همبستگی برای ایران، برنامه ای از امین بیات بخش هفدهم: بررسی اوضاع سیاسی حاکم بر ایران، و آرایش حمله نظامی سپاه پاسداران
تلویزیون اینترنتی رنگین کمان، بنیاد آزادی اندیشه و بیان خرداد ماه ۱۳۹۸ پاریس
آیا واقعا جنگی در پیش است؟
نتیجه این حمله نظامی اگر اتفاق بیفتد چه میشود؟
بحث امشب رابا مروری بر گذشته شروع میکنیم:
پس از گزارشهای آژانس بین المللی اتمی در رابطه با سیاست انرژی هسته ای و انکار آن توسط دولت ایران و در این راستا تهدیدات و اقدامات عملی سازمان ملل متحد و کشورهای غربی، در منطقه خاورمیانه که “مجازات” هائی علیه ایران در دستور کار سرمایه داری جهانی قرار گرفت و از آنجمله تحریمهای مالی و اقتصادی و بلوکه کردن دارائیهای بانک مرکزی و همچنین پیشنهاد توقف و منع خرید و صدور نفت ، ایران بودند ، و نیزدر آن زمان و در این راستا پارلمان اروپا نیز خواهان اعزام یک هیئت نمایندگی به ایران شد ، تا در رابطه با مسائل زندانیان سیاسی ، و رعایت و نقض ” حقوق بشر” بررسیهائی انجام دهند، که مورد قبول دولت ایران قرار نگرفت، وعاقبت دولت ایران توانست قرار داد 5+1 را منعقد کرده وسایه جنگ را از آسمان ایران دورکند.
سالهاست که بعضی از افراد و نیروهای “اپوزیسیون” یا مخالف رژیم به عناوین مختلف چه در نوشته ها یشان و چه در مصاحبه های انجام داده شده با تلویزیونها و رادیو های وابسته به بیگانه ، خواهان حمله ی نظامی به ایران توسط آمریکا میشوند، بخصوص پس از تجاوز آشکار و وحشیانه به لیبی و کشتن سرهنگ قذافی وحمله به عراق و اعدام صدام حسین، و دامن زدن به جنگ داخلی در سوریه، ا ین خواست بیشتر مطرح میشود و در حقیقت بخشی از نیروهای معتدل را نیز به دام، پیچیدن نسخه ی لیبی، عراق و سوریه برای ایران، تشویق کرده است.
پرسیدنی است که ، آیا سرمایه داری ابزار “حمایت بشردوستانه ” شده است، هدف “حمایت انسان دوستانه” کشورهای سلطه جو چیست، آیا منافع کشورهای جنگ طلب و متجاوز و زور گو با منافع مردم عراق، افغانستان، لیبی، سوریه و ایران همسو شده، اینگونه که مدافعین حمله ی نظامی به غلط تشریح میکنند، هدف از تصرف لیبی جز سلطه جوئی و دستیابی به بازار مالی و صنعتی و منابع و ذخائر نفتی چیز دیگری نبود؟ پیامد جنگ، فقط در لیبی قتل هزاران نفر و زخمی شدن بیشماری از مردم و بی خانمان شدن صدهاهزار خانوار کافی نبود، تا چشمانمان باز شود و علاوه بر این ها ویرانی های ساختار های اقتصادی، اجتماعی، تاسیسات انرژی برق و آب رسانی، بیمارستان ها و مدارس که زیر پوشش “حمایت بشردوستانه” امپریالیستها، ویران شد، دیدن اینهمه ویرانی کافی نبود و نیست، برای کسانیکه آرزوی اینگونه بلا ها را برای هموطنان خود طلب میکنند، باید گفت که آنها آگاهانه به فاجعه ملی کمک میکنند، که توسط بخشی از هموطنان تبلیغ و ترویج میشود.
