پایگاه درونی بسیار ضعیفی دارد. پس بناچارمحتاج وابستگی به پایگاه بیرونی از طریق بحران سازی است. چنانچه آقای بایدن سیاستی کم و بیش نزدیک به سیاست دولت اوباما را در پیش بگیرد به نحوی که در خاورمیانه الزاما به قیمت محوریت اسراییل وجنگ و نا آرامی تمام نشود، موقعیتی به وجود می آوردکه شما مردم ایران در آسودگی از خطر هر روزه حمله امریکا به ایران، تکلیف مبارزه خود را با نظام ولایت فقیه یکسره کنید.
راه حل مسئله هستهای در درون ایران است. در آنچه به مسئله هستهای مربوط می شود سئوال اساسی که ایرانیان باید از خود بپرسند این است که اصولا ایران برای تقویت وضعیت انرژی خود نیاز به غنی سازی اورانیوم دارد یا خیر؟ آیا درست است که میلیاردها دلار هزینه سیاست غنی سازی شود که تاکنون کوچکترین کمکی در امر تولید انرژی در ایران نداشته است؟ این سئوالها را باید هر روز از حاکمان کرد و اجازه نداد که ایران و ایرانیان گروگان سیاست هستهای رژیم شوند و در عین حال تمامی قدرتها نیز از قبل آن سودهای سرشار ببرند.
در انتظار راه حلی از سوی بیگانگان نباید بود. کلید حل مشکلات در دست خود ما ایرانیان است.
دبیرخانه مجامع اسلامی ایرانیان
dabirkhaneh@majame.com
تاریخ ۴ آذر ۱۳۹۹ برابر با ۲۳ نوامبر ۲۰۲۰
ارگان رسمی حزب سوسیال دموکرات و لائیک ایران
منو