تقدیر نظام ؛ ادامه برجام و تسلیم است
در بخش اول مقاله در باره به فرجام نرسیدن برجام و عملی نشدن لغو تحریمها ــ که باعث تشدید جنگ و دعوای باندهای رژیم شده ــ ؛ نوشتم . در این بخش همچنین با اشاره به فرا اتمی بودن این توافق ؛ در باره مشروط بودن لغو تحریمها بهمکاری و همسوئی رژیم در کمک به حل و فصل بحرانهای منطقه توضیح دادم و نوشتم بعلت تخلف رژیم از تعهدات داده شده و نقض روح توافق ؛ تاکنون وعده های پس از توافق در باره لغو تحریمها ؛ عملی نشده است و ….. . اکنون ادامه مقاله
ج ــ اختلاف در دو سیاست کلان در ساختار قدرت :
نزدیک به سه دهه است که دو جریان و دو نگاه کاملا” متفاوت در درون ساختار قدرت برای حفظ نظام در برابر هم قرار دارند . یک جریان ولی فقیه و زیر مجموعه های او هستند که ؛ بقای نظام را در پافشاری بر اصول حاکم بر انقلاب اسلامی و دشمنی با غرب و امریکا جستجو میکند و جریان دیگر که باند رفسنجانی ـ روحانی مبباشد ؛ خواستار تعامل با جهان و از جمله با غرب و امریکا بوده و معتقد است بدون بازسازی پلهای ارتباطی ایران با جامعه جهانی و بویژه غرب و امریکا نمی توان به مشکلات عظیمی که در راه اقتصاد کشور وجود دارد پایان داد . اختلاف میان این دو جریان علیرغم فراز و نشیبهایی در این سه دهه همواره وجود داشته است .
سیاست تعامل و همسوئی با امریکا با پیروزی حسن روحانی در انتخابات ریاست جمهوری سال 1392 و با پشتیبانی رفسنجانی ؛ با شدت بیشتری در دستور کار قرار گرفت . اگر چه این سیاست با مجبور کردن ولی فقیه به نرمش قهرمانانه ؛ به توافق اتمی با غرب و امریکا دست یافت ؛ اما علیرغم تلاش و برنامه ریزیهای دیگر ؛ بعلت مخالفت و مانع تراشی دار و دسته ولی فقیه ؛ پیشروی دیگری نداشته و نتوانسه است به پیشرفت قابل ملاحظه ای برای رابطه با امریکا دست پیدا کند .
بعد از انتخابات 7 اسفند و بهم خوردن توازن قوای سیاسی به نفع باند رفسنجانی ـ روحانی ؛ جنگ بر سر اعمال این دو سیاستِ کلان در درون ساختار قدرت ؛ با محمل حمله و تخریب برجام و یا دفاع و به عرش اعلا رساندن آن بالا گرفته است . و بنظر میرسد که شرایط و بستر برای جا افتادن سیاست مورد حمایت باند رفسنجانی ــ سیاست متعارف شدن نظام و برقراری رابطه عادی باجهان ــ ؛ بیش از هر زمانی ؛ در حال آماده شدن است .
رفسنجانی و روحانی معتقدند شرایط تغییر کرده و اگر بخواهیم همچنان با استراتژی گذشته حرکت کنیم ؛ نظام سرنگون میشود . بعد از توافق اتمی ایران و 5 +1 تحت نام ” برجام ” ؛ آنها این راهکار را شیوه مناسبی برای حل و فصل هم مسائل داخلی و هم بحرانها و اختلافات منطقه ای و بین المللی ــ که میان ایران و امریکا وجود دارد ــ معرفی میکنند . حسن روحانی در آبان 94 در همایش سفرای خارج از کشور ؛ گفت ” تجربه برجام که در آن طرفهای مذاکره بتوانند احساس توفیق در مذاکرات کنند ؛ یک الگو برای حل مشکلات در جهان است ” .
