– سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه:معلم زندانی آزاد باید گردد
– دستفروشان ،خواهان برسمیت شناختن شغلشان،بیمه وتشکل هستند!
– اخراج ۵۲۵ کارگر پیمانکار شرکت آهاب
– عدم پرداخت ۲ماه حقوق وعیدی کارگران منطقه ۴ شهرداری اهواز!
– علل بروز فجایعی چون حادثه معدن زمستان یورت آزادشهر
– جان باختن یک کارگرساختمانی در اراک بدنبال سقوط!
– مرگ دردناک یک کارگر جوان درحادثه آتش سوزی مرکز توزیع کپسول گاز ورامین
سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه:معلم زندانی آزاد باید گردد
با گذشت بیست روز از اعتصاب غذای اسماعیل عبدی جان ایشان با مخاطرات جدی مواجه است. این معلم زندانی به دلیل دفاع از حقوق صنفی خود و همکارانش محکوم به شش سال حبس شده است و در حال حاضر در بند ۳۵۰ زندان اوین در حال گذراندن محکومیتش است .
سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه همچون گذشته احکام محکومیت علیه فعالان حقوق صنفی را محکوم می کند و خواهان لغو محکومیت ناعادلانه این معلم زندانی می باشد.
سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه
دستفروشان ،خواهان برسمیت شناختن شغلشان،بیمه وتشکل هستند!
احسان از قدیمیهای اینجاست؛ یک جوری که همه رویش حساب میکنند. بساطش هم از همه بزرگتر است: «حق اولیه هر شهروندی بیمه است، ما را هم شغل رسمی حساب کنند و بیمهمان را بدهند. ما کار میکنیم بهتر از این است که بیکار باشیم. جنس ارزان دست مردم میدهیم. برای آدمها در طول مسیرشان امکانات فراهم میکنیم. مگر در هند، پاریس و نیویورک دستفروشی رسمی نشد؟ این شغل هم مورد نیاز، برای همین هم وجود دارد. دستفروشی خیلی اوقات ناشی از فقر و بیکاری هم نیست، یکی مثل من دستفروشی را دوست دارد اما میخواهم بیمه و آزادی عمل داشته باشم. مهمترین خواسته ما رسمیت بخشی به دستفروشی است و لازمهاش داشتن صنف است. یعنی نماینده داشته باشیم تا حرفمان را بشنوند. هنوز هیچکس حرف دستفروش را نشنیده. زمانی حرف دستفروش شنیده میشود که نه پشت بساطش بلکه پشت میزی حرف بزند که تصمیمگیری میشود.»
********
بساطش را زیر درخت تنومندی پهن کرده. زیر سایه همین درخت روزهای تلخ و شیرین زیادی را گذرانده. از روزهایی که شاهد برخورد تند مأموران شهرداری بوده تا روزهایی که با شهروندان همکلام شده. برای بعضیهایشان کنار بساطش یا رو به رو، جایی باز کرده، با برخی هم باب گفتوگو و دوستی گشوده از دانشجو گرفته تا بازنشسته و کارمندی که حقوقش کفاف زندگی را نداده.
کمتر کسی میتواند اتفاقهای تلخی را که برای دستفروشان در ماهها و سالهای اخیر افتاده فراموش کند. از کتک خوردن دستفروشان تا مرگ تلخ علی چراغی؛ دستفروشی که به خاطر درگیری با مأموران سد معبر در سال ۹۳ جانش را از دست داد؛ کارگری ۴۱ ساله با چهار فرزند. اما این روزها دستفروشان تهرانی چه میکنند؟ همانها که روز به روز تعداشان زیادتر میشود، خواسته اصلیشان چیست؟ خودشان گلایهمندند کمتر کسی سراغشان را میگیرد.
