آغوشت را باز کن!
شعر از فرهنگ قاسمی، با صدای منوچهر نامور آزاد
تهیه شده توسط تلویزیون اینترنتی رنگین کمان، بنیاد آزادی اندیشه و بیان اسفند ماه ۱۳۹۹ پاریس
آغوشت را باز کن،
ای خاک ِ پُرگوهر،
تا چکههای ِ جاری از ِ جوانههایت،
در بهاری دیگر،
گل رَز بار آورد،
و خوشههای شیرین فردایت را،
باغبان ِ پیر،
در شاخههای بازمانده،
از سرمای زمستان،
آویخته از دیوارهای شکستهی آزادی ببیند.
آغوشت را باز کن،
ای قلههای آرام در فرای ِ تپههای پرگل،
تا خوبرویان ِ میهن،
در روانههای جانت،
در خاطرهی روزگارانت،
پیام مهر و انسانیت را،
زیباترین بیان طبیعت را،
در پهنای زمان ِ ناپایان،
در ژرفای ِ ناشناختهی سپهر،
در آتش ِ نهفته، در جان ِ ستارگان،
با نسل ِ سرشار از امید،
به اشتراک بگذارند.
آغوشت را باز کن،
ای سحرگاهان ِ شب های وحشت،
تا رازهای نهفته در خیزش ِ آفتاب را،
نوازندهای دیگر،
در سمفونی نهصد و نود و نه ِ انسانیت،
به ضریب ِ تداخل ِ امواج،
نه در فلق،
بل،
در نهایت ِ چرخهی خالی ِ کهکشانها،
برای سلامت روان ِ بازیگران ِ تراژدی ِ زمین،
هزار بار،
در گوش ِ دوردست ترین بینهایتها بنوازد.
آغوشت را باز کن،
ای شکوهمند،
دماوند،
تا زمین ِ یخزده ِ میهن،
از گرمای تو جان بگیرد،
و جهانیان بدانند،
تو نابترین نیروی نایافتهی جهان را،
در اعماق سینهات،
در سخت ترین سخرههای سرکشات،
و در تک تک ِ شیبهای هر پیچهات،
در فراز ِ قلهها،
و در نشیب ِ درهها،
در کنار جویبارهای پُر گُلت،
برای بازگشت ِ سوران ِ رفته از میهن،
پاسداری میکنی.
آغوشت را باز کن،
ای کرانه های خزر،
تا لب هایت را،
در عاشقانهترین ادراک ِ ممکن ِ عشق ببوسم،
که هوای تو،
در پندار،
مرا به کوچه باغهای “باورد”#(۱) روانه می کند،
آنجا که دیگر تک سواری در “اتک”# (۲) ندارد،
تا بر سیاهی ایام بتازد،
و سخن آزادی را در دشت مغان،
از دفتر استقلال بخواند.
آغوشت را باز کن،
شهر ِ شعر و شراب،
که در رویای هستیام،
در هوشیاری،
در مستیام،
خرامان خرامان،
نسترن، در جام لاجوردی،
قدحی سرخ در دست،
بلبل خوش آواز شیراز را،
در خراباتی دیگری،
به شب نشینی،
خوشترین رامشگر ِ “سخن عشق”
روانه کند.
آغوشت را باز کن،
ای آبهای گرم جنوب،
ای دیار عیلام،
سوخته در نفت و جنون،
مانده در فقر و خون،
تا بادی دیگری،
و اینبار،
از بلندای «دنا»# (۳) برخیزد،
و “پرتغالیهای” قرن بیست و یکم را،
به خلیج فارس ریزد،
شاخاب پارس# را،
از غارتگران دریایی پالایش دهد،
تا قایقران ِکرامت،
آوازخوانان،
سرافراز و شادمان از ایرانیت،
ماهی سیاه صمد# را،
قصهی خیزش های نفتگران#آبادان را،
غصهی رستاخیز هفت تپه# را،
به کودکان،
به پیران ِ گرسنه و بیکاران ِ “خوزی#”،
چون،
نان در سفره مهر،
چون،
آب در کوزه عشق،
ارزانی کند،
و بگوید جاده ابریشم را،
” تهمتن#” نگهبان است.
آغوشت را باز کن،
ای خرمن فرهیختهی خیال،
که از این هوا،
از آن داس خونین شیخ بیزارم،
گندم زار،
غلطک چوبی دِرو را،
و عطر تابستان ِ “گلریز#” (۴) را،
همراه با گفتگوی باد و نهر ِآب،
و سترون گاو ِنر،
در تو،
تنها در تو می یابم،
توئی که جانم را،
در سرایت میگنجانی،
توئی که روحم را،
در نگاهت آرام میکنی،
و آواز “گل مریم#” را،
در میدانهای پر از خالی،
در گوش ِ رزمندگان ِ سالخورده،
زمزمه میکنی.
آغوشت را باز کن،
ای پیکارگر آزادی،
برخیز،
برگیر،
خم راه را،
تا همراه و هم نفس شویم،
نغمهی عاشقانه ِ جیرجیرک را،
خش خش ِ سپیدار را،
همساز کنیم،
بیا،
خرامیدن ارس را،
استواری گربه را،
زیبائی شاخهی هستی را،
در سنگر های استقامت پاس داریم. .
فرهنگ قاسمی، دیماه ۱۳۹۹
۱- باورد# یا ابیورد# و درگز# کنونی است در شمال خراسان خاستگاه اشکانیان#
۲- اتک#: دامنه کوه و تپه.
