Je sens l’odeur du sang innocent
Flirtant avec ces braves hommes
Qui reposent sous les chrysanthèmes
D’un grand cimetière qui est mon pays.
Et puis dans ma main gauche
Je recueille le vent
Soufflant leurs cris de liberté
Parcourant trente quatre automnes.
Sur ma main droite
Voici un lilas d’amour
De trente quatre printemps
Rendu au vent!
En souvenir de mes cousins tués par le régime islamique
Jahanshah Rashidian
—————————-
ترجمه شعرفرانسوی من
تقدیم به باد
———
بوی خون بیگناهی
از معاشقه در بستر مردان شجاع
که زیز گل های داوودی آرمیده اند
در گورستان بزرگی که کشور من است
و سپس در دست چپ
نسیم را میچینم
که در ان فریاد آزادی میدمد
از مسیر سی و چهار خزان.
در دست راست من
یک شاخه گل عشق یاس بنفش
از سی و چهار بهار
تقدیم به باد
به یاد افراد فامیلم که توسط رژیم اسلامی کشته شدند
جهانشاه رشیدیان