محسن ۲۴ ساله دانشجوی جامعه شناسی بجز روزهایی که کلاس دارد، هر روز از ۹ صبح تا ۹ شب در نزدیکی یکی از میدانهای مرکزی شهر تهران دستفروشی میکند: «دستفروشی به من هویت داده. هویتهای اجتماعی گوناگون، پاداشهای مختلف میگیرند، اما هنوز دستفروشی به جایگاه خودش نرسیده و هویت اجتماعی لازم را ندارد.»
همین طور که برایم حرف میزند، حواسش به بساط کوچکش هم هست. بساطی که به خاطر آن هفتهای ۵۰ هزار تومان به مأموران شهربان میپردازد. یعنی به همان شرکت پیمانکاری که توسط شهرداری تهران مأمور شده وضعیت دستفروشان را ساماندهی کند. ساماندهی هم برای مأموران شهربان برابر است با گرفتن مبلغی از دستفروشها تا اینکه متوجه شوند نظم و انضباط یعنی چه. هر کس هم با توجه به درآمد و جایی که اشغال کرده، یک جوری با مأموران کنار میآید.
محسن همینطور که شالهای رنگ وارنگ روبه رویش را جابه جا و مرتب میکند، میگوید: «به هرحال از رشوه دادن گریزی نیست، مگر اینکه جای ثابتی نداشته باشی. مأموران پنجشنبهها با لباس رسمی میآیند و میگویند پولتان آماده باشد؛ بعد غروب با لباس شخصی میآیند و پول را میگیرند. یک روش دیگر ساماندهیشان هم آن است که جایی دور افتاده و کم تردد را انتخاب میکنند و میگویند برو آنجا بنشین. یک بار بردنمان خیابانی که کنارش یک کارگاه ساختمانی پر از زباله بود، گفتند اینجا دستفروشی کنید. آخر این چه جورساماندهی است؟ بازارچهها هم که از دستفروشها پول میگیرند، پولی که معمولاً از پسش برنمیآییم. گاهی موزائیکی ۵۰۰ هزار.»
محمد ۳۰ ساله بلوز چهارخانه پوشیده و با کاغذی خودش را باد میزند. قبل از اینکه حرفهایش را شروع کند، میگوید امان از تابستان که خیلی سخت میگذرد. البته زمستان هم سختیهای خودش را دارد. او چند ماهی است اینجا دستفروشی میکند: «بعضی صبحها که میآیم، میبینم روبه رویم چند دستفروش اضافه شده. تحصیلکرده، غیر تحصیلکرده، بازنشسته. میپرسند میتوانم اینجا دستفروشی کنم؟ من هم شرایط را برایشان توضیح میدهم. این شغلی است که بالاخره دست خودمان است. برخیها نگاه موقتی دارند؛ مثلاً همین دیروز یکی آمد بساط گوجه سبزش را روبه روی من پهن کرد.همه شغلمان را «آسیب» میبینند در حالیکه این شغل هم زیباییهای خودش را دارد. ما که رشوه میدهیم و برخورد تند هم میبینیم، پس چرا دست کم شغلمان را رسمی نمیکنند.» وسایل تزیینی منزل میفروشد و با خندهای اضافه میکند بالاخره یک جوری با مأموران شهرداری کنار میآید.
علیرضا ۲۲ ساله روی موکت طوسی رنگی کنار بساطش چمباتمه نشسته: «از صفر شروع کردم، با ۴۰ هزار تومان سرمایه اولیه. الان کلی جنس دارم. ما به جای اینکه به ساختار جامعه اعتراض کنیم برای خودمان کار درست کردهایم. شغل ما هم اوایلش خاک خوری دارد. روزهای اول ۵۰۰ تومان در روز درمیآوردم اما این روزها مشتری خاص خودم را دارم. دوستان خوبی هم پیدا کردهام. خرج رفت و آمد، شهرداری و غذا را که کم کنی، ماهی یک میلیون و ۲۰۰ برایم میماند. ما نمیخواهیم سیاه نمایی کنیم فقط میخواهیم حرف بزنیم اما کسی نیست به حرفهایمان گوش بدهد.»