۳- قله دنا# در بویراحمد# سردسیر و شهرک سی سخت.
۴- گلریز# یکی از دهات خوش آب و هوای نزدیک درگز است
14 پاسخ
در مورد بزرگواری انسان خواهش میکنم این افشا گری وحید حقانیان که دربان حرم بیت و حصوصا حرامسرای رهبری بوده توجه کنید. ایشون که از اوتاد الارض و العرش است گفته که رهبری را بارها در حال جماع با علی رضوانی، بازجو-خبرنگار تلویزیون ایران دیده. از او پرسیده شده که علی رضوانی که پسر است پس لواط درست است. ایشان در پاسخ گفته اند که حاج سید علی رضوانی، درست در دوازده سالگی به حرم آقا دخول کرده اند و رهبری ایشون را پس از سعید طوسی سوگلی حرام نام نهادند و مقاربت حضرت آقا با ایشون درست پانزده سال قمری بوده که البته گاهی آقا فاعل و گاهی مفعول بوده اند. امام خامنه ای جفت خودشان را با سید علی رضوانی، بازجو-خبرنگار تلویزیون ایران امروزین را ذوج العلیها می نامیدند. حاج وحید البته خودشان را فقط مامور محافظت از حریم حرم عفت ملکوتی امام خامنه ای دانسته و خود را سزاور چنین فاعلیا و مفعولیتی نمیدانسته. ایشون با پوزخنده ای برنده می گوید که چندین بار و حتا بارها از لذت چشم و نظربازی مستمناء یا متجلق شده و سراتنجام محتلم. اما ایشون که صداقتی معصومانه از چشمانش پیداست مدعی که نه هرگز امام خامنه ای با او جماع کرده و نه او بر این امام معصوم دخول نموده. ایشون اظهار میدارد که تمام این ادخالها (جمع دخول) و این مقاربتها و نزدیکی که همیشه دسته جمعی بوده و گاهن مثلا رهبر با یکی یا دو یا سه نوجوان دوه تا پانزده ساله بود در حظور و زیر نظر امام عج بوده و با صوت جلی سعید طوسی و یا زیارت عاشورا و دعای ندبه و کمیل و نماز شب.
در خبرها آمده که حاج وحید حقانیان پریشب آقا را ترک کرده و قرار است حاج ممباقر قالیباف بشود دربان حرم آقا امام خامنه ای، همینک امام خامنه ای در سونای بیت در حال مشت و مال خود توسط نوجوانان است چرا که دیشب مجبور شده از مدفاعات سربازان صفر ایالات متحده و اسرائیل بخورد به شرطی که بر قدرت بماند و گویا سربازان گوشت فراوان خورده بودند و این امام و رهبر فرزانه به درد دل و سوزش مقعد مبتلا کرده اند. ایشون همینظور بی وقفه ورد زبانش است که: «حفظ نظام از اوجب واجبات» حتا با خوردن مدفوعِ نه تنها نخست وزیران اسرائیل و بایدن بلکه مدفوع سربازان صفر آنها. البته بلا حتما دور است چرا که قبل از تناول امام عج قدرت چشائیشان نیرومند است و گزندی به حظرت آقا نمی رسد. انشاء الله. اگر خواستید مظمئن شوید و شب راحت بخوابید اینها را از نمایندگان آقا در اروپا همچون حاج اکبر گنجی و حاج علی افشاری و سید عطاءالله مهاجرانی و سید ابراهیم نبوی و مهدی خاجی و در خود ایران از سید محمد خاتمی بپرسید. فرماندهان سپاه پاسدارا و بسیج هم در خدمتتان هستند.
بزرگوارتر از رهبر مفعول و مخنت و متلوط انقلاب نحس و نکبت در جهان اسلام وجود ندارد. ایشون خود ذات مقدس الله روی زمین است. تعجب می کنم که نویسنده محل سگ هم به رهبری نگذاشته. این برای نویسند یک کمبود است. رهبری در کودکی تا حتا نوجوانی طبق گفته ی شیخ علی تهران هرگز تف در کون و وازلین مقعدش خشک نشد. بعد از نوجوانی و از بیست سالگی دیگر رهبری نه تنها احتیاجی به تف و وازلین نداشت. بلکه برای تحریک هر بیشتر خود از تف و وازلین سرباز می زد. فقط یکبار که حاج محمد علی کلی بکسور( یعنی مشت زن) معروف سیاهپوست با ایشون خلوت کرد و رهبری ناگهان جا خورد! تعجب کرد! ایشون دوباره مدتی به وازلین مراجعه نمود. درد پروستاتیکوس این امام بزرگوار و Dignité humaine دایانیتی هیومان هم از همین است. در صورتی که پیش این دخول و تدخیل رهبری از فاعلانشان می پرسیدند :«پس کی میکنی توش؟؟» و فاعل میگفت :« آسدعلی جون خیلی وقته که توشه!» و رهبری از پس این جمله می فرمودند :«آخ جون». پایان نقل قول از شیخ علی تهرانی
آقای فرهنگ قاسمی شما دوست پدر بزرگ من هستید یعنی او شما را با زنده یاد پدرتان بسیار دیده. و من میخواهم از این نوشته شما که بسیار هم حسن نیت و اراده درش هست انتقاد کنم. دوست عزیز آخر این چه ادبیاتی ست دوباره بخوانید.