حسن روحانی در این نشست در ادامه گفت ” شک نداریم مسائل سوریه ؛ یمن و بحرین راه حل سیاسی دارند و رسیدن به این راه حل تنها با تعامل سازنده امکانپذیر است ” . و اکنون بعد از انتخابات 7 اسفند و شکست مفتحضانه باند ولی فقیه ؛ هم رفسنجانی و هم روحانی برنده این انتخابات بر ضرورت بکارگیری این الگو برای حل و فصل اختلافات داخلی هم تأکید دارند . حسن روحانی در پیام نوروزی اش ؛ گفت :
” مردم در انتخابات 7 اسفند همین الگو را برای حل و فصل تضادهای داخلی مطرح میکنند “ وی در اواخر سال 94 هم بر ضرورت اجرای برجام 2 برای حل اختلاف داخلی تأکید کرده و گفته بود ” ما نیاز به اجماع داخلی داریم ؛ نیاز به برجام 2 داریم و برای ساختن ایران نیاز به اقدام مشترک ملی داریم ….. برجام 2 همان اقدام مشترک ملی در داخل کشور است که با وحدت ؛ آشتی و همدلی شروع خواهد شد ؛ برجامی که قبل از اقتصاد از اخلاق آغاز میشود ” .
رفسنجانی هم در نشست هماندیشیِ برگزیدگان دور اول انتخابات و نامزدهای مرحله دوم در کتابخانه ملی ؛ سخنرانی کرد و گفت ” حالا که دولتِ حاضر با همراهی آقایان روحانی و ظریف حصر را شکستند ؛ راههای بانکی و تجارت باز شده است ؛ مجلس هم باید با منطق آنان هماهنگ باشد . ما باید وارد تجارت جهانی شویم ( سایت انتخاب 23 اسفند 94 ) ” . رفسنجانی در ادامه گفت ” …. ما نباید کاری کنیم که دنیا ما را به تروریسم بشناسد ” . اکنون رفسنجانی که بعنوان نفر اول صندوقهای تهران برای خبرگان آخوندی بیرون آمده ؛ دست خود را برای پیش بردن این خط پر می بیند و برای خوراندن زهرهای دیگر به ولی فقیه تلاش میکند .
اما در مقابل آنها ؛ ولی فقیه و دار و دسته دلواپسان ؛ لگو قرار دادن برجام ــ برای حل مسائل داخلی و خارجی ــ را چراغ سبزی به طرفهای بین المللی میدانند و رفسنجانی و روحانی را بخاطر در پیش گرفتن این سیاست به سازش و زمینه سازی نفوذ ؛ متهم میکنند . خامنه ای در سخنرانی نوروزی اش باند رفسنجانی و روحانی را متهم کرد که در جریان برجام میخواهند راه نجات از ” آشفتگیها و نا امنی های منطقه “ را ” انتخاب مدلی طبق میل امریکا “ جلوه دهند ؛ میگویند ” در قضایای منطقه و قانون اساسی کشور برجام 2و 3 و غیره باید بوجود بیاید تا بتوانیم راحت زندگی کنیم ” . وی در ادامه گفت “ این منطقی است که سعی میکنند این منطق را در بین نخبگان جامعه و از سوی نخبگان جامعه به افکار عمومی جامعه منتقل کنند ” .
سپاه پاسداران صحبتهای جان کری در منطقه را ؛ مصداق همسوئی رفسنجانی و روحانی با خط امریکا در منطقه دانست و گفت ” صحبت های اخیر جان کری مصداق برجام 2 است . زیرا آنها با تهدید از ضرورت اینکه نظام باید در روند صلح یمن و سوریه پای میز مذاکره بیاید و دست از اقدامات خود در منطقه بردارد ؛ سخن میگوید ” .
زاکانی عضو حذف شده مجلس آخوندی ” برجام در ( ارتباط با ) شرایط منطقه است و میخواهد در منطقه مشکل امریکا را حل کند و مشکل نظام را بر طرف نمی کند ” . وی همچنین در 31 فروردین گفت ” برجام 2 میخواهد ایران را در داخل مرزها محصور کند ” . و در ادامه گفت ” طرح برجامهای متعدد از جمله برجام 3 با هدف ایجاد زمینه ارتباط و همچنین عادی سازی رابطه با امریکا مطرح میشود و اینکه باور به ارتباط با امریکا در میان مردم تقویت شود ” .
