همبستگی برای ایران، برنامه ای از امین بیات بخش یازدهم: بحران ورشکستگی بانکی در ایران
تلویزیون اینترنتی رنگین کمان، بنیاد آزادی اندیشه و بیان فروردین ماه ۱۳۹۸ پاریس
پادکست برنامه را از اینجا گوش کنید
بحران ورشکستگی بانکی در ایران : امین بیات
بحران روز افزون اقتصادی زمانی منجر به سقوط سیستم بانکی واقتصادی میگردد که سیستم بانکی با ورشکستگی و سقوط همراه است.
مشگلی که امروز سیستم مالی و بانکی ایران با آن دست به گریبان است، بطور ساده میتوان گفت که زمانیکه بدهکاری بانکها نسبت به مشتریان خود بیشتر از سرمایه ی بانکها باشد، بحران شروع شده است.
بنا بر این سپرده های مردم نزد بانکها بصورت پس انداز یاحساب جاری دراز مدت با بهره بالا ، با ورشکسته شدن بانکها آنها دیگر عملا قادر به پرداخت بدهی خود به مردم نمیباشند و اگر دارندگان سپرده ها در یک همبستگی بزرگ دست اتحاد بهم ندهند وطلب خود و سرمایه یک عمر کار ودست رنج خود رااز بانکها طلب نکنند، همانطوری که جسته وگریخته بدون سازماندهی و برنامه ریزی مشخص ، امروز اکثرا خواستارباز پرداخت پول خود از بانکها میباشند، که عملا و رسما بانکها از پرداخت سپرده ها سر باز زده و عاجز شده اند و همین امر موجب اعلام ورشکستگی بانکها بوده و یا خواهد شد.
در چنین شرایطی عواقب وخیم اقتصادی خطرناکی بدنبال خواهد داشت، زیرا اولا ارزش پول ملی تنزل و سقوط کرده حد اقل 40% رسیده است ، و ارزش دلار بیشتر میشود در مقابل پول ملی سقوط میکند.
دولت و بانک مرکزی هم از آنچا که در آمد و اقتصادش رشد منفی نشان داده، قادر به این نیست که بانکهای ورشکسته را ضمانت کند، چون حتی خود بانک مرکزی در معرض ورشکستکی میباشد.
در حال حاضر ادغام صوری بخشی از این بانکهای ورشکسته زیر پوشش بانک سپه نیز تنها جمع آوری آنها زیر یک سقف است و کاری که به رونق اقتصادی و در راستای تامین منافع مردم باشد، نیست.
یا به عبارت دیگر و روشنتر، دیگر اعتماد مردم به سیستم بانکی تنها این بود که دولت و بانک مرکزی میبایست اینگونه بانکها را با سپرده در بانک مرکزی تضمین میکرد، که با ساخت و پاختهای منافع جویانه شخصی چنین عملی انجام نگرفته است،یعنی از اول با همکاری و با برنامه پیش رفته اند.
بحران موجود امروز بانکها در ایران اولا بخاطرعدم درایت بانکداری یا دولت کم و بیش نیست ، بلکه تنها بخاطر عملکرد ضد مردمی خود سیستم و بخاطر دستیابی به سود بیشتر بوده است، و عملا دولت اقدام به کلاهبرداری توسط بانکها از ثروت مردم انجام داده است.
بانکها با هدف کنترل تورم و داشتن چنین بر نامه هائی کمبود سود آوری در تولید نبوده است بلکه سرمایه داران یا بهتر است بگوئیم مسئولین دولتی که اکثرا از قماش سپاهی میباشند ، با بر نامه از پیش تعیین شده اقدام به باز کردن سر هر چهار راه وآویختن یک تابلو بنام بانک بر سر در یک ساختمان عملا ثروت مردم را بدست آوردند و توانستند با ثروت و اندوخته مردم به تجارت و اختلاس کار را بجائی برسانند که “بانک جهانی ” و صندوق بین المللی پول” اقدام به تحریم ها کرده و همین رکود اقتصادی را در ایران دامن بزند و مشگلات عدیده دیگری بر سر راه بانکهای ایران یا دولت ایران ایجاد کند وبا پائین آوردن قیمت نفت و نخریدن آنرا مورد تحریم قرار بدهند وراه فراری برای دولت تروریستی و سپاه قاچاقچی و پیاز فروش هروئین فروش وگوشت فروش دیگر باقی نگذارند، که دولت امروز با ازدیاد کسربودجه وعدم توانائی در باز پرداخت سپرده های مردم ، مواجه شده است.