امپریالیستها سروسامان دادن به شکل گیری به نیروهای “جنبشهای”مردمی و بعضا تروریستی در لیبی، مصر، عراق و سوریه،و ایران علیه رژیمهای تا بدندان مسلح ، وابسته ، دیکتاتور و حاکم بر جان و مال مردم ، مهار و کنترل نیروی جانشین در این کشورها زیر پوشش کمک به استقرار دمکراسی، دخالت نظامی را سرپوش گذاشتند، تا به منافع دراز مدت آنها خللی وارد نشود، آیا همچنانکه در لیبی، دولتهای آمریکا، انگلیس و فرانسه که همیشه بدنبال فرصتی برای تحت الحمایه و زیر سلطه نگهداشتن دولتهای وابسته و ادامه سلطه مطلق آنها بر استخراج معادن زیر زمینی و بردن نفت و همچنین ایجاد پایگاههای نظامی و آماده کردن شرایط بر کنترل بیشتر در منطقه ی آسیا و آفریقا وایران… با همکاری نیروهای وابسته داخلی برای چپاول ثروت مردم ، نبود.
پیامد تحریمهای آمریکا و جهان سرمایه داری غرب بر زندگی آحاد جامعه ما بمراتب اثراتش ا گر مخرب تر از جنگ نباشد بهتر نیست، ادامه تحریم کردن ایران همچون عراق زمینه ی تجاوز نظامی را آماده میکند، و امروز تهدیدات روز افزون آمریکا نیز بر آن افزوده شده است، و عوامل جنگ افروز جمهوری اسلامی برای فرار از واقعیت و حفظ نظام به جنگ دامن میزنند، بدنبال یک درگیری کوچک و کوتاه مدت میباشند.
اگر گفتار غالب بر جامعه ایرانی گفتاری ناسیونالیستی است، آیا نباید قبول کرد که برای رسیدن به آزادی و جامعه ی مدنی، مدرن و مترقی باید در کنار نقد بر مسائل دیگر به ناسیونالیسم بر خورد کرد، مگر نه اینکه کشور های غربی وآمریکا برای جلو گیری از حمله ی نظامی به ایران در برابر شفاف سازی برنامه اتمی جمهوری اسلامی جهت پیشبرد برنامه ای صلح آمیز هسته ای کمکهای تکنولوژی در اختیار دولت ایران قرار بود بگذارند یعنی آنچه آمریکائیها بظاهر در این اواخر خواهان آن بودند، تغییر رویه ی دولت جمهوری اسلامی ایران در منطقه و توقف برنامه انرژی هسته ای به معنی تغییر رژیم از طرف آمریکائیها وغربی ها نیست که آب از چاک دهان مدافعین حمله نظامی سرازیر شده است. آیا ایران بدنبال ساختن بمب اتمی نبود، که حالا به غلط کردن افتاده هم در صحنه داخلی و خارجی.
نیروهای دمکرات، آزادیخواه و صلخ طلب ایرانی باید در جهت خلع صلاح اتمی در جهان با سایر نیروهای مخالف انرژی هسته ای همسو و هم پیمان باشند و در جهت نابودی کامل آن اقدامهای عملی مشترک انجام دهند.
حد اقل در یکصد سال گذشته جامعه ی ما در نا برابری مزمن و دیکتاتوری و استبداد بسر برده و مردم ایران با روی کار آمدن رژیم اسلامی بمراتب در نا آگاهی مانده و به خرافات ، کشانده شده اند ، از آنجا که درسالهای اخیرجنبشهای رهائیبخش شکل گرفته در جامعه که عمدتا خواهان آزادی، استقلال و عدالت اجتماعی و رهائی از بختک جمهوری اسلامی بوده و برای بر قراری یک حاکمیت ملی در تلاشند که از طبقات مختلف جامعه میباشند و در یک برهه که همان کسب آزادی و استقلال برای همه ایرانیها میباشد، متحدند . اتحاد- همدلی و هم زبانی ایجاد شده در شرایط سخت کنونی را باید ارج نهاد و از آن نهایت بهره و حمایت بین المللی را کسب کرد، به نفع منافع مردم و در جهت بهبود نابرابریهای اقتصادی و سیاسی و تقلیل فقر و بیکاری و توسعه خدمات و پیشرفت اجتماعی و… استفاده کرد، کسب هر کدام از این خواسته های بحق مردم، ضربه ایست به اندیشه های بنیادگرائی دینی و امت گرائی مذهبی و دیکتاتوری و استبداد حاکم بر ایران.
امروز جهان سرمایه داری و عمدتا امپریالیسم و بنیاد گرائی مذهبی در جهان با هم همسو گشته و نتیجه این همسوئی را در تقویت و اشائه ی بنیادگرائی در ایران پنجاه و هفت ودر افغانستان و اخوان المسلمین مصرو عراق یا در لیبی و سوریه، مشاهده میکنیم.