د ــ مانع تراشیهای امریکا در راه لغو تحریمها :
اگر چه برجام نمی تواند ؛ چاره ساز اقتصاد در هم فرو پاشیدهِ حاکمیتی فاسد با نظام اقتصادی قرون وسطائی باشد و بقول زیبا کلام از مهره های باند رفسنجانی که در گفتگو با روزنامه ایران 29 فروردین ؛ گفته بود ” اقتصاد ایران یک اقتصاد فاسد و نا کارآمد دولتی است که صد برجام دیگر هم اگر ظاهر شود ؛ هیچ معجزه ای برای آن اتفاق نمی افتد “ ؛ ولی از همان مختصر گشایش اقتصادی هم که در ابتدا و هنگام اجرائی شدن برجام بر سر زبانها بود و دار و دسته روحانی وعده آن را میدادند هم ؛ تاکنون که هیچ اثری دیده نشده است .
اما تا آنجا که باین توافق نامهِ دردسر ساز و خائنانه بر میگردد ؛ ولی فقیه برای رهائی از فشار تحریمها به هر عقب نشینی ذلت باری که لازم بود تن داد ؛ بطوریکه در مواردی تعجب طرفهای مقابلِ توافق ؛ را برانگیخته بود . چند روز بعد از ایراز رضایت باراک اوباما از توافق اتمی لوزان وی در مصاحبه ای با ” توماس فریدمن ” خبرنگار ارشد سابق نیویورک تایمز ؛ علت ابرار رضایت خود و تاریخی بودن توافق را ؛ عقب نشینی تام و تمام خامنه ای اعلام کرد ؛ و گفت ” …… خامنه ای در این مذاکرات به مذاکره کنندگانش آزادی عمل داد ؛ این اختیار را داد که امتیازات مهمی بدهند که امکان به ثمر رسیدن این چارچوب توافق فراهم شود … او تشخیص میدهد که نظام تحریم هایی که ما ایجاد کرده ایم در حال تضعیف ایران است ” .
اما علیرغم همه عقب نشینیهای ذلت بار ولی فقیه و رسیدن به توافق ؛ بعد از توافق اتمی و در مرحله لغو تحریمها ؛ امریکا از همکاریهای لازم در راستای اجرای تعهداتش به بهانه های مختلف شانه خالی میکند و به نظر هم نمیرسد که بسادگی و بزودی ؛ مشکل تحریمهای ایران بر طرف شود .
اما چرا؟ موانع دولت اوباما در همکاری برای لغو تحریمها چه میباشد ؟ آیا دولت اوباما واقعا” مخالفِ لغو تحریمهای ایران است ؟ آیا آنها از ورود ایران به بازار جهانی لطمه می بینند ؟ و …. مشکل کجاست ؟
سیاستهای دولت اوباما ؛ هم در جریان مذاکرات اتمی و رسیدن بتوافق و هم بعد از آن نشان میدهد ؛ که آنها نه تنها با لغو تحریمها مخالف نیستند ؛ بلکه در راستای خط مماشات در معامله با رژیم بسیاری امتیازات ناروا هم به او داده اند . یعنی خط دولت امریکا ؛ سخت گرفتن به رژیم ایران نمیباشد . اما در برابر دولت اوباما ؛ در امریکا جبهه نیرومندی متشکل از کنگره و افکار عمومی شکل گرفته است که دست دولت اوباما را در مماشات و امتیاز دهی بیشتر به رژیمی که همچنان بر طبل تروریسم و جنگ در منطقه میکوبد و از عوامل اصلی بی ثباتی در منطقه است ؛ را بسته است .
