هاله صفرزاده
“من در دنیای ممنوع زندگ میکنم
بوییدن گونه دلبندم ممنوع
ناهار با فرزندان سر یک سفره ممنوع
همکلامی با مادر و دیواره ی سیمی ممنوع
بستن نامهای که نوشتهای یا نامه ی سربسته تحویل گرفتن ممنوع
خاموش کردن چراغ، آنگاه که پلکهایت به هم میآیند ممنوع
بازی تخته نرد ممنوع
اما چیزهای ممنوعی هم هست که میتوانی گوشه ی قلبت پنهان کنی
عشق، اندیشه، دریافتن“
ناظم حکمت
پارک، پلیس امینت، حکم بازداشتی که دو روز قبلش (4 اردیبهشت) صادر شده بود، ون، چشمبند، راهروهای بازداشتگاه، سوئیتها و بازجویی:
– مگر قبلا به شما هشدار نداده بودیم؟ … این همه نوشتی، چه فایدهای داشت؟ … حالا ده سال از عمرت را میگیرم… در نوشته هایت سیاهنماییمیکنی، میخواهید با ایجاد تشکل سراسری براندازی کنید، علیه امینت کشور فعالیت می کنید، مجوز ندارید و…