سرکوب فقر و فساد و استبداد، ( اصلا یعنی چه سرکوب فقر!؟ در سرکوب خشونت سرشار است) حمایت از حقوق زنان و کودکان، پرهیز از خشونت در همهی زمینهها( پرهیز یا ممنوعیت) و همه انسانها ( پرهیز از از خشونت در همه انسانها + اصلا چه معنی دارد)و پرهیز از بد رفتار ( ممنوعیت یا پرهیزپ بدرفتاری، یا بدرفتار، یا رفتار بد – اینها هر کدامش یک معنی به خصوص د ارد) با مخالفان سیاسی و اجتماعی و فرهنگی و تامین احتیاجات کارکنان، ( پرهیز از خشونت با …بیماران، بیکاران، زخمیها، بیماران حاصل از جنگ، اسرای جنگی، ممنوعیت یا تحدید استفاده از سلاح های نامشروع همچون مین های ضد نفر، سلاحهای شیمیایی و بیولوژیک، مهمات خوشهای، ممنوعیت استفاده از تاکتیکهای جنگی ممنوعه در کنوانسیون های بینالمللی، آزادی انتخاب و تصمیمگیری که از حق رای آزاد شروع می شود و تا حق انتخاب پایان دادن به زندگی شرافتمندانه ادامه پیدا میکند. می بینیم که دامنه Dignité humaine گسترده است و ما در اینجا تنها به نکاتی از آن پرداختیم.
من البته بسیار متاسفم که به شما درس دبیری و انشاء بدهم. اما از آنجا که گروه دوستان مرا تشویق کردند و ترغیب اینرا نوشتم. البته اگر دلیتان نخواست منتشرش نکنید… فکر می کنم اگر نوشته تان بازخوانی بشود کاری درخور است.
البته براتان بسیار بسیار احترام دارم و خودتان نماد همان بزرگواری هستید که نوشته اید. شاید ماندن در اروپا زبان مادریتان اندکی ضعیف شده باشد.
بسیار باشرفید، پدرم می بوستتان
تندرست باشید
سلام علیکم و رحمت الله و برکاته.
اتفاق جالبی افتاد از پریروز تا حالا. کسی یک تصویر دیواری کشیده بود روی مسجد پیامبر اعظم در قم. در این تصویر رنگ و روعن یک آخوند که شبیه خامنه ای بود و روی کول آخوندی دیگر که سید محمد خاتمی نشسته بود را روی دیوار این مسجد کشیده بودند. خب بسیج و سپاه که رد میشدند به احترام او و بستگی به مسیر نظر به چپ و یا نظر براست می رفتند. بر روی این تصویر از دیروز یک اتفاق عجب افتاده بود و آن اینکه یک سگ روی سر خامنه ای نشسته بود و از ریدن آن سگ عمامه سیاه حضرت آقا زرد شده بود! جالب تر از آن اینکه بسیج و سپاه با عکسهائی که از آن جوان نقاش گرفته بودند او را در همان کوچه که کوچه سید الشهدا و در پلاک ۱۱۰ باشد آن او را پیدا کردند و او را بکش بکش آوردند جلو نقاشی دیواری، که بیشرف چرا این تصویر را عوض کردی و چطور ممکن است که این سگ روی سر و عمامه رهبری بریند! آن جوان با خونسری تمامی گفت: شماها اشتباه میکنید! من هرگز چنین توهینی را بر رهبر فرزانه روا نمی دارم. آقای دکتر سلامی فرمانده محترم سپاه و سید احمد خاتمی از راه رسیدند و آن جوان را سوال پیچش کردند، که اگر این سگ به عمامه ی رهبری که بر روی دوش سید محمد خاتمی سوار است نمی ریند پس چه میکند!؟ آن جوان نقاش گفت. آن سگ کل رهبری و خاتمی را یعنی اصولگرا و اصلاحطلب را ریده است و در واقع در حال تکمیل این دو بزر گوار است. و ناگهان صدائی از یک زن با سر برهنه که مادر این پسر بود بر آمد و فریاد زد: پس تو به من دروغ گفتی که این تصویر پیامبر است که بر دوش امام عج نشسته! پسرم واقعا که ناقلائی! و آن پسر به مادرش گفت : مامان جون اینها همشان از یک جنسند. مگر ماجرای آل عبا را نشنیده ای! پس من به تو دروغ نگفته ام. : «کلهم مدفوعات الکلب» در قرآن کریم آمده.
در پایان در حالی که سپاه و بسیج این جوان را با خود می بردند ناگهان درهای خانه ها باز شد و با شعار زنده باد ایران مرگ بر اسلام آن جوان را نجات دادند و سراسر ایران در انقلابی انسانی فرو رفت.
واقعا زنده باد ایران و مرگ بر اسلام و مرگ بر کسانیکه منادیان این دین ضد بشرند. از روحانی و مداح و آیت الله و و طلبه تا روشنفکر و فیلسوف و هر حرامزاده ای که از پس ۱۴۰۰ سال جنایت اسلام باز هم منادی این دین کریه است.
لعنت بر خمینی و روحانیون و ملایان که اسلام را اینچنین ضایع کردند. قرون متمادی مردم ایران و فرهنگ ایرانی زحمت کشید تا این دین بدوی و وحشی را قدری ایرانی کند و خمینی و روحانیون و خصوصا مداحان و طلاب آنرا به این روز سیاه نشاندند و روزگار مردم را هم این چنین سیاه کردند. کسانی که هنوز مسلمان مانده اند باید به مردم معترض بپیوندند و قیامی سراسری برای برپائی نظامی مبنی بر جدائی همیشگی و اساسی دین از سیاست و بر قراری لائیسیته ژرف صورت گیرد. باید دین به کلی از صحنه ی بیرون اجتماع پاک گردد. این کار باید بسیار عمین و رادیکال صورت پذیرد. فقط قانون عرفی و مردمی و بیرون راندن تمامی شرعیات و مشروعیات و حدیث و قرآنیات. باید لباس روحانیون فقط در درون مساجد پوشیده و بکار رود. ایران باید طرحی نو برای نه تنها ایران در آندازد بلکه سرمشقی بشود برای همه جهان و خصوصا همه کشورهائی که گرفتار مصیبت اسلام هستند.