بدهکاری دولت به بانکها ، مطالبات معوقه میلیارد ها تومان بانکها، فقط مانده اسکلت بانکها یعنی ساختمان آنها که آنهم در گرو و یا پیش فروش شده اند.
اثر گذاری تحریمها ی اقتصادی و بانکی در مقابل ایران روز به روز شدت می یابد و صنعت حمل و نقل بسیار زیان دیده ، صنایع گاز و نفت با مشگل جدی روبرویند.
سیستم بانکی و عملکرد آن چیست؟
در هر کشوری بانکها رسما و عملا جایگاهی “مطمئن” میباشند برای نگهداری پولهای مردم، در گذشته حد اقل در ایران اکثریت مردم پولهای نقد خود را در خانه های خود نگهداری میکردند که مطمئن نبودند و با بوجود آمدن چک و سفته از حمل انبوه پول جلوگیری کرده و در بانکها که جای” امنی ” برایشان بود، پول خود را بصورت سپرده به بانک تحویل میدادند.
زمانیکه در ایران بحران اقتصادی و مالی بوجود آمده و رکود اقتصادی نمایان شده ، یک چنین بحرانی از هر گونه سرمایه گذاری چه از طریق سرمایه داران داخلی و بخصوص خارجی جلوگیری شده است، بعلت نبود اطمینان برای سرمایه گذاری، چنین بحرانهائی همانطور که بوسیله تحریمها نشان دادند سرمایه داران بین المللی که از قبل قابل پیش بینی بود که اوضاع اقتصادی بمراتب بد تر خواهد شد.
معمولا در یک سیستم بانکی سالم ، نهاد دولتی یا بانک مرکزی مسئولیت درقبال سپرده گذاران باید داشته باشد.
بانکهای خصوصی باید عضویت با سپردن تعهد مالی در صندوق ضمانت سپرده ها از شرایط اولیه باشد، و خود را متعهد در مقابل بانک مرکزی بدانند.
دولت در قبال بانکها باید اطلاع رسانی شفاف داشته باشد و بهمین علت و فقدان آن که باعث شده نهاد های بانکی بین المللی ادعا کنند که تصویر روشن و مشخصی از وضعیت اقتصادی و بانکی در ایران ندارند و این در حالیست که دقیقا عملکرد بانکی در ایران زیر زره بین آنهاست ومیدانند اوضاع اقثصادی بنا بر خواست آنها پیش میرود.
چرا مردم در بانکها سپرده گذاری کردند؟
در حقیقت با رکود اقتصادی و شدت یافتن افزایش تورم و بالا بردن آگاهانه نرخ سود ، مردم را وادار کردند و به طمع واداشتند که تنها راه پر در آمد با بهره بالا را اتخاب کنند و سپرده خود را به بانکها بسپارند، تا مردم بجای سرمایه گذاری در تولید و فعالیت اقتصادی ، پولها را در بانکهای بدون پشتیوانه بگذارند و سود بالا دریافت نمایند ، غافل از اینکه بر سر راه مردم چاه کنده اند، تا مردم را در چاه با پای خود بیندازند.