رژیم ایران با نقض روح توافقنامه اتمی و بر خلاف تعهدات نانوشته اش در جریان مذاکرات اتمی ؛ همچنان به سیاست های ماجراجویانه و مداخله گرایانه اش در منطقه ادامه میدهد و بهمین دلیل ؛ مخالفان توافق اتمی در کنگره امریکا با استناد به قوانین امریکا ؛ دولت اوباما را برای فشار بیشتر بر ایران تحت فشار قرار میدهند و دولت اوباما هم بلحاظ قانونی ؛ چارچوبی بجز ادامه رویه کنونی ندارد . حسین شریعتمداری نماینده خامنهای در کیهان در مصاحبه با خبرگزاری نیروی تروریستی قدس موسوم به تسنیم در مورد توقیف دو میلیارد دلار دارایی رژیم در آمریکا گفت: ”دوستان ما (دولتیها) میگویند که با روح برجام مغایرت ندارد، سؤالی که مطرح میشود این است که؛ روح برجام چیست؟ درباره روح برجام اوباما بهصراحت میگوید که؛ روح برجام تغییر رفتار ایران و تغییر جمهوری اسلامی است و تا زمانی که به این نتیجه نرسیم به چالشمان با این کشور ادامه میدهیم“.
آنچه که رژیم مانع تراشی های امریکا در راه لغو تحریمها مینامد و امریکائیها هم خود بوجود این موانع واقف هستند ؛ تحریمهای بانکی ــ که مؤثرترین نوع تحریمها میباشد ــ ؛ موانع ورود ایران به نظام مالی امریکا و استفاده از دلار در تبادلات تجاری است .
تلویزیون رژیم 27 فروردین به نقل از مارک تونر سخنگوی وزارت خارجه اشاره میکند و میگوید ” ایران نمی تواند از نظام مالی و بانکی امریکا در مبادلات تجاری خود استفاده کند ….. برخی بانکهای بین المللی به علت فشار امریکا و ترس از جریمه های سنگین از معامله با اشخاص و مؤسسات ایران خودداری میکنند ” . این وضعیت و محروم ماندن ایران از ورود به بازار مالی امریکا و دسترسی به استفاده از دلار و …….. ؛ بدلیل همین دست بستگیهای قانونی دولت اوباما و وجود جبهه نیرومند مخالفان توافق اتمی در امریکا از یکطرف و ادامه سیاستهای تنش آفرین گذشته رژیم در منطقه ؛ از طرف دیگر میباشد .
علاوه بر امریکا ؛ اروپا هم بخصوص در زمینه بانکی ؛ تحریمها را کاهش نداده است . چرا که اقتصاد امریکا به تنهایی چند برابر اقتصاد تمام اروپاست و اگر امریکا تحریمهای خودش را برندارد و یا تخفیف ندهد ؛ کشورهای اروپائی حتی اگر هم بخواهند با ایران مراوده و معامله داشته باشند ؛ نمی توانند .
تنش های منطقه ای که رژیم ایران در ایجاد و افزایش آن نقش دارد ؛ وجود چند جنگ نیابتی که باز هم ایران در آنها دخالت دارد ؛ اقدامِ تحریک آمیز آزمایش موشکهای بالستیک و یا ارسال سلاح برای حزب الله لبنان ؛ یمن و افریقا و …… ؛ ریسک سرمایه گذاری و برقراری رابطه عادی اقتصادی ایران و غرب را دچار مشکل کرده است ؛ بعلاوه خطر اعمال تحریمهای جدید را نیز بالا برده است .
بهر حال به مصداق ضرب المثل معروف ایرانی ” ترتیزک خریدم قاتق نونم بشه ؛ قاتل جونم شد ” ؛ توافق اتمی که ولی فقیه بخاطر لغو تحریمها به آن رضایت داده بود ؛ نه تنها گره از مشکلات اقتصادی گریبانگیر رژیم باز نکرده است ؛ بلکه ادامهِ سیاستهای گذشته منطقه ای رژیم را هم دچار اخلال کرده است و به خاطر تنش هائی که بر سر توافق اتمی در درون نظام ایجاد شده ؛ ادامه سیاست گذشتهِ منطقه ای و استمرار مشارکت در جنگ سوریه را نیز دچار مشکل شده است .