به امید آن روز و با سپاسگزاری از دوستان دانشجو در ایران
دوست عزیز!
آنچه اهمیت داردپ این است که نه اکثریت بلکه همهی نویسندگان نظرات ضد اسلامی این سایت و هر کجا و سراسر ایران بچه مسلمانها و بچه های مردم مسلمان سنتی هستند. این نه زنگ خظر بلکه اعلام و اعلان پایان خط است. این هم بدبختانه است و هم خشبختانه! بدبختانه دبه خاطر هزینه هنگفت و هم خوشبختانه چرا که دستاورد این همه جناتیت اگر همین نظرات باشد ما را بس است. چرا که نویسندگان این نظرات و چنانکه از ادبیاتشان برمی آید هم\ی مسلمانهای سابقند که جد در جدشان نمیدانستند چرا مسلمانند و چرا مسلمان مانده اند. اما ناگهان این پرسش و سپس این پاسخ برایشان زائیده شده. من البته با این توهین ها موافق نیستم اما وجودشان بسیار لازم است. چرا که آیت الله و ملا و مداح و طلبه دریدگی و وقاحت را به منا آموخته اند. به امید آزادی ایران از دست این اسلام و مسلمین.
به نظر من «ریشه کنی فقر و فساد…» درست است و نه «سرکوب فقر و فساد».
حتما این نظرات و نظرات صفحات دیگر این سایت که همه را مرور کردم و در چند روز گذشته مورد کنکاش قرار دادم میتواند دستمایه پژوهشها و تزهای دکترای سالهای آینده باشند. چرا که به دید من امروز جامعه ایران جامعه ایست در جهان یگانه. یعنی هیچ جامعه ای تا این حد ضد مذهب نیست و نبوده. حتما ایران پیشتاز بنیاد نهادن نوع نوینی از سکولاریسم و لائیسیته خواهد بود. اینکه دوران این حکومت اسلام طول کشیده و مردم خود را دارند برای خیز نهائی آماده میکنند نشان از عمق این حرکت دارد. حرکتی که نه تنها بنیان این حکومت بلکه بنیان اسلام و حتا باور مذهبی را دگرگون خواهد کرد. هر ایرانی در حال انتقال اخبار و رویدادها ست، گزارشها و تحلیلهائی که همه و همه در پی افشای واقعیتهای اسلام و چگونگی آمدنش به ایران و چگونه ماندنش است. هر ایرانی در سراسر ایران باید در پی خبر رسانی و شناسائی عوامل این حکومت باشدو و البته مقصود از این حکومت کل دستگاه روحانیت و مداحیگری ست، چه آنها که در این حکومتند و چه آنها که نیستند ولی از این اسلام که ایران را با کشتاری بینظیر در تاریخ اشغال کرده. این همان معنی بزرگواری انسان ایرانی ست که در پی شناخت خود و فرهنگ چندین هزار ساله اش است.
و در پایان یک گِلِه ی کوچک از نویسنده گان نظرات. و آن اینکه لطف کنند و پیش از پست، نطرشان را یکبار بخوانند تا از این غلط های کیبردی پاک شود. چرا که گاهی با یک ب و یا نون و میم و ت اضافی سکته ای به نوشته و در نهایت به خوانش وارد میکند. سفارش دیگر فرستادن آدرس این سایت به سراسر ایران است تا همه شانس خواندنش و دیدنش را پیدا کنند. این خبررسانیها برای ایران زندگی ساز است.
یلدا را فراموش نکنید!
نمایندگان مجلس به رهبر اuقلاب ، نامه نوشتند + متن کامل نامه تا دسته
فارس نوشت : جمعی از نمایندگان مجلس تاکید کردند : مجلس را مسئول و متولی نقد درون مقعدی در ابعاد ملی می دانیم و با تقویت غارتگران بعد نظارت چشمان در خواب ملت در رصد وضعیت کشور به ویژه بخش های دولتی خواهیم بود و نقاط قوت و آسیب پذیری ها را با دقت یک انسان کور و یک نره خر کر زیر گوش و نظر می گیریم، همچنان که همان طور که تذکر دادید دشمن هم به توانایی های خود امیدوار است و هم به احمقیات ما امید بسته است.
نمایندگان مجلس شورای اسلامی در نامه ای به رهبر متعزم عنقلاب از بیانات ایشان در آغاز سال سوم مجلس تقدیر کردند.
متن نامه نمایندگان مستراب در مجلس اسلام یبوس در مقعد سگ بدین شرح است:
حضرت آلتنا العزم منا امامنا خامنه ای
سوراخن علیکم و رحمه الله
دیدار هرساله نمایندگان مجلس شورای اسلامی با هرزتعالی به ویژه اخ تفی که از ما به مقعدتان شد طی این ۲ سال ما را اضاء من الدخول کرد! موجب خوشحالی و امیدواری و تلذذ نمایندگان مجلس عیش با نوجوانمان حرم از یک سو و سنگین تر شدن وطیفه انتزال از سوی دیگر شده است.