اعتباربانکها بعنوان موسسه ای که مردم به اواعتماد داشتند و سرمایه خود رابه بانک می سپردند دیگر بسر آمده، هر فردی که در بانک حساب باز کرده از اول چنین تصور میکرده که بانک محل معتبری است و هر موقعی که سپرده گذار تصمیم بگیرد و پولش را بخواهد از بانک بر داشت کند برای او بلا مانع است، و حتی در مواقعی که سپرده ها مدت دار میباشند با گذشت از مقداری سود و پرداخت کارمزد قرار داد را نقض نموده و پول خود را دریافت میکنند.
بانک از سپرده مردم استفاده کرده و از این پولها بدیگران وام پرداخت میکنند با بهره و اوراق بهادار خرید و از بابت آن بهره و سود دریافت مینمایند.
یعنی بانکها با دریافت پول مردم تضمین امنیت و ایجاد تسهیلات و با پرداخت بهره از پول مردم جهت کسب و کار
و درآمد استفاده میکنند.
بانکهای ایران که ثروت مردم را بالا کشیدند همیشه از این حرکت میکردند که مردم هیچوقت کل سپرده خود را از بانک بیرون نمیبرند و بهمین دلیل بانکها پولهای مردم را به افراد مشخصی ناسالم وکلاه بردار در درون سیستم وام دادند و وام گیرنده با ساخت و ساز پول دریافتی وام خود را به بانک پرداخت نکرده و از آنجا که معمولا در صدی از پول این بانکها موقع افتتاح میبایست در بانک مرکزی بعنوان رزرو و اطمینان ثروت مردم نگهداری شوند ، اما این شیوه نیز اگر در ایران انجام نگرفته باشد نیز خطای فاحش و در نهایت ساخت و پاخت و برنامه ریزی شده برای چپاول سرمایه مردم بوده است، که متاسفانه چنین است.
بانکها معمولا از پول و سپرده مردم بصورت خرید اوراق بهادار از دولت یا شرکتهای خصوصی با دریافت بهره استفاده میبرند و یا با دادن وام چه کوتاه مدت و بلند مدت به افراد ، شرکتها، آنهم برای پیشبرد رونق اقتصادی برای براه اندازی اقتصاد کشور بکار میگیرند، که درایران معلوم نیست بر اساس چه عواملی وامهای میلیاردی به افرادی که یا در راس حکومت ویا نزدیک به حکومت هستند داده شده است که هم تضمین ندارند وهم پولها را از طریق پولشوئی و قاچاق به خارج منتقل کرده اند و بدهی خود را به بانک پرداخت نمیکنند.
پس در نتیجه هر آنچه ثروت مردم در حسابهای بانکی بیشتر گردش عمل داشته باشند و این واقعیت که بانکها هر چه بیشتر وام به پردازند سرمایه کمتری دراختیار خواهند داشت ، این نیز حساب شده و با برنامه و طرح قبلی بوده است.
آهنگ وام دهی در بانکهای ایران با شتابی سریع و با مقادیر میلیاردی و بدون پشتیبانی به نور چشمی ها پرداخت شده است ، بانکها با دادن هر چه بیشتر وام ، بیشتر بصورت گروگان به بدهکاران خود درمیآیند و روزی مجبورند دستها را بالا در مقابل مردم برده و ورشکستگی اعلام کنند ویا همچون عوامل رژیم به سرکوب افرادی بپردازند که باز پرداخت طلب خود را از بانک میکنند.
بزرگترین مشگل بانکهای ایران پرداخت بهره های بالا بوده که بانکها را بسمت و سوی ضرر کردن و در نهایت ورشکستگی سوق داده است، و از طرفی دولت وام از بانکها تسهیل کرده و حالا توان پرداخت آنها را ندارد، و نقدینگی افزایش پیدا کرده است، مطالبات معوقه چند هزار میلیاردی توسط اشخاص حقیقی و حقوقی که فقط روی کاغذ است یعنی ثروت بانک شده مشتی کاغذ بی اعتبار.
تعاونیهای رنگارنگ و موسسات اعتباری خصوصی در زمان شروع فعالیتشان مجوزی از بانک مرکزی نداشتند ، وبا نداشتن تخصص پولی،بانکی واعتباری، وارد بازار مسکن ، ارز آنهم با سوء استفاده از سپرده های مردم شدند.