آهی میکشد: «کاش دید مردم نسبت به دستفروشها عوض شود، خیلیها دستفروشی را میگذارند کنار بدترین مشاغل. درحالیکه دستفروشی هم مثل خیلی از شغلها یک کار است.»
احسان از قدیمیهای اینجاست؛ یک جوری که همه رویش حساب میکنند. بساطش هم از همه بزرگتر است: «حق اولیه هر شهروندی بیمه است، ما را هم شغل رسمی حساب کنند و بیمهمان را بدهند. ما کار میکنیم بهتر از این است که بیکار باشیم. جنس ارزان دست مردم میدهیم. برای آدمها در طول مسیرشان امکانات فراهم میکنیم. مگر در هند، پاریس و نیویورک دستفروشی رسمی نشد؟ این شغل هم مورد نیاز، برای همین هم وجود دارد. دستفروشی خیلی اوقات ناشی از فقر و بیکاری هم نیست، یکی مثل من دستفروشی را دوست دارد اما میخواهم بیمه و آزادی عمل داشته باشم. مهمترین خواسته ما رسمیت بخشی به دستفروشی است و لازمهاش داشتن صنف است. یعنی نماینده داشته باشیم تا حرفمان را بشنوند. هنوز هیچکس حرف دستفروش را نشنیده. زمانی حرف دستفروش شنیده میشود که نه پشت بساطش بلکه پشت میزی حرف بزند که تصمیمگیری میشود.»
وقتی از او میخواهم درباره برخوردهای تند مأموران شهرداری و چگونگی کنار آمدن دستفروشها با خواستههای آنها توضیح دهد، میگوید: «هر کسی روش خودش را دارد. یک کسی ممکن است پول بدهد و دیگری نه. یکی جنس میدهد یکی پول. ولی اینکه پول میدهند از قدیم الایام مرسوم بوده یعنی همان رشوه و رشوه گیری. این حقیقت تلخ دستفروشی است.»
او بارها تأکید میکند مهمترین مطالبه و درخواست دستفروشها رسمیت بخشی به شغلشان و داشتن یک صنف واحد است.
محمد کریم آسایش، پژوهشگراجتماعی و فعال مدنی درباره وضعیت ساماندهی دستفروشها به «ایران» میگوید: «بخش مهمی از ساماندهی شهرداری تحت فشار مطالبات اجتماعی اتفاق افتاده و این ساماندهی هم تاکنون ناکارآمد بوده. اول اینکه فضاهایی که به دستفروشان اختصاص دادهاند به لحاظ مکانیابی و تجهیزات، نامناسب بوده و در آن انواع رانت وجود داشته. همچنین هزینههایی که از دستفروشان دریافت میکنند با شرایطشان سازگار نیست. شکل بازارچهای هم همه جا پاسخگو نیست و شرایط شهری و اجتماعی برای ساماندهی همه دستفروشها نباید یکسان باشد.» او به پژوهش انجمن دیدهبان شهر که به سفارش وزارت کار انجام شده اشاره میکند: «تهران، رشت و اهواز، طبق این پژوهش شرایط متفاوتی دارند. در اهواز دستفروشها حالت راستهای و بازارچهای دارند. این الگو با الگوی تهران که پراکنده است تفاوت دارد. بنابراین نمیتوان الگوی بازارچهای را موفق پیش برد.»
او ادامه میدهد: «تعداد دستفروشان در تهران زیاد وغیرعادی است و این نماد فقر شهری است. طبق یک پژوهش از مجموع ۳۵۲ محله تهران، ۵۰ محله در فقر مطلق به سر میبرند. یعنی اینکه در این شرایط چارهای نداریم جز اینکه دستفروشی را بهعنوان یک شغل رسمی بپذیریم و برای آن برنامهریزی کنیم. تاکنون شهرداری درباره دستفروشی کاملاً ضد اشتغال عمل کرده و در بازه زمانی سالهای ۸۵ تا ۹۰ تنها ۳۰۰ هزار فرصت شغلی را از دست داده و به جای اینکه شغل ایجاد کند افراد را سرکار گذاشته؛ یعنی طی یک دهه نیروی انسانی شهرداری از ۳۴ هزار به ۶۷ هزار نفر رسیده و بوروکراسی ناکارآمد ایجاد کرده.»