یک پنجم نفت مصرفی جهان یا کشورهای اروپائی از “تنگه هرمز”میگذرد، بر خلاف گذشته آمریکا نه تنها نگران قطع نفت از مسیر خلیج فارس نیست بلکه با تولید نفت در آلاسکا و آزاد سازی سوخت فسیلی خود را برای این شرایط یعنی در صورت محال و بسته شدن تنگه هرمز ، آماده میکند، و در صورت بسته شدن تنگه هرمز ضربه هولناکی به اروپا، چین و هندوستان خواهد خورد، و در این رابطه عربستان سعودی حتا حاضر است اسد را در سوریه به پذیرد ولی بشرط اینکه ایران مورد حمله نظامی قرار بگیرد، البته اگر فقط شعار نباشد، و اگر کشتیهای نفت کش عراق و عربستان سعودی نتوانند از تنگه ِ هرمز عبور کنند، و خط و نشان کشیدن نیروهای آمریکائی مستقر در خلیج فارس که میگویند اجازه نخواهیم داد تنگه ی هرمز بسته شود و با فروش میلیارد ها دلار،هواپیماهای جنگی جدید به عربستان که خود ماجرای دیگریست ، که چه فاجعه ای در اروپا بوقوع خواهد پیوست، اینها یا باید احمق باشند یا دیوانه که به ایران حمله کنند که هیچکدام ار این دو نمونه نیستند، بلکه هم خامنه ای و هم سپاه بدنبال درگیری حمله ی نظامی برای نجات خود میباشند، ، البته صدام حسین نیز در دوران تجاوز آمریکا به عراق نیز همچون امروز ایران، از این نوع شعار های جنگ طلبانه میداد و دقیقا ایران در همان فاز بسر میبرد، همین تهدیدها در دوران جمال عبدالناصر نیزدر مورد بستن کانال سوئز گفته میشد، ولی هر کز عملی نشد.
ما و ایرانیان آزادیخواه و مستقل و صلخ طلب در خارج همچون اکثریت قریب به اتفاق مردم ایران مخالف بدون قید و شرط هر گونه حمله نظامی و هر نوع میلیتاریسم و مخالف هر نوع تحریم اقتصادی میباشیم و معتقدیم مخالفت با جنگ وتحریم ها جدا از مخالفت با تمامیت نظام جمهوری اسلامی ایران هم نمیباشد، تعیین و تکلیف نظام جمهوری اسلامی ایران با مردم ایران است.
باید در حد توان در هر سه جبهه در حال مبارزه و فعالیت بود، راه حل غلبه بر اینگونه بحرانها در جامعه تنها از مسیر حرکت مبارزه مردم در ایران میگذرد و قابل حل و هضم است که مردم هم در جنگ مستقیم مورد حمله قرار خواهند گرفت، خانه وکاشانه ی آنها برسرشان خراب خواهد شد، همچون مردم لیبی، عراق وسوریه و هم عملکرد دهشتناک تحریمها روی زندگی روزمره مردم اثر مستقیم خواهد داشت.
اعمال هر دو مسئله موجب بر انگیختن بیشتراعتراض مردم نسبت به دولت جنگ طلب و دیکتاتور ایران خواهد شد، پس وظیفه اصلی ما مخالفین جنگ و تحریم قبل از شروع جنگ و در دوران تحریمها ی روز افزون اینست که به خشم و اعتراض بحق مردم دامن زده و کمک کرده ودر جبهه ی مردمی رژیم را در زمینه های مختلف از جمله انرژی اتمی و راکت سازی به عقب نشینی وادار کنیم، مردم باید هشدارهای آگاه به سپاهیان و راکد بازیهای آنها بدهند، در خدمت پائین آوردن فشار های کمر شکن اجتماعی، اقتصادی و سیاسی بمردم یاری برسانیم، تحریمها اوضاع و احوال زندگی مشقت بار کنونی مردم را بمراتب بدتر خواهند کرد از اینکه هست، البته بخشی بغلط و یا بالجبار تبلیغ میکنند که مردم ایران به تنهائی قادر به بر چیدن بساط نظام جمهوری اسلامی ایران نمیباشند، این شیوه کار توطئه ای بیش نیست زیرا اگر تاریخ گذشته میهنمان را ورق بزنیم در خواهیم یافت که در برهه های سخت تر، در این مرز و بوم مردم خود مسبب بر گزاری بزرگترین و میلیونی ترین تظاهراتها توسط اتحادیه های کارگری، جنبش زنان، جنبش عظیم دانشجوئی و…چالشگران ضد رژیم استبدای و وابسته پهلوی و امروز علیه نظام جمهوری اسلامی بوده و هستند، یا بقول بعضی ها مرغ یک پا دارد و باید حمله نظامی انجام گیرد .