نشان افتخارآمیز مجلس عنقلابی که در سال نخست به این مجلس و اجازه ی عیش و نوش ولهب و لعب شرعیه به دخترکان بسیجی فرموده اید و تائید دوباره و تاکیدتان بر این ویژگی لواط در پنهان از دید مردم در خواب موجب ارضاء نمایندگان ولی فقیه شد! در نیمه شعبان راه همه تنگشان گرفت و به یاد آن قائد اعطم و بریش پیامبر ارکرم ریدند که موجب خوشحالی ایشان شد! شما با انگشتتان در مقعد نوجوانان حرم و در آوردن آن و نفوذش به دهان باز اوپلیا الله و سپس فرو کردنش در مقعد خودتان و سپس در دهان مبارکتان و در آوردن آن و فروکردنش به دهان هرزت بقیه الله باعث انتزال همه نمایندگان بیت رهبری شد! شما با انگشت پر مدفعتان که از مقعد نوجوانان مستتان کرده بود نشئه شذده بودید. هخر ای امام همام دکترتان در رادیو اسرائیل می گفت که شما به تریاک و مدفوعلات نوجونان معتاد هستید. البته او از سر اتهام اتینها رذا نمی گفت بلاکه از سر احترام و کفایت هرزت عالی بود. هرزت هم که معنی نماد هرزگی را میدهد از آیه قزرآنی ست که میگوزد« انما هرزاتن الله من مدفوعنان طلبکم فی دهان امام الله خان خامنه ای به سوابکم کل یوم و…» یعنی هر کسی بتواند مدفوعش را تا قبور پیامبر عازم و ائمه اظهر النجاسه نگه دارد میتواندذ بدون بلیط وار بهشت شود.» ای اما مفعول شما به ما راه را نشان دادید تا فرزندان و ارادتمندانتان در گوشه گوشه این آب و خاک مقدس بتوانند تا غارت و سرقت را در اعلا درجه برسانند تا اهداف عالی عنقلاب اسلامی را گام به گام تا نابودی ایران و ایرانی دنبال کنند. آی رهبر مخنث تو بدان که می تاوانی تا پایان عمر در خلسه و نشئگی بمانی چرا که ایم مردم را قرآن و کتاب و سنت و حدیث تخدیر کرده.
ضمن عرض تشکر و تجدید تقمبل ( یعنی تقمبل همان قمبل کردن ) ما تجدید تشرشر با ارادت قلبی میکنیمنت آقا جان هر چند شما فقط با ذَکَر خر حال می کنید اما خوشبختانه به ذَکَر مصنوعی نیز عنایت کامل دا رررررید!! از لطفی که به نمایندگان با وازلین فرمودید و هر ذَکَر را در مقعدی دستور فرمودید و با آن هندسه پیامبر گون تشکیل دایره دادید و هیچ مقعدی را بدون ذَکَر و هیچ ذَکَر را بدون مقعد فرو گذار نکردید!
شما همهی ما را کردید شاد با سخنان گههربارتان و جند بارتان!٬ بر خود فرض می دانیم مسائل و موارد زیر را که برگرفته از زوزه و عرعر خود حضرتعالی است در دستور کار قرار داده و اگر چه قرار است تا آخر عمر دپر خواب باشیم اما وانمود کنیم که تا آخرین ثانیه و فرصت نمایندگی پیگیری کنیم.
ناگفته پیداست که سخنان رهگشایتان عوض حرف زدن می رینید خهوشبختانه پیامبر اعظم و امام عج با دهان باز حضور دارند و میتاوانند دفع اموات کنند و باعث عدم ریزش بر زمین شوند! در دیدار سالانه با نمایندگان، منشور مجلس عقلابی و همچنین چارچوب عملی مستراح را برای اقدامات مجلس در نیمه دوم عمر خود با وازلین بر نقعد آمناده استقبال از ذَکَر مردان مسلمان و خصوصا عرب از سراسر جهانم اسلام ضد بشر است!
۱- نسخه نجات بخش کشور که اینک با قرآنش و پیامبرش و امامش در نجاست غرقند موجب رضایت الله جل و جلاله شده اند. تا جائی که جبرئیل انمزال شده و بر فرق امام خامنه با گه سگ از دهان پیامبر اعظم ریده است! نور علی نور یعنی همین تا دسته در حلقوم حقنه جوانان حرم در تمام عرصه ها و عملکرد جهادی و لین وپ دنبه! همه ی اینها با از خودگذشتگی دنوجوانان حرم که با مقعدهای تنگ مشرف شدند و با مقعدهای پاره عزم سفر حج کردند!من رجای واثق و راسخ دارم تا دسته و بیخ معامله، و با ابتکار عمل، نگاه بلندمدت به معامله شق و رق و آرمان ها و بالاتر از همه، اخلاص و توکل فردی و جمعی به بیظه و حتا ذَکَر و کیر شما، اگر چه میدانیم شما حتا ماده های بیتتان را هم بر ای آبستنی به کشور خواهر تان عالی ذابت [ مقصود رهبری الیزابت است) به انگلیس فرستادید تا در آنجا تنی بلور و دیگر مردان متذکر، یعنی با ذَکَر بسیار بزرگ بتوانند دختران و عروسان شما را به پستو ببرند و سگ توله پس و پیش اندازند! ما میدانیم که حخکومت چنان فاسد است تا هر کس را بتواند به نجاست بکشد! می دانیم و علاوه بر تلاش در راستای پیاده سازی این روحیه و منش با عرذیان کردن نوجوانان حخرم شما ما میتوانیم همه قوا و تحقیقمان را در تمامی دستگاه های حاکمیتی و دولتی به عنوان خدمتگزاران بدون وازلین و حتا با باتوم به زن و مرد و کوچک و بزرگ بر این مردم بی همت تحمیل کنیم.