ساعت نزدیک ۹ شب است و بیشتر دستفروشهای این راسته که حالا به قول خودشان دوستی عمیقی بینشان شکل گرفته، در حال گپ و گفتوگو هستند. بعضیها بساطشان را جمع میکنند و برخی هم هنوز گرم صحبتند. فردا روز پر چالش دیگری را پیش رو دارند.
اخراج ۵۲۵ کارگر پیمانکار شرکت آهاب
اتحادیه آزاد کارگران ایران : امروز ۳۰اردیبهشت ماه ۹۶ شرکت پیمانکاری آهاب ۵۲۵ کارگر خود را اخراج کرد.
درصورتی این اخراج صورت گرفت که این کارگران ، سه ماه حقوق و سنوات وبن کارگری طلب کار میباشند.
در ۱۸ اسفند ۹۵ نیز این شرکت ۳۰ کارگر این مجموعه را بدون تسویه حساب با آنان اخراج نمود.
طبق اخبار رسیده به اتحادیه آزاد کارگران ایران ، شرکت پیمانکاری اهاب، در زمینه پروژه های ساختمانی و بویژه در ساخت ساز تونلهای مترو در تهران فعال است.بیشتر کارگران این شرکت کارگران افغان و مابقی از کارگران فصلی شهرستانهای محروم هستند که از سر نیاز در فصول پاییز و زمستان در این کارگاهها مشغول به کار می شوند.
عدم پرداخت ۲ماه حقوق وعیدی کارگران منطقه ۴ شهرداری اهواز!
پرداخت نشدن مطالبات مزدی تنها محدود به کارگران واحدهای تولیدی و صنعتی تحت تکفل دولت و بخش خصوصی نمیشود بلکه کارگران شهرداری های کشور نیز مطالبات پرداخت نشده دارند.
گویا بیاعتنایی نسبت به پرداخت مطالبات مزدی کارگران شهرداریها در حال تبدیل شدن به یک امر عادی در سراسر کشور است؛ شاهد این ادعا استمرار سرگردانی ۷۲ کارگری است که در ناحیه چهارم شهرداری اهواز مشغول کارند اما از قبل شروع سال جدید تاکنون بابت معوقات مزدی پرداخت نشده طلبکارند.
درهمین رابطه ایلنا نوشت،این کارگران که شماری از آنها بهار سال گذشته و در جریان برپایی یک اجتماع اعتراضی مشابه تحت تعقیب قضایی قرار گرفتهبودند اکنون بابت دستمزد اسفند ماه و عیدی سال ۹۵ و نیز دستمزد فروردین ماه سال جاری طلبکارند و در پیگیری های خود مدام میان پیمانکار و مدیران شهرداری پاس داده میشوند و همین مسئله باعث شده است تا نزدیک به ۴۰ نفر از این جمع برای پیگیری معوقات مزدی خود راهی مراجع تشخیص و حل اختلاف اداره کار بشوند.
این بدحسابی که مشابه آن برای کارگران دیگر شهرداریها اتفاق افتاده، در حالی است که مطابق تبصره ۱ ماده ۱۳ قانون کار، تمامی مطالبات کارگران پیمانکاری جز دیون ممتازه تلقی شده و همه کارفرمایان اصلی موظف شدهاند تا در صورت بدحسابی پیمانکار نسبت به پرداخت طلب کارگران اقدام نمایند.
درهمین رابطه:
۲۴کارگر معترض شهرداری اهوازبازداشت شدند!
در پی تجمع اعتراضی روز گذشته(۲۴خردادماه۱۳۹۵) کارگران پیمانکاری شهرداری منطقه ۴ اهوازنسبت به عدم پرداخت حقوق، ۲۴ نفر از این کارگران بازداشت شدند.