این نیروی عظیم مردمی در ایران به تنهائی از عهده نظام جمهوری اسلامی بر خواهند آمد، اگر کشورهای غربی و آمریکا دست از حمایت و نگهداری رژیم جنایتکار جمهوری اسلامی ایران بخاطر منافع اقتصادی خود بردارند، که بر نخواهند داشت، مردم ایران دارای اعتماد بنفس و مصمم به تغییر رژیم هستند، مبارزه و مقاومت در پهنه اقشار مختلف جامعه ادامه دارد و جنبش همگانی با اراده ای خلل نا پذیر و غیر قابل تسلیم ، آزادی و استقلال خود را پس از نظام جمهوری اسلامی به دست خواهد آورد.
نیروهای بالقوه و اصلی در ایران علیه رژیم جمهوری اسلامی، مردم به تنگ آمده از ظلم و تعدی نظام اسلامی از کلیه اقشار و طبقات جامعه اند، نیروئیست که تغییرات سیاسی و اجتماعی را سازماندهی کرده و بعد از این نیز خواهد کرد و رهبری آنرا نیزخود بدست خواهد گرفت، و به زور و تهدید و سرکوب هم ، چه در دوران رژیم گذشته و حال عادت کرده و منطق کمک خواهی از غرب یا بیگانه یعنی وابستگی و تامین منافع بیگانه برای دراز مدت را قدمی در راه رسیدن به دمکراسی ارزیابی نمیکند، همچنانکه مردم بر این آگاهند که پس از حمله نظامی به لیبی برای باز سازی لیبی هزینه هائی بر آورد شده بود بالغ بر سیصد میلیار دلار که به جیب شرکتهای آمریکائی، فرانسوی، انگلیسی و… سرازیرشد و از باز سازی خبری نشد، لیبی نه اینکه بدهکاری به صندوق بین المللی پول و بانک جهانی نداشت بلکه طبق آمار انتشار یافته بیش از صد و هفتاد و پنج میلیاد دلار در بانکهای خارجی ذخیره ارزی داشت، ایران چه دارد، علاوه بر این ها سلطه ِ دائمی کشورهای متجاوز بر کنترل ذخائر نفتی لیبی و عراق در دستور کار قرار گرفت، تصور طرفداران حمله نظامی به ایران پس از بمباران چیست؟آیاصدها برابر خرابی ضرر و زیان مالی و کشتار میلیونی از نمونه لیبی و عراق، بیشتر نخواهد شد. آیا بساط سپاه بر چیده خواهد شد؟
شورای انتقالی لیبی در واقع آلت دست کشورهای فرانسه، انگلیس،آمریکا و سایر مشترکین حمله نظامی نشد؟ ودر دام سیاستهای اقتصادی و نفتی گرفتار نگردید؟ و همه اختیارات داخلی را به کشورهای مزبور نه سپرد؟ و منافع امپریالیستها را بدون قید و شرط بعنوان یک رژیم دست نشانده نباید تضمین میکرد؟ که بتوانند دولتی وابسته به غرب را تشکیل دهد، آیا پس از سرنگون شدن رژیم جمهوری اسلامی توسط آمریکا و شرکای محلیشان، رژیم جانشین، مستقل است؟ و دست نشانده نیست؟و مقایسه آن رژیم با جمهوری اسلامی در چیست؟ و دیکتاتوری بر چیده خواهد شد؟