۲- مجلس را مسئول و متولی آن میدانیم تا هر چه بیشتر ایران و مردم در خواب آنرا در معرض خطر دهیم.
۳- محبت حضرتعالیبسیار است اما واقعا دیگر کسی در ایران پیدا نمی شود که بخواهد با شما همبستر شود. شما اینگه مقعدتان تا ۴۵ سانتی متر گشادی دارد و هر نره خری آنر ببینیدذ از نری می افتد چه برسد به پوتین و بایدن و مرکل إا آن کیر مصنوعیش!
دوستان میتوانند برای خواندن تکمیلی این نامه بروید در سایت بیت رهبری در بخش انزال کامل آنرا تا بیخ دسته بخوانند!
آقای فرهنگ قاسمی واقعا ازتان مایوس شدم. چند وقتی کامپیوتر نداشتم. حالا آمدم و از این پنج نکته ی شما بسیار دلگیر شدم. آقای محترمک شما البته حق دارید که با شاهزاده رضا پهلوی مشکل داشته باشید و اصلا او را سیاستمدار ندانید. ولی حق ندارید به مردم ایران که این چنین ملیونی طرفدار او هستند و هر صبح و شام دوران شاه فقید را آرزو میکنند توهین کنید. اینکه شما آقای رضا پهلوی را «پسر شاه» می نامید واقعها دارید به مردم ایران و خوتان توهین میکنید. در صورتیکه نه من و نه خانواده ام که دوستدار شما هستند طرفدار سلطنتیم. خوب است شما برای نمونه بودند این انتقاد را قبول کنید و این چنین حرفتان را تصحیح فرمائید. در غیر این صورت آن وجه ای که ما برتان داشتیم از بین خواهد رفت. شاید در دلتان بگوئید به جهنم! پس این «به جهنم» را بنویسید! در پایان این پسر شاه همین طور دارد پیشروی میکند! من البته که با احترام بسیبار مخالف او هستم!
با سپاسگزاری از تهران
آقای محترم فرهنگ قاسمی شما صددرصد اشتباه میکنید. شما در ایرا نیستید و جایگاه خانواده پهلوی را نمی دانید. رضا پهلوی امروز هم مشروطه خحواهان را دارد و هم به خاطر جمهوریخواهیش جمهوریخواهان را دارد! حال تو خواه از سخنم پند گیر و خواه ملال!
گزارشگرم از تهران.
غوغائی شده بر سر دست بریدن یک نان دزد!
بسم الله الرحمن الرجیم
جناب دکتر ایرج فاضل رییس جامعه جراحان ایران، امروز نامه جنابعالی به رییس حرامزاده حکومت اسلام ضد بشر را و رونوشت آن به رییس تجاوززاده قوه غذائیه را ریدم و بسیار متعجب شدم که چگونه یک شخص غیر متخصص در مسایل فقهی و اسلامی به راحتی فتوای شرعی می دهد و قطع ید سارق را موجب وهن اسلام می شمارد و قیاس تمثیلی غیرمنطقی را با نظر امام ملعون ارایه می کند و توصیه به تعطیلی حکم الهی و نص قرآن کیریم می دهد.
جناب دکتر فاضل آیا به صراحت به آیه کثیفه قرآن را نریده اید که می فرماید: «وَالسَّارِقُ وَالسَّارِقَهُ فَاقْطَعُوا أَیْدِیَهُمَا جَزَاءً بِمَا کَسَبَا نَکَالًا مِّنَ اللَّهِ وَاللَّهُ عَزِیزٌ حَکِیمٌ» «دستان(چهار انگشت) ﻣﺮﺩ ﻭ ﺯﻥِ ﺩﺯﺩ ﺭﺍ ﺑﻪﺳﺰﺍی ﻛﺎﺭ ﺯﺷﺘﻲ ﻛﻪ ﻛﺮﺩﻩﺍﻧﺪ ﻭ ﺑﻪﻋﻨﻮﺍﻥ ﻣﺠﺎﺯﺍﺕ ﺍﻟﻬﻲ، ﻗﻄﻊ ﻛﻨﻴﺪ. ﺧﺪﺍ ﺷﻜﺴﺖﻧﺎﭘﺬﻳﺮِ و حکیم است.» [ من ریدم به الهی که با مردم به جنگ بر میخیزدو معنی شکست ناپذیر همین است که مثلا به این آقای دکتر اعلام جنگ داده است]
آیا ده ها روایت صحیح در حکم مجازات سارقان را نشنیده اید؟ [کسی باید به این قواد بگوید که مردم ایران در حال ریدن بر ورق به ورق قرآن و حدیثتان هستند، شما بیشرفان باید تکه تکه شوید]
آیا حکم الله این جرثومه انتقام و بیشرفی را غیر حکیمانه می دانید؟
آیا بدون تحقیق، اجرای به حکم الهی را وهن اسلام می شمارید و رأی خود را حکیمانه تر از آیه قرآن می شمارید؟ [باز هم باید بر این دین و بر این اسلام و بر این دفتر و دستک رید! چرا که شما دزدان ایران را اشغال کرده اید. مردک بیشرف خود تو بزودی یبا به کشوری که دزدانش هم با احترام قضاوت می شوند با پولهای مسروقه فرار خواهی کرد و یا توپسط مردم تکه تکه خواهی شد. من تدفع میکنم بر عمانه است که عمامه پیامبر بچه باز است ]
آری در تزاحم احکام، اهم بر مهم مقدم می شود و حکم مهم به صورت موقت، تعطیل می گردد؛ اما در امور تخصصی و اجتماعی، باید اول با کار دقیق کارشناسی اهم و مهم را درک کرد و بعد فقیه حاکم با شأن ولایتش و با حکم ولایی به تعطیلی موقت حکم مهم اجتماعی می پردازد. [ توجه کنید که از ترس اینکه یقیه جاکشیش را بگیرند دریچه ای را برای فرار باز میکند تا مبادا سفت زنان کودکی و نوجوانیش تشرش بزنند که چرا گه زیادی خورده ای]