این کارگران شب گذشته را همچنان در بازداشت سپری کرده و امروز قرار است برای تشکیل پرونده قضایی به دادگاه منتقل شوند.
به گزارش۲۵خرداد ۱۳۹۵ ایلنا، کارگران پیمانکاری شهرداری منطقه ۴ اهواز روز گذشته در اعتراض معوقات مزدی خود تجمع کرده بودند که در جریان این تجمع ۲۴ نفر از کارگران بازداشت میشوند.
به گفته کارگران این تجمع از ساعت ۸ صبح روز گذشته مقابل ساختمان شهرداری منطقه ۴ اهواز برگزار شده بود که ساعت ۹ صبح، ۲۴ نفر از کارگران توسط عوامل انتظامی بازداشت شدند.
از قرارمعلوم شب گذشته را این کارگران همچنان در بازداشت سپری کرده و امروز قرار است برای تشکیل پرونده قضایی به دادگاه منتقل شوند.
این کارگران که تعداد آنها حدود ۷۰ نفر است، از ابتدای سال جاری دستمزد دریافت نکردهاند و همین مسئله باعث برپایی تجمع اعتراضی بوده است.
علل بروز فجایعی چون حادثه معدن زمستان یورت آزادشهر
بهرام حسنینژاد میگوید: عدم رعایت اصول ایمنی، فقدان نظارت و کنترل مسئولان و بازرسان وزارت کار و ممانعت از ایجاد تشکل و کنش صنفی، مجموعه عواملی هستند که بستر مناسبی برای این قبیل فجایع فراهم میکنند.
بهرام حسنینژاد در ارتباط با حادثه انفجار معدن زمستان یورت غربی به ایلنا گفت: اولین مساله ای که باید به آن توجه شود، واگذاری مشاغل پرخطر مثل معادن به بخش خصوصی و افراد فاقد صلاحیت است که در این شرایط، اصول ایمنی به هیچ وجه رعایت نمیشود. مساله بعدی این است که کارگران شاغل بایستی آموزشهای ایمنی ببینند که در معادن خصولتی این اتفاق هم نمیافتد.
این کارگرمعدن چادرملو ادامه داد: حتی اگر همه اصول ایمنی هم رعایت بشود باز هم در معادن، خطرات پیشبینی نشده وجود دارد؛ حال شما فرض کنید در معدن پرخطری مثل معدن یورت که مملو از گاز متان است و براساس گزارشات مشخص است که فاقد اصول ایمنی بوده، چقدر احتمال خطر بالا میرود.
وی با بیان این که کارگران یورت دو هزار متر زیر زمین به حال خود رها شده بودند؛ ادامه داد: نقطه ضعف بعدی که در همچین مواردی خودش را نشان میدهد، عدم آزادی کنش صنفی و فقدان تشکل های مستقل است که کارگران را بی دفاع میسازد و دست کارفرمایان را برای هر نوع اجحافی باز میگذارد.
حسنینژاد افزود: در فیلم ها و کلیپهای یورت دیدیم که کارگران بازمانده از حادثه میگویند چند ده میلیون طلبکاریم ولی پول نداریم فرزندمان را دکتر ببریم و این یعنی فاجعه به معنای واقعی کلمه.
این فعال کارگری در ادامه گفت: عدم رعایت اصول ایمنی، فقدان نظارت و کنترل مسئولان و بازرسان وزارت کار و ممانعت از ایجاد تشکل و کنش صنفی، مجموعه عواملی هستند که بستر مناسبی برای این قبیل فجایع فراهم میکنند.
حسنینژاد در پایان گفت: متاسفانه کارگران، سنگ زیر آسیاب هستند؛ حالا پس از این حادثه، معلوم نیست چه سرنوشتی در انتظار بازماندگان یورت خواهد بود؟ کدام یک از مسئولان قرار است پاسخگوی خانواده ها و فرزندان این معدنکاران شهید باشند؟
جان باختن یک کارگرساختمانی در اراک بدنبال سقوط!