وعده و وعید های دروغین “بشر دوستانه” که بخشی از افراد نیروهای ایرانی را بدام انداخته بار دیگر در منطقه ای از جهان برای مردم آن ارمغانی جز بیکاری- فقر- گرسنگی- بیماری و وابستگی بیشترندارد؟ نظام جهانی سرمایه و اقتصاد جهانی با بحران عمیق ساختار کنونیش در گیر است و در این مرحله سرمایه انحصاری احتیاج مبرم و وسیعتر به بازار مصرفی بزرگ و پر جمعیت به وسعت آسیا و آفریقا وایران را دارد و در نتیجه سرمایه داری به مستعمره های مستقیم و غیر مستقیم برای تامین منافع خود و برون رفت از بحران کنونی گریبانگیرش بازوی نظامی ناتو عربی را بجان ایرانیان انداخته و خواهند انداخت، و راه برون رفت از بحران را در جنگ می بینند.،آیا مسبب این حمله نظامی پاسداران و خامنه ای نمیباشند؟
تنها نیروئیکه نظام جمهوری اسلامی ایران از آن وحشت دارد نه اسرائیل است و نه آمریکا و نه حتا ناتو ی عربی بلکه وحشت رژیم از زنان و جوانان سنگ بدست در خیابانهای تهران و شهرستانهای بزرگ ایران است و دریافته اند و میدانند که جان سالم از دست این جوانان بدر نخواهند برد،همچنانکه قذافی نبرد و به صدام پیوست و همچنین که خامنه ای نخواهد برد ، برای نمونه در همین تظاهراتهای خود جوش بخاطر سپرده های بانکی خشم و نفرت مردم نسبت به رژیم تا حدودی آشکار شد، و چنین باد.
آن چیزیکه خطر ناکتر از تجاوز نظامی بیگانگان به خاک وطن ما ایران است، و برای استمرار نظام جمهوری اسلامی ایران کمر شکن است، و تمامیت رژیم را بدون قید و شرط سرنگون خواهد کرد، بحرانهای متعدد داخلی
میباشد که نظام جمهوری اسلامی به هیچوجه قادر به پاسخگوئی و گذر از این بحرانها برایش ممکن نیست و تهدید اصلی برایش میباشد، و به این خاطر به دنبال چاره و بحران آفرینی بکمک سرمایه داری جهانی به دامن زدن به نعمت جنگ همچون جنگ هشت ساله میباشند، که البته دیگر دیر شده و این تو بمیری با بقیه تفاوت ماهوی دارد.
فقر مطلق، قحطی، احساس حقارت، فقر گسترده در جامعه، طلاق، اعتیاد، بیسوادی، بحران آب، بحران رشد اقتصادی، بیکاری، جنبش اعتراضی زنان، کودکان خیابانی، بحران افزایش جوانان ضد دین، بحران فرار مغز ها، بحران فرار سرمایه، بهائی و مسیحی ستیزی، بحران افزایش آخوند، بحران انتخابات، بحران نبود احزاب مخالف، بحران زندانها، بحران سپاه پاسداران، بحران مساجد بیشمار خالی از جوانان، بحران قانون اساسی، و در ایران چشمگیر است. جوانان و نیروهای مبارز داخل کشور بخوبی به این امر آگاهند و مسبب اصلی همه بد بدختیها و فقر و فلاکت در جهان را عملکرد سرمایه بوسیله سپاه و خامنه ای، میدانند.
