از کشتار ماه مه ۱۸۸۶ شیکاگو، تا سرکوب اعتصابات توسط پلیس و بدار آویختن آلبرت پارسون؛
از مبارزات لوسی پارسون، تا زنان «مووگه» فروش خیابان های پاریس؛
از پرچم سرخ انترناسیونال اول، تا سخن ژان ژورس که می گوید: روز اول ماه مه بیان انتظار جهانی کارگران است؛
از کودکان بی خانمان نیویورک، تا مادران ِ بی شوهر کمپ های پناهندگان ِ زده خاورمیانه؛
از پستانهای خالی از شیر ِ زنان ِ آفریقا در دهان نوزادان ِ گرسنه در بیافرا، تا دختران ربوده شده از مدارس ِ ساحل ِ عاج و تجاوز ِ مردان زمخت طالبان و بووکوحرام بر آنان؛
از زنان و مردان ِ آزادیخواه و بیدار در زندانهای جهان، تا کارگران مزرعه های برزیل و تپههای زبالهی صنعتی و اتمی جهان ِ «جهانی شده» در کنام ِ زمین های سوختهی هندوستان؛
از ماهیگیران ماداگاسکار، تا آدمخواران اقیانوس آرام؛
از کارگران ِ زیر آوار ماندهی معادن ِ چین، تا بیکاران و بیماران و معتادان ِ درمانده در کوچه و خیابان های تهران؛
از زندانیان در اعتصاب غذا و اعدام های فراریان از زندانهای اسلام، تا کودکان ِ کار و زنان و دختران و پسران ِ تن فروش سراسر ِ جهان؛
از پناهجویان اُردوگهای سوریه و ترکیه و اردن، تا پناهندگان ِ مرده در دریاهای بی پایان و در کمپ های «کاله» و پشت مرزهای انگلستان؛
از سندیکالیست های اعدام شده و کارگران ِ هفت تپه در زندان، تا رهبران کارگران جهان آزاد؛
همه اول ماه مه را “جشن” میگیرند؛
همه “جشن” میگیرند، تا بگویند امپریالیسم، بسی خطرناک تر از کرونا است؛
همه نه در خیابان، بلکه در زندان ِ جهان “جشن ” میگیرند، تا بگویند استبداد بسی خطرناک تر از کرونا است.
فرهنگ قاسمی