تو این مملکت تا بوده مردم هویت خودشون رو بر اساس یک معارضه تعریف می کردن و بدین ترتیب اظهار وجود می کردن. این بیماری بیشتر از مردم گریبانگیر طبقه به ظاهر فرهنگی بوده. یعنی کسی نمی گفته من فلانی هستم بلکه می گفته من دشمن فلانی هستم. الان هم ماجرا همینه. طرف نمیگه من کیم. میگه من دشمن چپها یا دشمن سلطنت یا غیره هستم. در هر صورت اگه کسی درد دموکراسی داره باید توجه داشته باشه که دموکراسی با سامان پیدا کردن فعالیت سیاسی در چارچوب احزاب سیاسی و گردش آزاد اطلاعات و آزادی بیان و نشر و فعال بودن اصناف و سندیکاها و بخش خصوصی در صحنه اقتصادی و اجتماعی کشور محقق میشه. دموکراسی یه سری ابعاد فنی هم داره که فارغ از شعارهای سطحی از یک سو و یا عبارت پردازیهای کلی و انتزاعی و اما بدون محتوا و معنی باید به این جنبه فنی توجه کرد. اول راجع بهش مطالعه کرد و بعدا اون رو با زبان مناسب به مردم و مخاطب انتقال داد. دعوای حیدری و نعمتی بین مشروطه خواهان و دیگران دموکراسی تولید نمی کنه. دشمنان مشروطه چجور دموکراتی هستن که میخان این گزینه رو با توسل به روشهایی غیر از صندوق رای حذف کنن و روز و شب وقتشون رو گذاشتن برای حمله به سلطنت. انگار تمام بدبختیهای ما الان اینه که رضا پهلوی دیگه حرف نزنه و طرفداراش ساکت بشن و بعد همه چی سر جای خودش قرار می گیره. کمی عاقل باشیم بهتره. اگه واقعا دنبال دموکراسی هستیم باید با نوشته هامون فرهنگ دموکراسی که انگ نزدن به دیگران و مخالفان و تصمیمگیری با مشورت و رای هست رو قوت ببخشیم. ضمنا توسعه پایدار رو در کنار دموکراسی و حقوق بشر فراموش نکنیم. الان یونان یه دموکراسی داره اما توسعه یافته نیست. باید حواسمون باشه دموکراسی رو بدون توسعه طلب نکنیم.
ارگان رسمی حزب سوسیال دموکرات و لائیک ایران
منو