ه ــ ادامه برجام و اجبار تسلیم :
دولت حسن روحانی در حالی صورت خود را با سیلی سرخ میکند و از دستاوردهای برجام سخن میگوید که میداند ؛ دولت اوباما هم بخاطر نقض روح برجام از طرف دولت ایران و هم بخاطر مخالفتهای داخل امریکا با توافق اتمی ؛ بصورتی نا نوشته مانع اجرای تعهدات بین المللی مربوط به برجام ؛ بخصوص در اروپا میشود . و میداند که شرط اصلی به فرجام رسیدن برجام و لغو تحریمها ؛ همسو شدن رژیم با سیاستهای منطقه ای امریکا و نظم جهانی میباشد .
از طرف دیگر مطابق قطعنامه 2231 شورای امنیت ؛ در صورت تخطی و یا تصمیم رژیم به برگشت از فرجام ؛ بر اساسِ ” مکانیزم ماشهِ “ گنجانده شده در قطعنامه ؛ نه تنها تحریمهای پیشین بصورت خودکار و بدون نیاز به تائید شورای امنیت باز میگردد ؛ بلکه رژیم ایران مشمول بند 7 ماده 41 منشور ملل متحد شده و آماج حمله نظامی قرار میگیرد . یعنی راه تخطی و برگشت از برجام بروی رژیم بسته است . بنابراین جز دو راهی تسلیم ــ تبعیت و همسوئی با نظم جهانی و سیاستهای امریکا ــ و یا تحریم برای رژیم ؛ راه دیگری متصور نیست .
باند رفسنجانی ـ روحانی ؛ گرینه درست و تنها راه برون رفت از این وضعیت را ؛ ادامه برجام و عملی کردن برجام های 2 و 3 و 4 و وادار کردن ولی فقیه به زهر خوردنهای بیشتر میداند . راهی که بقول خامنه ای ” تغییر سیرت جمهوری ” و ” تسلیم کامل “ است و سرنگونی نظام را بدنبال دارد .
ولی فقیه نظام که توافق اتمی از آغاز تا پایان با رضایت و دستورات وی صورت گرفته و بر همه مراحل آن نظارت کامل داشته و بنابر اقرار صریح خودش در سخنرانی نوروزی مشهد ؛ حتی زیر پا گذاشتن خط قرمزهائی که خود تعیین کرده بود نیز با اجازه خودش صورت گرفته ؛ اکنون در شرایط بن بست برجام ؛ خود را ناگزیر به ” عقب نشینی های قهرمانانه ” ؛ دیگری می بیند .
مواضع سینوسی و متناقض ــ گاه تیغ کشی و تخریب ؛ گاه دلجوئی و مجیز گوئی ــ خامنه ای علیه رفسنجانی و روحانی ؛ هم ناشی از ضعف و گرفتاری او بر سر این دو راهی است . خامنه ای در سخنرانی نوروزی در مشهد به دوراهی ناگزیری که بر سر راه رژیم قرار گرفته اشاره کرد و گفت ” سیاستی که مورد نظر آنهاست ؛ این است که وانمود کنند ملت ایران ــ اسم مستعار نظام ولایت فقیه ــ بر سر یک دوراهی قرار دارد ؛ چاره یی ندارد جز اینکه یکی از دو راه را انتخاب کند . دو راهی عبارت است از اینکه یا باید با امریکا کنار بیائیم و یا باید بطور دائم فشارهای امریکا و مشکلات ناشی از آن را تحمل کنند . یکی از این دو را ملت ایران باید انتخاب کند ” .