و این در حالیست که خشونت بار ترین جنگهای ضد انسانی را در نقاط مختلف جهان حد اقل در یکصد سال گذشته بر بشریت تحمیل کرده اند که تلفات آن بیش از 80 میلیون نفر ارزیابی شده است، همین امروز ما ناظر بر جنایات و جنگ طلبی و کشتار توسط کشور های سرمایه داری جهان در منطقه خاور میانه میباشیم که بدست این جنایتکاران میلیونها آواره و صد ها هزار کشته فقط بجای گذاشته اند.و درایران نیز این کشتار توسط پاسداران بر کسی پوشیده نیست. یک حرکت اعتراضی درست و جهانی و مورد حمایت همه ی زحمتکشان جهان علیه جنگ باید تدارک دیده شود و این نمونه ا ی از روش و راه مبارزه علیه سرمایه داری و جنگ در جهان و جنگ طلبان در ایران است. مارش یا برگزاری تظاهرات در برابر سرمایه داری و قدرتهای امپریالیستی جنگ طلب و رژیم جنگ طلب ایران وظیفه ی بیشتر نیروهای سوسیالیستی ضد سرمایه داری و کارگران- دانشجویان- جنبش زنان- طرفداران محیط ذیست – و مدافعین پناهندگی – مخالفین جنگ – آنارشیستها – ضد فاشیستها و آزادیخواهان، بطور کلی باید تدارک ببینند ، شعار های این تظاهرات و اعتراضان به جنگ طلبی در واقع این باید باشد که سرمایه داری را عامل اصلی نا برابریها در جهان و بی عدالتی در جهان و عامل گسترش تروریسم در ایران توسط سپاه و در جهان –فقر- بیکاری- آوارگی- مهاجرت ارزیابی تظاهر کنندگان باید باشد. مسئله دیگر در ارتباط با تروریسم بین المللی و چکونگی مبارزه با آن- کنترل گازهای سمی – مقابله با گرمای زمین- کاهش محدودیتهای مبادلات بازرگانی – نظارت بر نهادهای مالی در جهان – مبارزه با پولشوئی – مبارزه با فرار مالیاتی – فساد و رشوه خواری در جهان و غیره … بوده است ، اگررژیم بهر شیوه ای که ممکن است سرنگون نشود همه این معضلات باقی خواهند ماند.
ما باید متحدا با همبستگی بنای یک جنبش بزرگ در میان ایرانیان با پشتیبانی نیروهای مترقی و ضد جنگ در خارج برای تامین صلح و برای جلو گیری از جنگ و کشتار جمعی توسط سپاه پاسداران اقدام موثر انجام دهیم.
سیاست ما جمهوریخواهان در برابر نیروهای جنگ طلب کاملا روشن بوده و هست، با مخالف جنگ و آدم کشی هستیم و با تمام توان با جنگ طلبان داخلی و خارجی به مقابله بر خواهیم خاست.
خامنه ای در یک سخنرانی گفته ” نه جنگ میشود و نه مذاکره”، و بعدا تغییر موضع داد و ” شرایط جنگی اعلام کرد و از اطرافیان خود خواست همه با هم همصدا و متحد شوند و اختلافات را کنار بگذارند و از مردم هم خواست شرایط جنگی بخود بگیرند”. در ضمن نفتکشهای ایرانی در ترمینال های صادرات نفت لنگر انداخته و صادرات نفت عملا به صفر رسیده است. ارزیابی من این است که آمریکا دستور حمله ی نظامی به اسرائیل را داده است که اگر تحریم ها و سایر تلاشها به ثمر نرسید و بر نامه اتمی و موشکی ایران دو باره کارشان را شروع کردند ، اسرائیل وارد عمل شده و تاسیسات اتمی ایران را بمباران و نابود کند.
جنگ روانی از هر دو طرف در شرف تکوین است و از رچز خوانیهای سرداران سپاه از عربستان، اسرائیل گرفته تا ورود ناوهای جنگی و هواپیماهای آمریکائی به خلیج فارس، همه نشان از جنون جنگی دارد، و ایران با خواندن آیایاتی از قرآن، و آماده کردن هابیل و قابیل و نیروی اجنه، همراه با جادوگری و راههای شیطانی و روشهای مسلمانی، و بسیج تروریستهای حشدالشعبی و امثالهم قصد مقابله دارد و حتی پیشقدم هم میشود، تروریستهای حشدالشعبی را بعنوان و بهانه ی کمک به سیل زدگان وارد ایران کردند و در پایگاههای نظامی و در شهر ها جهت سرکوب مستقر نمودند.
نتیجه این جنگ برای دو طرف مخاصمه چیست؟
من معتقدم که رژیم جمهوری اسلامی در نهایت تسلیم بدون قید و شرط و با خفت و خواری هر چه تمامتر به مذاکره روی خواهد آورد،و کلیه 12 ماده دولت ترامپ را خواهد پذیرفت،به شهادت تاریخ پایان جنگها در پشت میز مذاکره خواهد بود، شک نکنید که ایران و خامنه ای مدتهاست تسلیم شده اند ولی تلاش میکنند که حفظ آبرو کنند، ونتیجه جنگ همچون جنگهای دیگر مانند جنگ عراق ، دست یابی آمریکا و اروپا به منابع نفت و گازایران است.