نکته دیگر اینکه حکم حد سارق، در شرایط خاصی اجرایی می شود که فقیهان به تفصیل در کتابهای تخصصی فقه تبیین کرده اند و مجال آن در این مختصر نگنجد. [ به امید روزی که بر تیر چراغ برق ببینمت که بی تحمل وزن برقصی]
بی شک، شما به عنوان پزشک متدین، منکر حکم ضروری الهی نبوده و قصد خیر داشتید؛ لکن توصیه خیرخواهانه شما با موازین فقهی و حکم حکیمانه الهی ناسازگار است. [ در اینجا البته اندکی خایه مالی پزشک را میکند تا این پزشک بینوا را بتواند براه ابلیس هدایتش کند تا هم تشکر نامه ای بنویسد و بگوید که مقصودش ریدن به اسلام و نبوت و امامت نبوده است]
اجازه بدهید به شما که سالها سکان دار مدیریت پزشکی کشور بوده و هستید عرض کنم آنچه وهن اسلام و حکومت اسلامی را به دنبال دارد؛ تعطیلی احکام اسلام و عمل نکردن به حکمرانی اسلامی در عرصه های فرهنگی و اقتصادی و سیاسی و سلامت و تربیت و تساهل بیش از حد در میدان دادن به اختاپوس ها و مافیای ظالمانه ای است که خون مردم را با افزایش قیمت دارو و مسکن و غیره می مکند. [ باید از دلاله محبت وپ این پرو قاتل قاتلان علی و بچه باز بچه بازان پیامبر و تفخیذ کار عایشه سه ساله پرسید چه کسی بالعث و بالنی چنین وضع مافیائی و اختاپوسی ست]
آری اینها وهن اسلام است که با سکوتمان، درد محرومان و مستضعفان را افزون ساختیم؛ نه اجرای احکام حکیمانه الهی.
اللهم عنانا و عنکم، ریدننا و ریدنکم به دیننا و به دینکم و تشرشرها و تشرشرکم به کل الاورق القرآن و مدفوعنا فدا، و تظاهر الزمان علینا، فضله بالریش علی و محمد و اله الکثافین.
والسلام علی من اتبع الهدی
عبدالحسین خسروپناه دزفولی
طلبه حوزه علمیه قم نو جوان سابق بیت خامنه ای با پوشاک مزین به آیت قرآنی
من در پایان عرض کنم که حتما باید به دزفول بروم بر قبور اجداد این طلبه قضای حاجت کنم!
من رفتم اصل نوشته این مرتیکه عبدالحسین خسروپناه دزفولی را پیدا کردم و خواندم. مزدوری و تزویر از نوشته اش میزند بیرون. مثلا انشاء نوشته! تا خودش را مطرح کند! در ضمن هی بیضه فقیهان را هم میمالد مبادا که آستادانش که به قول نویسند سفتزنان سابقشند بزنند توی دهانش. اما وضع این اسلام نکبت همین است که دوستان سارقش اینک دارند در سراسر جهان پولهای مردم را خرج عیاشیشان میکنند. مثلا اصلا معلوم نیست خاوری و حاج رسول دانیال زاده و غارتگران دیگر نزدیک به سپاه کارچاقکنها و فرزندان روحانیون حرامزاده و بازریها و قاچاقچی ها و پاسداران و بسازبفروشها و آیت الله زاده ها در کجای آمریکا و اروپا بی صر و صدا در حال مصرف ثروت ایران هستند. حالا یک بیچاره ای گوسفنتدی دزدیده و یا برای عروسی دختری سماوری و…من با نوشته و دستکاری گزارشگر موافقم. اگر چه جرآت او را ندارم.
بازهم بنویس هممیهن
دیشب در محفلی بودیم پر شهر آخوندپرور قم، برعکس بسیاری ما اهل تریاک نیستیم. اهل شرابیم. در آنجا جوانی اشعار طنز گونه ای را خواند که تیتر آن را که من ازش عکس گرفتم این است :« القصیده الانتریه فی احوالات رهبری علویه که در محراب به خود ریده» آن جوان تعریف میکرد که مریدانش حضرت آقا سر خوردن گه سگی که از کون رهبر بیرون شده بود با هم چاقو کشی کرده بودند. جالب اینکه شخص امام عج هم آنجا با لباس مبدل نوح خوانی میکرده. حالا اگر کسی آدرس آن :« القصیده الانتریه فی احوالات رهبری علویه که در محراب به خود ریده» را دارد به ما هم بدهد. آنرا بخوانیم. در ضمن خوب است در این ایام فاطی کوتوله کسی آنرا با آهنگ مداحی بخواند تا ما نیرو بگیریم. من امیدوارم که این مردم قم ما بیدار شوند! چرا که این شهر ما عنبوه تعفن تولید میکند و آنرا به سراسر ایران و جهان صادرات میکند. ما مردم این شهر آخوند مداح و طلبه قاتل و بیشرف پرور یک شستشو به ما مردم پاک کردن شهرمان از نجاستی به نام آیت الله و مداح و طلبه و آخوند و روضه خوان باشیم! ایران و جهان بدهکاریم. ما باید پیش قراول این شستشو در ایران باشیم و درس عبرتی برای خراسان . تهران و شیراز و تبریز. آخر ما باید حتا یک بار هم که شده غلطی در این شهر بکنیم! نه!؟
القصیده الانتریه فی احوالات رهبری علویه که در محراب به خود ریده
سرچ کنید و بخوانید!