کاظم صدیقی امام جمعه موقت تهران هم در 13 فروردین ؛ به روشنی به گرفتاری نظام در این دو راهی اعتراف کرد و گفت ” ما بر سر دو راهی تسلیم یا تحریم هستیم “ . اکنون خامنه ای ناگزیر از انتخاب است و از آنجا که وی از توافقات نانوشته روحانی با امریکا ــ کمک بحل سیاسی بحرانهای منطقه و همسوئی با امریکا ــ با خبر است و میداند هیچ راه گریزی از انجام این تعهدات وجود ندارد و از طرف دیگر هم نمیتواند تحریمهای بیشتر و شدت گرفتن بحران اقتصادی نظامش را تحمل کند ؛ خود را ناچار به تسلیم و همسوئی با شیطان بزرگ می بیند .
ولی فقیه نظام در سخنان نوروزی اش در مشهد ؛ مسیر آینده نظام ــ عقب نشینی های بیشتر ــ را ترسیم نمود و گفت “خودش برجام را پذیرفته است ” و حتی اقرار کرد که ” ظریف باو گفته است مجبور شدیم از خط سرخها کوتاه بیائیم “ یعنی زیر پا گذاشتن خط قرمزهای نظام ؛ با اجازه خودش بوده است . باین ترتیب خامنه ای نشان داد که علیرغم دوگانه گوئیهای ظاهری که برای حفظ ظاهر و حفظ روحیه نیروهایش صورت میگیرد ؛ راهی جز تسلیم و کنار آمدن با خواسته امریکا برای وی باقی نمانده است . یعنی علیرغم کارشکنی و مانع تراشی های امریکا در راه اجرای لغو تحریمها و حتی علیرغم اعمال تحریمهای جدید ؛ باز هم ولی فقیه میز برجام را بهم نخواهد زد .
شاید هم علت انفعال و بی عملی و بشکلی رضایت خامنه ای ؛ به برد باند رقیب در انتخابات 7 اسفند و عدم مداخله سپاه و نیروهای امنیتی برای مهندسی انتخابات ؛ رضایت کل نظام به میدان دادن به شکل گیری مجلسی همسو با دولت ؛ برای پیشبرد خط رفسنجانی ـ روحانی یعنی وابسته گرائی به غرب و امریکا و عملی کردن برجام های 2 و 3 و 4 و علی غیر النهایه ؛ باشد .
وقتی زاکانی نماینده مجلس از باند دلواپسان در سخنرانی نماز جمعه هفته گذشته به حسن روحانی حمله کرد و گفت تیم مذاکره کننده ایرانی از موضع قدرت و اقتدار مذاکره نکرده است . صادق زیبا کلام از مهره های باند رفسنجانی بوی جواب داد ؛ مگر می توانسته است و نکرده است ؛ وی گفت ” شما که میگوئید ای کاش تیم مذاکره کننده از موضع قدرت ؛ عزت و اقتدار مذاکره میکرد ؛ شما که بلدید از موضع قدرت با امریکائی ها مذاکره کنید و آنها را مثل موش بکنید ؛ چرا در آن 6 سالی که جلیلی مسول مذاکره بود این کارها را نکردید ؟ چرا هر بار که رفتید با خانم اشتون مذاکره کردید ؛ با تحریمها و مصیبتهای بیشتر برگشتید ؟ چرا گذاشتید این همه بلا و بدبختی بر سر مملکت نازل بشود ” ؟ یعنی رژیم ایران نمی تواند کاری بکند و راهی جز ادامه همین مسیر عقب نشینی و نهایتا” تسلیم ؛ در چشم انداز وجود ندارد .
اما در انتخاب این گزینه هم نه تنها راه نجاتی برای استبداد دینی وجود ندارد ؛ بلکه در شرایطی که بعد از انتخابات 7 اسفند توازن قوا به نفع رفسنجانی بهم خورده است ؛ حفظ هژمونی برای خامنه ای ــ بعنوان عمود خیمه نظام ــ و کنترل و مدیریت بحرانهای نظام بمراتب مشکلتر خواهد شد و جمهوری اسلامی یک قدم کیفی به سرنگونی نزدیکتر میشود .
04.05.2016 ( 15 اردیبهشت 1395 )