بهروز قاسمی
آنچه می آید تفسیری اجمالی در توضیح تضاد اروپا و آمریییران است در پیِ خروج ییینده این تضاد.
ی مطبوعاتی ترامپ و موگرینی در 9 می(19 اردیبهشت 97) دیده شد، تضاد در روش و منافع اروپا با آمرییین طرفین بود، آنهم به عنوان دو قطب توسعه یافته صنعتیی(ایران) توسعه نایافته، غیرصنعتی و مبتلا به فسادی فراگیر و با سوء مدیریییی آن می تواند موضوعی موجه برای تحقیقی گسترده در علوم سیاسی باشد.
به نظر می آمد دو قطب صنعتیی به نام ایران دو سیاست جدا از هم و رفتاری ناهماهنگ با ییش بینیین مییین اروپا و آمریی
تضاد بین آنان واقعی و جدی به نظر می آید. جدایی از اروپا توسط آمرییی ها در اتخاذ سیاست واحد جهانی بر خلاف گذشته، امروزه دیده می شود، شاید به دلیل سیاست هاییی آمرییی، تاجری نامتعارف نسبت به دیپلماسیییییی قدرت مالیید بنشیند.
گویییاست های غیرمتعارف و شخصیِ ترامپ منشأ دارد، مانند اهمیت ندادن به مشورت های افراد یا نهادهاییاست گذاری در آمرییگزیی سیاسی به جای پایبندی به دیپلماسییدن قدرت و تهدید ویژه آمرییی بجای اثبات عقلانی و شایستگی های دیپلماسیِ آمرییی…
به نظر می آید اروپا پس از اتمام جنگ سرد دیگر ضرورتی نمی بییمومیت آمرییل دارد خود را هم عرض با آمرییند نه تابعی از آن و همه این موارد در بزنگاه هایی اینچنین(خروج ییی رهبران اروپایی را در مواجه با سیاست های قیم مآبانه آمرییی تقویت می
خروج یییِ آژانس اتمی علیه ایران و بدون احساس نیی اروپایی، جایگاه رهبران اروپا را در داشتن موقعیتی برابر با آمریییان به چالش می
موضوع ماندن ییین خصوص، برای اروپاییان ایی رفته است.
به نظر می آید برای رهبران اروپا تبعیت از سیاست آمرییعنیی و سیاسی در هر مورد مشابه دییز شود و این معنایش عدم اعتمادِ بلند مدت(استراژیییی قرار بوده نقش رهبری ای
بر اساس واقعیات مورد اشاره، گام بعدییِ سیاست های آمرییران در توسعه ماجراجویی منطقه ای و ناامن سازیِ فضای سیاسی برایی حوزه خلیج فارس است و همچنین جلوگیری از ادامه تشنج افزایی ایران علیه اسرائیییایِ میانه می باشد.
چنانچه رهبران اروپا در موارد فوق جهت تلاش برای مهار ایران موفق نشوند یعنی در رهایی از قیمومیتِ آمرییی ها بطور درازمدت ناتوان بوده و به رهبری آمرییازمند هستند.
اروپاییان باییت از عدم بردباری وییاسی و رویی غیر حرفه ایینده نشان از موفقیت هاییران بدهد.
رهبران اروپایی چنانچه موفق به مهار ایران نشوند و ایران با انجام ماجراجویی موجبات تحریم بیشتر و حتا گزینه نظامی توسط آمرییان را قابل توجییعنی برجام تأثیر گذاریِ مثبتی نداشته زیرا خاصیتی نداشته است و در این تشخیص، نظام استدلالی اروپاییان غیرحرفه ای
یران توسط دولتهای اروپایی اثبات می گردد، ترامپ در دفاع از ثبات و امنیت منطقه بطور عام و اسراییل بطور خاص، پیش بینیِ صحیحی داشته، در نتیجه در خروج از برجام پیشدستیِ به موقعی انجام داده است.
اظهارات ترامپ در توضیحِ خروج یی خاصیتیِ برجام برای منطقه، جامعه جهانی و همچنین نیازهای مردم ایران استوار بود، اییران پشت نیازهای اقتصادی مردم پنهان می شود ولی هنگامییافت مییی او اولویت ندارد، نیازهای مردم خویش است…
ترامپ بی خاصیتی برجام را ناشیییران می خواند، حال هر تلاشی برای مقابله با ترامپ از طرف رهبران اروپایی هنگامی تأثییران به ریل تشنج زدایی
یران در تشنج افزایی در خصوص سیاست های منطقه ای، برقراری ارتباط مالیی اقتصادی ایران توجیه پذیر می شود و چگونگیِ هزینه ساختن درآمد ناشییل به موضوعی داخلی می گردد.
یی ایران سیاست های توسعه طلبانه روسیه در منطقه خنثا می شود و بهانه قرار دادن خطری به نام ایران توسط اسرائیل جهت امتیازگیری از اروپاییان یا آمریینیان بدون توجیه می گردد.
ی ایران در سوریه، عراق، افغانستان، ییه جهت بازتولید شبه امپراطوریِ عثمانی در منطقه ستانده می شود و چالش های پدید آمده احتمالی توسط عربستان و قطر در آینده به حداقل می رسد.
اروپا با تمام توان و نفوذ خود باید از یییم ها را برای ایران ایی دیی قدرت در ایران باید بتواند از جمهوری اسلامی ییم بی آزار و غیر مزاحم در منطقه بسازد، در غیر اینصورت نه تنها جداسریِ ترامپ را تبدیل به یینگونه سیاست سازییی بیشتر در اختیار ترامپ و متحدینش جهت مقبولیت در آمری
بهروز قاسمی
تحلیلگر و فعال سیاسی