بانک مرکزی در واقع تلاش کرده تا بخشی از این موسسات ورشکسته را که زیر نظر بانک مرکزی نبودند را تحت پوشش خود در بیاورد و تعداد بیش از سی بانک را به زیر سقف بانک مرکزی در آورده اند.
در تاریخ بانکداری در جهان برای زمانیکه بانکها بهر دلیلی قادر به پرداخت سپرده مردم نباشند دو رویه آزمایش شده است:
رویه اول، اینکه بانکها اعلام ورشکستگی کنند و یا عملا با پرداخت کل سپرده ها و وام ها و یا بخشی از آن از در مخالفت و زور در آیند،در مقابل مردم بایستند و سرکوب کنند.
روش دوم ، بانکها، سپرده گذاران و وام گیرندگان با هم موافقت کنند تا پرداخت وام ها و باز پرداخت سپرده ها به تاخیر بیفتد و به لحاذ دیگر سر رسید های جدیدی برای باز پرداخت وام گیرنده گان و بدهی بانکها به مردم تعیین شودو با تعهد بانک مرکزی .
البته عمل و روش اول یعنی اعلام ورشکستگی رسمی میتواند عواقب ناگوار اقتصادی و حتی سیاسی بدنبال داشته باشد و شیرازه کشور از هم به پاشد که در آن شرایط به درگیری بین مردم و سپاه منجر خواهد شد، ولی راهکار دوم میتواند دست آوردی برای هر دو جناح مفید ارزیابی شود، البته پر مسلم است که این دست آورد تنها در خدمت سرمایه داری قرار دارد، زیرا راه حل اول میتواند توسط نیروهای مسلح به کودتا ویا دخالت نظامی خارجی بنفع دولت سرمایه دار وابسته پایان یابد.
“صندوق بین المللی پول” که از طریق دادن وام به کشور های در حال رشد و توسعه ، بیشترین سود را به جیب میزند و حتی حاضر نیست بدلایل متعدد داخلی در ایران سرمایه گذاراران را تشویق و به آنها وام بدهد ، زیرا میداند دولت در بست در بن بست اقتصادی قرار دارد و در معرض ورشکستگی میبا شد ، و از طرفی در ایران دولتی که نماینده واقعی مردم باشد مصدر کار نمیباشد و از طرف دیگر مسئله پولشوئی و کمک به تروریسم بین المللی هم در اینجا رل اساسی بازی میکند. در سرلوحه برنامه “صندوق بین المللی پول” در قبال کشوری چون ایران و با این نوع حکومت ، اگر ایران بپذیرد که دست ازپولشوئی و کمک به تروریسم بر میدارد، تازه قرار است که د ر مرحله نخست، تورم را پائین نگهدارند و در این راستا باید دستمزد کارگران را پائین بیاورند، واردات باید محدود شود ودر هر بخش صرفه جوئی لازم انجام پذیرد، تمام فشار اقتصادی بر روی دوش طبقه ی زحمتکش است و کارگران به شدیدترین وجه باید مورد استثمار قرار بگیرند، گرانی، بیکاری، نداشتن ارتباط بانکی برای تجارت با جهان ، رژیم را در بن بستی لاینحل مواجه ساخته است.
با مراجعه به اطلاعات، ترازنامه های انتشار یافته و آمارهای بانکها ، حقایق بیشتری آشکار میگردد، همچنین نقش مخرب بازیگران در پنهان وندادن اطلاعات درست بمردم ، شناسائی دارائیها، سرمایه اولیه بانکها در تعیین مخاطرات بعدی برای مردم تعیین کننده است، سرمایه بانک در اصل باید متناسب با میزان دارائی آن باشد، که در ایران به هیچ وجه به ترازنامه ای و آماری نمیتوان استناد و به آن اعتماد کرد.