هدف آمریکا از این آرایش نظامی چیست؟
هر دو طرف اعلان کرده اند که جنگی در پیش نیست ، اما ورود ناو جنگی به خلیج فارس برای چیست؟ ناو هوا پیما بر ” آبرهام لینکن” بی حساب و کتاب آمده که چند پاسدار نادان و عقب افتاده با راکت آنرا فرضا غرق کنند؟ چرا در آبهای اقیانوس سنگر نگرفته ؟ آیا سیاست سپاه همان سیاست سوریه نیست که در برابر بمباران مواضع خود توسط اسرائیل سکوت کنند؟ ابلهان دولت ایران ، جنگ طلبان میخواهند با آیا و اگرها فعالیتهای اتمی خود را از سر بگیرند. آیا نمیدانند که آمریکائیها و اروپائیها منتظر چنین موقعیتی هستند؟ ظاهر داستان نشان از سر گردانی مطلق ایران و مورد بازیچه قرار گرفتن میباشند، تاکتیک این سر گردانی پاسداران تیر در تاریکی رها کردن است و بخوبی میدانند دست از پا خطا کنند هم خودشان و هم ایران را بدست نابودی سپرده اند، درست است که ممکن است چندین راکت هم بطرف عربستان و امارات و… پرتاب کنند و خساراتی عمده هم موجب شوند اما آمریکا و اروپا و سرمایه داری در کل خواستشان همین است که چند کشورکاملا خراب شود و آنها بتوانند استفاده های بعداز جنگ را ببرند و شاید این تقسیم کار حتی از امروز هم بین آنها شده است ، بر عکس آرایش نظامی آمریکا و شرکاء در خلیج فارس ، جمهوری اسلامی تمام هم و غم خود را در آرایش نیرو ی داخلی گذاشته، و این روزها بسیج،گشت ثارالله،جندالله و گشت رضوانیون را در خیابانهای شهرهای ایران جهت سرکوب داخلی مسقر کرده است.
اما هدف آمریکا از بر قراری این آرایش نظامی میتواند این باشد:
1-سلطه مجدد در کشور های منطقه، خارج کردن سپاه پاسداران از منطقه مخصوصا از عراق،و وادار کردن سپاه به عقب نشینی، و آوردن کلیت نظام پای میز مذاکره.
2-و شر ط مذاکره هم قبول 12 ماده وزیر امور خارجه آمریکااست. البته بشرطیکه آمریکااجازه بدهد سپاه پاسداران و آخوندها به جنایات خود در ایران ادامه دهند.
3-در نتیجه جنگ چه اتفاق بیفتد و چه نیفتد هیچ ارمغانی بعنوان دمکراسی برای مردم ایران نخواهد داشت جز خانه خرابی و گرسنگی، پس مردم باید موضع عمومی ضد جنگ اتخاذ کنند و قصدشان عبور از کلیت نظام باشد .
4-رژیم بهر حال مجبور به عقب نشینی در اتخاذ بعضی مواضع ضد ایرانی در آینده خواهد شد.
آخرین خبرها حکایت از آن دارد که :آمریکائیها تهدید کردند که ایران اگر در خلیج فارس به نیروهای آمریکائی و متحدین آمریکا صدمه ای بزند واگر به تسلیحات هسته ای ادامه بدهد ،آمریکا نیروی نظامی دیگر به منطقه اعزام خواهد کرد،و در این ارتباط و به آتش کشیده شدن چهار کشتی نفتی در بندر فجیره ی امارات ، افکار عمومی کشور های منطقه و جهان را متوجه ایران و متحدین او کرد و ایران البته ابراز تاسف کرده و خواهان روشن شدن ابعاد مجرا کردیده است.در حقیقت آمریکا ئیها بدنبال این هستند که کشورهای اروپائی را متقاعد کنند که ایران 12 ماده ی آمریکائیها را بدون قید و شرط باید بپذیرد و در غیر اینصورت همان طور که ترامپ گفته باید بروند. البته رفتن جمهوری اسلامی بله اما اگر قرار است با جنگ وبمباران این اتفاق بیفتد مردم ایران باید متحدا مخلفت خود را اعلام کنند ولی اگر از طریق مسالمت آمیز جمهوری اسلامی قدرت را بمردم واگذار کند را ه درستی است.
18.05.2019
Bayat.a@freenet.de