من میخواستم در اینجا موضوعی را مطرح کنم و آن اینکه آقای خانبابا تهرانی عکسی دستکاری شده و بسیار توهین آمیز از رضا پهلوی منتشر کرده که برای من که تا پیش از این عکس ایشون جایگاهی داشت بسیار غم انگیز است. اگر کسی با آیشون در تماس است به او بگوید که پیرانه سر چنین رفتاری در چنین موقعیتی که ایران درش گرفتار است و خطر تجزیه ی ایران خظر حمله خارجی، خطر از هم پاشیدن تمام نظم ایران ورای این حکومتی که دیگر نیست مگر قتل و کشتار و تجاوز و غارت واقعا به دور از خرد و موقع شناسی ست. به علاوه توهینی ست به میلیونها ایرانی که که دوستدار او هستند. این عکس موهن از یک عکس کاریکاتور فرا تر می رود و در واقع توهینی و تفی سربالا میشود که بروی توهین کننده باز میگردد. شاید من خودم که یکی از دوستداران خانبابا تهرانی هستم نومنه آن باشد. به پدرم هم که ایشون را از نزدیک نزدیک می شناخته گفتم. چند دقیقه سکوت کرد. و گفت آن عکس را نشانم بده. گشتم و عکس را پیدا کردم تا کامپیوترم را آوردم، چشمانش را بست و گفت: نمی خام ببینیم. بهتره که نبینم که خانبابای من تا این اندازه سقط کرده باشد. و واقعا خوب شد که پدر پیر من آنرا ندید تا دلش زار بشکند! ددر حال آقای خانبابا تهرانی برایتان بسیار متاسفم. من و خانواده ام اصلا نه سلطنت طلبیم و نه پهلویست اما کار شما در چنین موقعیت بحرانی کشور و در این انسداد سیاسی کاری بسیار عجیب و ناسزاوار و عقیم و تخریبگر. شما رضا پهلوی را به خاطر کدام اشتباه، غلط و جنایت و غارت اینچنین تخریب میکنید!؟ رضا پهلوی چه جرمی مرتکب شده!؟ چرا نعل وارونه می زنید. مگر نه این است که شماها همگیتان برای خمینی کف زدید و زانو زدید!؟ من و خانواده عمیقا جمهوریخواهیم! اما کو، کجائید ای گرو جمهوریخو.اه تا یک تشکل ریشه دار راه بیندازید!؟ چرا هزار گروه هستید و هر گرو پنج شش نفر!؟ همین استمناء می فرمائید که جچامعه ایران متکثر است! خب بله اما این تکثر باید تا این اندازه بی ثمر و ناکاردان و خودبزرگبین و ادعا گر و بی ریشه و سفسطه باز باشد! لطفاکسی پاسخ دهد. همچنین پاسخ دهد که چرا این گروههای چپ همشان در دامان امپریالیسم آمریکا و اروپا آرمیده اند. چرا همچون برادران خودشان از نایاکیها و مجاهدین و خمینیستها و لچک بر سران نرفته در نجف و کربلا و دمشق و کره شمالی و روسیه و کوبا و…سکنا بگزینند؟ چرا باید اینهمه میان اداعاهایشان و رفتارشان و کردارشان فاصله باشد !؟ البته که من و خانواده ام هم چپی هستیم اما ما در سه شهر ایران زندگی میکنیم. من فکر میکنم دامن زدن به این آتش خود سوزی دارد! متوجه باشید آقای مهدی خابابا تهرانی و دوستانشان. و هم متوجه باشید شاه الهی هائی که شاهزاده رضا پهلوی را بدنام میکنید! سطح همگیتان باید بالا برود! و گر نه ما وارد آشوبی بینظیر در تاریخمان خواهیم شد. دشمن مشترک همه ی ما روحانیت و مداحان و طلاب هستند. ریشه ای تر بگویم دشمن ما تشیع است و باز هم ریشه ای تر دشمن ما اسلام و قرآن و پیامبر اسلام هستند. پس از آن صندوق رای است که سرنوشت ایران را تعین میکند. اگر رضا پهلوی کاندیدای رئیس جمهوری شود من حتما به او رای خواهم داد! اگر مشروطه و جموهری ایران به رای گذاشته شود، من حتما به جمهوری رای خواهم داد خانتواده ام هم همینطور، اگر رای رای گیری جمهوری ایران رای بیاورد من که سوسیالیس هستم بسیار خوشحال خواهم شد، اما اگر مشروطه رای بیاورد حتما به رای همگان احترام خواهم گذاشت و در جشنشان شرکت خواهم کرد. زنده باد ایرانی آزاد دموکراتیک و دادگستر، یا جمهوری، و یا مشروطه کامل. و دوباره زنده باد ایرانی یکپارچه و دموکراتیک و آزادِ آزادِ آزاد…