مدیرعامل سازمان آتش نشانی اراک گفت: ظهر روزگذشته(۲۹اردیبهشت)، یک کارگربدنبال سقوط از پله های طبقه دهم ساختمان در حال ساخت در در کوی الهیه اراک جان باخت.
به گزارش منابع خبری محلی،مسعود آقا زیارتی درهمین رابطه افزود:بعد از اعزام آتش نشانان به صحنه مشخص شد که یک کارگر به دلیل نامعلوم از طبقه ششم یک مجتمع مسکونی ده طبقه در حال ساخت به پائین سقوط کرده و جان باخته است.
وی ادامه داد: آتش نشانان پس رسیدن عوامل انتظامی و قضایی محل را تحویل آنان داده و به ماموریت خود پایان دادند.
فوت یک نفر در آتش سوزی مرکز شارژ گاز ال پی جی ورامین
تهران – ایرنا – سخنگوی سازمان آتش نشانی و خدمات ایمنی شهرداری ورامین گفت: بر اثر آتش سوزی در مرکز شارژ گاز ال پی جی خودرو ، یک نفر جان خود را از دست داد.
فوت یک نفر در آتش سوزی مرکز شارژ گاز ال پی جی ورامین
بهنام کرمانی روز شنبه در گفتگو با خبرنگار ایرنا اظهار کرد: ساعت ۱۱ و ۲۹ دقیقه امروز نیروهای سازمان آتش نشانی و خدمات ایمنی از وقوع آتش سوزی در یک مرکز شارژ کپسول گاز ال پی جی خودرو در بلوار الغدیر ورامین مطلع شدند که نیروهای ایستگاه مرکزی و شماره سه به محل اعزام شدند.
وی افزود: نیروهای سازمان با حضور در محل ، ضمن ایمن سازی منطقه و خارج کردن کپسول های گاز، نسبت به مهار آتش که بر اثر نشت گاز صورت گرفته بود اقدام کردند.
کرمانی اظهار کرد: در این حادثه یک جوان ۲۵ ساله جان خود را از دست داد که توسط عوامل اورژانس به پزشکی قانونی تحویل داده شد.
وی گفت: در این آتش سوزی یک دستگاه خودرو پراید که در مجاورت کارگاه توقف کرده بود نیز در آتش سوخت.
کرمانی تصریح کرد: ماه گذشته نیز در همین مکان انفجار کپسول های گاز ، باعث مصدومیت یک نفر شده بود.
سخنگوی سازمان آتش نشانی و خدمات ایمنی شهرداری ورامین افزود: علت وقوع حادثه و میزان خسارت وارد شده از سوی کارشناسان در حال بررسی است.
مرگ دردناک یک کارگر جوان درحادثه آتش سوزی مرکز توزیع کپسول گاز ورامین
پیش از ظهرامروز۳۰اردیبهشت،آتش سوزی دریکی از مراکز توزیع کپسول های گاز در میدان الغدیر ورامین، منجر به مرگ یک کارگر۲۵ ساله و مصدوم شدن ۲ نفر دیگر شد.
به گزارش منابع خبری محلی سخنگوی سازمان آتش نشانی ورامین درهمین رابطه گفت: گزارش آتشسوزی در یک مرکز شارژ سیلندرهای گاز ویژه خودرو در نزدیکی کلاته دریافت شد و بلافاصله ماموران این سازمان به محل اعزام شدند.
بهنام کرمانی افزود:آتشسوزی در کوتاهترین زمان ممکن خاموش شد اما متاسفانه یکی از کارگران جوان این مرکز که دچار سوختگی شدید شده بود پس از انتقال به بیمارستان ، دراین مکان درمانی جان خود را از دست داد.
به گفته منابع فوریت های پزشکی، این حادثه علاوه بریک فوتی ۲ مصدوم هم در پی داشته است . یکی دچار شکستگی پاولگن شده است و دیگر به علت سوختگی زیاد به بیمارستانهای تخصصی تهران انتقال یافت.
سی اردیبهشت ماه۱۳۹۶
akhbarkargari۲۴۶۸@gmail.com