سرمایه و دارائیهای بانکها که بتوان آنانرا در اسرع وقت تبدیل به پول نمود ، نقش مهم و تعیین کننده در ارتقای توانائی بانک برای عبور از بحران ایفاء میکند و باعث آرامش سپرده گذاران نیز میتواند بشود ، که در نظام بانکی ایران آغشته به دروغ و ریا و غیر شفاف بودن است و از بازار مناسبی برخوردار نیست.
بانک مرکزی ایران ادعا میکند که تنها امیدش به فروش دارائیها و اموال و مستقلات بانکهای ورشکسته است، تا از طریق فروش آنها بتوانند بخشی از سپرده های مردم را پرداخت کنند ، این ادعا نیز دروغ محض است و نباید به آن امید داشت .
اطلاعات آماری ارائه شده ، سود و زیان بانکها و عملکرد آنها کلا از شرایطی شبیه بهم را دارا میباشند،و هیچگونه گردش شفاف گری قابل اطمینان به مردم ارائه نمیدهند.
بازیگران دولتی و خصوصی متحد چه بصورت پنهان و آشکار مهمترین عوامل دامن زدن به بحران مالی در ایران میباشند که در تداوم بحران نقش اساسی و پر رنگی در بوجود آوردن این نابسامانی ایفا کرده اند و هر روز خبر اختلاسی میلیاردی ستونهای لرزان اقتصاد را سست ترو به فرو ریختن نزدیکتر، میکند.
با افزایش نرخ روز افزون دلار ،ا قتصاد مریض ایران در آستانه ورشکستگی کامل و فرو پاشی قرار گرفته است، و در بستر مرگ قرار گرفته است.
در اکثر شهر های ایران در ماههای گذشته شاهد تجمع اعتراضی سپرده گذاران بودیم، که همراه بود با شعار علیه روسای بانکها، که کافی نیست و مقصر اصلی دولت و بانک مرکزی است که باید مورد سئوال مردم قرار، بگیرند.
دست اندر کاران دولت و بانک مرکزی بصورت روشن و آزمایش پس داده ناتوان از مدیریت بانکی ، اعتباری و پولی، میباشند . همه چیز را به وعده و وعید حواله میدهند، و نمیخواهند آنطور که باید جلوی عملکرد مخرب بانکهای خصوصی ایستادگی کنند، زیرا دست خود آنها و عواملشان در کار است و رو خواهد شد، دلیل اصلی نپرداختن بانکهای خصوصی از باز پرداخت سپرده های مشتریان ، نبود نقدینگی است،که بصورت دراز مدت سرمایه های وام داده شده قابلیت برگشت به بانکها را نمیبینند، دولت فعلا با رانت خواری در آمد های نفتی دست بگریبان است برای نجاط خود، و نمیتواند این رانت بازی ورشکستگی را به عقب بیندازد، ادامه شرایط در ماههای آینده بیشتر نفس رژیم را خواهد گرفت.
با همه این اوصاف و با افزایش فقر و تنگدستی همراه با گرانی مردم ، در ایران با آن دست بگریبان تا کی میتوانند سکوت کنند، فشار بیشتر برتنگدستان وحقوق بگیران و بیکاران درماههای آینده درهمه ی زمینه ها میتواندعواقب نا خوشایندی بجای بگذارد، که تا حدودی تاثیرات برنامه بانک جهانی در ایران دیده میشود و این روش باید ادامه یابد تا رضایت سرمایه داری جهانی کسب گردد.
من عملکرد و فشارهای سیستم مالی جهان امپریالیستی که در رابطه با ایران در برنامه پیش رو دارند را بسیار خطر ناک برای اقتصاد و سیاست گذاری در ایران می بینم، و تصورمن در آینده نزدیک سقوط رسمی اقتصادی در ایران را اجتناب نا پذیر میدانم، و بهبود اینگونه مشگلات بدون ارائه یک برنامه ساختاری، و بدون یک انقلاب اجتماعی نمیتوانند راه حل دیگری داشته باشند.
04.04.2019