میرزا فرخ خان، پای خود را جای پای میرزا جوادخان گذاشته است. مردی که در «جامع آدمیت» یکی از آزادیخواهان بود و اعتباری داشت، درست مانند میرزا فرخ خان که زمانی فدایی خلق و از رهبران بنام یک جریان چپ معروف بود.
میرزا جوادخان سعدالدوله نامزد ریاست مجلس و از مخالفان سرسخت مستشاران بلژیکی در گمرگ ایران بود که در دوره اول مجلس نطق های پر شوری کرد و در این حال، حمایت آدمیت را هم نیز بدنبال داشت ولی رفتار تفرعن آمیز سعدالدوله، نمایندگان را دشمن وی کرد و سرانجام بدامن محمدعلیشاه رفت!
بهرحال میرزا جوادخان وزیر امورخارجه محمدعلیشاه شد و در این زمان میرزا عباسقلی خان آدمیت نامه ای برایش نوشت.
تو خواهی دامن افشان، خواه روی درهم کش
در این نامه پس از اینکه به سیر تاریخ و اثر مردان بزرگ در نهضت های اجتماعی اشاره کرده است، مینویسد: « روح تاریخ نشان میدهد در هر زمان یک یا چند نفر بر حسب تمیز خود و جوهر ذاتی ملتفت قبایح اعمال شایع زمان خود گردیده، دامن مردانگی بر کمر بسته و از مال و جان و تمام مایتعّلق نفسانی خود گذشته، آنقدر صدمات و لطمات در راه مقصود بر خود خریدند تا نام نیک به یادگار گذاشتند.»
در همین حال نیز میرزا ملکم خان با تغیر، رویه سعدالدوله را مورد سرزنش قرار داد و به او در شعبان ۱۳۲۵ نوشت:
«شما که سعدالدوله هستید از همان زمان مدرسه در تمام مراحل عمر وجود پر مغز خود، همه جا جویای کلمات تازه در آئین وطن پرستی، همیشه حاضر در هر قِسم جان نثاری بوده اید …..»
باری، نه ترغیب و ملالت رئیس جامع آدمیت و نه توصیه و سرزنشهای ملکم خان هیچکدام در سعدالدوله سرکش موثر نیفتاد تا جایی که لعن ابدی را با خود بدوش کشید و از جامع آدمیت طرد گردید و مقام ملی خود را از دست داد و سرانجام به بدنامی رفت.
میرزا فرخ خان ما هم دست کمی از ایشان ندارد! هر چقدر دوستان به ایشان انتقاد کردند که از جمهوری اسلامی به عناوین مختلف حمایت نکند، سودی نداشت .
اکنون نیز، میرزا فرخ خان متاسفانه در حال گفتگو و نامه نگاری با نظام فاشیستی هستند و متاسفانه نام خود را در سر لوحه لعن ابدی قرار داده است!
ولی میرزا فرخ خان، این روا نیست که در راه سازش با جلادان زمان قدم بردارید، پس آن همه حق گوئی و بیزاری از ظلم و اظهار تنفر و تبعید آنهم اینچنین لازم بود؟!
میرزا فرخ خان اگر تاریخ را مطالعه میکردند وعمق آن را میفهمیدند، بویژه تاریخ مشروطیت ایران را به چنین سردرگمی و فلج فکری دچار نمیشدند که به نقل از همرزم سابقشان “فریدون احمدی” طی مقاله ای در ایران امروز (نکاتی پیرامون مناظره نگهدارـ تاجزاده)…«دل نگرانی هر دو حفظ نظام اسلامی است ….» که بدرستی نیز اشاره کرده اند و یا اشاره میکند که هردو بسیار گستاخانه رو در روی حقیقت می ایستند و آشکارا در موارد متعددی دروغ میگویند و آدرس اشتباه میدهند .
میرزا فرخ خان براستی چرا؟!
چرا باید اینچنین گستاخانه چنگ به روی جان باختگانی بکشید که توسط همین نظام قتل عام شدند؟
شما مسیری را انتخاب کرده اید که امثال سعدالدوله ها برگزیدند! زمانی با جنایتکار ایران خامنه ای نامه نگاری میکنید، زمانی قاصد به ایران میفرستید بلکه فرجی حاصل شود و اینبار به گفتگو می نشینید و آنهم اینچنین! چگونه است که امروز تاریخ باید تکرار شود آنهم در قد و قواره شخصی بنام میزرا فرخ خان نگهدار!
امروز هم آمده اید و با بی بی سی، همرزم روزهای نجات حکومت آخوندی یکصدا از مردم ایران میخواهید که انتخابات را پرشور برگذار کنند!
این همه خوش رقصی برای که و برای چه؟!
میرزا فرخ خان، بر چه اساسی شما یقین دارید که “اگر انتخابات بیرونق شود، خطر برهم خوردن مذاکرات برجام، خطر تداوم بیانتهای تحریمها، خطر طغیان اجتماعی و بر هم خوردن ثبات سیاسی کشور، جدیتر از آن خواهد بود که کارگزاران انقلابی و جوان تصور میکنند؟!”
و چرا با توجه به سرکوب های چهل و دوساله، جنایت ها، نابسامانی ها، حراج و غارت مملکت و خودکشی های کودکان کار و کارتن خواب ها و خلاصه تمامی آسیب های اجتماعی ـ اقتصادی ـ سیاسی این نظام فاسد، سعی دارید دست در دست اصلاح طلبان خاک به چشم مردم بپاشید؟
به حق که نه شما و نه همفکرانتان هرگز از تاریخ نیاموختید و هیچ تجربه ای از آن کسب نکردید. میزرا فرخ خان، امروز در تاریخ معاصر امثال شما و سعدالدوله ها را کم نداریم ولی مردم با پشتیبانی آزادیخواهان به مبارزه برعلیه این فاشیست های زمان ادامه خواهند داد.
«زندگی همه مردم آن چیزی نیست که خودشان ساخته اند؛ زندگی بیشتر افراد چیزی است که دیگران برای آن ها ساخته اند!». “آلیس واکر”
ی. صفایی
یازدهم ژانویه 2021