ده پانزده سال پیش بود که یکی از بازیگران سینما، به دلیل آلزایمر مدتی ناپدید شده بود، بچه های مجله فیلم آگهی زدند که: “یکی از ما گم شده است”. انگار الان هم فقط باید آگهی زد که “یکی از ما گم شده است”.
برای جعفر پناهی، امیرشهاب رضویان
این روزها هم از خارج برای جعفر نامه مینویسند و بیانیه میخوانند، اما نمیدانم چرا سینمای ما در مورد او سکوت کردهاست و در مقابل تعدادی از سینماگران جوان که اکثرا در عرصه فیلم کوتاه فعالاند، پیشقدم شدهاند. زنده باشند ۸۴ فیلمساز جوان که به قول خودشان “تنها به دلایل انسانی و صنفی” برای آزادی جعفر پناهی نامه نوشتند، موفق باشند ۸۴ نفر فیلمساز جوان که نامه ای نوشتند، برای رسیدگی به وضعیت جعفر پناهی، سینماگری که این روزها، سینمای ایران در موردش سکوت کرده و محافظه کارانه عمل می کند.
یادش به خیر جعفر پناهی، در همان دهه ۶۰ و سالهای دانشجویی، فیلم مستند و کوتاه می ساخت و در جشنواره سینمای جوان هم خوش می درخشید. بعد هم که درسش در دانشکده صدا و سیما تمام شد، رفت مرکز تلویزیون بندرعباس و در آنجا هم دو سه فیلم داستانی کوتاه ساخت. به تهران آمد و بادکنک سفید را با حمایت شبکه دو با بودجه و امکاناتی اندک ساخت، جایزه جشنواره کن را که گرفت یکباره در جامعه هنری این باور بوجود آمد که در نسل جدید هم ممکن است کسانی باشند که باید جدی شان گرفت. با موفقیت این فیلم سد مهمی برای ورود بقیه جوانها به سینمای حرفه ای ایران شکسته شد. زمانی که جعفر را خارجیها جدی گرفتند، داخلی ها او را حتی به اسم هم نمی شناختند. این روزها هم از خارج برای جعفر نامه می نویسند و بیانیه می خوانند، اما نمی دانم چرا سینمای ما در مورد او سکوت کرده است و در مقابل تعدادی از سینماگران جوان که اکثرا در عرصه فیلم کوتاه فعالند، پیش قدم شده اند. زنده باشند ۸۴ فیلمساز جوان که به قول خودشان “تنها به دلایل انسانی و صنفی” برای آزادی جعفر پناهی نامه نوشتند.
ده پانزده سال پیش بود که یکی از بازیگران سینما، به دلیل آلزایمر مدتی ناپدید شده بود، بچه های مجله فیلم آگهی زدند که: “یکی از ما گم شده است”. انگار الان هم فقط باید آگهی زد که “یکی از ما گم شده است”.
امیرشهاب رضویان